< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: /لبس السواد /جمع بین ادله استحباب و ادله ناهیة از لبس السواد

1- جمع بین ادله ی استحباب لبس السواد در عزای اهل بیتعلیهم السلام و ادله ناهیه از لبس السواد

پاسخ چهارم از اشکال دوم:

پاسخ چهارم به اشکال دومِ صاحب قاطع البرهان:

برفرض که بین ادله ی ثلاثه و دلیل کراهت لبس السواد تعارض مستقر باشد و جمع عرفی هم نداشته باشد اما باز در این تعارض ادله مطلوبیت مقدم می شوند بر ادله ی کراهت لبس السواد زیرا یک طرف تعارض آیه تعظیم شعائر است و طرف دیگرِ تعارض، روایت است. در تعارض بین کتاب مجید و روایت به آیه اخذ می شود. زیرا خبر مخالف با کتاب حجيت ندارد . ائمه علیهم السلام فرموده اند روایتی که مخالف با قرآن باشد از ما صادر نمی شود. مقصود از مخالفت، مخالفت تباینی است چه تباين کلی و چه تباين جزئی که عموم وخصوص من وجه باشد . مخالفت با کتاب در دو جا اثر دارد. یکی در اصل حجيت روايت که مخالفت با کتاب موجب سقوط روایت از حجیت می شود و دیگری در باب تعارض که سبب ترجیح است از مرجحات باب تعارض همان طور که در روایات آمده است ترجیح به موافقت با کتاب است. روایتی که مخالفت تباینی با کتاب مجید داشته باشد مطروح است و فرقی ندارد تباین جزئی باشد یا تباین کلی.

لايقال : ترجیح آیه شریفه در این موارد مبتنی بر این مبنا است که بپذیریم اطلاق کلام مدلول خود کلام است و به متکلم نسبت داده می شود. مشهور گفته اند اطلاق مفاد کلام متکلم حساب می شود و لذا به او نسبت داده می شود. در نتیجه اگر درتعارض عموم من وجه دلالت کتاب بر مطلب به اطلاق باشد در این صورت خبر مخالف با اطلاق کتاب هم خبر مخالف با کتاب حساب می شود و بايد طرح شود .اما اگر کسی مانند مرحوم امام و آقای خویی قائل به این شد که اطلاق، مفادِ کلام متکلم نیست بلکه اطلاق حکم عقل(آقای خویی) یا عقلاء(مرحوم امام) است در این صورت روایتی که مخالف با اطلاق کتاب باشد، مخالف با کتاب حساب نمی شود و کنار گذاشته نمی شود.

فانه يقال : اولاً قول صحيح در اطلاق ، نظر مشهور است که اطلاق را مدلول کلام متکلم می دانند و لذا مخالف با اطلاق کتاب مخالف با کتاب حساب می شود ، ثانياً اگر اطلاق را هم مدلول کلام متکلم حساب نکنيم ولی دلالت آیه شریفه از قبيل اطلاق نيست بلکه از دلالت عموم وضعی بالاتر است زیرا این آیه ملازمه بین تعظیم شعائر و تقوا را بیان می کند و این از عموم وضعی هم بالاتر است. در نتیجه اگر چنین فهمی از آیه داشتیم در این صورت آیه طبق همه مبانی بر روایت مقدم می شود.

آنچه تا به حال گفته شد مبتنی بر این بودکه بگوییم موضوع آیه شریفه و دلیل احیای امراهل بيت عليهم السلام تضیق ذاتی ندارد(یعنی از اشکال سوم رفع ید کنیم). ولی اگر بگوییم این دودلیل تضیق ذاتی دارند آیا باز هم درمیدان معارضه ادله استحباب لبس السواد مقدم می شود؟ به نظر می رسد اگر تضیق ذاتی را در آیه شریفه و در ادله احیای امراهل بيت عليهم السلام قبول کنیم باز هم ادله ی استحباب لبس السواد بر ادله کراهت مقدم می شوند. زیرا هر چند دلیل تعظیم شعائر و دلیل احیای امراهل بيت طرف تعارض با ادله کراهت لبس السواد قرار نمی گیرد اما دلیل سوم از مطلقات یعنی دليل مطلوبیت تحزن واظهار حزن برمصائب اهل بيت عليهم السلام با دلیل کراهت لبس السواد تعارض می کنند و تساقط می کنند و در ماده اجتماع کراهت ثابت نمی شود و وقتی کراهت منتفی شد دو دلیل دیگر یعنی دلیل تعظیم شعائر و دلیل احیای امراهل بيت عليهم السلام موضوع پیدا می کند. در واقع در این صورت این دو عام بعد از تعارض و تساقطِ آن دو دلیل به عنوان مرجع هستند نه مرجح .

2- تنبيهات

2.1- تنبیه اول

آیا استحباب لبس السواد اختصاص دارد به خصوص عزای سید الشهدا علیه السلام یا اینکه نسبت به همه معصومین علیهم السلام مطلوبیت دارد؟

مفاد و مورد بعضی از ادله پوشیدن لباس سیاه خصوص عزای سید الشهدا علیه السلام بود مثل روایت عمر بن علی بن الحسین. در مورد سیره نيز ممکن است گفته شود متیقن از آن، پوشیدن لباس سياه در عزای امام حسین علیه السلام است. اما در کنار این دو دلیل، ادله ی دیگری بیان شد که عنوان آنها عام است و اختصاص به خصوص عزای حضرت سید الشهدا علیه السلام ندارد. آقای تبریزی و برخی محققین دیگر فرموده اند در روز وفات عالم دین هم اگر کسی لباس سیاه بپوشد از باب تعظیم شعائر مطلوب است. در رساله ارشاد العباد گفته است ولو در کلام صاحب الحدائق استحباب لبس السواد اختصاص دارد به عزای سید الشهدا علیه السلام اما ظاهر این است که فرقی نیست بین عزای سید الشهدا و سایر معصومین علیهم السلام.

و الظاهر أنه لا فرق سيما على ما حققناه بين لبسه فى مأتم مولانا الحسين ارواحنا له الفداء أو غيره من النبي صلّى اللّه عليه و آله و غيره من سائر الائمة عليهم السّلام: بل النبي صلى اللّه عليه و آله كمولانا الامير صلوات اللّه عليهما أولى بذلك منه (ع) لان لبسه فى مأتم كل واحد منهم نوع من تعظيم شعائر اللّه سبحانه قطعا فيكون حينئذ راجحا بل قد يلحق بهم غيرهم أيضا من هذه الحيثية كالعلماء و نحوهم ممن يكون تعظيمه نوعا من تعظيم شعائر اللّه و شعائر الاسلام لو فرضنا كونه نوعا من تعظيمه عرفا[1]

آقای تبریزی نیز فرموده اند این حکم اختصاص به سید الشهدا علیه السلام ندارد:

و على ذلك فلبس المؤمنين و المؤمنات في أيام وفيات الأئمة و المعصومين عليهم السّلام و أيام عزائهم ثياب السود إظهارا للمودة لهم و التقرب إلى اللّه سبحانه بتولّيهم و التبرؤ من أعدائهم غير داخل لا في النهي كراهة و لا تحريما، بل الأمر كذلك في لبس السود عند موت شخص من أهلهم و عشيرتهم بمعنى أنّ‌ ذلك غير مكروه،حيث ان اظهار الحزن لموت مؤمن فضلاً عن موت علماء الدين والمذهب امر جائز بل مندوب . [2]

2.2- تنبیه دوم

آیا مطلوبیت لبس السواد محدودیت خاصی دارد نوع خاصی از لباس موضوعيت دارد یا هر نوع پوششی که سبب اظهار حزن شود مطلوب است؟

از ادله استفاده می شود که لبس السواد به عنوان اظهار حزن مطلوبیت دارد. با توجه به این نکته آنچه که موضوعیت دارد اظهار حزن است . حال در مقام پوشش ممکن است نشان دادن حزن به این باشد که فقط پیراهن شخص مشکی باشد یا بجای پیراهن مشکی قبای مشکی باشد ، يا حتی شال سياه بر گردن بياويزد . خلاصه آنچه از ادله استفاده می شود این است که هر پوششی که سبب اظهار حزن شود مطلوبیت دارد. البته اگر شخص به چند طریق اظهار حزن کند مطلوبیتش بیشتر می شود و اجر بیشتری دارد. چون در مواردی که اصل عمل به نحو مطلق الوجود مطلوبیت داشته باشد هرچند با اتيان بعضی از مصاديق امتثال حاصل می شود ولی ایجاد افراد متعدد از این مطلوب از باب کثرت خير حساب می شود و سبب مطلوبيت بیشتر می شود.

 


[1] إرشاد العباد إلی استحباب لبس السواد علی سید الشهداء، صفحه: ۵۶.
[2] تنقیح مباني العروة (الصلاة)، جلد: ۲، صفحه: ۱۹۲.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo