< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فصلٌ فی القبلة

فصل في القبلة و هي المكان الذي وقع فيه البيت - شرفه اللّه تعالى - من تخوم الأرض إلى عنان السماء ، للناس كافة، القريب و البعيد، لا خصوص البنية.

بحث در جهت اول از تحدید قبله در این بود که آیا قبله فقط بیت خاص است و ساختمان در قبله موضوعیت دارد یا اینکه قبله آن فضایی است که مشغول به بناء شده است؟ بنا بر فرض دوم هم آیا خصوص فضایی که فعلا مشغول به بناء است قبله میباشد یا اینکه قبله علاوه بر اینکه شامل فضای مشغول به بناء میباشد ، شامل فضای فوق و تحت آن هم میشود ؟

مشهور قائل شده بودند که فضای وسیع من تخوم الارض الی عنان السماء قبله است. در مقابل مرحوم خویی فرموده بودند که قبله آن فضایی است که به این بناء خاص مشغول است ( البته با یک مقدار اضافه که عرفا تابع فضای خاص است نه اینکه تا عنان السماء باشد ).

حاصل بیان ایشان این بود که فرمودند اینکه مشهور قائل به این قول شده اند در حقیقت به دو دلیل استدلال کرده اند که هیچ یک ازین دو دلیل تمام نیست بلکه اساسا التزام به اینکه قبله این فضای وسیع میباشد امکان ندارد ؛ چرا که با ظاهر ادله و چیزی که مرتکز میان متشرعه است سازگاری ندارد. آن دو دلیلی که مشهور برای مدعای خودشان به آن استدلال کرده بودند این بود که :

دلیل اول

کسانی که در مکان ارفع یا اخفض من الکعبه نماز میخوانند ، نمازشان بلا اشکال صحیح است و صحت نماز اینها لایمکن الا زمانی که قائل شویم که قبله مکان وسیعی باشد. ( من تخوم الارض الی عنان السماء )

دلیل دوم

این دلیل هم شامل سه روایت میشد.

مرحوم خویی فرموده بودند که دلیل اول مشهور تمام نیست چرا که ملاک در استقبال این نیست که شخص مستقبِل متوجه ی مستَقبَل الیه فی سطحٍ واحد بشود بلکه ملاک در استقبال اینست که شخص به شی ای توجه بکند به نحوی که اگر مانع و حاجبی در کار نباشد و این اشخاص در سطح واحد قرار بگیرند ، یکی ازینها به سمت دیگری باشد نه اینکه بالفعل در سطح واحد باشند . حال بر اساس این ملاک حتی اگر قبله آن فضای خاص باشد در این صورت برای کسانی که در مکان ارفع نماز میخوانند ، استقبال به طرف کعبه محقق میشود لذا این دلیل مشهور توان اثبات وسیع بودن فضای قبله را ندارد. ( تا اینجا در جلسه قبل بیان شد ) .

در این قسمت مطلب اضافی در کلمات مرحوم خویی وجود دارد و آن اینست که این وجهی را که مشهور برای تصحیحِ صلاه شخصی که در مکان ارفع و اخفض نماز میخواند ، بیان کرده اند اخص از مدعاست ؛ بخاطر اینکه موجب تصحیح صلاهِ همه ی مردم در همه ی قسمت های ارض نمیشود بلکه این بیان مربوط به مناطقی میشود که فاصله ی آن افراد تا نقطه ی کعبه کمتر از نود درجه باشد و الا اگر نود درجه یا بیشتر از آن فاصله داشته باشند ولو شما قبله را وسیع قرار بدهید اما در عین حال برای آنها استقبال الی القبله اتفاق نمی افتد چرا که اگر از مقادیم آنها خطی رسم بشود ، آن خط هیچگاه با خط قبله تقاطع نمیکند مثلا اگر ما قبله را در نقطه ی قطب جنوب فرض بکنیم و فضای قبله را هم وسیع بدانیم در این صورت افرادی که در این فاصله ی کمتر از نود درجه باشند ، استقبال قبله برای او فرض دارد چرا که اگر از مقادیم بدن او خطی رسم بشود با این خط قبله بر خورد میکند.

اما اگر کسی در سر 90 درجه باشد ، خطی که از طرف او رسم میشود هیچگاه با خط قبله برخورد نمیکند بلکه خط در نود درجه موازی با خط قبله قرار میگیرد ( باید توجه داشت که این بیان با توجه به کرویت ارض است ) . حال کسانی که پایین تر از نود درجه هستند به طریق اولی با خط قبله برخورد نمیکنند لذا این راهی که مشهور برای تصحیح صلاه گرفته اند و گفته اند که قبله را خصوص فضای مشغول به بناء نمیگیریم بلکه قبله را تا عنان سماء میگیریم ، با این اشکال مواجه است . ( مقرر : برای فهم این مطلب به صوت استاد مراجعه شود ).

در نتیجه ایشان میفرمایند اگر ما راه مشهور را هم برای تصحیح صلاه این اشخاص قبول کنیم ، این راه صلاحیت ندارد که نماز تمام افرادی که در کره ی زمین هستند را درست بکند بلکه این راه تنها نماز افرادی که فاصله ی آنها تا نفطه ی کعبه کمتر از 90 درجه باشد را درست میکند نه همه ی مناطق را. لذا برای تصحیح نماز ، راه خودمان را بیان میکنیم و میگوییم مستقبل مقادیم خودش را طرف مستقبل الیه قرار بدهد به طوری که اگر مانع نباشد خطی از او رسم بشود و به طرف مستقبل الیه بر خورد بکند حال اگر ما این شخص را چه در نود درجه یا چه در 135 یا در 170 حساب بکنیم ، این شخص مستقبل الی القبله میشود چرا که اگر این حائل برداشته بشود این شخص به طرف مستقبل الیه میباشد. ( مقرر : برای فهم این مطلب به صوت استاد مراجعه شود )

عبارت مرحوم خویی ( موسوعه ج 11 ص 416 )

و فيه: أن هذا لا يتم على إطلاقه، بل يختص بالأمكنة التي يكون بعدها عن الكعبة أقل من تسعين درجة، و أما الواقعة على رأس التسعين فضلاً عما زاد فلا يكاد يتحقق فيها الاتصال. و بيانه: أنّه بعد البناء على كرؤية الأرض كما هو المحقق في محله فاذا فرضنا وقوع الكعبة في قطب الجنوب من الكرة الأرضية و فرضنا اتساع القبلة بخط عمودي مركزه الكعبة ممتد من تخوم الأرض إلى عنان السماء، فالبلدان النائية الواقعة فيما بينها و بين نقطتي المشرق و المغرب أعني خط الاستواء التي يقل بعدها عن تسعين درجة لا محالة بما أنها منحنية نحو القطب على ما تقتضيه كرؤية الأرض، فالخط الممتد من مقاديم من يصلي فيها بعد توجهه نحو البيت ينتهي و يتصل بالأخرة إلى الخط العمودي الموهوم المفروض نصبه من الكعبة إلى عنان السماء و لو بَعُد مئات الفراسخ، لكون الخط المزبور منحنياً و مائلاً نحو القطب بحسب الطبع كما عرفت، فيتحقق الاتصال بينه و بين ذاك الخط العمودي لا محالة و لو بفصل مسافة بعيدة و مدة مديدة، و يحصل بذلك الاستقبال كما ذكر.

حاصل مناقشه ایشان در دلیل دوم هم این بود که آن روایتی که از حیث سند تمام است ( يعنی روايت خالد بن ابی اسماعیل )، دلالتی بر مدعای مشهور ندارد .چرا که این روایت نهایتا نماز شخصی که بر روی این کوه ابی قبیس نماز خوانده است را تصحیح میکند اما ازین روایت نمیتوان صحت نمازی که خارج از حد عرفی فضای کعبه هستند را ثابت کرد ( - مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ جَمَاعَةٍ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنْ‌ فَضَالَةَ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ عُثْمَانَ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ مُسْكَانَ‌ عَنْ‌ (خَالِدِ بْنِ‌ أَبِي إِسْمَاعِيلَ‌) قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ الرَّجُلُ‌ يُصَلِّي عَلَى أَبِي قُبَيْسٍ‌ ، مُسْتَقْبِلَ‌ الْقِبْلَةِ‌ فَقَالَ‌ لاَ بَأْسَ‌ . )

و آن روایاتی که دلالتش واضح است ( روایت عبد الله بن سنان و مرسله صدوق ) از حیث سند مشکل داشتند لذا ما دلیل معتبر تام السند و الدلاله بر حرف مشهور پیدا نکردیم.

بررسی کلام مرحوم خویی

بررسی روایات

بررسی روایت اول ( عبد الله بن سنان )

- مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلطَّاطَرِيِّ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ أَبِي حَمْزَةَ‌ عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ سِنَانٍ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلَهُ‌ رَجُلٌ‌ قَالَ‌ صَلَّيْتُ‌ فَوْقَ‌ أَبِي قُبَيْسٍ‌ الْعَصْرَ فَهَلْ‌ يُجْزِي ذَلِكَ‌ وَ اَلْكَعْبَةُ‌ تَحْتِي قَالَ‌ نَعَمْ‌ إِنَّهَا قِبْلَةٌ‌ مِنْ‌ مَوْضِعِهَا إِلَى السَّمَاءِ‌ .

جوابی که ازین اشکال داده شده است اینست که بله درست است که در سند مرحوم شیخ به طاطری ، علی بن محمد بن زبير قرشی هست و در رابطه با او توثیق خاص وارد نشده است اما این شخص ( علی بن محمد بن زبیر قرشی ) از معاریف است و از شواهد معاریف بودن این شخص اینست که کتب علی بن حسن فضال از طریق ایشان نقل شده است و همین برای معروفیت کافی است و قاعده ی توثیق معاریف در رابطه با علی بن محمد بن زبیر قرشی پیاده میشود لذا این سند معتبر میشود.واشکال سندی ای که مرحوم آقای خویی بیان کردند وارد نمیشود.

بررسی روایت دوم ( خالد بن ابی اسماعیل )

مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ جَمَاعَةٍ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنْ‌ فَضَالَةَ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ عُثْمَانَ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ مُسْكَانَ‌ عَنْ‌ (خَالِدِ بْنِ‌ أَبِي إِسْمَاعِيلَ‌) قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ الرَّجُلُ‌ يُصَلِّي عَلَى أَبِي قُبَيْسٍ‌ ، مُسْتَقْبِلَ‌ الْقِبْلَةِ‌ فَقَالَ‌ لاَ بَأْسَ.

مرحوم خویی از حیث دلالت به این روایت اشکال کردند و فرمودند که این روایت تنها قبله ی شخصی که در روی کوه ابی قبیس است را درست میکند و این روایت اشعار بر اینکه کعبه تا عنان السماء امتداد دارد را ندارد ( چه برسد به ظهور ) بلکه این روایت قابل حمل بر مبنای ما میباشد ( قبله تنها فضای مشغول به بیت میباشد و مقدار یعلوه عرفا ).

اشکالی که به این بیان وارد میشود اینست بلندی کوه ابی قبیس تا بالای کعبه زیاد است و اینطور نیست که فاصله ی آن به مقدار تابع عرفی باشد . گفته شده است که فاصله کوه تا دامنه کوه 120 متر است و این مقدار از فاصله تابع عرفی حساب نمیشود لذا وقتی این روایت نماز شخص را روی کوه ابی قبیس درست میکند از باب عدم فرق نسبت به بقیه ی موارد هم همین حکم را میکنیم به عبارت دیگر ولو مورد این روایت جایی است که شخص در مکان ارفع از کعبه قرار دارد اما از باب عدم احتمال فرق بین موردی که شخص ارفع باشد و بین موردی که اخفض باشد ما حکم را در همه سرایت میدهیم و اگر در فاصله 120 متر از بالا استقبال حساب میشود در قسمت ذیل هم همین میباشد.

حال بواسطه ی این دو دلیل نظر مشهور ثابت میشود یعنی قبله فضای مشغول بالبناء در کعبه نیست.

بررسی قول به عدم امکان التزام به قول مشهور

ایشان فرموده بودند که اساسا ممکن نیست که قبله فضای وسیع ( تخوم الارض الی عنان السماء ) باشد چرا که فرمودند آنچه که به حسب ادله استفاده میشود اینست که قبله مکان ثابتی است و در حال حرکت نیست حال این ثابت بودن قبله با اینکه فضای بالای کعبه را قبله بدانیم سازگاری ندارد بخاطر اینکه این قول مستلزم تبدل قبله آنا فاناً میشود و حال اینکه مستفاده از ادله اینست که قبله امر ثابتی است.

حال چطور قول مشهور مستلزم به تغییر قبله میشود ؟

در جواب فرموده اند که ما در حرکت زمین و حرکت خورشید یا ملتزم به مسلک متاخرین میشویم و میگوییم زمین به دور خورشید حرکت میکند ( کما هو الصحیح ) : که در این صورت قبله تغییر میکند چرا که با حرکت زمین به دور خورشيد ، فضای بالای آن تغییر میکند و تغییر قبله با ظاهر ادله سازگاری ندارد .

و یا ملتزم به مسلک متقدمین میشویم که قائل به حرکت خورشید به دور زمین هستند در این صورت اگر قبله ثابت باشد ، فضای بالای کعبه متغیر میشود یعنی گاهی خورشید فضای بالای قبله میشود ، گاهی ستاره ی مشتری ، گاهی عطارد و ... و این مطلب هم قابل التزام نیست و بر خلاف ظاهر ادله است.

ولی ممکن است از اين اشکال بر اساس هردو مبنا جواب داد .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo