< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: /لبس السواد /تنبیهات بحث لبس السواد

1- تنبیهات لبس السواد

1.1- تنبیه سوم

آیا مطلوبیت لبس السواد در عزای اهل بیت علیهم السلام از نظر زمان مضیق به مدت خاصی است یا اینکه حکم روی عنوان عام رفته و مطلوبیت، حد خاصی ندارد؟

مقتضای ادله مطلوبیت لبس السواد این بود که لبس السواد به عنوان تحزن بر اهل بيت عليهم السلام و خصوصیت اظهار حزن مطلوب است در نتیجه هر زمانی که پوشیدن لباس سیاه در آن زمان به حسب برداشت عمومی دال برتحزن و اظهار حزن باشد عنوان مطلوب در آن مورد صادق است. بنابر اين در ایام عزای سید الشهدا علیه السلام در کل محرم و صفرکه عزاداری در کل این دوماه رواج دارد پوشیدن لباس سیاه مطلوب است زیرا نمایانگر عزادار بودن شخص در عزای سید الشهدا علیه السلام است. پس پوشیدن لباس سیاه اختصاص به روز عاشورا ندارد. ولو مطلوبیت تحزن در این روز آکد از سایر ایام است.

نسبت به ایام شهادت سایر معصومین علیهم السلام نیز به همین نحو است. اگر به حسب تعارف خارجی فقط در روز شهادت پوشیدن لباسِ سیاه دال بر حزن باشد مطلوبیت لبس السواد اختصاص به همان پیدا می کند.

و همينطور در هر وقت و زمانی که عزاداری برای حضرات معصومين عليهم السلام به حسب برداشت عمومی مورد ومحلّ داشته باشد (هرچند در غير ايام شهادت اهل بيت عليهم السلام باشد) مثل زمان تخريب حرم عسکريين عليهماالسلام که از ناحيه مراجع تقليد عزای عمومی اعلام شده است يا روز هشتم شوال که روز تخريب قبورائمه بقيع عليهم السلام است .

1.2- تنبیه چهارم

آیا مطلوبيت اختصاص به لبس السواد (پوشيدن لباس سیاه) دارد یا آنچه موضوعیت دارد استفاده از رنگ سیاه است که شامل سیاه پوش کردن مساجد، تکايا و منازل و هم چنین برافراشتن پرچم مشکی و امثالهم نیز بشود؟

با توجه به ادله مطلوبيت تعظيم شعائر ، مطلوبيت احيای امر اهل بيت و مطلوبيت اظهار حزن در مصائب اهل بيت عليهم السلام آنچه موضوعيت دارد تحزن و اظهار حزن در مصائب اهل بيت عليهم السلام است و بکار گيری نمادهای عزاداری است ، لبس السواد خصوصيت ندارد ، بلکه لبس السواد به عنوان يک نماد برای عزاداری مطلوبيت دارد ولذا عنوان مطلوب شامل سیاه پوش کردن اماکن و بر افراشتن پرچم سياه نیز می شود بلکه گاهی ترک بعضی از امور هم مشمول ادله مطلوبیت می شود.

در ارشاد العباد الی لبس السواد آمده است:

مع أنه ورد فى غير واحد من الاخبار أنه ما ادهنت هاشمية على ما نقل منا أهل البيت و لا اكتحلت و لا رؤى دخان من بيوتهم بعد قتله عليه السّلام الى خمس سنيين حتى بعث المختار رضوان اللّه عليه برأس الكافر الفاجر عبيد اللّه بن زياد الى زين العابدين عليه السّلام فغيروا بأمره عليه السّلام حينئذ ما كانوا عليه و هو كما ترى يدل على رجحان كل ما يدخل فى عنوان شعار الحزن و التحزن عليه عليه الصلاة و السلام و تعظيم مصيبته الّذي منه ترك اللذائذ فى أيام مأتمه و مصيبته لان ذلك كله بمرأى و مسمع من سيدهم الامام ابى الائمة عليه و عليهم السلام مع تضمنه لترك الاكتحال الّذي هو من المستحبات سيما من النساء ذوات الازواج و نحوه من التزين المطلوب منهن لازواجهن بل لترك أكل اللحوم الظاهر من عدم رؤية الدخان من بيوتهن فى هذه المدة مع شدة كراهة تركه اربعين صباحا كما فى بعض الاخبار بل فى بعضها أنه من دأب الرهبانية المنسوخ فى هذه الشريعة و أعظم من ذلك ما روى من أن رباب زوجة مولانا الحسين عليه السلام لم تزل ما دامت حية بعد شهادته تجلس فى حرارة الشمس الى أن تقشر جلدها و ذاب لحم بدنها حتى لحقت بسيدها فترفق عليها الصديقة الصغرى أخت مولانا الحسين (ع) و تسألها الجلوس مع النسوة فى المأتم تحت الظلال فتأبى ذلك و تقول لها انى آليت على نفسى ما دمت حية أن لا استظل عن حرارة الشمس منذ رأيت سيدى الحسين فى حرارة الشمس.أ ترى أن ذلك كان مما يخفى على الامام عليه السّلام أو أنه كان يمنعهن من ذلك و لم يمتثلن منعه لا سبيل الى شيء منهما بل انما هو لكونه داخلا فى عنوان شعار الحزن و التحزن عليه عليه السّلام و من تعظيم المصيبة التى هى أعظم جميع المصائب. [1]

2- فصل 4 (فی احکام الاوقات) مساله 9

٩ - مسألة إذا ترك المغرب و دخل في العشاء غفلة أو نسيانا أو معتقدا لإتيانها فتذكر في الأثناء عدل إلا إذا دخل في ركوع الركعة الرابعة فإن الأحوط حينئذ إتمامها عشاء ثمَّ‌ إعادتها بعد الإتيان بالمغرب

در مسائل قبلی بیان شدکه بین نماز ظهر و عصر و بین نماز مغرب و عشا ترتیب معتبر است. بعد از فراغ از شرطیت ترتیب بین ظهرین و عشائین و اینکه در حالت عمد اخلال به ترتیب موجب بطلان می شود این مساله بیان می شود که اخلال سهوی به ترتیب چه حکمی دارد؟ اگر شخص در اثنای نماز عشا متوجه شدکه نماز مغرب را نخوانده است چه وظیفه ای دارد؟

مرحوم سید فرموده است اگر محل عدول باقی باشد باید نیت خودرا از نماز عشا عدول بدهد به نماز مغرب. اما اگر از محل عدول گذشت و مثلا داخل در رکوع رکعت چهارم شد بنا بر احتیاط این نماز را تمام کند و بعد مغرب را بخواند و مجدد عشا را بخواند.

البته در مساله 3 از فصل اوقات فرموده است که نمازی که مشغول به آن است باطل است و باید مغرب را بخواند و بعد از آن عشا بخواند.

...و إن كان في الوقت المشترك فإن كان التذكر بعد الفراغ صحت و إن كان في الأثناء عدل بنيته إلى السابقة إذا بقي محل العدول و إلا كما إذا دخل في ركوع الركعة الرابعة من العشاء بطلت...

این مساله که شخص متوجه خلل در اثنا بشود سه صورت دارد:

الف. التفات در محل مشترک و در جایی است که امکان عدول وجوددارد. مثلا در رکوع رکعت دوم نماز عشا ملتفت می شودکه نماز مغرب را نخوانده است.

ب. تذکر در جایی است که وارد جزء مختص نماز لاحقه شده است. یعنی تذکر در زمانی است که از محل مشترک گذشته است اما کماکان امکان عدول وجود دارد. مثلا شخص بعد از اينکه برای رکعت چهارم قيام کرده و مشغول تسبيحات اربعه شده است يادش می آيد که نماز مغرب را نخوانده است.

ج. از محل عدول تجاوز کرده است. مثلا وارد رکوع رکعت چهارم از نماز عشا شده است و یادش می آید که نماز مغرب را نخوانده است.

اطلاق کلام مرحوم سید بیان گر این است که در دو صورت اول عدول جایز است اما در صورت سوم فتوا نداده است و حکم به احتیاط کرده ولی درمسأله 3 از فصل قبل فتوای به بطلان داده است.

عده ای ازمحشین عروه مثل مرحوم بروجردی، مرحوم سيد اصفهانی ، مرحوم حکیم ومرحوم امام قائل شده اند نماز را به عنوان عشا تمام می کند و بعد از آن مغرب را می خواند و نیازی به اعاده عشا نیست.

همان طور که بعد از فراغ از عشا یادش آمد نماز مغرب نخوانده است صرفا باید نماز مغرب را بخواند در اینجا نیز صرفا باید مغرب را بخواند ونماز عشاء اعاده ندارد.

در مقابل اعلامی مانند مرحوم عراقی، مرحوم خویی ومرحوم خوانساری فتوا داده اند به بطلان نماز عشا. بله احتیاط مستحب این است که نماز عشا را تمام کند و دوباره مغربین را بخواند.

بعضی از محشین تفصیل داده اند بین جایی که این حادثه در وقت مختص نماز مغرب واقع شود و جايی که در وقت مشترک باشد. اگر در وقت مختص باشد نماز عشا صحیح نیست. اما اگر در وقت مشترک بین مغربین باشد نماز عشا صحیح است و فقط کافی است بعد از آن مغرب را بخواند.

بررسی فروض مساله:

نسبت به حالت اول یعنی آنجا که در محل مشترک است و جای عدول باقی است اختلافی در فتوا نیست. زیرا روایت صحیح السندی داریم که حکم این حالت را بیان کرده است . صحیحه زراره ح1 باب 63 از ابواب مواقیت:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَال ...‌ فَإِنْ كُنْتَ قَدْ صَلَّيْتَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ نَسِيتَ‌ الْمَغْرِبَ‌ فَقُمْ فَصَلِّ الْمَغْرِبَ وَ إِنْ كُنْتَ ذَكَرْتَهَا وَ قَدْ صَلَّيْتَ مِنَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ أَوْ قُمْتَ فِي الثَّالِثَةِ فَانْوِهَا الْمَغْرِبَ ثُمَّ سَلِّمْ ثُمَّ قُمْ فَصَلِّ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ...

هم چنین روایت عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ح2 باب63 از ابواب مواقيت :

وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‌ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ صَلَاةً حَتَّى دَخَلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى فَقَالَ إِذَا نَسِيَ الصَّلَاةَ أَوْ نَامَ عَنْهَا صَلَّى حِينَ يَذْكُرُهَا فَإِذَا[1] ذَكَرَهَا وَ هُوَ فِي صَلَاةٍ بَدَأَ بِالَّتِي نَسِيَ وَ إِنْ ذَكَرَهَا مَعَ إِمَامٍ فِي صَلَاةِ الْمَغْرِبِ أَتَمَّهَا بِرَكْعَةٍ ثُمَّ صَلَّى الْمَغْرِبَ ثُمَّ صَلَّى الْعَتَمَةَ بَعْدَهَا وَ إِنْ كَانَ صَلَّى الْعَتَمَةَ وَحْدَهُ فَصَلَّى مِنْهَا رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ ذَكَرَ أَنَّهُ نَسِيَ الْمَغْرِبَ أَتَمَّهَا بِرَكْعَةٍ فَتَكُونُ صَلَاتُهُ لِلْمَغْرِبِ ثَلَاثَ رَكَعَاتٍ ثُمَّ يُصَلِّي الْعَتَمَةَ بَعْدَ ذَلِكَ. هم صدر روایت دال بر مدعا است هم ذیل آن.

 


[1] - إرشاد العباد إلی استحباب لبس السواد علی سید الشهداء ص۴۹.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo