< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی امر چهارم

0.1- بررسی فرع سوم

اگر مکلف وقت برای چهار نماز نداشت و نماز را به بعضی از جهات اتیان کرد، آیا در خارج از وقت باید نمازرا به جهات باقیمانده قضا کند یا قضا لازم نیست؟

این فرع در کلام مرحوم سید نیامده است. اما در کلمات متقدمین مرحوم سید مثل صاحب جواهر و همچنین شارحین عروه این فرع بیان شده است. دراین مساله چند قول وجوددارد.

منشا اختلاف اقوال در مساله:

تعیین حکم در این فرع مبتنی بر امور زیر است:

    1. آیا در قضا، وجوب قضا به نفس امر اول است یا اینکه وجوب القضا به امر مستقل است؟

    2. اگر وجوب القضا دلیل مستقل بخواهد، موضوع آن چه چیزی است؟ آیا موضوع وجوب القضا، عدم الاتیان بالواجب است یا موضوع آن امر وجودی است که فوت فریضه باشد؟ اگر موضوع فوت باشد منظور از آن چیست؟ آیا فوت امر عدمی است و با ترک متعلق تکلیف فوت صدق می کند یا فوت امری وجودی به معنای از دست رفتن است. از دست رفتن عین عدم الاتیان نیست هر چند ملازم با آن است.

    3. آیا استصحاب در فرد مردد نیز مانند کلی قسم ثانی جاری می شود یا فرق است بین استصحاب کلی قسم ثانی و استصحاب فرد مردد که در اولی استصحاب جاری می شود و در دومی استصحاب جاری نیست؟

    4. در فرض عذر تا چه اندازه انحراف از قبله موجب وجوب قضا در خارج از وقت می شود؟به عبارت دیگر تا چه اندازه از انحراف موجب کشف بطلان نماز می شود؟ انحراف از قبله نسبت به ادا به حسب نظر محققین متاخر اگر مابین یمین و یسار باشد معفو است ولی اگر بیش از این باشد معفو نیست. در اینجا نیز باید بحث شود که مواردی که احراز می شود شخص رو قبله نماز نخوانده است، تا چه اندازه انحراف معفو است؟ ممکن است در بحث قبل کسی معتقد شود که بین یمین و یسار معفو است و اما در اینجا مثل آقای خویی ملتزم بشود که حتی اگر انحراف به اندازه یمین و یسار هم باشد معفو است. ولی اگر به اندازه استدبار باشد معفو نیست.

    5. آیا در شبهات مفهومیه استصحاب جاری می شود یا خیر؟ آقای داماد فرموده اند اگر قائل شدیم در شبهات مفهومیه استصحاب جاری نمی شود در این صورت در مقام نیز استصحاب جاری نمی شود.

0.1.1.1- بررسی امر چهارم

در فرض عذر تا چه اندازه انحراف از قبله موجب وجوب قضا در خارج از وقت می شود؟به عبارت دیگر تا چه اندازه از انحراف موجب کشف بطلان نماز می شود؟

اصل این بحث در فصل خلل در قبله یعنی فصل سوم قبله بیان شده است. در مساله 1 در این فصل بیان شده است که اخلال به قبله اگر از روی عذر باشد تا چه اندازه معفو است. در این مساله 3 قول وجود دارد.

قول اول: صاحب حدائق و بعضی از محققین دیگر

فرقی بین انکشاف خلاف در وقت و بعد از وقت وجود ندارد. در هر صورت اگر انحراف بین مشرق و مغرب باشد معفو است ولی اگر 90 درجه و بیشتر باشد معفو نیست.

قول دوم؛ مشهور

انحراف از قبله در موارد انکشاف خلاف بعد از وقت مطلقا معفو است حتی اگر به اندازه 90 بلکه حتی اگر به اندازه استدبار باشد.

قول سوم: مرحوم خوانساری و بروجردی[1]

تفصیل بین استدبار و غیر استدبار. انحراف کثیر اگر به حد استدبار برسد در این صورت شخص باید نماز خود را قضا کند ولی اگر کمتر از حد استدبار باشد قضا ندارد.

آقای خویی با اينکه در مساله یک همان نظر مشهور را قائل هستند اما در مانحن فیه یعنی مساله 11 فرموده اند ما در بحث خلل قبله قائل هستيم در فرض استدبار وجوب قضا دارد.

منشا اختلاف دو قول اول همان طور که در جلسه قبل بیان شد اختلاف روایات است. قول سوم روایت واضحی ندارد. مرحوم شیخ مرسله ای در نهایه آورده است و نوعا به آن استناد کرده اند.

عمده در مساله دو قول اول است. طایفه اول روایات می گوید انحراف از 90 به بالا معفو نیست و فرقی ندارد که انکشاف داخل در وقت باشد یا خارج از وقت. طایفه دوم دلالت دارد بر اینکه اگر کشف خلاف در وقت باشد اعاده دارد ولی اگر در خارج از وقت کشف شد اعاده ندارد. این طایفه از حیث انحراف یسیر و کثیر اطلاق دارد همان طور که طایفه اول از حیث داخل و خارج از وقت بودن اطلاق دارد.

رابطه این دو طایفه عموم و خصوص من وجه است. ماده افتراق طایفه اول جایی است که انحراف یسیر باشد و خارج از وقت باشد. این طایفه دلالت بر عفو و عدم لزوم قضا می کند و طایفه دوم نیز موافق با آن است. ماده افتراق طایفه دوم نیز جایی است که انحراف، کثیر و داخل وقت باشد. این طایفه در این بخش دلالت بر لزوم اعاده می کند و طايفه اول نيز با آن موافق است .

در جایی که انحراف به اندازه یمین و یسار و خارج از وقت باشد، این دو طایفه با هم تنافی دارند. به مقتضای طایفه اول این مورد لزوم قضا دارد زیرا مناط عفو در این طایفه، کمتر از 90 درجه بودن است. به مقتضای طایفه دوم این مورد از موارد عفو است.

این دو طایفه در محل اجتماع تعارض و تساقط می کنند و ادله شرطیت قبله و حدیث لاتعاد مرجع در مساله می شود و باید حکم به بطلان صلاة کرد.

اشکال:

بین این دو طایفه جمع عرفی برقرار است. تفصیل بحث را به مساله 1 موکول می کنیم. اما اجمالا دو وجه برای جمع عرفی ذکر کرده اند:

الف. آقای خویی:

این دو طایفه رابطه عموم و خصوص من وجه ندارند. زیرا صحیحه معاویة بن عمار یا روایت حسین بن علوان مربوط به کشف خلاف داخل وقت است. در روایت فرموده است اگر شخصی بعد از فراغ از نماز فهمید منحرف از قبله بوده است. اینکه شخص بعد از فراغ از نماز فهمیده است انحراف از قبله داشته است شامل بعد از وقت نمی شود.

ب. آقای خویی و محقق همدانی:

ولو رابطه این دو عموم و خصوص من وجه بشود، ولی طایفه اول حاکم بر طایفه دوم است. زیرا طایفه دوم می گوید اگر صلاة «علی غیر القبله» باشد باطل است. طایفه اول در مورد انحراف يسير ، توسعه در قبله داده است و فرموده است ما بین الیمین و الیسار قبله است لذا در کشف خلاف در وقت طایفه دوم فرموده است اگر در وقت احراز شد نمازت علی غیر قبله بوده باید قضا کنی و طایفه اول می گوید انحراف تا یمین و یسار قبله است.

بررسی این جمع ها و قول سوم را موکول به مساله 1 می کنیم و بر اساس اقوال ثلاثه به بررسی فرع سوم از مساله 11 می پردازیم:

آقای خویی فرموده اند ما در فرع سوم قائل به تفصیل می شویم بین جایی که بعد از وقت برای مکلف کشف خلاف شده است و بین جایی که کشف بطلان نشود. اگر کشف بطلان نشود با توجه به اینکه موضوع قضا فوت است و فوت نیز امر وجودی است لذا احراز فوت نمی کنیم و نسبت به وجوب قضا برائت جاری می کنیم. اما اگر کشف شد نمازی که شخص خوانده است روبه قبله نبوده است و باطل بوده در اینجا قائل به لزوم قضا می شویم.

اگردر مساله 1 در فصل قبله مطلقا قائل به عفو شدیم، اصلا فرض کشف بطلان معنا ندارد لذا نماز شخص یقینا صحیح است و یقین به عدم فوت داریم.

اما اگر در مساله 1 قائل شدیم که انحراف به 90 درجه و بیش از 90 درجه معفو نیست در این صورت، می توان فرض بطلان نماز را تصویر کرد. مثلا دو نماز خوانده یکی به یمین و یکی به یسار در حاليکه قبله مثلاً در جنوب بوده است در اينجا هر دو نماز برخلاف قبله بوده است. لذا در این صورت این فرض قابل تحقق است که مکلف یقین پیدا کند نمازهایی که خوانده است باطل است.

اما اگر در مساله 1 قائل شدیم که انحراف 90 درجه و بيش از آن هم معفو است فقط در حد استدبار معفو نیست، در این موارد در جایی که مکلف دو یا 3 نماز خوانده باشد اصلا فرض ندارد که نمازش باطل بوده است زیرا آن 2 یا 3 نماز را به هر کیفیتی خوانده باشد انحراف به حد استدبار ثابت نمی شود لذا فرض کشف بطلان معنا ندارد. مگر اینکه فقط 1 نماز خوانده باشد که دقیقا پشت به قبله بوده است.

0.1.1.2- بررسی امر پنجم:

آقای داماد فرمودند هر چند قضا به امر جدید باشد و موضوع آن عدم اتیان به متعلق تکلیف باشد اما در صورتی در محل بحث استصحاب جاری می شود که قائل به جریان استصحاب در شبهات مفهومیه باشیم. زیرا در محل بحث ما به لحاظ واقع خارجی و آنچه در عمل اتفاق افتاده است شکی نداریم. در مواردی که شکی در واقع خارجی نداشته باشیم و شک از ناحیه صدق مفهوم باشد در اینصورت استصحاب جاری نمی شود. مثل استصحاب عدم حدوث غروب در جایی که استتار قرص صورت گرفته است ولی زوال حمره مشرقيه نشده است . توضیح آنکه:

نمی دانیم غروب با استتار قرص محقق می شود یا با ذهاب حمره مشرقیه. در اینجا بحث شده است که آیا در اینجا استصحاب عدم غروب و عدم دخول ليل جاری می شود؟ اشکال کرده اند که ما به لحاظ واقع خارجی شک نداریم. واقع خارجی در اینجا معلوم است. می دانیم قطعا استتار قرص صورت گرفته است و زوال حمره قطعا واقع نشده است. ما به لحاظ واقع خارجی شک نداریم.شک ما در این است که غروب حاصل شده است یا خیر؟ استصحاب نمی تواند عنوان غروب را اثبات کند ، وجه اشکال در شبهه مفهومیه این است که ما در واقع خارجی شک نداریم. استصحاب به لحاظ وجود و عدم خارجی جاری می شود نه به لحاظ عناوین.

این اشکال در محل بحث نیز وجود دارد. در محل بحث نیز خارج به جمیع خصوصیاته معلوم است و شکی در آن نداریم. معلوم است مکلف به کدام طرف ها نماز خوانده است. در عنوان عرفی یا شرعی شک داریم و شکی در واقع خارجی نداریم. لذا استصحاب جاری نمی شود .

 


[1] العروة الوثقی و التعلیقات علیها، قم - ایران، مؤسسة السبطين عليهما السلام العالمية، جلد: ۶، صفحه: ۲۰۰.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo