< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تعیین سمت قبله با قواعد علم هیئت

(مسألة 1): الأمارات المحصّلة للظنّ‌ التي يجب الرجوع إليها عند عدم إمكان العلم] (مسألة 1): الأمارات المحصّلة للظنّ‌ التي يجب الرجوع إليها عند عدم إمكان العلم (4) كما هو الغالب بالنسبة إلى البعيد كثيرة: منها: الجدي الذي هو المنصوص في الجملة بجعله في أواسط العراق مثل الكوفة و النجف و بغداد و نحوها خلف المنكب الأيمن، و الأحوط أن يكون ذلك في غاية ارتفاعه أو انخفاضه، و المنكب ما بين الكتف و العنق (1). و الأولى وضعه خلف الاُذن (2) و في البصرة و غيرها من البلاد الشرقيّة في الاُذن اليمنى (3) و في موصل و نحوها من البلاد الغربيّة بين الكتفين، و في الشام خلف الكتف الأيسر، و في عدن بين العينين، و في صنعاء على الاُذن اليمنى، و في الحبشة و النوبة صفحة الخدّ الأيسر.

در تعیین سمت قبله بواسطه ی قواعدی که اهل هیات بیان کرده اند ، دو طریق بیان شد که از راه رسم دایره ی هندیه تشخیص قبله ممکن است و طریق سوم برای تحصیل سمت قبله این بود که در دو روز از سال که خورشید بالای کعبه مکرمه واقع میشود ، میتوان در ساعت خاص جهت قبله را تعیین کرد. بحث در طریق سوم بود اما در طریق قبلی که رسم دایره هندیه باشد برای توضیح اکثر و بیان صور مختلف دوباره بحث را مطرح میکنیم ؛ چرا که یک فرض و یک صورت با رسم دایره بیان شده ولی بقیه صور به اشاره گذشت لذا دوباره توضیح میدهیم.

قبل ازاینکه از تشخیص قبله بر اساس رسم دایره هندیه صحبت بشود ، همانطور که در جلسه ی قبل بیان شد ، بلادی که با مکه تنها از جهت طول جغرافیایی اختلاف داشته باشند یعنی طول آنها بیشتر از طول مکه باشد یعنی فاصله ی آنها از نصف النهار گرینویچ بیشتر باشد یا فاصله ی آنها کمتر از فاصله ی مکه باشد ( اختلاف در طول باشد ) اما از جهت عرضی مساوی با عرض مکه باشند و همینطور بلادی که تنها از جهت عرض اختلاف داشته باشند اما از جهت طولی اختلاف نداشته باشند و طول آنها همان طول جغرافیایی مکه باشد ( 39 درجه و 50 دقیقه است ) و تنها از جهت عرضی اختلاف داشته باشند در این صورت تحصیل سمت قبله در این بلاد واضح است ؛

چرا که اگر این بلاد از جهت عرضی با مکه یکسان باشند و از جهت طولی مختلف باشند ، در صورتی که طول اینها بیشتر باشد سمت مغرب قبله آنها میشود و در صورتی که طول اینها کمتر باشد ( یعنی اینها به طرف گرینویچ نزدیک باشند ) برای قبله باید به طرف مشرق بایستند ، واگر این بلاد از جهت طولی با مکه اختلاف نداشته باشد بلکه طول او مساوی طول مکه باشد و تنها از جهت عرضی با مکه مختلف باشند در صورتی که عرض آنها بیشتر باشد طبعا قبله ی آنها به طرف جنوب است ، ودر صورتی که عرض آنها کمتر باشد برای توجه به قبله باید به نقطه ی شمال توجه کنند .

لذا این بلادی که در عرض مساوی در طول بیشتر یا در عرض مساوی در طول کمتر یا در طول مساوی در عرض کمتر و در طول مساوی در عرض بیشتر هستند ، قبله ی آنها واضح است و نیازی به رسم دایره هندیه ندارد.

این مطلب را مرحوم شهید ثانی در کتاب روض الجنان فرموده اند :

عبارت شهید ثانی ( روض الجنان ج 2 ص 539 )

فإن تساوى الطولان و عرض البلد أكثر، فسمت القبلة نقطة الجنوب. و إن كان أقلّ‌، فهو نقطة الشمال. و إن تساوى العرضان و طول البلد أكثر، فسمت القبلة نقطة المغرب. و إن كان أقلّ‌، فهو نقطة المشرق. و معرفة السمت في هذه الأربعة سهل يتوقّف على إخراج الجهات الأربع على وجه الأرض بالدائرة الهنديّة أو غيرها لا غير.

عمده تعیین سمت قبله در بلادی است که هم در طول و هم در عرض با مکه مختلف هستند : طول مکه 39 درجه و 50 دقیقه و عرض مکه 21 درجه و 25 دقیقه است حال بلادی که هم در طول و هم در عرض با مکه مختلف باشند در اینجا کلام در اینست که قبله ی اینها چطور تعیین بشود ؟ در جواب گفته شده است که از راه رسم دایره ی هندیه ی بواسطه ی آن دو طریق و طریق سوم از راه خورشید در دو روز خاص که بالای کعبه مکرمه قرار دارد میتوانیم قبله ی اینها را تعیین بکنیم.

طریق اول

این بلادی که هم در طول و هم در عرض با مکه مختلف هستند ، اقسامی پیدا میکنند : چرا که اختلاف با مکه در طول و عرض یا به این است که :

قسم اول

اینست که هم طول و هم عرض آن بلد از مکه بیشتر است مثل طول جغرافیایی قم که 50 درجه و 55 دقیقه است و عرض آن 34 درجه و 39 دقیقه است لذا هم طول و هم عرض از طول و عرض مکه بیشتر است. ما این صورت را به تفصیل در جلسه قبل بیان کردیم .

در جلسه قبل بیان کردیم که بعد از مشخص کردن نقطه جنوب و شمال و مغرب و مشرق ، دو خط شمال و جنوب و مشرق و مغرب را به یکدیگر رسم میکنیم و بوسیله این خطوط کل دایره به 4 قسمت تقسیم میشود و هر قسمت 90 درجه است و برای اینکه دقیق تر معین بشود ، هر قسمت را به 90 قسمت مساوی تقسیم میکنیم.

بعد ازاین کار برای تحصیل قبله بنا شد که ما به التفاوت بین الطولین که 11 درجه بود از نقطه ی جنوب و از نقطه شمال به طرف غرب حساب میکنیم و این دو نقطه را بواسطه خطی بهم وصل میکنیم که این خط موازی با خط شمال به جنوب است.

از طرف دیگر فاصله ی بین العرضین را در نظر میگیریم و ما به التفاوت را حساب میکنیم که 13 درجه بود حال از نقطه ی مشرق و مغرب به طرف جنوب به اندازه 13 درجه فاصله میگیریم و این دو نقطه را بهم وصل میکنیم حال در اینجا ما علاوه بر دو خط اصلی شمال و جنوب و مشرق و مغرب ، دو خط جدید دیگر پیدا کردیم که یکی موازی شمال و جنوب و دیگری موازی مشرق و مغرب است و این دو خط جدید در یک نقطه همدیگر را قطع میکنند و ما محل تقاطع را در نظر میگیریم و از مرکز دایره به طرف نقطه ی تقاطع خطی رسم میکنیم و این خط را ادامه میدهیم تا به محیط دایره برسد و وقتی به محیط دایره رسید اندازه میگیریم که در چه درجه ای از جنوب فاصله دارد در اینجا مقدار انحراف بلد از قبله مشخص میشود.

قسم دوم

اینست که عرض آن بلد بیشتر از مکه است اما طول آن کمتر از مکه میباشد مانند استانبول یا دمشق.

عرض استانبول 41 درجه و طول آن 27 درجه است در حالی که عرض مکه 21 و طول آن 39 درجه بود. حال این بلد از مکه در طول کم دارد اما در عرض بیشتر دارد :

در این صورت ما به التفاوت بین الطولین را حساب میکنیم که 11 درجه است و این 11 درجه را در نظر میگیریم و در همین خط جنوب و شمال و مشرق و مغرب ، در مثل قم که طولش بیشتر بود از نقطه ی جنوب به طرف غرب میرفتیم اما در اینجا چون طولش کمتر است از نقطه ی جنوب به طرف شرق همان مراحل را پیاده میکنیم. یعنی 11 درجه از جنوب و شمال به طرف شرق فاصله میگیریم و این دو نقطه را بهم وصل میکنیم.

از جهت عرض هم چون عرض این بلد بیشتر است در قسم اول گفتیم از خط مشرق و مغرب به طرف جنوب فاصله میگیریم در اینجا هم همین را پیاده میکنیم یعنی از نقطه ی مشرق و مغرب به اندازه 20 درجه بالاتر میرویم و این نقطه را حساب میکنیم و ادامه مراحل قبل را میرویم در نتیجه مقدار انحراف قبله ی استانبول از نقطه ی جنوب هم مشخص میشود که به حسب بعضی از جداول هم 28 درجه میشود.

قسم سوم

اینست که عرض بلد کمتر از مکه باشد اما طول آن از مکه بیشتر است مانند عدن که عرض آن 12 درجه است اما طول آن 45 درجه است . در این صورت ما برای اینکه قبله آن را رسم بکنیم در اینجا با توجه به اینکه این بلد طول بیشتری دارد از خط جنوب و شمال به طرف غرب حساب میکنیم چرا که طولش بیشتر است اما چون عرض کمی دارد این ما به التفاوت را از طرف مشرق و مغرب به طرف شمال حساب میکنیم و این کیفیت تعیین قبله بر اساس اختلاف بلاد از حیث طول و عرض میباشند .

قسم چهارم

اینست که عرض و طول بلد کمتر از مکه باشد. مناطقی مانند اتیوپی ، این مناطق طولشان 38 درجه است اما عرض آن 9 درجه میباشد لذا هم طولا و هم عرضا از مکه کمتر میباشند حال با توجه به اینکه طول کمتر است در اینجا از جنوب و شمال به طرف مشرق حساب میشود و از آنجا که عرض هم کمتر است از خط مشرق و مغرب به سمت شمال حساب میشود .

این توضيحات در بعضی از کتب فقهی متقدم از جمله روض الجنان مرحوم شهید ثانی آمده است .

طریق دوم

اینست که دایره ای رسم بکنیم که مرکز آن را مکه مکرمه قرار بدهیم و در مرحله بعد موقعیت جغرافیایی بلدی که میخواهیم قبله آن را تعیین بکنیم ، در نظر میگیریم یعنی باید مشخص بکنیم که از نظر طول و عرض جغرافیایی در چه درجه ای است و آن را در موضع خودش قرار میدهیم یعنی اگر مرکز دایره مکه باشد ، آن بلد ممکن است در شمال غربی یا شرقی یا جنوب شرقی یا غربی باشد ( به اختلاف موقعیت بلد ، موضع بلد مختلف میشود ) .

موضع آن بلد را در این دایره بالقیاس به مکه مشخص میکنیم بعد ازینکه موضع را مشخص میکنیم نقطه ای میگذاریم و از مرکز دایره به آن نقطه رسم میکنیم تا قبله مشخص بشود.

استاد

مرحوم حکیم فرموده بودند که طریق دوم از طریق اول بهتر است : وجه اولویت چیزی غیر از اسهل و راحت تر بودن نیست ؛ چرا که در طریق اول باید دو خط موازی نصب میکردیم که یکی موازی شمال و جنوب و دیگری موازی مشرق و مغرب و در ادامه نقطه تقاطع را حساب میکردیم که یک مراحلی داشت اما نحوه ی دوم آن مراحل را ندارد و مقدمات کمتری دارد لذا ایشان فرموده اند که این طریق دوم بهتر از طریق اول است.

اما به نظر میرسد که طریق اول از طریق دوم کابردی تر باشد ؛ چرا که در نحوه اول بعد از مشخص کردن شمال و جنوب در همان نقطه ای که هستیم میتوانیم خطی رسم بکنیم و بر اساس همین خط به طرف قبله می ایستیم .

اما در طریق دوم ما با رسم دایره هندیه و تعیین موضع بلد تنها درجه ی انحراف را بدست می آوریم مثلا 30 درجه انحراف دارد بعد از اينکه درجه انحراف را بدست می آوریم بايد در مکانی که هستيم نقطه شمال و جنوب را مشخص کنيم بعد درجه بگذاریم که 30 درجه از جنوب حقیقی چه مقدار است و این 30 درجه را اندازه میگیریم و روی آن خط 30 درجه بایستیم . لذا درست است که طریق اول مقدمات بیشتری دارد اما کاربردی تر است چرا که مصلی با رسم دایره جهت قبله مکان خودش را زود ترمشخص کرده است.

طریق سوم

اینست که در دو روز از سال خورشید عند الزوال بالای مکه قرار میگیرد ، حال اگر در این دو روز مصلی عند الزوال رو به مکه بایستد ، این همان خط قبله است.

مرحوم حکیم فرموده اند که طریق دیگری برای تشخيص قبله وجود دارد

 

و هناك طريق آخر و محصله: استقبال قرص الشمس عند زوالها في مكة في اليوم الذي تكون فيه فوق رؤوس أهلها، فخط الاستقبال المذكور هو خط القبلة. و هو يتوقف على معرفة أمرين: أحدهما: الوقت الذي تكون فيه الشمس فوق رؤوس أهل مكة، و ثانيهما: وقت زوال مكة.

 

و این طریق دیگر ، همان طریقی است که مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی بیان کرده اند و صاحب جواهر هم این طریق را به عنوان طريق اول حساب کرده اند و فرموده اند : ( جواهر ج 7 ص 382 )

الأول ما أورده سلطان المحققين نصير الملة و الدين في التذكرة قال: «ما نصه أن الشمس تكون تارة بسمت رأس مكة شرفها الله تعالى حين كونها في الدرجة الثامنة من الجوزاء، و الدرجة الثالثة و العشرين من السرطان وقت انتصاف النهار، و الفضل بين نصف نهارها و نصف نهار سائر البلدان أن يكون بقدر التفاوت بين الطولين، فليؤخذ التفاوت و يؤخذ لكل خمسة عشر جزء منه ساعة، و لكل جزء أربع دقائق، فيكون ما اجتمع ساعات البعد عن نصف النهار، و ليرصد في ذلك اليوم ذلك الوقت قبل نصف النهار إن كانت مكة شرفها الله تعالى شرقية، أو بعده إن كانت غربية قسمت الظل حينئذ سمت القبلة» انتهى.

ایشان فرموده اند اگر مصلی در هفتم خرداد و بیست و پنجم تیر ، عند الزوال در مکه به خورشید نگاه بکند قبله ی او معین میشود.

بیان مرحوم حکیم

مرحوم حکیم فرموده اند که به کار گیری این روش نیاز به دو مقدمه دارد و این دو مقدمه باید اثبات بشود تا این روش نتيجه بدهد :

مقدمه اول

اینست که بدانیم در چه روزی خورشید عند الزوال بالای مکه است .

مقدمه دوم

اینست که بدانیم که وقت زوال مکه در آن روز چه ساعتی است .

توضیح:

طريق محاسبه امر اول به اینست که درجات عرض آن مکانی که میل شمالی دارد را تشخیص دهیم و درجات ميل شمالی که 90 درجه است را بر آن توزیع کنیم مثلا اگر عرض مکان 22 و درجه و نیم باشد در این صورت اگر 90 درجه را بر این تقسیم بکنیم در اینجا میشود 4 درجه از دایره ی معدل النهار و بعد عرض مکه را در نظر میگیریم و اگر در مجموع 15 درجه باشد در اینجا شمس در فاصله ی 60 درجه روی سر مکه قرار میگیرد که در اوائل برج ثور و اواخر برج سرطان می شود (7 خرداد و 25 تير) .

اما امر دوم که تعیین وقت زوال خورشید در روز 7 خرداد و25 تير است ، به این است که چون خورشید که در هر روز 360 درجه حرکت دارد در اینجا هر ساعتی از 24 ساعت 15 درجه حرکت میکند حال وقتی 15 درجه حرکت میکند در اینجا اگر طول مکانی که در آن قرار داریم 15 درجه باشد زوال مکه یک ساعت بعد زوال آن بلد است.

عبارت مرحوم حکیم ( مستمسک ج 5 ص 190 )

و هناك طريق آخر و محصله: استقبال قرص الشمس عند زوالها في مكة في اليوم الذي تكون فيه فوق رؤوس أهلها، فخط الاستقبال المذكور هو خط القبلة. و هو يتوقف على معرفة أمرين: أحدهما: الوقت الذي تكون فيه الشمس فوق رؤوس أهل مكة، و ثانيهما: وقت زوال مكة. و طريق الأول: أن تحسب درجات العرض للمكان الذي يكون فيه الميل الشمالي فتوزع عليه درجات الميل الشمالي التي هي تسعون. فاذا كان عرض المكان اثنتين و عشرين درجة و ثلاثين دقيقة، كان لكل درجة أربع درجات من دائرة معدل النهار التي فيها مدارات الشمس، ثمَّ‌ يعرف عرض مكة، فإذا كان خمس عشرة درجة كانت الشمس مسامتة لرؤوس أهلها عند ما تبعد من نقطة الاعتدال الى الميل الشمالي ستين درجة، و يكون ذلك عند ما تكون في نهاية برج الثور صاعدة، و نهاية برج السرطان هابطة. و المذكور في كلامهم أن الشمس تسامت رؤوس أهل مكة عند ما تكون في الدرجة الثامنة من الجوزاء صاعدة، و في الثالثة و العشرين من السرطان هابطة. و طريق الثاني: هو أنه لما كانت الشمس تدور في كل يوم - الذي هو أربع و عشرون ساعة - ثلاث مائة و ستين درجة كان لكل ساعة خمس عشرة درجة، فإذا كان المكان أكثر من مكة طولا بخمس عشرة درجة كان زواله قبل زوال مكة بساعة، و زوال مكة بعد زواله بساعة، فقبلته

استاد

اشکالی که به کلام مرحوم حکیم وارد است اینست که طریق اول واضح است یعنی بر اساس چیزی که اهل هیات توضیح داده اند آن دو روز معین است و دیگر نیاز نیست که به قواعد اهل هیات مراجعه کنیم یعنی اهل هیات آن دو روز را مشخص کرده اند که 7خرداد و 25تير است .

اما تعیین امر دوم هم اینست که باید طول بلد را نسبت به مکه حساب بکند یعنی اگر 30 درجه تفاوت داشته باشد در اینجا دو ساعت بعد از زوال بلد ، زوال مکه است اما همانطور که بعض الاعلام در بهجه الفقیه فرموده اند این امر دوم هم نیاز به محاسبه ندارد و با استفاده از راديو و مثل آن ميتوان احرازکرد که وقت اذان مکه در آن دو روز چه زمانی است .

(بهجة الفقيه ص: 195)

و الطريق الثاني: ما عن نصير الدين الطوسيّ قدس سره في محكيّ «التذكرة» قال: «إنّ الشمس تكون تارة بسمت رأس مكّة شرّفها اللّٰه تعالى حين كونها في الدرجة الثامنة من الجوزاء، و الدرجة الثالثة و العشرين من السرطان وقت انتصاف النهار. و الفضل بين نصف نهارها و نصف نهار سائر البلدان أن يكون بقدر التفاوت بين‌ الطولين؛ فليؤخذ التفاوت، و يؤخذ لكل خمسة عشر جزءاً منه ساعة، و لكل جزء أربع دقائق؛ فيكون ما اجتمع، ساعاتِ البعد عن نصف النهار. و ليرصد في ذلك اليوم ذلك الوقت قبل نصف النهار إن كانت مكّة شرّفها اللّٰه تعالى شرقيّة، أو بعده إن كانت غربيّة، فسمت الظل حينئذٍ سمت القبلة» انتهىٰ.

و قد يستغنىٰ عن معرفة الطولين بما استحدث من سماع الأذان بمكّة بالآلات المستحدثة بعد معرفة التفاوت بين الانتصاف و الزوال، و الانحراف في ما بينهما إن كان محسوباً و لو في غير اليومين، ثمّ العمل علىٰ طبق ذلك في الأذان الواقع في أحد اليومين؛ فإنّ المستقبل للشمس حين مسامتتها لمكّة شرّفها اللّٰه مستقبل لمكّة أينما كان المصلّي في الشرق أو الغرب لمكّة شرّفها اللّٰه و تكون الشمس حينئذٍ في الجنوب الشمالي و في الشمال الجنوبي. و بعد وضع العلامة في ذلك اليوم في المكان الخاص يعلم قبلة ذلك المكان في كلّ زمان، و في ما وافقه في الطول و العرض.

لذا این طریق سوم که استفاده از موقعیت خورشید میباشد آسان ترین طریقی است که اصلا نیاز به محاسبه اضافه ندارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo