< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: دلیل اماریت محراب مسلمین و قبورشان

(مسألة 1): الأمارات المحصّلة للظنّ‌ التي يجب الرجوع إليها عند عدم إمكان العلم] (مسألة 1): الأمارات المحصّلة للظنّ‌ التي يجب الرجوع إليها عند عدم إمكان العلم (4) كما هو الغالب بالنسبة إلى البعيد كثيرة: منها: الجدي الذي هو المنصوص في الجملة بجعله في أواسط العراق مثل الكوفة و النجف و بغداد و نحوها خلف المنكب الأيمن، و الأحوط أن يكون ذلك في غاية ارتفاعه أو انخفاضه، و المنكب ما بين الكتف و العنق (1). و الأولى وضعه خلف الاُذن (2) و في البصرة و غيرها من البلاد الشرقيّة في الاُذن اليمنى (3) و في موصل و نحوها من البلاد الغربيّة بين الكتفين، و في الشام خلف الكتف الأيسر، و في عدن بين العينين، و في صنعاء على الاُذن اليمنى، و في الحبشة و النوبة صفحة الخدّ الأيسر.

مرحوم سید در رابطه با بیان امارات مفید للظن برای تشخیص قبله ، اماراتی را بیان فرمودند. اماره ی اخیری که مرحوم سید ذکر کرده اند : قبله بلد مسلمین است . ایشان فرموده اند اگر شخصی به شهری رفته است برای تشخیص قبله میتواند نگاه به محراب مسجد و قبور بکند و قبله را تشخیص بدهد و تا زمانی که علم به مخالفت این موارد نداشته باشد میتواند به این اماره عمل بکند.

دلیل اماریت محراب و قبورمسلمين

دلیل این مطلب همانطور که در کلام مرحوم حکیم و اعلام دیگر اشاره شده است ، سیره ی قطعیه متشرعه است یعنی متشرعه اینطور عمل میکنند .

اصل این مطلب جای اشکال ندارد و به صورت فی الجمله میتوان به این اماره اکتفاء کرد و همانطور که مرحوم حکیم بیان کرده اند بعضی از فقهاء ادعای اجماع در این مساله کرده اند و گفته اند محراب و قبور برای تشخیص قبله حجت است.

سوال

اما آنچه که محل بحث است اینست که آیا حجیت اعتماد به قبور ، مختص به جایی است که مکلف تمکن از تحصیل علم به قبله نداشته باشد یا اینکه حتی اگر تمکن از تحصیل علم به قبله داشته باشد ، محراب و قبر مومنین حجیت دارد مانند حجیت بینه. یعنی در جایی که بینه یا خبر ثقه خبر بدهد به اینکه قبله فلان طرف است ، همانطور که حجیت بینه و خبر ثقه مختص به فرض عدم تمکن از تحصیل علم نیست بلکه شامل فرض تمکن از تحصیل علم هم میشود ، آیا حجیت مساجد و قبور برای تشخیص قبله هم مانند بینه است یا اینکه مختص به جایی است که تمکن از تحصیل علم نباشد ؟

جواب

مرحوم حکیم فرموده اند که ولو از بعضی از کلمات استفاده میشود که حجیت مختص به فرض عدم تمکن از تحصیل علم است ولی ظاهر و موافق با بعضی از کلمات اعلام اینست که این اماره حتی مع التمکن از تحصیل علم قابلیت اعتماد دارد یعنی دلیل بر حجیت که سیره باشد مختص به فرض عدم تمکن نیست و به این محراب و قبور ولو در صورت امکان تحصیل علم هم اعتماد میکنند.

بله بحث دیگری وجود دارد و آن اینست که اگر محراب مسجدی به نحوی باشد منتهی شخص در تشخیص قبله اعمال ظن و تحری کرد و جهت خاصی را به عنوان قبله تشخیص داد ، آیا در این موارد هم میتواند به این محراب عمل بکند یا خیر ؟

ممکن است کسی اشکال بکند و آن اینست که در جایی که شخص خودش تحصیل ظن کرد در آنجا میگوییم در چنین موردی محراب و قبر مومنین در تشخیص قبله حجیت ندارد ؛ بخاطر اینکه سیره این موارد را شامل نمیشود یعنی در جایی که شخص با اجتهادش تحری کرده باشد و بخواهد به محراب عمل بکند ، سیره ای در چنین موردی وجود ندارد .

عبارت مرحوم حکیم ( مستمسک ج 5 ص 195 )

(5) إجماعاً كما عن التذكرة و كشف الالتباس. و تقتضيه السيرة القطعية الهيئة، و قول أهل خبرتها. و هو في الجملة مما لا إشكال فيه. إنما الإشكال في اختصاصه بحال عدم التمكن من تحصيل العلم بالقبلة - كما هو ظاهر المنتهى، بل ظاهر قولهم: «فان جهلها عول على الأمارات المفيدة للظن»، و اختاره في المدارك - أو يعم صورة التمكن منه - كما اختاره في الجواهر - قولان، أولهما أقوى، لعدم الدليل على الثاني بعد عدم ثبوت إطلاق الإجماع و السيرة، بل لا يبعد الاختصاص بصورة عدم التمكن من تحصيل الظن الأقوى، و إن كان عموم الحكم لذلك لا يخلو من قوة، لأن الظاهر ثبوت السيرة فيهما معاً كإطلاق معقد الإجماع. نعم لو اتفق حصول الظن الأقوى على الخلاف تعين العمل به دونها، لإطلاق ما دل على وجوب التحري من دون مقيد.

مرحوم سید در آخر مساله ی 1 بعد از بیان این علامت فرموده است :

إلى غير ذلك كقواعد الهيئة و قول أهل خبرتها : غیر از علائم خاصه ای که بیان کردیم ، علائم دیگری برای تشخیص قبله وجود دارد مانند قواعد هیات و قول اهل خبره. مرحوم حکیم سه طریق برای اینکه چطور بر اساس قواعد هیات بتوانیم قبله را تشخیص بدهیم بیان کرده اند : دو طریق از طرق تشخیص قبله ، بر اساس دائره ی هندیه است ( علت نامگذاری به دائره هندیه اینست که ممکن است از منجمین هندی گرفته شده باشد ) . این دو طریق در کلمات فقهاء متقدم هم ذکر شده است .

طرق تشخيص قبله با استفاده از قواعد هيئت

 

طریق اول

این طریق را مرحوم شیخ بهایی در کتاب حبل المتین آورده اند. بیان مطلب اینست که : برای تشخیص قبله ابتدا باید جهات 4 گانه را تعیین کنیم ، بعد از مشخص شدن جهات باید در زمین صاف دائره ای را رسم کنیم و در این دایره که مجموعا 360 درجه است ، بوسیله ی خط شمال یا جنوب که از آن تعبیر به خط نصف النهار میشود و خط مشرق و مغرب این دایره را به 4 قسمت تقسیم میکنیم . در هر قسمتی 90 درجه وجود دارد .

حال این قوس های 4 گانه را که هرکدامشان 90 درجه است ، اگر این را درجه بندی کنیم و این درجات 90 گانه را از 1 تا 90 علامت بگذاریم در این صورت بعد از انجام این کار ها ، تشخیص قبله مکان متوقف است بر اینکه این مکانی که در آن هستیم چه نسبتی با مکه مکرمه دارد :

اختلاف عرضی

یا اختلاف در عرض مکه است و در طول اختلاف ندارد . طول جغرافیایی فاصله هر بلد از خط نصف النهار گرینویچ که در حوالی لندن هست حساب میشود. عرض جغرافیایی هر بلد به فاصله ی بلد تا خط استواء حساب میشود لذا اگر قم را حساب بکنیم : فاصله ی قم از خط استوا 34 درجه و 39 دقیقه است و طول قم 50 درجه و 55 دقیقه است.

حال که ما این دایره را رسم کردیم ، آن بلدی که میخواهیم قبله اش را تشخیص بدهیم : اگر این بلد از جهت طولی با مکه اختلاف نداشته باشد بلکه طول او مساوی طول مکه باشد و تنها از جهت عرضی با مکه مختلف باشد در این موارد تعیین قبله واضح است چرا که اگر عرض او بیشتر باشد ( فاصله او از خط استواء بیشتر از مکه باشد ) طبعا قبله ی او به طرف جنوب است .

عکس این مطلب هم همین است یعنی اگر طول مکه که 21 درجه است ، آن بلدی که میخواهیم قبله اش را تعیین بکنیم فاصله اش با خط استواء 10 درجه باشد ، برای توجه به قبله باید به نقطه ی شمال توجه بکند لذا در جایی که عرضا اختلاف داشته باشند و طولا متحد باشد تعیین قبله یا به طرف شمال یا جنوب است .

اختلاف طولی

اگر عرضا اختلاف نداشته باشند بلکه اختلاف آنها طولی باشد یعنی آن بلد مانند مکه در عرض 21 درجه باشد اما طول آن مختلف باشد حکم این مورد روشن است ؛ چرا که اگر طول او از مکه بیشتر باشد باید به طرف چپ نگاه بکند و اگر طول او کمتر از مکه باشد باید به طرف راست نگاه بکند.

اختلاف طولی و عرضی

عمده تعیین قبله برای بلادی است که هم در طول و هم در عرض با مکه اختلاف دارند مانند ایران که هم در طول و هم در عرض اختلاف دارند :در اینجا این دایره هندیه را ما به 4 قسمت مساوی تقسیم کردیم حال برای اینکه قبله قم را تشخیص بدهیم ( بعد از مشخص کردن جنوب و شمال حقیقی ) راه اینست که : شما اختلاف بین قم و مکه را در طول در نظر بگیرید : طول مکه 39 درجه و 50 دقیقه است و طول قم 50 درجه است و اختلاف این دو در طول 11 درجه میشود حال شما به اندازه ی اختلاف بین دو طول ( 11 درجه ) از خط جنوب به طرف مغرب فاصله بگیرید ( 11 درجه بالا و 11 درجه پایین ) و این دو اختلاف 11 درجه جنوب و شمال را به واسطه خطی به یکدیگر وصل بکنید .

از طرف ديگر عرض قم با عرض مکه مختلف است یعنی عرض قم 34 درجه و 39 دقیقه است اما عرض مکه 21 درجه 25 دقیقه است یعنی حدود 13 درجه این دو شهر از جهت عرضی از خط استوا فاصله بیشتری دارد حال این 13 درجه ای که اختلاف عرض این دو بلد است شما در اینجا هم از خط مشرق و مغرب به طرف جنوب از قسمت مشرق 13 درجه بالاتر و از طرف مغرب هم 13 درجه بالاتر بروید و این دو نقطه 13 درجه از مشرق و مغرب بهم وصل بکنید .

این دو خطی که رسم شده است که یکی خط موازی شمال و جنوب بود و یکی خط موازی مغرب و مشرق ، در یک جا همدیگر را قطع میکنند در این حالت شما از مرکز دایره ( مرکز دایره مکانی است که ما قرار داریم ) خطی به نقطه ی تقاطع دو خط رسم بکنید ، حال این خطی که از مرکز دایره به آن نقطه ی تقاطع رسم میکنید خطی است که به سمت قبله میرود.

عبارت شیخ بهایی ( رسائل شیخ بهایی ص 197 )

ثمَّ‌ تعدّ من نقطة الجنوب أو الشّمال بقدر ما بين الطّولين الى المغرب ان زاد طول البلد على طول مكّة شرّفها اللّه (تعالى) و الى المشرق ان نقص عنه و من نقطة المشرق أو المغرب بقدر ما بين العرضين الى الشّمال ان نقص عرضه عن عرضها و الى الجنوب ان زاد عليه و تخرج من منتهى الاجزاء الطّوليّة خطّا موازيا لخطّ الزّوال و من منتهى الاجزاء العرضيّة خطّا موازيا لخطّ الاعتدال فيتقاطع ذانك الخطّان داخل الدّائرة غالبا فصل بين مركزها و نقطة التّقاطع بخطّ منته الى محيطها فهو على صوب القبلة.

عبارت مرحوم حکیم ( مستمسک ج 5 ص 189 )

و لا بأس بالإشارة إلى شيء مما ذكره مهرة الفن - على ما حكاه جماعة - فنقول: إن تساوى البلد و مكة - شرفها اللّه تعالى - طولا - بأن يكون الخط الواقع بين الشمال و الجنوب المار بأحدهما ماراً بالآخر - فان زاد عليها عرضاً فقبلته نقطة الجنوب، و إن نقص عنها عرضاً فقبلته ..... نقطة الشمال. و إن تساوى معها عرضاً - بأن يكون خط المشرق و المغرب المار بأحدهما ماراً بالآخر - فان نقص طولا فقبلته نقطة المشرق، و إن زاد طولا فقبلته نقطة المغرب. و إن اختلف معها طولا و عرضاً، فبعد تسوية الأرض و رسمه دائرة عليها و تقسيم الدائرة أقواساً أربعة متساوية، بإخراج خطين متقاطعين على زوايا قوائم أربع، أحدهما من نقطة المشرق إلى نقطة المغرب، و الآخر من نقطة الجنوب إلى نقطة الشمال، يسمى الأول خط المشرق و المغرب و الآخر خط نصف النهار، ثمَّ‌ تقسيم كل من تلك الأقواس الأربعة إلى تسعين قسماً متساوية يسمى كل منها درجة، ليكون مجموع الدائرة ثلاثمائة و ستين درجة، ثمَّ‌ ينظر فان زاد البلد على مكة المشرفة طولا و عرضاً يحسب من نقطتي الجنوب و الشمال الى المغرب بقدر التفاوت بين الطولين و يوصل بين النهايتين بخط، و من نقطتي المشرق و المغرب الى الجنوب بقدر التفاوت بين العرضين و يوصل بين النهايتين بخط، ثمَّ‌ يخرج خط مستقيم من مركز الدائرة الى محيطها ماراً بنقطة التقاطع بين الخطين، فما بين نقطة تقاطع الخط المذكور و المحيط و بين نقطة الجنوب هو مقدار انحراف قبلة البلد عن نقطة الجنوب الى المغرب. و إن نقص طولا و عرضاً يحسب من نقطتي الجنوب و الشمال الى المشرق و من نقطتي المشرق و المغرب الى الشمال.. الى تمام العمل السابق. فمقدار انحراف قبلة البلد عن نقطة الشمال هو مقدار ما بين نقطة التقاطع و نقطة الشمال. و إن نقص طولا و زاد عرضاً، يحسب من نقطتي الجنوب و الشمال الى المشرق و من نقطتي المشرق و المغرب الى الجنوب.. الى آخر العمل. و إن زاد طولا و نقص عرضاً يحسب من نقطتي الشمال و الجنوب الى المغرب، و من نقطتي المشرق و المغرب الى الشمال الى آخر العمل.

بررسی طریق اول

اهل هیات گفته اند که این نوع تشخیص قبله حالت تقریبی دارد نه حالت تدقیقی و وجه تقریبی بودن هم اینست که آن چیزی که شما موازی خط مشرق و مغرب قرار دادید به صورت دقیق در همه جا موازی نیست و چون بالدقه موازی نیست لذا این طریق تحقیقی و دقیق نمیشود .

طریق دوم

اینست که شما که این دایره را رسم میکردید ، در طریق اول مرکز دایره هندیه بلد خودتان بود اما در طریق دوم دایره ای رسم میکنید و فرض میکنید که مرکز آن مکه مکرمه است و به همین صورت خط شمال و جنوب و مشرق و مغرب را رسم میکنید و در ادامه موضع بلدی که قصد تعیین قبله ی آن را دارید از نظر طول عرض جغرافیایی تعیین میکنید مثلا اگر بخواهید قم را حساب بکنید یا این بلد از جهت طول از مکه بیشتر است که آن را به طرف مشرق حساب میکنید و اگر کمتر است به طرف مغرب حساب میکنید و همینطور عرض جغرافیایی آن اگر از مکه بیشتر است به طرف شمال حساب میکنید و اگر کمتر است به طرف جنوب حساب میکنید .

حال وقتی شما این دایره را رسم کردید ، موضع بلد آخر را نسبت به مکه مشخص بکنید در اینجا آن بلد آخر نسبت به طول چه مقدار به طرف راست یا چپ است و عرضا چه مقدار بالا و پایین هست . حال از نقطه ی حساب شده به طرف مرکز دایره خطی رسم میکنید و این خط قبله و مقدار انحراف آن بلد از قبله را مشخص میکند.

عبارت مرحوم حکیم ( مستمسک ج 5 ص 190 )

و لعل الأولى من ذلك أن ترسم الدائرة المذكورة و تفرض مكة المشرفة في مركزها، ثمَّ‌ يوضع البلد في موضعها من الدائرة من حيث الطول و العرض ثمَّ‌ يرسم خط مستقيم من البلد، إلى مكة، إلى المحيط، ثمَّ‌ ينظر مقدار ما بين موضع تقاطع الخط مع المحيط، و بين إحدى النقاط الأربع فذلك المقدار هو مقدار الانحراف.

طریق سوم

مرحوم حکیم فرموده اند که طریق دیگری هم وجود دارد و آن اینست که با توجه به اینکه در دو روز از سال خورشید بالای کعبه مکرمه است به طوری که هیچ سایه ای برای شاخص وجود ندارد در اینجا با توجه به اینکه خورشید در وقت زوال بالای کعبه است که هفتم خرداد و 25 تیر است حال اگر شخص در وقت زوال مکه که حدود 44 دقيقه بعد از زوال قم است ، شاخصی در مکانی که میخواهیم قبله اش را تشخیص بدهیم قرار بدهد سایه ای که برای شاخص مشخص میشود همان جهت قبله است.

(عبارت مرحوم حکیم)

و هناك طريق آخر و محصله: استقبال قرص الشمس عند زوالها في مكة في اليوم الذي تكون فيه فوق رؤوس أهلها، فخط الاستقبال المذكور هو خط القبلة. و هو يتوقف على معرفة أمرين: أحدهما: الوقت الذي تكون فيه الشمس فوق رؤوس أهل مكة، و ثانيهما: وقت زوال مكة.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo