< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسأله 12 ـ عدول از عدول

 

1- مساله 12

إذا اعتقد في أثناء العصر أنه ترك الظهر فعدل إليها ثم تبين أنه كان آتياً بها فالظاهر جواز العدول منها إلى العصر ثانياً، لكن لا يخلو عن إشكال، فالأحوط بعد الإتمام الإعادة أيضاً

اگر در اثنا عصر به اعتقاد اینکه ظهر را خوانده است عدول به ظهر کند و بعد از آن یادش بیاید که ظهر را خوانده است آیا می تواند مجددا به عصر عدول کند؟

1.0.1- صورت سوم

در بین عدولین اتیان به جزء رکنی کرده است. در همان مثال قبل شخص بعد از اینکه رکوع را بجاآورده می آورد یادش می آید که نماز ظهر را قبلا خوانده است.

دو وجه برای صحت نماز در اینجا بیان شده است:

الف. وجه اول؛ انصراف ادله ی مطلبیت زیاده از مانحن فیه

هر چند زیاده ای در این نماز محقق شده است (رکوعی انجام شده است که نمی تواند جزء نماز عصر باشد ) اما این زیاده مبطل نماز نیست زیرا ادله ی مبطلیت زیادی انصراف دارد از چنین زیاده ای.

محقق عراقی در توجیه این وجه فرمودده اند:

اللهم إلا أن يدعى انصراف عنوان الزيادة إلى صورة إتيانها بقصد جزئيتها للصلاة بما لها من العنوان ظهرا أم عصرا، (إذ حينئذ) لا يصدق على المأتي به ثانيا الزيادة بهذا المعنى، لأن ما أتى به أولا كان بقصد الظهرية، و ما يؤتي به ثانيا كان بقصد العصرية، و لا زيادة حينئذ بالمعنى المزبور، فكان نظير ما لو أتى في الصلاة أفعالا بقصد صلاة أخرى غير شخص هذه الصلاة، فإنه لا يصدق على مثلها الزيادة،...[1]

زیاده در صورتی بر عمل اضافه صادق است که مکلف آن عمل را به نیت همان نمازی که برعهده اش است اتیان کند. مثلا زیاده در نماز عصر به این است که مکلف رکوع اضافه ای را به نیت نماز عصر اتیان کند. اما اگر آن فعل به قصد جزئیت این نماز اتیان نشده باشد و به قصد نماز دیگری باشد مشمول ادله زیادی نیست. در محل بحث نیز شخص این رکوع را به قصد نماز عصر اتیان نکرده است بلکه به قصد نماز ظهر انجام داده است لذا مشمول ادله ی من زاد نمی شود زیرا به قصد جزئیت نمازی که بر عهده او است انجام نشده است.

آقای حکیم نیز همین بیانی که محقق عراقی بیان کردند را بیان می کنند:

إلا أن يقال بعد بطلان العدول إلى الأولى لم يكن ما يوجب القدح في الصلاة المعدول عنها إلا وقوع بعض الأجزاء بنية الأولى فيها، و في بطلان الصلاة بذلك إذا وقع سهواً إشكال كما يأتي في مبحث القواط مستمسک العروة الوثقی، جلد: ۵، صفحه:

محقق عراقی در نقد این وجه فرموده اند:

(و لكن) الإنصاف منع الانصراف المزبور و تمامية إطلاق الزيادة على ما أتى به بقصد جزئيته لشخص هذه الصلاة بعد ما أتى به أولا أيضا كذلك، و إن اختلف عنوان الشخص في حال كل واحد من العملين.

انصاف این است که این وجه درست نیست. زیرا در صدق زیاده این امور دخالت ندارد. چیزی که در صدق زیاده دخالت دارد این است که این عمل را به قصد شخص این نماز انجام دهد ولی در واقع جزء آن نباشد. عنوان عصریت و ظهریت در صدق عنوان زیاده نقشی ندارد.

حتی اگر طبق بیان آقای حکیم قبول کنیم ادله مطلبیت زیادی انصراف دارد از این موارد اما در خصوص رکوع و سجود بخاطر روایت خاصی که در سجده تلاوت وارد شده است در می یابیم که در صدق زیادی رکوع وسجود قصد جزئيت معتبر نیست.

در روایت آمده است که در نماز فریضه شخص نمی تواند سوره عزائم را بخواند زیرا سجده تلاوت زیاده در مکتوبه است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا تَقْرَأْ فِي الْمَكْتُوبَةِ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْعَزَائِمِ فَإِنَّ السُّجُودَ زِيَادَةٌ فِي‌ الْمَكْتُوبَةِ.

از این روایت استفاده می شود که مطلق زیاده ی سجود و رکوع مشکل دارد ولو به قصد جزئیت نماز نباشد البته روايت در مورد سجده وارد شده است ولی به جهت عدم احتمال فرق يا بخاطر اولويت حکم در رکوع هم ثابت می شود .

پس اولا اصل انصراف ممنوع است ثانیا اگر انصراف مورد قبول هم باشد در مورد رکوع و سجود دلیل خاص داریم و زیاده آنها موجب بطلان است.

 

استاد

انصراف ادله ی مبطلیت زیادی از این فرض به تقریب دیگری نیز قابل بیان است ، وآن اين است که ادله مبطلیت زیادی مربوط به زیاده ی حدوثی است و شامل زیاده ی بقایی نمی شود و منصرف از آن است. مثل جایی که شخص چند آیه از سوره را خوانده است و می خواهد به سوره ديگر عدول کند. وقتی شارع اجازه عدول داد آن چند آیه ای که از سوره قبل خوانده است متصف به زیاده ی بقایی می شود اما باتوجه به اینکه متصف به زیاده ی حدوثی نیست مشمول ادله ی من زاد نمی شود.

در اینجا نیز رکوعی که شخص اتیان کرده است به عنوان نماز ظهر انجام داده است و در وقتی که انجام میشد متصف به زیاده نبود. بلکه بعد ازاينکه فهميده عدول اول بی مورد بوده است، متصف به زیاده شود اما با توجه به اینکه در حال حدوثش متصف به زیاده نبود مشمول ادله ی مبطلیت نمی شود.

اما این تقریب تمام نیست. زیرا هر چند این شخص در حال رکوع خیال می کرد وظیفه اش نماز ظهر است اما بعد از تبین و انکشاف مشخص شده است که این نماز، نماز ظهر نبوده است و نماز عصر بوده است. وقتی این عدول بیخود بود رکوعی که شخص انجام داده است از حین حدوثش قابلیت جزئیت نداشته است و متصف به زیاده بوده است ولو اتصاف بعدا منکشف شده است اما از همان حین عمل متصف به زیاده بوده است.

ب. وجه دوم؛ تمسک به روایات باب 2 از ابواب نیت

روایاتی که در آنها بیان شده است اگر شخص نمازش را به نیت نماز خاصی شروع کرده است ولو در اثنا نیتش تغییر کرده باشد و بعض آن رابه نیت نماز دیگر خوانده باشد اما مجموع نماز به عنوان نمازی که اول شروع کرده است حساب می شود.

الصلاة تحسب علی ما افتتحت

این روایات در باب 2 از ابواب نیت آمده است:

صحیحه عبد الله بن مغیره:

1-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ فِي كِتَابِ حَرِيزٍ أَنَّهُ قَالَ: إِنِّي‌ نَسِيتُ‌ أَنِّي‌ فِي‌ صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ [حَتَّى رَكَعْتُ‌]وَ أَنَا أَنْوِيهَا تَطَوُّعاً- قَالَ فَقَالَ ع هِيَ الَّتِي قُمْتَ فِيهَا إِنْ كُنْتَ قُمْتَ وَ أَنْتَ تَنْوِي فَرِيضَةً ثُمَّ دَخَلَكَ الشَّكُّ فَأَنْتَ فِي الْفَرِيضَةِ وَ إِنْ كُنْتَ دَخَلْتَ فِي نَافِلَةٍ فَنَوَيْتَهَا فَرِيضَةً فَأَنْتَ فِي النَّافِلَةِ وَ إِنْ كُنْتَ دَخَلْتَ فِي فَرِيضَةٍ ثُمَّ ذَكَرْتَ نَافِلَةً كَانَتْ عَلَيْكَ فَامْضِ فِي الْفَرِيضَةِ.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ مِثْلَهُ‌

حضرت علیه السلام فرموده اند این نماز مصداق همان نمازی است که شروع نماز با آن نیت بوده است.

روایت دوم:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْعَيَّاشِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ مُعَاوِيَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ قَامَ فِي الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ فَسَهَا فَظَنَّ أَنَّهَا نَافِلَةٌ أَوْ قَامَ فِي النَّافِلَةِ فَظَنَّ أَنَّهَا مَكْتُوبَةٌ قَالَ هِيَ عَلَى مَا افْتَتَحَ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ.

روایت سوم:

وَ عَنْهُ عَنْ حَمْدَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَامَ فِي صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ فَصَلَّى رَكْعَةً وَ هُوَ يَنْوِي أَنَّهَا نَافِلَةٌ فَقَالَ هِيَ الَّتِي قُمْتَ فِيهَا وَ لَهَا وَ قَالَ إِذَا قُمْتَ وَ أَنْتَ تَنْوِي الْفَرِيضَةَ فَدَخَلَكَ الشَّكُّ بَعْدُ فَأَنْتَ فِي الْفَرِيضَةِ عَلَى الَّذِي قُمْتَ لَهُ وَ إِنْ كُنْتَ دَخَلْتَ فِيهَا وَ أَنْتَ تَنْوِي نَافِلَةً ثُمَّ إِنَّكَ تَنْوِيهَا بَعْدُ فَرِيضَةً فَأَنْتَ فِي النَّافِلَةِ وَ إِنَّمَا يُحْسَبُ لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ الَّتِي ابْتَدَأَ فِي أَوَّلِ صَلَاتِهِ.

اشکالات:

آقای خویی فرموده اند روایت دوم و سوم ضعف سندی دارد. زیرا سند شیخ به عیاشی مشتمل بر ابی المفضل شیبانی و جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی است که اولی تضعیف دارد و دومی توثیق ندارد.

نجاشی در مورد شیبانی می گوید:

كان في أول أمره ثبتا ثمّ خلط، و رأيت جل‌ اصحابنا يغمزونه و يضعفونه» ثمّ قال: «رأيت هذا الشيخ و سمعت منه كثيرا، ثمّ توقفت عن الرواية عنه إلا بواسطة بيني و بينه»

البته اشکال آقای خویی نسبت به جعفر بن محمد وارد نیست زیرا ولو در مورد او توثیق خاصی ذکر نشده اما مرحوم شیخ طوسی در مورد او می گوید:

فاضل، روى عن أبيه جميع كتب أبيه، روى عنه أبو المفضل الشيباني. رجال الطوسي (جامعه مدرسين)، ص: 419

تعبیر «فاضل» به حسب برداشت نوع محققین از الفاظ مدح است و روایت چنین شخصی حسنه حساب می شود.

آقای خویی به صحیحه عبدالله بن مغیره اشکال دلالی کرده و فرموده اند:

مورد روایت اول جایی است که شخص در اول نماز قصد فریضه کرده ولی در اثناء نيتش را فراموش کرده و رکعت دوم را از روی فراموشی به قصد نافله آورده است. مورد روایت صورت نسیان و سهو است اما در محل بحث برای شخص مشخص است که اول قصد نماز عصر داشته و در اثنا قصد خود را به نماز ظهر عدول داده است. تغییری که در محل بحث اتفاق افتاده است از روی سهو و نسیان نبوده است و از روی اختیار بوده است. خصوصیت محل بحث با مورد روايات از جمله روایت اول مختلف است لذا نمی توانیم از این روایت حکم محل بحث را مشخص کنیم.

در نتیجه با توجه به وجود احتمال خصوصیت نمی توانیم از این روایت حکم محل بحث را بدست آوریم. خصوصیت مورد روایت این است که مواردی که شخص به نیت فریضه شروع کرده است و سپس غافل شده است ممکن است گفته شود در ارتکازش ادامه دادن همان نمازی است که در ابتدا شروع کرده است و اینکه به عنوان نافله نماز را ادامه می دهد چون خیال میکند از اول به نیت نافله شروع کرده است. خلاصه اینکه در اینجا نیت ارتکازی داشته است اما در محل بحث شخص قصد ارتکازی ندارد بلکه تفصیلا می داند که نیتش را تغییر داده است.

 


[1] تعلیقة استدلالیة علی العروة الوثقی (آقا ضیاء)، صفحه: ۸۵.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo