< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تعریف جهت قبله

يجب استقبال عينها لا المسجد أو الحرم و لو للبعيد (2) و لا يعتبر اتّصال الخط من موقف كل مصل بها، بل المحاذاة العرفيّة (1) كافية، غاية الأمر أنّ‌ المحاذاة تتّسع مع البعد، و كلّما ازداد بعداً ازدادت سعة المحاذاة، كما يعلم ذلك بملاحظة الأجرام البعيدة كالأنجم و نحوها، فلا يقدح زيادة عرض الصفّ‌ المستطيل عن الكعبة في صدق محاذاتها، كما نشاهد ذلك بالنسبة إلى الأجرام البعيدة، و القول بأنّ‌ القبلة للبعيد سمت الكعبة و جهتها راجع (2) في الحقيقة إلى ما ذكرنا، و إن كان مرادهم الجهة العرفيّة المسامحيّة فلا وجه له (1) و يعتبر العلم بالمحاذاة مع الإمكان، و مع عدمه يرجع إلى العلامات و الأمارات المفيدة للظنّ‌.

در تعریف جهت کعبه ( که بنابر نظر عده ای از فقهاء ، جهت الکعبه قبله برای بعید است ) اختلاف وجود داشت . تعریف اخیری که برای جهت کعبه بیان شده بود از بیانات مرحوم فاضل مقداد و محقق ثانی در شرح الفیه بود . مرحوم حکیم به تعریف فاضل مقداد سه اشکال بیان کرده بودند.

اشکال اول این بود که ضابطه ای که فاضل مقداد برای جهت الکعبه ارائه کردند این بود که جهت کعبه خطی است که از مشرق اعتدال به مغرب اعتدال وصل میشود و استقبال به قبله به اینست که خطی از موقف مصلی به طرف این خط ، رسم بشود و این خط را به زاویه ی قائمه قطع بکند و همچنین در کلام فاضل مقداد بیان شده بود که این خط مشرق و مغرب اعتدال یمر علی سطح الکعبه.

مرحوم حکیم در مقام اشکال فرمودند که خط مشرق و اعتدال از سطح کعبه عبور نمیکند ؛ چرا که خط مشرق و مغرب اعتدال همان خط استواست و کعبه و مکه از خط استواء به مقدار 21 درجه و نیم فاصله دارند و وقتی بین خط استواء و مکه این مقدار فاصله باشد ، عبور از سطح کعبه معنا ندارد.

اشکال دوم این بود که بنابراینکه جهت الکعبه همان خط مشرق و مغرب اعتدال باشد و استقبال به قبله هم به قطع کردن این خط به زوایای قائمه باشد ، لازمه ی این مطلب اینست که استقبال قبله ی همه ی بلادی که در قسمت شمال مکه حساب میشوند ( یعنی امکنه ای که بعد از 21 و نیم درجه هستند و نقطه ی شمالیِ کعبه هستند ) به طرف جنوب باشد چه بلدی که از نظر طول جغرافیایی با مکه واحد است یا بلدی که مثلا بیست درجه به طرف غرب یا شرق مکه است و این معنا قابل التزام نیست و اگر نگوییم این معنا خلاف ضرورت دین است اما لا اقل خلاف ضرورت فقه میباشد.

در جلسه گذشته بیان کردیم که این اشکال دوم در صورتی که مراد از خط مشرق و مغرب اعتدال ، خط استواء باشد وارد است و همینطور هم اگر مراد از خط مشرق و مغرب اعتدال ، خط مشرق و مغرب هر بلدی که مصلی در آن بلد نماز میخواند ، باشد اشکال وارد است ؛ بخاطر اینکه اگر ملاک در استقبال این باشد که خطی عمود بر خط استواء باشد تا زاویه قائمه درست بشود یا خطی عمود بر خط مشرق و مغرب اعتدال بلد درست بشود در این صورت مصلی در همه ی این بلاد باید به طرف قطب جنوب بایستد ؛ چرا که نهایتا خطی که عمود بر خط استواء میباشد سر از قطب جنوب در می آورد و حال آنکه کسی که در قسمت شمال مکه به طرف قطب شمال است واز نظر طول جغرافيايی با مکه فاصله دارد مثلا از طرف مشرق يا مغرب 20 درجه با مکه فاصله دارد نباید به طرف آن خط نماز بخواند و اگر به طرف آن خط نماز بخواند به طرف قبله نماز نخوانده است.

لذا بنابراینکه مراد از خط مشرق و مغرب اعتدال خط استواء باشد ، اشکال وارد است . همچنین اگر مراد از خط مشرق و مغرب اعتدال ، همان خط مشرق و مغرب اعتدال هر بلد باشد باز هم این اشکال وارد است چرا که آن خط هم موازی با خط استواء میباشد لذا همان اشکالی که به فرض قبلی وارد میشد به این فرض هم وارد میشود.

مرحوم خویی بعد ازاینکه از اشکال اولِ مرحوم حکیم جواب دادند و فرمودند که مراد از خط مشرق و مغرب اعتدال ، خط استواء نیست بلکه مراد از خط مشرق و مغرب اعتدال نفس بلد مکه است ، میفرمایند ایراد دوم مرحوم حکیم هم وارد نیست ؛ بخاطر اینکه درست است که شخص در قسمت نیم کره ی شمالی که به طرف قطب شمال هست و از مکه فاصله دارد قرار دارد اما اینطور نیست که در همه ی موارد در خود نقطه ی شمالی که در مقابل نقطه ی مشرق و مغرب است باشد بلکه ممکن است این مصلی ای که در نیم کره ی شمالی هست را بین شمال و مشرق فرض کنیم یا ممکن است بین شمال و مغرب باشد.

حال اگر مصلی بین مشرق و شمال یا بین مغرب و شمال باشد ، در این امکنه هم میتوان خطی که آن خط با خط اعتدالیِ مشرق و مغرب در مکه تقاطع بکند ، رسم کرد تا زاویه قائمه رسم بشود و در این نقاط هم زاویه قائمه تشکیل میشود و اینطور نیست که عمود شدن و تشکیل زاویه ی قائمه مختص به بودن مصلی در نقطه ی شمال باشد بلکه اگر ما بین مشرق و شمال يا مغربِ شمال باشد میتوان خطی را رسم کرد که عمود باشد.

یعنی همانطور که اگر شخص در نقطه ی شمال باشد ، میتوان خطی که عمود بر خط مشرق و مغرب اعتدال باشد ، رسم کرد همینطور بین مشرق وشمال و بين مغرب وشمال هم چنین امری قابل تصویر است. بله این زاویه ی قائمه ای که از موقف مصلی واقع بین المشرق و الشمال درست میشود با زاویه ی قائمه ای که از موقف مصلی واقع در خود شمال درست میشود ، از حیث اضلاع یکی از دیگری کوچک تر است اما اینطور نیست که ترسیم زاویه ی قائمه مختص به خصوص نقطه ی شمال باشد.

عبارت مرحوم خویی ( موسوعه ج 11 ص 429 )

كما أن الإيراد عليه ثانياً بأن لازم ذلك أن يكون جميع البلاد الشمالية بالإضافة إلى مكة قبلتها نقطة الجنوب، حيث إن الخط الخارج من موقف المصلي إلى الخط المذكور المقاطع له على زوايا قوائم هو خط نصف النهار المفروض ما بين نقطتي الجنوب و الشمال في غير محله أيضاً ، فان موقف المصلي عند توجهه نحو الخط الاعتدالي المزبور لا يلزم أن يكون نقطة الشمال، بل يمكن أن يقف ما بين الشمال و الشرق، أو بينه و بين الغرب أي في خطوط طولية على غرار خط نصف النهار، و مع ذلك يحصل من تقاطع الخط الخارج منه مع الخط الاعتدالي زوايا قوائم كما لا يخفى، غايته أنّ‌ بعض الزوايا يكون ضلعاها حينئذ أكبر من الأُخرى، فلا ينحصر حصول الزاوية القائمة بما فرضه المعترض كي تكون القبلة نقطة الجنوب دائماً، و هذا ظاهر.

استاد

به نظر میرسد آنچه که در این عبارت آمده است جواب از اشکال دوم مرحوم حکیم نمیشود ؛ چرا که مرحوم حکیم نفرمودند که تقاطع دو خط به نحو زوایای قائمه یا عمود شدن خط رسم شده ی از موقف مصلی به خط استواء ، مختص به نقطه ی خاصی میباشد بلکه فرمودند در همه ی این قسمت ها میتوان خطی عمود را نصب کنیم اما اشکال مرحوم حکیم به فاضل مقداد این بود که اگر ملاک در استقبال عمود شدن خط باشد ، قابل التزام نمیباشد چرا که از مواردی میشود که شخص در حال نماز ، منحرف از قبله میباشد و منحرف از قبله را مستقبل به قبله نمیگویند.

مشکل مرحوم حکیم در اشکال دوم این نبود که رسم کردن خط عمود و تقاطع خطی که از موقف مصلی رسم میشود با خط استواء یا با خط مشرق و مغرب اعتدال ، مختص به منطقه ی خاصی است چرا که در بقیه ی نقاط هم میتوان چنین خطی عمودی را رسم کرد . اشکال این بود که ملاک در استقبال عمود شدن آن خط نیست ؛ چرا که اگر ملاک در استقبال این باشد ، در بعضی موارد با وجود اینکه قبله در طرف یمین شخص است اما مکلف به طرف دیگر نماز میخواند.

حال چون اشکال اینست لذا این اشکال دوم مرحوم حکیم هم اشکال واردی است به این معنا که این بیان نمیتواند ملاک استقبال باشد چرا که در مواردی که مکلف میخواهد نماز بخواند ، چون از نظر طول جغرافیایی با طول جغرافیایی مکه اختلاف زیاد دارد در صورتی که به طرف خط استواء بایستد این موجب انحراف زیاد از خط قبله است.

بررسی اشکال سوم

اشکال سوم این بود که فرموده بودند تعریفی که شما از جهت الکعبه و استقبال قبله بیان کردید ، استقبال قبله در همه ی بلاد را بیان نمیکند ( متعرض استقبال در همه ی بلاد نیست ) ؛ بخاطر اینکه شما گفتید مکلف از نقطه ای که قرار دارد خطی را به طرف خط استواء رسم بکند حال این مطلب در جایی صحیح است که شخص بالاتر یا پایین تر از خط استواء باشد اما شخصی که در خود خط استواء هست چه وظیفه ای دارد این کلام شما خالی از تعرض حکم نسبت به چنین مکلفی است.

قبلا بیان شد ( کما اینکه صاحب کتاب دروس معرفت الوقت و القبله بیان فرمودند این اشکال سوم قابل رفع نیست الا اینکه ضمیمه ای به آن اضافه بشود و آن اینست که جهت الکعبه برای آنهایی که در نقطه ی شمال یا جنوب مکه هستند ، خط مشرق و مغرب اعتدال است و خطی را باید به آن جهت رسم بکنند اما کسانی که در قسمت شرق یا غرب مکه هستند باید خط رسم شده ی از شمال به جنوب را در نظر بگیرند ، اگر در طرف شرق مکه باشند باید خطی از موقفشان به سمت خطی که از طرف جنوب به شمال کشیده شده رسم بکنند ( نصف النهار مبدا ) و همینطور کسانی که در غرب مکه هستند.

این اشکال به یک نحوی در کلام مرحوم خویی آمده است که فرموده اند اگر ملاک عمود کردن خط از موقف مصلی به سمت مشرق و مغرب اعتدال باشد ، کسانی که میخواهند در جده نماز بخوانند این خط در قسمت یمین و یسار قبله میشود نه خود قبله لذا اشکال سوم مرحوم حکیم به تعریف فاضل مقداد وارد است . حال اگر این تعریف بخواهد ازین اشکال سوم سالم بیرون بیاید باید آن تتمه را اضافه کنیم .

اشکال چهارم

در کلام مرحوم خویی به این ضابطه اشکال چهارمی شده است و آن اینست که ایشان فرموده اند اینکه شما در اینجا برای جهت و برای استقبال این قاعده را درست کردید به این بیان که فرمودید خطی از موقف مصلی به خط مشرق و مغرب اعتدال رسم بشود تا زاویه ی قائمه درست بشود ، ادعای بلادلیل است یعنی وجهی ندارد که شما با این قاعده ی خاص استقبال مصلی را تعیین بکنید و هیچ دلیلی برای این ضابطه وجود ندارد .

عبارت مرحوم خویی ( موسوعه ج 11 ص 430 )

أن تفسير الجهة بما ذكره لا دليل عليه، فالاجتزاء في تحقق الاستقبال بالاتجاه نحو أي نقطة من نقاط الخط الاعتدالي على نحو تتشكل منه زاوية قائمة لم يثبت بدليل شرعي، و هي دعوى بلا برهان، و على مدعيها الإثبات.

سوال

آیا این اشکالات همانطوری که به ضابطه ی فاضل مقداد وارد میشد ، به ضابطه ای که محقق ثانی در شرح الفیه بیان کردند وارد میشود یا خیر ؟

جواب

گرچه در کلمات چه مرحوم خویی و چه مرحوم حکیم این دو تعریف یکسان حساب شده اند و از جهت ورود یا عدم ورود اشکالات به یک نحو دیده شده اند لذا وقتی این دو تعریف را مطرح کرده اند ، در نوع کتب گفته اند این اشکالات به این دو تعریف وارد میشود ( صاحب کتاب دروس معرفت وقت و قبله هم این دو تعریف را یکی دانسته است ) .

استاد

اما به نظر میرسد که تعریفی که محقق ثانی بیان کرده اند با آنچه که فاضل مقداد فرموده بود فرق دارد که آن فرق باعث میشود بعضی از اشکالات قبلی به تعریف محقق ثانی وارد نشود ؛ چرا که فاضل مقداد فرموده بودند جهت کعبه خط مشرق و مغرب اعتدال است که این خط از روی کعبه میگذرد و از موقف مصلی خطی هم با زاویه ی قائمه به آن رسم میشود.

اما عبارت محقق ثانی اینست که جهت کعبه ما تسامتت الکعبه عن جانبیها بحیث لو خرج خط مستقیم من موقف المستقبل : جهت کعبه خطی است که از دو سمت کعبه عبور میکند یعنی از سطح کعبه عبور میکند و در دو طرفش ادامه دارد .

در عبارت ایشان آن خط مقابل ، خط مشرق و مغرب اعتدال گرفته نشد تا سه اشکال مرحوم حکیم وارد شود بلکه ایشان فرموده اند شخصی که دور از مکه است و میخواهد به طرف قبله نماز بخواند ، سمتی که مکه هست را در نظر بگیرد مثلا مکه برای ما در سمت جنوب است حال به سمت جنوب به طرف مکه نگاه بکند و خطی را فرض بکند که از سطح کعبه عبور میکند و از دو طرفش ادامه دارد و از همینجایی که هست خطی را به خط مقابل عمود میکند.

آن خط مقابلی که خط مصلی به آن عمود میشود ، خط مشرق و مغرب اعتدال نیست و وقتی خط مشرق و مغرب اعتدال نبود اشکال اول مرحوم حکیم وارد نمیشود ؛ چرا که مراد ازین خط ، خط استواء نیست یعنی اگر مراد ازین خط ، مشرق و مغرب اعتدال بود ، احتمال داشت که خط استواء باشد اما مراد ازین خط که مشرق و مغرب اعتدال نیست.

اشکال دوم و سوم هم وارد نمیشود ؛ چرا که مصلی این خط را در هر بلدی که هست نگاه میکند یعنی اگر در طرف جده هست ( بلد شرقی مکه ) و قصد دارد به طرف کعبه نماز بخواند ، به سمتی که کعبه در آن طرف است نگاه میکند حال وقتی به آن سمت نگاه میکند خطی را رسم میکند که یمر علی سطح الکعبه لذا این خطی که از سطح کعبه میگذرد هم قابل رسم شدن برای بلاد شمالیه و جنوبیه ی بالاضافه الی کعبه است و هم قابل رسم شدن نسبت بلاد شرقی یا غربی نسبت به کعبه است.

سوال

آیا اشکال چهارم بر این تعریف وارد است ؟ اشکال جهارم این بود که شما میگفتید که حتما باید خطی از موقف مصلی به خط مقابل رسم بشود تا زاویه ی قائمه درست بشود حال اشکال اینست که این مطلب را از کجا آوردید؟ و چه مدرکی برای این مطلب وجود دارد؟

اگر از جهت صدق عرفی حساب بکنید ، ازین نظر اتجاه به قبله متوقف بر تشکیل زوایای قائمه نیست بلکه اگر تا حدودی زوایای منفرجه هم درست بشود ، عنوان استقبال صادق است .

نتيجه بحث اين شد که تمام تعاریف برای جهه الکعبه مورد اشکال است و تنها تعریف مرحوم محقق در معتبر صحیح است و آن هم اینست که به طرفی که کعبه در آن است نگاه میکند و به همین مقدار که استقبال به جهت باشد کافی است و در صدق استقبال تقیدِ به اینکه حتما زاویه ی قائمه تشکیل بشود لازم نیست.

بحث دوم

مقصود از محاذات چیست ؟

هذا کله بنابر اینکه قبله ی بعید جهه الکعبه باشد . اما اگر قائل به این شدیم که عین الکعبه برای قریب و بعید قبله است ( کما اینکه مرحوم سید در متن عروه فرمودند ) در اینجا نیاز نیست که استقبال به عین الکعبه به محاذات دقیه ی عقلیه باشد بلکه اگر استقبال به محاذات عرفیه هم صدق بکند کافی است.

حال بنابر اینکه عین الکعبه ، قبله مع المحاذات باشد ، بحثی که در اینجا وجود دارد اینست که آیا محاذات عرفی امری هست که ضابطه مند باشد یا اینکه ضابطه ی خاصی ندارد که درجه ی خاصی مشخص بکنیم؟ در این قسمت دو بیان برای تحدید محاذات عرفی و صدق استقبال با تعیین درجات خاص ذکر شده است :

بیان اول ( مرحوم حکیم )

ایشان فرمودند بعضی از مشایخنا برای اینکه استقبال الی القبله اتفاق بیفتد میفرمودند قوس استقبال از دائره افق نسبت آن به کل دايره افق نسبت قوس جبهه به مجموع دايره سر انسان است واز آنجا که به حسب غالب قوس جبهه تقريبا يک پنجم از دايره سر انسان است در نتيجه قوس استقبال از دايره افق يک پنجم دايره افق ميشود که 72 درجه است بنابر اين انحراف از قبله تا کمتر از36 درجه مانعی ندارد و مضرّ به استقبال نيست .

عبارت مرحوم حکیم ( مستمسک ج 5 ص 181 )

هذا و قد ذكر بعض مشايخنا - دام تأييده - في درسه: «إن قوس الاستقبال من دائرة الأفق نسبته إليها نسبة قوس الجبهة إلى مجموع دائرة الرأس، و لما كان الغالب أن قوس الجبهة خمس من دائرة الرأس تقريباً، فقوس الاستقبال من دائرة الأفق خمس تقريباً الذي يبلغ اثنتين و سبعين درجة و عليه فلا يضر الانحراف ثلاثين درجة تقريباً». و ما ذكره مما لا يشهد به عرف و لا لغة، و لا تساعده كلماتهم، فاستظهاره من الأدلة غير ظاهر الوجه.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo