< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تحدید قبله

فصل في القبلة و هي المكان الذي وقع فيه البيت - شرفه اللّه تعالى - من تخوم الأرض إلى عنان السماء (1)، للناس كافة، القريب و البعيد، لا خصوص البنية.

بحث در رابطه با این بود که آیا قبله بودن کعبه مختص به فضای خاصی است که مشغول به بناء میباشد یا اینکه کعبه مِن تخوم الارض الی عنان السماء قبله میباشد. بحث به اینجا رسید که مرحوم خویی بعد از اشکال به ادله ی قول مشهور ( قبله من تخوم الارض الی عنان السماء ) فرمودند که خود این قول قابل التزام نیست ؛ بخاطر اینکه ظاهر ادله اینست که قبله امر ثابت و غیر متغیر میباشد و این ثبات قبله در صورتی تمام میشود که ما قبله را مختص به فضای خاص و محدود بدانیم و الا اگر قبله را وسیع بدانیم ، مستلزم متغیر و متحرک شدن قبله میباشد و این قول با ثبات قبله سازگاری ندارد .

ایشان فرموده اند چه ما در بحث نجوم و هیات نظر متقدمین را قبول داشته باشیم (که زمین ثابت است و خورشید و بقیه ی اجرام به دور آن حرکت میکنند ) و چه نظر متأخرین را قبول داشته باشیم ( زمین به دور خورشید حرکت میکند و آن هم دارای دو حرکت است که یک حرکت وضعی است که در هر شبانه روز به دور خود میگردد و یک حرکت انتقالی که از نقطه ی معین حرکت کرده و سال دیگر به همان نقطه میرسد ) آن فضای بالای کعبه تغییر میکند و وقتی فضای بالای کعبه تغییر کرد ، ما نمیتوانیم قبله را منطقه ی وسیع بدانیم.

بررسی بیان مرحوم خویی

جواب از اشکال مرحوم خویی بنابر نظریه قدماء :

در تعليقه تقريرات موسوعه جواب داده شد به اينکه گردش خورشید و ستارگان به دور زمین موجب تغییر فضای بالای کعبه نمیشوند چرا که زمین ثابت و مستقر است و از کعبه ، عمودی به طور ثابت الی السماء کشیده میشود و همانطور که خود زمین حرکت نمیکند ، آن فضاء هم حرکت نمیکند بله خورشید و ستارگان دیگر حرکت میکنند اما خود آن فضاء حرکت نمیکند. لذا حرکت شمس و اجرام دیگر به دور زمین موجب حرکت فضاء نمیشود.

عبارت مقرر ( موسوعه ج 11 ص 415 )

(2) الذي لم يستقر إنما هو النقطة المسامتة كالنجمة الواقعة فوق الكعبة، لا العمود المفروض فوقها الممتد إلى عنان السماء، فإنه ثابت بتبع ثبات مركزه و هي الكعبة المشرفة حسب الفرض.

اين جواب مبتنی است بر اينکه به نظر قدماء فقط اجرامی که در فضاء وجود دارند به دور زمين حرکت داشته باشند ولی فضای خالی حرکت نداشته باشد ، ولی اگربر اساس هيئت قديم علاوه بر اجرام ، فضاء هم حرکت داشته باشد جواب بايد به اين صورت بيان شود که حرکت اجرام وفضای خالی اطراف زمين نهايتش اين است که فضای عمود بر کعبه به دور يک خط در حرکت باشند يعنی حرکت وضعی داشته باشند نه حرکت انتقالی .

جواب از اشکال مرحوم خویی بنابر نظریه متاخرین :

اگر حرکت زمین به دور خورشید موجب تغيير و حرکت درفضاء شود نه تنها موجب تغییر فضای بالای کعبه میشود بلکه همان قبله ی مرکزی و جایی که قبله در آن واقع است هم حرکت میکند ؛ چرا که بناء در روز اول در نقطه ی الف بود و در روز دوم به نقطه ی ب منتقل میشود ( چرا که زمین حرکت میکند ) حال این حرکت همانطور که فضای بالای کعبه را در قبله بودن مشکل دار میکند در خود کعبه هم مشکل ایجاد میکند و این راه حلی ندارد الا اینکه بگوییم کعبه در هر قسمتی هست یک فضایی در بالای کعبه امتداد دارد و همانطور که کعبه حرکت میکند آن فضای بالای آن هم حرکت میکند .

چطور تغییر بناء مشکل ساز نیست ، آن حرکت بالای کعبه هم مشکل ساز نیست لذا حتی بنابر مسلک متاخرین هم این مطلب را نمیتوانیم به عنوان محذور حساب بکنیم چرا که خود زمین و فضای او در حال حرکت هستند .

عبارت مقرر ( موسوعه ج 11 ص 415 )

(1) هذا التبدل سارٍ في القبلة المركزية أيضاً، فإن مكان البنية المشرفة و فضائها يتبدل على ضوء ما ذكر بحركة الأرض. فالإشكال لو تم لعمّ‌ و لم يكن مختصاً بعنان السماء، و لكنه لا يتم و لا تبدل على كل حال، فان نسبة القبلة أياً كانت إلى فضاء أجزاء الأرض محفوظة دائماً، و لا ضير في تغيير نسبتها إلى سائر الأجرام الكونية. و بعبارة اخرى: عمود القبلة المفروض امتداده إلى السماء ثابت كنفس البنيان، إذ ليس المراد به الفضاء المحيط بكرة الأرض، بل عمود فرضي كميلة ثابتة في الكعبة ممتدة إلى السماء و منها إلى تخوم الأرض قطرها مساوٍ لقطر الكعبة، و هذه الميلة ثابتة لا تغير فيها أبداً، نعم تتحرك كنفس الكعبة تبعاً لحركة الأرض و هي غير قادحة بالضرورة.

 

استاد

جواب مقرر صحیح نیست چرا که اشکال مرحوم خویی این بود که اگر ما نظریه ی متاخرین را قبول بکنیم ، زمین به دور خورشید حرکت میکند اما این به این معنا نیست که فضاء هم همراه این حرکت ، حرکت کند بلکه زمین است که حرکت میکند نه فضای مشغول به بنا ، درهیات جدید هم نگفته اند که وقتی زمین حرکت میکند ، فضاء مشغول به بنا هم حرکت میکند . لذا این قسمت از فرمایش مرحوم آقای خویی که فرمودند با حرکت زمین فضاء بالای کعبه عوض میشود و ثابت نیست ، کلام درستی میباشد.

منتهی ازین اشکال ممکن است اینطور جواب داده شود که درست است که فضای بالای کعبه الی السماء تغییر میکند ( بنابر هیات جدید ) اما این مطلب ، نهایت چیزی که ایجاب میکند اینست که در قبله ی تبعی و حکمی تغییر ایجاد شده است والا قبله ی اصلی تغییری پیدا نکرده است و شارع یا بخاطر احترام کعبه یا تسهیلا للمکلف فرموده است که فضای بالای کعبه هم حکم کعبه را دارد و اگر تغییری در آن ایجاد بشود ، تغییر در قبله تبعی است و تغییر در قبله تبعی بلااشکال است.

اینکه فرموده اند ظاهر ادله اینست که قبله امر ثابتی است و تغییر نمیکند مربوط به قبله اصلی است نه مربوط به قبله ی تبعی یعنی در حرکت زمین به دور خورشید ، هرجا که کعبه رفته است ،فضای بالای آن هم شرافت پیدا میکند و استقبال به سمت آن لازم است .

لذا اینکه بنابر نظر مرحوم خویی حرکت زمین مستلزم تغییر در فضای بالای زمین میشود قابل قبول است اما آنچه که موجب اشکال برای ایشان شده است اینست که ظاهر ادله اینست که قبله امر ثابت است و جواب این مطلب هم اینست که ثبات در قبله اصلی و مرکزی است لذا شارع به مردم گفته است که هر گاه خواستید نماز بخوانید به همان طرف نماز بخوانید و ملاک را همانی قرار داده است که مردم میبینید یعنی درست است که به حسب هیات جدید ، زمین به دور خورشید حرکت میکند اما به حسب قول قدماء و نوع مردم خورشید حرکت میکند و همِين موضوع احکام قرار داده شد لذا در هیات گفته اند که این محاسباتی که برای حرکت ستارگان یا تشخیص زمان خسوف و کسوف و استخراج تقويمها در نظر گرفته میشود اینطور نیست که متوقف بر هیات جدید باشد بلکه از نظر کیفیت محاسبه که ذره ای در آن تخلف و تخطی نیست باید همان هیات قدیم را در نظر بگیریم یعنی باید زمین را ثابت در نظر بگیریم و محاسبه بر اساس حرکت خورشید و حرکت ستارگان به حسب هیات قدیم انجام بگيرد .

ثمره ی دو قول

مرحوم آقای خويی فرموده اند ثمره ی بین این دو قول در این ظاهر میشود که اگر قبله از تخوم الارض الی عنان السماء باشد ، باتوجه به اینکه در مسجد الحرام نه تنها مکث و توقف جنب و حائض جایز نیست بلکه اجتیاز هم جایز نیست اگر این فضاء الی عنان السماء قبله باشد ، لازمه اش اینست که شخص جنب با وسایل هوایی نمیتواند ازین فضاء عبور بکند چرا که در کعبه تنها مکث حرام نیست بلکه اجتیاز هم حرام است اما اگر قبله خصوص همان فضای مشغول به بنا باشد در این صورت عبور هوایی شخص جنب مشکلی ندارد .

عبارت مرحوم خویی ( موسوعه ج 11 ص 419 )

و تظهر الثمرة بين القولين في الاجتياز عن السطح العالي للبيت أو المسجد أو الملك علوّاً فاحشاً بطائرة و نحوها، فعلى المشهور لا يجوز ذلك للجنب في الأولين و بدون إذن المالك في الأخير. و على المختار يجوز، لخروج ذاك الفضاء عن البيت و المسجد و الملك.

استاد

اگر ما این ثمره را نسبت به احکام کعبه حساب بکنیم ، صحیح نیست چرا که آنچه که در قبله گفته شده است اینست که کعبه به معنای بناء خاص یا فضای مشغول به کعبه قبله نیست بلکه تا عنان السماء قبله است اما نگفته اند که تا عنان السماء کعبه است و تصریح کرده اند که قبله کعبه نیست بلکه قبله کعبه تا عنان السماء است لذا عبور جنب ازین فضاء اشکالی ندارد چرا که فضای بالای کعبه ، کعبه نیست.

اشکال در اینست که کسانی که گفته اند من تخوم الارض الی عنان السماء قبله است تنها در مورد کعبه نگفته اند بلکه در رابطه با مساجد هم این را گفته اند یعنی به حسب مشهور ، جایی که مسجد درست شده است تنها فضایی که مثلا دو طبقه ساخته شده است مسجد نیست بلکه تا عنان السماء مسجد است حال این مطلب اگر اختصاص به کعبه نداشته باشد و در مساجد هم بیاید این مطلب در رابطه با عبور از مسجد الحرام صدق میکند یعنی همانطور که فضای بالای مساجد حکم مسجد را دارد ، فضای مسجد الحرام هم همین را دارد منتهی فرقشان در اینست که در بقیه ی مساجد ماهو الحرام توقف و مکث جنب در مسجد است و اجتیاز مانعی ندارد اما در مسجد الحرام اجتیاز هم ممنوع و حرام است .

تا اینجا بحث از جهت اول از جهات مربوط به قبله تمام شد : جهت اول این بود که آیا قبله همان بناء کعبه است یا فضای مشتمل بر کعبه میباشد یا علاوه بر این فضاء ، فضای بالای کعبه الی عنان السماء هم قبله میباشد.

جهت دوم

جهت دوم اینست که آیا قبله خصوص کعبه ی مکرمه است یا اینکه حجر اسماعیل هم داخل قبله میباشد ؟ که اگر این قسمت داخل قبله باشد ثمره اش در نماز خواندن ظاهر میشود به این صورت که اگر کسی به طرف حجر نماز بخواند در حالی که به طرف کعبه نیست ، نمازش صحیح است اما اگر جزء قبله نباشد نمازش صحیح نیست.

مرحوم سید در متن فرموده اند که قبله بناء و فضای مشغول به بناء میباشد اما حجر اسماعیل داخل در قبله نمیباشد بله درست است که طواف باید بیرون از حجر اسماعیل باشد اما حجر داخل در کعبه نیست. و لا يدخل فيه شيء من حجر إسماعيل و إن وجب إدخاله في الطواف.

اقوال در رابطه با دخول یا عدم دخول حجر در بیت

قول اول

این فرمایش مرحوم سید موافق مشهور میباشد تبعا للنصوص المعتبره ای که در این قسمت وارد شده است یعنی در روایات بیان شده است که کعبه مشتمل بر حجر نیست و حجر داخل در بیت نمیباشد این روایات هم در باب 30 از ابواب طواف وارد شده است :

روایت اول

17928 - مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنْ‌ فَضَالَةَ‌ بْنِ‌ أَيُّوبَ‌ عَنْ‌ مُعَاوِيَةَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ اَلْحِجْرِ ، أَ مِنَ‌ اَلْبَيْتِ‌ هُوَ أَوْ فِيهِ‌ شَيْ‌ءٌ‌ مِنَ‌ اَلْبَيْتِ‌ فَقَالَ‌ لاَ وَ لاَ قُلاَمَةُ‌ ظُفُرٍ ( یعنی حتی به اندازه یک تکه ناخنی که می افتد ، از کعبه در حجر قرار داده نشده است ) وَ لَكِنَّ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ دَفَنَ‌ أُمَّهُ‌ فِيهِ‌ فَكَرِهَ‌ أَنْ‌ يُوطَأَ فَجَعَلَ‌ عَلَيْهِ‌ حِجْراً وَ فِيهِ‌ قُبُورُ أَنْبِيَاءَ‌ .

روایت دوم

6534 - مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ عَنِ‌ اَلْحَسَنِ‌ بْنِ‌ عَلِيٍّ‌ عَنْ‌ يُونُسَ‌ بْنِ‌ يَعْقُوبَ‌ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ أُصَلِّي فِي اَلْحِجْرِ فَقَالَ‌ لِي رَجُلٌ‌ لاَ تُصَلِّ‌ الْمَكْتُوبَةَ‌ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ‌ فَإِنَّ‌ فِي اَلْحِجْرِ مِنَ‌ اَلْبَيْتِ‌ ، فَقَالَ‌ كَذَبَ‌ صَلِّ‌ فِيهِ‌ حَيْثُ‌ شِئْتَ‌ .

امام علیه السلام فرموده اند اینکه گفته است چیزی از بیت در حجر است صحیح نیست.

روایت سوم

وَ عَنْهُ‌ عَنِ‌ اَلْحَسَنِ‌ بْنِ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ فَضَّالٍ‌ وَ عَبْدِ اللَّهِ‌ الْحَجَّالِ‌ جَمِيعاً عَنْ‌ ثَعْلَبَةَ‌ بْنِ‌ مَيْمُونٍ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ اَلْحِجْرِ هَلْ‌ فِيهِ‌ شَيْ‌ءٌ‌ مِنَ‌ اَلْبَيْتِ‌ ، فَقَالَ‌ لاَ وَ لاَ قُلاَمَةُ‌ ظُفُرٍ .

قول دوم

در مقابلِ قول اول ، مرحوم علامه در نهایه و تذکره و همینطور مرحوم شهید در ذکری قائل شده اند که حجر من البیت است و چون من البیت است لذا استقبال به حجر هم کافی است و لو اینکه استقبال به کعبه نشده باشد.

وجه این بیان نقلی است که گفته شده است : کعبه در زمان حضرت ابراهیم مشتمل بر حجر بود ، وقتی قريش خواستند کعبه را بسازند چون آلات برای ساخت بناء کم آمد ، این قسمت حجر را کم کردند و خارج از بیت قرار دادند و این بناء به همین صورت بوده است و بعدها که ابن زبیر قصد تعمیر بیت را داشت ، حجر را داخل در کعبه قرار داد و بعد از ابن زبیر ، حجاج آن را خراب کرد و خارج از بیت کرد.

اشکال

اینست که با وجود روایات صحیحه ، چطور بزرگانی مانند شهید و علامه به این نقل اکتفاء کرده اند ؟ لذا استنادا به ادله ی معتبره ، حکمی که مرحوم سید در عروه فرموده است ، مورد نظر مشهور میباشد در نتیجه حجر داخل در کعبه نیست اما طواف باید به دور آن انجام بشود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo