< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فرع چهارم

0.1- فرع چهارم در مساله 11

و يشترط أن يكون التكرار على وجه يحصل معه اليقين بالاستقبال في إحداهما أو على وجه لا يبلغ الانحراف إلى حد اليمين و اليسار و الأولى أن يكون على خطوط متقابلات

مکلف چهار طرفی که باید به سمت آن نماز بخواند را چگونه باید تعیین کند؟ آیا مخیر است هر طور بخواند ولو فاصله این چهار نماز مثلا بیست درجه باشد؟

جلسه 21

در مورد نحوه اتیان به چهار جهت بین مرحوم سید و برخی محشین عروه اختلاف نظر وجود دارد. مرحوم سید فرموده اند لازم نیست علی خطوط متقابلات باشد. فقط کافی است به نحوی باشد که انحراف به 90 درجه نرسد.

برخی اعلام مانند آقای خویی و نائینی در این قول با مرحوم سید همراه شده اند و تعلیقه ای به عروه ندارند. اما عده ای از اعلام با مرحوم سید مخالفند. برخی فتوا داده اند که واجب است نماز بر خطوط متقابلات اتیان شود. مانند مرحوم امام، مرحوم عراقی و مرحوم آل یس. دسته ی دیگر مانند آقای حکیم، آقای گلپایگانی و آقای شیرازی فرموده اند بنابراحتیاط واجب بر خطوط متقابلات باشد.

مرحوم آقای عراقی فرموده اند:

بل هو الأقوى و لو بملاحظة حفظ الأقرب إلى القبلة حقيقة، و لا يكتفي بمطلق وقوعها بين اليمين و اليسار و إلّا فيكتفي بالثلاثة مع أنّه ليس كذلك جزماً. (آقا ضياء).[1]

اگر انحراف کمتر از یمین و یسار مخل نبود وظیفه مکلف اتیان به سه جهت بود نه چهار جهت. اینکه چهار نماز در روایت آمده است مشخص می شود انحراف کمتر از یمین و یسار نقشی در مساله ندارد.

مرحوم امام ره فرموده اند:

بل الظاهر لزوم كونه على الخطوط المتقابلة عرفاً و معه لا يبلغ الانحراف إلى حدّ اليمين و اليسار. (الإمام الخميني).[2]

مرحوم آقای حائری:

اقوی این است که بر خطوط متقابله باشد.[3]

منشا اختلاف اقوال چیست؟

ریشه اختلاف این است که از طرفی روایاتی داریم که در آنها بیان شده در موارد اشتباه قبله مکلف باید به چهار طرف نماز بخواند. در دگر سو، روایاتی داریم که بیان می کند مابین مشرق و مغرب قبله است. مستفاد از این روایات این است که اگر شخص به قبله اصلی نماز نخواند ولی به طرفی بخواند که فاصله او از قبله اصلی کمتر از 90درجه باشد نمازش صحیح است.

در کنار این روایات، بحثی در مورد تعیین قبله قبلا مطرح شد مبنی بر اینکه آیا در نماز استقبال به عین کعبه لازم است یا استقبال به جهت کعبه نیز کافی است؟ برخی قائل به جهت بودند و برخی مانند مرحوم سید قائل بودند که استقبال به عین کعبه لازم است.

اختلاف در امور فوق سبب اختلاف اقوال در فرع چهارم شده است.

آقای حکیم در توجیه قول کسانی که اتیان به خطوط متقابله را لازم نمی دانند فرموده است:

لما كان الغرض من التكرار هو اليقين بالامتثال لم يعتبر في المتن - تبعاً لما في نجاة العباد و غيرها - ذلك، بل اكتفى بمجرد حصول اليقين بالصلاة إلى القبلة أو الانحراف بنحو لا يبلغ[4]

وجه لزوم اتیان به چهار جهت، احراز امتثال قبله است. روایاتی که دلالت بر قبله بودن ما بین یمین و یسار می کنند، توسعه ای در میزان قبله ایجاد می کنند ولو برای شخص جاهل. در این صورت، روایات اربع جهارت حمل می شود بر اینکه مکلف چهار جهت را طوری بخواند که به اندازه یمین و یسار نرسد و لازم نیست حتما برخطوط متقابلات باشد.

در مقابل گروه فوق، برخی از اعلام روایات مابین المشرق و المغرب قبلة را مختص به شخص غافل یا معتقد به خلاف می دانند. در این صورت این روایات ربطی به محل بحث -جایی که شخص جاهل به قبله است- ندارد. در نتیجه تنها دلیل برای این دسته همان روایات صلاة الی اربع جهات است و متبادر از اربع جهات این است که علی خطوط متقابله باشد. از این معنای ظاهر -اتیان بر جهات متقابله- نیز نمی توانیم دست بکشیم زیرا احتمال دارد اتیان بر خطوط متقابله فی حد نفسه موضوعیت داشته باشد.زیرا اگر این خطوط متقابلات باشند در مواردی که شخص چهار نماز به چهار طرف خود (جلو، عقب، چپ و راست) بخواند، یقین پیدا می کند که نمازهایی که خوانده است یا به طرف قبله است یا اگر منحرف از قبله است حداکثر 45 درجه است. یعنی یقین پیدا می کند که یک نماز خوانده است که بیش از 45 درجه از قبله فاصله ندارد. این خصوصیت در خطوط متقابله سبب می شود که احتمال بدهیم در موارد اشتباه قبله، نظر شارع بر این است که شخص یا به طرف قبله نماز بخواند یا اگر انحراف دارد بیش از 45 درجه نباشد. اگر یقین به عدم اعتبار این خصوصیت داشته باشیم از ظهور نص نسبت به اینکه باید بر خطوط متقابله باشد رفع ید می کنیم. اما یقین به چنین چیزی نداریم و صرف احتمال خصوصیت کافی است که نتوانیم دست از معنای متبادر روایت برداریم.

وجه قول مرحوم شهید اول:

مرحوم شهید فرموده اند چهار نماز را به هر کیفیتی می توان اتیان کرد و فقط کافی است صدق کند که شخص به چهار طرف نمازخوانده است.

در توجیه کلام شهید می توان گفت:

در روایت فرموده است شخص در موضع جهل به قبله به چهار جهت نماز بخواند. یعنی در موارد اشتباه قبله همین مقدار که عنوان اربع جهات صادق باشد کافی است و ظهوری ندارد که حتما علی خطوط متقابلات باشد. عنوان اربع جهات موضوعیت دارد و بخاطر این نیست که شخص یقین به استقبال قبله کند زیرا در هر صورت نمی توان چنین یقینی حاصل کرد.

در نتیجه اختلاف نظر در این است که آیا در مقابل روایات دسته اول روایاتی داریم که مابین یمین و یسار را قبله قرار بدهد حتی برای شخص جاهل؟ و اينکه آیا متبادر از عنوان اربع جهات، اربع جهات علی خطوط متقابله است یا مطلق اربع جهات؟

همان طور که بیان شد کسانی مثل مرحوم سید و مرحوم آقای خویی به روایات ما بین المشرق و المغرب تمسک کرده اند و فرموده اند لازم نیست اربع جهات علی خطوط متقابله باشد. بلکه همین مقدار که يقين داشته باشد انحراف از قبله به 90 درجه نمی رسد کافی است.

در صورتی می توان این قول را پذیرفت که بپذیریم روایات مابین المغرب و المشرق قبلة اطلاق دارد و شامل جاهل نیز می شود. مرحوم آقای حکیم هم در این مساله هم در مسائل آتی نظرشان این است که این روایات شامل جاهل به قبله نمی شود و اختصاص به معتقد به خلاف و غافل دارد. اما کلمات مرحوم آقای خویی با هم اختلاف دارند.در این فرع و مساله 12 و 13 فرموده است این روایات شامل جاهل به قبله و موارد اشتباه نیز می شود. اما در بحث خلل در قبله در مساله اول فرموده اند شامل جاهل نمی شود و روایتی نداریم که مابین یمین و یسار را قبله قرار بدهد حتی برای جاهل.

بررسی شمول روایات «ما بین المغرب و المشرق قبله» نسبت به جاهل

در باب 9 و 10 از ابواب قبله روایاتی بیان شده است که بیان می کند مابین مغرب و مشرق قبله است. اما این روایات مختلف است. بعضی از این روایات موردشان شخصی است که اعتقاد به خلاف دارد مثل صحیحه معاویه بن عمار ح 1 باب 10 از ابواب قبله.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ الصَّادِقَ ع عَنِ الرَّجُلِ يَقُومُ فِي الصَّلَاةِ ثُمَّ يَنْظُرُ بَعْدَ مَا فَرَغَ‌ فَيَرَى أَنَّهُ قَدِ انْحَرَفَ عَنِ الْقِبْلَةِ يَمِيناً أَوْ شِمَالًا فَقَالَ لَهُ قَدْ مَضَتْ صَلَاتُهُ وَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ.

روایت دیگر روایت حسین بن علوان است که در آن نیز مفروض روایت شخصی است که اعتقاد به خلاف داشته باشد:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ‌ مَنْ صَلَّى عَلَى غَيْرِ الْقِبْلَةِ وَ هُوَ يَرَى أَنَّهُ عَلَى الْقِبْلَةِ ثُمَّ عَرَفَ بَعْدَ ذَلِكَ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ إِذَا كَانَ فِيمَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ.

در کنار این دو روایت صحیحه زراره وجود دارد که اطلاق دارد و شامل جاهل نیز می شود:

عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لَا صَلَاةَ إِلَّا إِلَى الْقِبْلَةِ قَالَ قُلْتُ: أَيْنَ حَدُّ الْقِبْلَةِ قَالَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ كُلُّهُ قَالَ قُلْتُ: فَمَنْ صَلَّى لِغَيْرِ الْقِبْلَةِ أَوْ فِي يَوْمِ غَيْمٍ فِي غَيْرِ الْوَقْتِ قَالَ يُعِيدُ.

این روایت اطلاق دارد و نهایتا صورت علم و عمد را شامل نمی شود زیرا ادله ی اشتراط قبله(اجماع و نص) اقتضا می کند که درصورت علم و عمد بايد رو به قبله نماز خواند. اما شامل جاهل به قبله اعم از اینکه جاهل به موضوع باشد یا حکم هم چنین جهل تقصیری و قصوری می شود.

دلایل عدم امکان تمسک به اطلاق روایت زراره

همان طور که در بحث خلل در قبله می آید در کلام خود مرحوم آقای خویی آمده است این صحیحه زراره قابل اخذ نیست زیرا معارضه دارد با صحیحه زراره ای که در باب 9 حدیث 3 آمده است:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَهُ‌ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ بِوَجْهِكَ وَ لَا تَقَلَّبْ بِوَجْهِكَ عَنِ الْقِبْلَةِ فَتَفْسُدَ صَلَاتُكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لِنَبِيِّهِ فِي الْفَرِيضَةِ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ- وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ‌ وَ قُمْ مُنْتَصِباً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله قَالَ مَنْ لَمْ يُقِمْ صُلْبَهُ فَلَا صَلَاةَ لَهُ وَ اخْشَعْ بِبَصَرِكَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَرْفَعْهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ لْيَكُنْ حِذَاءَ وَجْهِكَ فِي مَوْضِعِ سُجُودِكَ.

در این روایت امام علیه السلام فرموده اند انحراف از قبله سبب بطلان است ، اين روايت هم شامل علم و عمد می شود هم جهل و نمی توان آن را مختص به فرض عمد کنیم. زیرا موجب الغای روایت می شود. در مواردی که شخص علم و اطلاع دارد که قبله طرف خاصی است جای تردید ندارد که لازم باشد امام علیه السلام به زراره بفرمایند به سمت قبله نماز بخوان. در واقع حکم مساله در فرض علم واضح است و نیازی به بیان امام علیه السلام ندارد.

این توجیه را مرحوم آقای خویی در مباحث دیگر نیز بیان کرده اند. در من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده نیز آقای خویی به همین بیان می فرمایند نمی تواند اختصاص به فرض علم و عمد داشته باشد.

در نتیجه:

یا دو روایت تعارض کرده و تساقط می کنند که در این صورت پس از تعارض، ادله شرطیت قبله مرجع در مساله است.

یا به صحیحه ثانیه اخذ می کنیم از باب اینکه موافق با کتاب است.

 


[1] العروة الوثقی (عدة من الفقهاء، جامعه مدرسين)، جلد: ۲، صفحه: ۳۰۶.
[2] همان.
[3] همان.
[4] حکیم، محسن. نويسنده محمد کاظم بن عبد العظیم یزدی.، 1374 ه.ش.، مستمسک العروة الوثقی، قم - ایران، دار التفسير، جلد: ۵، صفحه: ۲۰۶.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo