< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ادله عدول در نیت

1- مسألة 9:

إذا ترك المغرب و دخل في العشاء غفلة أو نسيانا أو معتقدا لإتيانها فتذكر في الأثناء عدل إلا إذا دخل في ركوع الركعة الرابعة فإن الأحوط حينئذ إتمامها عشاء ثمَّ‌ إعادتها بعد الإتيان بالمغرب

اشکال دلالی دوم به روایت عبدالرحمن بن ابی عبد الله:

إن أريد منه العدول بتمام المأتي به حتى الزيادة فهو مما لا يلتزم به، و إن أريد العدول ببعض ما أتي به، لزم أيضاً مالا يمكن الالتزام به، فلا بد أن يكون المراد العدول بتمام المأتي به في ظرف الإمكان، فيختص بصورة عدم تجاوز القدر المشترك، إذ مع التجاوز لا يمكن العدول بالجميع...[1]

در صورت ثانیه مفروض این است که شخص عملی را که انجام داده است زیاده ای نسبت به نماز سابقه دارد. مثلا قیام به رکعت رابعه. با توجه به این مساله روایت عبدالرحمن حتی اگر صورت ثانیه را شامل بشود باید ببینیم مراد از عدول چیست؟ آیا عدول بدهد حتی بعد از انضمام زیاده را یعنی حتی قیام رابعه را هم جزو نماز مغرب قرار دهد؟ یا عدول بدهد قبل از انضمام زیاده را؟

اگر گفته شود تمام ماتی به حتی مع الزیاده جزو نماز قبلی قرار بگیرد قابل التزام نیست زیرا نماز مغرب قیام چهارم ندارد. اگر منظور از عدول، عدول به مقدار مشترک باشد این هم قابل التزام نیست زیرا اولا در روایت آمده است نماز را عدول بدهد و ظاهرش این است که تمام نماز را عدول بدهد . ضمن اینکه اگر بگوید بعض را عدول بده، بعض امر مضبوطی نیست و معلوم نیست چقدر را عدول بدهد.

آقای حکیم:

و ظاهر الحديث العدول بتمام ما هو موضوع المعدول اليه فلا عدول بالزيادة، بل تبقى زيادة غير قادحة.

ظاهر روایت این است که آن مقداری را عدول دهیم که موضوع نماز سابق است

وجه ظهور اين است که روايت درصدد بيان اين است که در جایی که رعايت ترتیب امکان دارد باید رعایت شود ، و اينکه اگر امکان داشته باشد که با عدول نماز سابق را صحيحاً ايجاد کرد بايد به نماز سابق عدول شود تا ترتيب بين نمازها رعايت شود ، باتوجه به اينکه نکته ی عدول تصحيح نماز سابق از راه عدول در نيت بخاطر رعایت ترتیب است ، مناسبت حکم و موضوع اقتضا می کند مقدار عدول همان مقداری باشد که برای نماز سابق مورد احتياج است و به درد نماز سابق می خورد نه تمام مأتی به ، يعنی به مناسبت حکم وبا ملاحظه نکته حکم ، مقدار موضوع و محدوده آن تعيين می شود .

دلیل دوم برای صحت عدول در صورت ثانیه؛ آقای خویی

مقتضای قاعده در صورت ثانیه این است که این نماز را نماز مغرب بدانیم.

نعم، يمكن الاستدلال للصحة بل و تطبيقها على القاعدة بأن محتملات المسألة ثلاثة: إما البطلان أو الإتمام عشاء، أو العدول بها إلى المغرب، و لا راب

لكن الأول مدفوع بحديث لا تعاد، إذ لا موجب لتوهم البطلان ما عدا الإخلال بالترتيب، المنفي بالحديث بعد اندراجه في عقد المستثنى منه.

و الثاني يستوجب الإخلال بالترتيب عامداً في الركعة الأخيرة بناءً‌ على ما هو الصواب من أنه شرط في تمام الأجزاء بالأسر لا في خصوص المجموع، إذ عليه و إن كان الإخلال بالإضافة إلى الأجزاء السابقة مستنداً إلى الغفلة لكنه بالنسبة إلى اللاحقة صادر عن علم و عمد، فالإتمام عشاء إخلال عمدي للترتيب بقاءً‌، فهذا الاحتمال يتلو سابقه في الضعف،

فلا جرم يتعين الاحتمال الثالث. إذن فالعدول و إن كان في حد نفسه مخالفاً للقاعدة و محتاجاً إلى دليل خاص، لكنه في خصوص المقام مطابق للقاعدة الثانوية بالبيان المتقدم. فما عليه المشهور هو الصحيح

در مساله سه احتمال وجود دارد:

     این نماز کلا باطل باشد

     این نماز به عنوان عشا صحیح باشد و بعدش مغرب بخواند

     این نماز به نماز مغرب عدول داده شود و به عنوان مغرب تمام شود .

احتمال اول و دوم قطعا منتفی است لذا حکم نماز تعین پیدا می کند در احتمال سوم.

دلیل بطلان احتمال اول این است که اگر بخواهد این نماز باطل باشد منشا بطلان چیزی جز اخلال به شرطیت ترتیب نیست. در حالی که حدیث لاتعاد اخلال سهوی به ترتیب را تصحيح می کند. در نتیجه احتمال اول منتفی است.

احتمال دوم نیز قابل التزام نیست زیرا ادله ای که دلالت بر ترتیب می کند مفادش این است که عشا به تمام اجزایش باید بعد از نماز مغرب باشد. در نتیجه هر چند قسمت اول نماز توسط حدیث لاتعاد تصحیح می شود اما با توجه به اینکه شخص در ادامه اخلال عمدی به ترتیب می کند مشمول حدیث لاتعاد نمی شود. پس این نماز نمی تواند به عنوان نماز عشا صحیح باشد.

در نتیجه حکم تعین پیدا می کند در اینکه این نماز به عنوان نماز مغرب باشد.

استاد

به مقتضای قاعده و با قطع نظر از ادله عدول در میان این احتمالات سه گانه، احتمال اول تعين دارد . چون اين نماز اگر صحيح باشد يا بايد به عنوان نماز مغرب صحيح باشد يا به عنوان نماز عشا و هيچ يک از اين دو فرض قابل التزام نيست ، اينکه اين نماز نمی تواند به عنوان عشا صحيح باشد وجهش همان است که در کلام مرحوم آقای خويی آمده است (که عشا به تمام اجزایش باید بعد از نماز مغرب باشد. ودر محل کلام هر چند قسمت اول نماز توسط حدیث لاتعاد تصحیح می شود اما با توجه به اینکه شخص در ادامه اخلال عمدی به ترتیب می کند مشمول حدیث لاتعاد نمی شود ) ، اينکه اين نماز نمی تواند به عنوان مغرب صحيح باشد زیرا فرض این است که این نماز به عنوان نماز عشا شروع شده است. این نماز علی القاعده نمی تواند نماز مغرب باشد زیرا این افعال، مصداق عنوانی است که در اول کار شخص قصد آن را کرده باشد و فرض این است که شخص قصد عشا کرده است. در نتیجه این نماز صلاحیت ندارد که مغرب واقع شود.

وقتی ادله ی عدول را هم قبول نکردید در نتیجه قاعده اقتضا می کند بطلان نماز را.

دلیل سوم؛ مناسبت حکم و موضوع

هر چند مورد صحیحه زراره فقط صورت اول از صور سه گانه بود اما در عین حال می توانیم حکم صورت دوم را هم از آن بدست بیاوریم.

در صحیحه زراره در جایی که شخص در رکعت دوم یادش می آید نماز مغرب نخوانده حضرت علیه السلام فرموده است عدول به مغرب کند. متفاهم عرفی این است که در نماز های مرتبه شخص تا جایی که می تواند ترتیب را رعایت کند و با رعایت ترتیب نماز سابقه را ابتدا ایجاد کند بعد برود سراغ نماز لاحقه بايد با عدول نيت اين کار را انجام دهد ، در واقع اين دليل هم برمی گردد به اينکه مناسبت حکم و موضوع اقتضا می کند مورد عدول خصوص موارد عدم تجاوز از موضع مشترک نباشد بلکه مواردی که شخص از موضع مشترک تجاوز کرده ولی هنوز محل عدول باقی است حکم در اين موارد هم ثابت باشد .

1.0.1- بررسی صورت سوم

صورت سوم جایی است که شخص بعد از مضی محل عدول متوجه می شود که نماز مغرب را نخوانده است.

همان طور که گفته شد برخی می گویند این نماز به عنوان عشا صحیح است و در مقابل برخی فرموده اند این نماز باطل است.

دلیل حکم به بطلان این است که لازمه شرطیت ترتیب در مغربین این است که نماز عشا با تمام اجزایش باید بعد از مغرب خوانده شود. وقتی در رکوع رکعت چهارم یادش آمد نماز مغرب را نخوانده است امکان عدول ندارد. از طرف دیگر به عنوان نماز عشا هم صحیح نیست زیرا شرط نماز عشا رعایت ترتیب بین آن در تمام اجزاء است. اخلال به ترتیب تا رکوع اخلال ازروی عذر و غفلت است و مورد حدیث لاتعاد قرار می گیرد اما اخلال به ترتيب از رکوع به بعد اخلال عن عمد است و حدیث لاتعاد آن را نمی گیرد.

در مقابل آقای حکیم و برخی اعلام دیگر فرموده اند حکم به صحت نماز عشا می شود. زیرا حدیث لاتعاد شامل رکوع به بعد هم می شود. چرا که هر چند شخص از رکوع به بعد غفلت و نسیانی ندارد اما با توجه به اینکه مضطر است و نمی تواند ترتیب را رعایت کند حدیث لاتعاد آن را می گیرد. پس شمول لاتعاد نسبت به اجزاء سابقه بخاطر این است که از روی نسیان و غفلت بوده و شمولش نسبت به اجزا لاحقه بخاطر مضطر بودن شخص است.

استاد

این وجه تمام نیست و حدیث لاتعاد شامل این مورد نمی شود.

اولا مبنایی که فرموده اند حدیث لاتعاد موارد اخلال عن عمد اضطراری را شامل می شود صحیح نیست. زیرا حدیث لاتعاد با توجه به تعبیر اعاده ناظر به خلل ماضی است و شامل آنِ التفات نمی شود.

ثانیا حتی اگر بگوییم حدیث لاتعاد شامل موارد اضطرار نیز می شود اما از نظر صغروی در مقام قابل تطبیق نیست. زیرا فرض سعه ی وقت است و مأمور به تعين در اين نماز( که مشغول آن است) ندارد ، بلکه شخص می تواند نماز را باطل کند و نماز دیگری بخواند.

تا اینجا دو قول در فرض سوم بیان شد. قول اول قول به بطلان نماز بود که قول مشهور بود و قول دوم قول اعلامی مانند آقای حکیم که قائل بودند این نماز به عنوان عشا صحیح است.

آقای حکیم احتمال دیگری نیز در مساله بیان کرده اند هر چند بجز ایشان قائلی برای آن نیافتیم. ایشان فرموده اند:

این نماز هر چند یک رکوع اضافه دارد اما عدول داده شود به نماز مغرب و بعد از آن عشا خوانده شود.

 


[1] همان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo