< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: علامت ششم / محراب معصوم علیه السلام /

[(مسألة 1): الأمارات المحصّلة للظنّ‌ التي يجب الرجوع إليها عند عدم إمكان العلم] (مسألة 1): الأمارات المحصّلة للظنّ‌ التي يجب الرجوع إليها عند عدم إمكان العلم (4) كما هو الغالب بالنسبة إلى البعيد كثيرة: منها: الجدي الذي هو المنصوص في الجملة بجعله في أواسط العراق مثل الكوفة و النجف و بغداد و نحوها خلف المنكب الأيمن، و الأحوط أن يكون ذلك في غاية ارتفاعه أو انخفاضه، و المنكب ما بين الكتف و العنق (1). و الأولى وضعه خلف الاُذن (2) و في البصرة و غيرها من البلاد الشرقيّة في الاُذن اليمنى (3) و في موصل و نحوها من البلاد الغربيّة بين الكتفين، و في الشام خلف الكتف الأيسر، و في عدن بين العينين، و في صنعاء على الاُذن اليمنى، و في الحبشة و النوبة صفحة الخدّ الأيسر.

در علائمی که برای تشخیص قبله قابل استفاده است ، مرحوم سید علامت ششم را محراب مسجدی که معصوم علیه السلام در آن نماز خوانده است قرار داده اند منتهی اگر ما علم داشته باشیم که حضرت علیه السلام بدون تیامن و تیاسر در آنجا نماز خواندند ازین علامت علم به قبله پيدا ميشود و علامت هفتم را هم قبر معصوم علیه السلام قرار دادند و همینطور این علامت در صورتی که علم به عدم تغیر قبر داشته باشیم موجب علم به قبله میشود.

ایشان این دو مطلب را به عنوان علامت قرار دادند و در ابتدا هم فرمودند که اگراین مطالب با قيود همراه باشد مفید علم هستند یعنی اگر علم به عدم تغیر در قبر و علم به عدم تیامن و تیاسر در محراب داشته باشیم ، مفید علم هستند . بله اگر احتمال تغیر اینها داده بشود ، داخل در امارات مفید ظن میشوند .

بررسی کلام مرحوم سید

در کلمات اعلامی که متعرض فرمایش مرحوم سید شده اند نوعا این قسمت از فرمایش مرحوم سید را قبول کرده اند : از جمله مرحوم حکیم که در این قسمت مناقشه ای نکرده اند.

اشکال مرحوم خویی

اما مرحوم خویی در اینجا اشکال کرده اند و فرموده اند اینکه ما از محراب یا قبر معصوم علیه السلام علم پیدا کنیم ، این حصول علم دارای اشکال است یعنی حتی اگر فرض بکنیم که شخصی مباشرتا و بدون واسطه پشت سر امام معصوم علیه السلام ایستاده و نماز میخواند ، در اینجا هم علم به جهت قبله پیدا نمیکند و حصول علم از امثال این مورد بلکه حتی از صلاه خلف معصوم علیه السلام مشکل است : بخاطر اینکه ؛

اولا

حتی موردی را که امام معصوم علیه السلام حاضر است و مصلی به سمت قبله ای که امام علیه السلام ایستاده است نماز میخواند در اینجا این مصلی احتمال انحراف یسیر را میدهد ولو این انحراف به مقدار غیر محسوس باشد یعنی احتمال میدهد که آن چیزی را که او به آن توجه میکند با آنچه را که امام معصوم علیه السلام سمت آن ایستاده است مختلف باشد .

حال اگر انحراف ولو به مقدار کم در ابتدای خطوط متوازی وجود داشته باشد این انحراف در قسمتِ منتها با فاصله ی بسیار زیاد تری میشود یعنی مثلا اگر گفته بشود که خطی از جبهه ی امام علیه السلام به طرف کعبه رسم بشود ، خطی است که به کعبه می رسد حال آن شخصی که پشت سر امام علیه السلام است ، اگر از جبهه ی او خطی به طرف خانه ی کعبه رسم بشود ، در صورتی که به مقدار کمی انحراف داشته باشد در اینجا در قسمت منتها این اختلاف به صورت زیاد خودش را نشان میدهد لذا اینطور نیست که مصلی یقین پیدا بکند که آن سمتی که او به طرف آن سمت ایستاده است حتما به کعبه میرسد بلکه ممکن است در مبدا انحراف کمی داشته باشد و همین انحراف در مبداء باعث میشود که در قسمت منتها چند فرسخ از خانه کعبه آن طرف تر باشد.

لذا وجه اول اینست که در این موارد احتمال انحراف یسیر داده میشود که اگر این انحراف محقق بشود ، این مصلی به سمت کعبه نیست لذا با وجود این احتمال علم به قبله محقق نمیشود.

ثانيا

فرموده اند که معلوم نیست که در مواردی که معصوم علیه السلام به سمت قبله ایستاده اند یا در محرابی که حضرت علیه السلام برای نماز بناء کرده اند و خود حضرت علیه السلام در آن نماز میخوانده یا قبر معصوم علیه السلام که بوسیله ی معصوم دیگری انجام میشود ، علم خاص خودش را اعمال کرده باشد بلکه ممکن است از باب مواسات با بقیه ی مکلفین در تشخیص موضوعات به ظواهر عمل کرده باشد که طبعا احتمال مطابقت و عدم مطابقت با واقع وجود دارد لذا اگر این طور باشد کار معصوم علیه السلام با کار افراد عادی که قبله را با امارات مشخص میکنند فرقی ندارد. مرحوم خویی فرموده اند این مطلب را محقق همدانی هم فرموده اند.

محقق همدانی در مصباح الفقیه این بحث را مطرح کرده اند و فرموده اند ربما جعل بعض محراب معصوم علیه السلام را از مواردی که موجب علم به جهت قبله میشود ولی این حرف تمام نیست و موجب علم نمیشود اذ لم یثبت اناطه اعمالهم الظاهریه ، معلوم نیست که معصوم علیه السلام اعمال ظاهری خودشان را از راه علم غیب انجام داده باشند بلکه احتمال قوی داده میشود که از همین ظواهر و اسباب عادی که در اختیار سایر هست ، قبله را تشخیص داده اند.

حال وقتی چنین احتمالی در فعل معصوم علیه السلام داده میشود دیگر برای ما علم به این پیدا نمیشود که این سمت محراب همان اتجاه و قبله ی حقیقی است.

عبارت مرحوم خویی ( موسوعه ج 11 ص 449 )

لا يخفى أن حصول العلم من هذا و نحوه كقبر المعصوم (عليه السلام) المعلوم مطابقة ظاهره مع موضع الجسد، بل حتى الصلاة خلفه (عليه السلام) مباشرة مشكل. أما أوّلاً: فلاحتمال الانحراف اليسير منا و لو بمقدار غير محسوس فلا يتلاقى الخط الخارج من وسط جبهتنا مع الخط الخارج من وسط جبهة المعصوم المفروض تلاقيه مع عين الكعبة، ضرورة أن الانحراف في مبدأ الخطوط المتوازية و إن كان يسيراً جدّاً و قد بلغ من القلة ما بلغ إلا أنه يزداد شيئاً فشيئاً، و يبدو كثيراً في المنتهي سيما مع بعد المسافة، فلا يكون خطنا ملاصقاً للكعبة بل ينحرف طبعاً يمنة أو يسرة بعد وضوح اختلاف الجبهات في مقدار السعة، فإنه كلما بعد يتسع الانحراف بطبيعة الحال. و ثانياً: لم يتضح إعمال المعصوم (عليه السلام) علمه الخاص في أمثال هذه الموارد، و من الجائز أن يواسي غيره من سائر المكلفين في الأخذ بظواهر الشرع و العمل بالظنون و الأمارات في تشخيص الموضوعات، فلا يختلف عنا في عدم التجاوز عن حدود الظن في تشخيص القبلة و الاستناد إلى الأمارات المعتبرة كما أشار إليه المحقق الهمداني (قدس سره) .

 

عبارت محقق همدانی(مصباح الفقيه ج10ص63-64

و ربّما جعل بعض محراب المعصوم و ما جرى مجراه بمنزلة إخباره بالجهة الخاصّة المحاذية للعين في كونه- كالمشاهدة- محصّلا للعلم بالجهة المحاذية لها حقيقة. و فيه نظر؛ إذ لم تثبت إناطة أعمالهم الظاهريّة بالعلم المخصوص بهم الغير الحاصل من أسباب عاديّة، فيحتمل قويّا عدم كونهم مكلّفين إلّا بالتوجّه شطر‌ المسجد على حسب ما تؤدّيه الأسباب العاديّة الموجبة للعلم بجهتها، فلا يعلم حينئذ أنّهم راعوا في صلاتهم أو محرابهم- مثلا- علمهم الذي خصّهم اللّه به.

بررسی فرمایش مرحوم خویی

به نظر میرسد که هیچ یک ازین دو اشکال مرحوم خویی وارد نباشد :

بررسی اشکال اول

جواب این اشکال اینست که آنچه که مورد بحث است اینست که ما به اینکه قبله در سمت خاص و درجه ی خاصی از افق است علم پیدا بکنیم یعنی چیزی که مورد بحث است اینست که تشخیص بدهیم قبله کدام طرف است حال با توجه به این مطلب ، در جایی که ما علم به عدم تغیر محراب معصوم علیه السلام یا قبر معصوم علیه السلام داشته باشیم در این موارد جهت قبله معلوم هست و ما از محراب و قبر و صلاه معصوم علیه السلام میتوانیم جهت قبله را تشخیص بدهیم.

اینکه شما فرمودید ما احتمال انحراف را میدهیم به این بر میگردد که اگر بعد از فراغ از تشخیص قبله بخواهیم عمل خودمان را به جهت قبله تطبیق بکنیم ، میتوانیم این را احراز کنیم یا خیر ؟ منتهی این مطلب ربطی به محل بحث ندارد چرا که محل بحث اینست که تشخیص قبله ممکن هست یا ممکن نیست ؟

در موارد محراب و قبر معصوم علیه السلام با قطع نظر از اشکال دوم و فرض اینکه امام معصوم علیه السلام علم غیب خودش را اعمال کرده است ، جهت قبله برای ما مشخص است و ما در این جهت شک نداریم. حال اینکه مصلی نماز و جهت خودش را به این جهت قرار بدهد محل بحث نیست بخاطر اینکه در این قسمت آن مقداری که ملاک و معتبر است اینست که شخص به حسب نظر عرف بعد از تشخیص جهت قبله به نحوی اتجاه پیدا بکند که از نظر عرف بگویند به سمت قبله ایستاده است و این مقدار هم در مثل محراب و قبر و نماز معصوم علیه السلام احراز ميشود .

پس اشکال اول وارد نیست ؛ چرا که ایشان مورد اشکال را این قرار دادند که مصلی نمیتواند به طرف قبله بودن نماز خودش را احراز بکند اما این محل بحث نیست بلکه محل بحث اینست که ما بتوانیم جهت قبله را تشخیص بدهیم یا نتوانیم تشخیص بدهیم.

بررسی اشکال دوم

جواب این اشکال اینست که این موارد مانند ایستادن امام علیه السلام به سمت خاص ولو از موارد بیان حکم کلی شریعت نیست و از موضوعات است یعنی عمل به حکم شرعی است نه بیان حکم شرعی منتهی بر اساس آنچه را که مشهور علماء قائل هستند و قول صحیح هم همین است ، همانطور که معصومین علیهم السلام از خطا و اشتباه در بیان احکام شریعت عصمت دارند نسبت به موضوعات هم معصومین علیهم السلام از اشتباه مبرا هستند خصوصا موضوعاتی که عمل به آنها و ایجاد آنها در مرای و منظر عامه مردم باشد و مورد تاسی قرار بگیرد لذا در این موارد هم آن رایی که معصوم علیه السلام دارد مطابق با واقع است و احتمال خطا و سهو داده نمیشود ؛

دلیل بر این امر هم همانطور که در کلمات اعلام آمده است اینست که اگر خطا و اشتباه در موضوعات از معصوم علیه السلام سر بزند موجب سلب اعتماد ازیشان و موجب تشکیک در گفتار ایشان حتی در بیان احکام میشود لذا بخاطر این مطلب تمامی معصومین علیهم السلام مبرا از اشتباه هستند .

مرحوم آقای تبريزی در جواب يک استفتاء (که ازعصمت معصومين عليهم السلام از سهو در موضوعات سؤال شده به اين دليل اشاره فرموده اند ) :

صراط النجاة (للتبريزي)؛ ج‌5، ص: 288

(931) :جاء في (الجزء الأول من صراط النجاة، ص 462 في الجواب عن المسألة رقم 1294) نقلًا من السيد الخوئي (قدّس سرّه): «القدر المتيقن من السهو الممنوع على المعصوم هو السهو في غير الموضوعات الخارجية». لم يرد لكم تعليقة على الجواب ممّا يعني الموافقة فما هي الموضوعات الخارجية التي تكون خارجة عن عهدة العصمة فهل ترون قضية سواء بن قيس و القضيب الممشوق مثلًا مع رسول اللّٰه و دعاء الرسول له نرجو توضيح ذلك.

باسمه تعالى:: مراده (قدّس سرّه) من العبارة المذكورة أنّ القدر المتيقن عند علماء الشيعة و الذي وقع عليه تسالمهم هو عدم إمكان السهو على النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) في تبليغ الأحكام الشرعية و بيان المعارف الدينية و أمّا الموضوعات الخارجية فالصحيح فيها أيضاً و إن كان هو عدم جواز السهو على النبي و الإمام (عليه السّلام) إلّا أنه ذهب بعض علمائنا كالصدوق (رحمه اللّٰه) و أستاذه محمد بن الحسن بن الوليد و بعض آخر إلى جواز السهو فيها إذا كانت هناك مصلحة تقتضيه مثل أن لا يتوهم الناس الألوهية فيهم و استندوا في ذلك إلى بعض روايات وردت من طريقنا في نوم النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) عن الصلاة و سهوه في صلاته وفاقاً لما رويت من طريق العامة و نحن قد أجبنا عن ذلك في بحوثنا في كتاب الصلاة مبحث أوقات الصلوات و قلنا أنّ في نفس‌ تلك الروايات الواردة عن أئمتنا (عليهم السّلام) قرينة تدل على أنّها صدرت تقية و مراعاة لروايات العامة و قد ذكرنا هناك أنّ الصحيح ما عليه مشهور علمائنا الأبرار من عدم إمكان السهو على النبي و الإمام صلوات اللّٰه عليهم حتى في الموضوعات الخارجية لأنّ هذا ممّا يوهن أمر النبي و الإمام (عليه السّلام) و يوجب الارتياب و الشك للناس بالنسبة إلى بيان الأحكام الشرعية أيضاً، و أمّا على النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) و الإمام (عليه السّلام) بالنسبة إلى الموضوعات الخارجية فالقدر المتيقن منه عندنا أنّ النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) أو الإمام (عليه السّلام) إذا كان في علمه بالموضوع مصلحة و أراد أن يظهر اللّٰه تعالى له واقع الأمر يظهره له و أمّا قضية سواء بن قيس فظاهر المنقول فيها غير قابل للتصديق و كأن الواقعة على ما يظهر من بعض النقل لم تكن متحققه و إنّما كان غرضه شيئاً آخر و النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) لكونه رؤوفاً و رحيماً لم يظهر الخلاف بل أظهر كأن ما يدعيه هو الواقع و الوجه في عدم إمكان التصديق أنّ القصاص أنّما يثبت في موارد الجناية عمداً و هذا غير محتمل بالنسبة إلى النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم)، و اللّٰه العالم.

 

هرچند صاحب جواهر در بعضی موارد نسبت به مطابق واقع بودن تشخیص معصوم علیه السلام در موضوعات تردید کرده است مانند مساله ی تشخیص مقدار کر که ایشان فرموده اند لازم نیست که معصوم علیه السلام این را بداند چرا که علم معصوم علیه السلام مانند علم خداوند متعال نیست تا مطلقا مطابق با واقع باشد اما در مساله ی قبله به این مطلب اصرار دارد که خطای در قبله منافات با عصمت دارد. لذا در مقام جواب از اشکال کسانی که قائل شده اند محراب و قبر معصوم علیه السلام موجب علم به قبله نمیشود ، فرموده اند در این موارد کار معصوم علیه السلام موجب علم به قبله میشود بخاطر اینکه : خطای در تشخیص قبله با عصمت منافات دارد و اگر احراز کردیم که معصوم علیه السلام جهت خاصی را برای قبله گفته است حتما مطابق با واقع است.

عبارت صاحب جواهر ( ج 7 ص 341 )

و نحوه مما يفيد القطع بها، لما عرفت و تعرف من منافاة الخطأ في ذلك العصمة، و غيره يفيد الظن بها، لاحتمال الخطأ في تحصيل القبلة المقابلة بها كما أوضحناه سابقا، و نص عليهما معا المحقق الثاني هنا في فوائده. فمن الغريب ما وقع لبعض الأعلام كالشهيد في الذكرى و المحقق البهائي من أن هذه الامارات تفيد الظن الغالب بالعين و القطع بالجهة، كما أنه من الغريب ما وقع لبعض علماء العصر من الإنكار على ما وقع من غير واحد من الأصحاب، بل ظاهرهم الاتفاق عليه من أن محراب المعصوم (عليه السلام) مما يفيد العلم بالقبلة قائلا ليس تكليف المعصوم (عليه السلام) مع البعد إلا تكليف غيره من الاستقبال إلى الجهة، و لذا كان يصلي قطعا في أمكنة متعددة يقطع بسعة عرضها على الكعبة من دون انحراف منه، فكيف يكون محرابه مما يفيد العلم بالقبلة، إذ لا يخفى ما فيه بعد الإحاطة بما ذكرناه سابقا من أن المراد إفادته العلم بالجهة بالمعنى الذي ذكرناه: أي المقابلة الحسية لو كانت الكعبة مرئية لا العين، و تجويز الخطأ عليه في ذلك نفي لعصمته، لما فيه من النقص، إذ هو أجل من أن يقصر عن علماء الهيئة كما أوضحناه سابقا.

عبارت صاحب جواهر ( ج 7 ص 384 )

يحصل العلم باخبار المعصوم (عليه السلام) و بصلاته التي يعلم خلوها عن التقية بناء على ما ذكرنا سابقا من منافاة الإمامة الخطأ في جهة القبلة، و بنصبه محرابا، و لذلك ذكر غير واحد من الأصحاب بل ظاهرهم الاتفاق عليه أن المحراب الذي نصبه المعصوم (عليه السلام) أو صلى فيه مما يفيد العلم بذلك، و وجهه ما ذكرنا لكن بشرط القطع بصلاته فيه من غير تيامن و لا تياسر و أنه لا تقية.

دلیل این مطلب را در ص 332 فرموده اند به این بیان که مورد قبله با غیر آن فرق دارد و اگر در این مورد معصوم علیه السلام جهت خاصی را تشخیص داده است حتما مطابق با واقع است . بعضی گفته اند همانطور که در آن موارد حضرت علیه السلام بر طبق قوانین ظاهریه عمل میکند در اینجا هم همینست . اما صاحب جواهر فرموده است بین اینها فرق است :

در مساله ی تشخیص قبله اگر اشتباهی بشود بخاطر قصور علم است ، درجایی که معصوم علیه السلام اگر نظر اشتباه بدهد از باب قصور علم است باید بگوییم فعل معصوم علیه السلام خالی از خطا و اشتباه است.

فمن الغريب تخيل بعض الناس جواز الخطأ عليه في ذلك و أنه ممن هو مكلف باستعمال الأمارات الظنية، كتكليفه بالحكم بالبينة و اليمين و الشاهد و غيرهما من الأحكام الظاهرية، ضرورة وضوح الفرق بين ما كان خطأه فيه لقصور في معرفة العلم المؤدي لذلك و بين ما لا يكون كذلك، فان النقص الواجب تنزيهه عنه متحقق في الأول بخلاف الثاني، فإنه لا نقص عليه بذلك حتى لو علم بالعلم الإلهي الخارج عن طريق البشر خلاف ما حكم به، فان الظاهر عدم تكليفهم (عليهم السلام) بالعلم المزبور، لما ثبت متواترا انهم كانوا عالمين بجميع ما وقع عليهم قبل وقوعه لكنه بالطريق الإلهي الخارج عن مقتضى الطاقة البشرية التي هي مدار التكاليف، و بالجملة لا ريب في حصول النقص بالخطإ المذكور، و لعله من هنا ذكر غير واحد من الأصحاب أن محراب المعصوم (عليه السلام) الثابت نصبه منه أو صلاته فيه من غير انحراف مثلا بالتواتر و نحوه مما يفيد العلم، بل أرسله إرسال المسلمات، و هو كذلك لما عرفت.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo