< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسأله 13

1- مساله 13

من كان وظيفته تكرار الصلاة إلى أربع جهات أو أقل و كان عليه صلاتان يجوز له أن يتمم جهات الأولى ثمَّ‌ يشرع في الثانية و يجوز أن يأتي بالثانية في كل جهة صلى إليها الأولى إلى أن تتم و الأحوط اختيار الأول و لا يجوز أن يصلي الثانية إلى غير الجهة التي صلى إليها الأولى نعم إذا اختار الوجه الأول لا يجب أن يأتي بالثانية على ترتيب الأولى

کسی که باید نماز را به چهار جهت بخواند و دو نماز مترتب بر او واجب است (مثلا ظهرین یا عشائین) به یکی از دو صورت زیر می تواند عمل کند:

الف. نماز اول را به چهار جهت بخواند سپس نماز دوم را شروع کند. مثلا اول نماز ظهر را به چهار طرف بخواند سپس نماز عصر را انجام دهد. دراین حالت می تواند ترتیب در جهات را رعایت کند و می تواند رعایت نکند. یعنی اگر نماز ظهر را از طرف مغرب شروع کرد و به شمال ختم کرد نماز عصر را نیز به همین شکل اتیان کند. هم چنین می تواند در اتیان نماز عصر ترتیب را رعایت نکند.

ب. به جهت اول نماز اول را بخواند سپس نماز عصر را به همان جهت اول اتیان کند و به همین شکل همه محتملات را اتیان کند.

ج. نماز اولِ ظهر را به طرف مغرب بخواند و بعد نماز اولِ عصر را به طرف جنوب بخواند و به همین شکل همه محتملات را ایتان کند. مرحوم سید فرموده اند این حالت جایز نیست و بین دو حالت اول نیز، حالت اول مطابق احتیاط است.

برخی محشین در اینجا به کیفیت ثانیه تعلیقه زده اند. مرحوم نائینی فتوا داده است که اقوی تعين کیفیت اول است.

آقای حکیم از برخی نقل می کند که کیفیت اول تعین دارد:

فقد عينه ابن فهد و الشهيد الثاني و الصيمري - على ما حكي عنهم - و نسب الى ظاهر بعض الإجماعات.

استاد:

در صحت کیفیت اولی شکی نیست. مورد بحث در اين مسأله دو امر است :

1- آيا کيفيت اولی در مقابل کيفيت ثانيه تعين دارد يا اينکه مکلف بين کيفيت اولی و کيفيت ثانيه مخير است ؟

2-آيا کيفيت ثالثه مطلقا جايز نيست چه نماز دوم از جهت متصل به جهت نماز اول شروع شود و چه از جهت غير متصل (جهت مقابل ) يا فقط در صورت دوم جايز نيست ؟

1.1.1- وجه اول در بطلان کیفیت ثانیه:

الف. فقدان ترتیب؛ رعایت ترتیب نشده است.

عدم إحراز شرط الترتيب المعتبر في صلاة العصر حين الإتيان بها، لاحتمال أن تكون الجهة غير القبلة، و ما لم يحرز الترتيب لا يشرع الدخول فيها.[1]

اگر قبل از اتمام نماز ظهر بخواهد نماز مغرب را بخواند در این صورت شرطیت ترتیب را احراز نمی کند. مثلا نماز ظهر را به طرف مغرب خوانده و بعد نماز عصر را به طرف مغرب بخواند در این صورت احراز نمی کند وقوع عصر را بعد از نماز ظهر. زیرا احتمال دارد جهت مغربی که نماز ظهر را به آن سمت خوانده است قبله نباشد. اگر جهت مغرب قبله نباشد در این صورت نماز ظهری که به این طرف خوانده است صحیح نیست و بالتبع نمی تواند نماز عصر را بخواند زیرا ترتیب که شرط نماز عصر است را احراز نمی کند.

اشکال:

ترتیب شرط صحت نماز عصر است. ولی مقداری که دلیل شرطیت ترتیب[2] دال برآن است این است که نماز عصرِ واجد اجزا و شرایط بعد از نماز ظهرِ واجد اجزا و شرایط واقع شود. اما لزوم احراز ترتیب در اتیان نماز عصری که معلوم نیست نماز واجد شرایط باشد -و از باب مقدمه علمیه انجام می شود- دلیلی ندارد. دلیلی نداریم که در این مورد هم حین شروع در نماز مکلف باید قطع به وقوع نماز ظهر قبل از نماز عصر داشته باشد. ترتیبی که شرط در صحت نماز عصر است و دلیل برآن داریم، همان طور که در کیفیت اول تامین می شود در کیفیت ثانیه هم تامین می وشود. زیرا بعد از اینکه شخص همه محتملات را اتیان کرد یقین پیدا می کند که یک نماز عصر واجد اجزا و شرایط بعد از نماز ظهر خوانده است.

بله امتیاز کیفیت اول این است که شخص حین شروع در نماز عصر قطع به تحقق نماز ظهر قبل از آن دارد ولي اين معنا از ترتيب دليل بر شرطيت و لزوم رعايت آن نداريم .

و به عبارت ديگرآنچه در ترتيب بين ظهر و عصر لازم است اين است که عصر یقينی بعد از ظهر يقينی و عصر احتمالی بعد از ظهر احتمالی واقع شود و مورد بحث از قبيل دوم است .

اشکال؛ صاحب جواهر:

و ما يقال إن المرتب العصر اليقينية على الظهر اليقينية، و المحتملة على المحتملة،و ما نحن فيه من الثاني، و بعد الفراغ من سائر الاحتمالات يحصل اليقين بحصول الترتيب الواقعي، لا محصّل له عند التأمّل، بل لعلّه مغالطة؛ إذ ليس الثابت من الترتيب سوى العصر الواقعي على الظهر الواقعي، و الفرض إمكانه بتأخير محتملات العصر عن محتملات الظهر.[3]

 

ترتيبی که شرطيت دارد اين است که عصر واقعی باید بعد از ظهر واقعی محقق بشود و مکلف در محل بحث می تواند عصر واقعی را بعد از ظهر واقعی انجام دهد و راه منحصر در همان کیفیت اول است. اینکه گفته شود ماهو المعتبر در ترتیب این است که عصر یقینی بعد از ظهر یقینی و عصر احتمالی بعد از ظهر احتمالی باشد معنای محصلی ندارد و صرفا بازی با اصطلاحات است و لذا مشکل را حل نمی کند .

استاد:

کلام صاحب جواهر تمام نیست. مستشکل می گوید مقداری که از ادله ترتیب بدست می آید این است که عصر واقعی بعد از ظهر واقعی باشد و تحقق این مطلوب، اختصاص به کیفیت اول ندارد در کیفیت ثانیه نیز این مطلوب حاصل می شود. بله در اینجا از اصطلاحاتی مانند عصر محتمل، ظهر محتمل و امثالهم استفاده شده است اما اینها برای توضیح مطلب بوده است و حل اساسی همان است که بیان شد؛ یعنی ادله ترتیب نهایتا این را افاده می کنند که عصر واقعی بعد از ظهر واقعی باشد و این در هر دو کیفیت محقق است.

1.1.2- وجه دوم در بطلان کیفیت ثانیه:

ب. مکلف جزم در نیت ندارد. برخلاف کیفیت اول که مکلف جزم در نیت دارد.

لترتّب العصر على الظهر مثلاً، و مع الشكّ‌ في المرتّب عليه لا يتصوّر الجزم - الذي هو من مقوّمات النية - بأنّ‌ ما يفعله عصراً. و عدم الجزم به - من حيث عدم الجزم بأنّ‌ خصوص تلك الجهة قبلة - لا يقتضي جوازه من غير هذه الحيثيّة بعد حرمة القياس، و كونه مع الفارق بالمقدّمة التي يغني الجزم بالتقرّب بامتثال أمرها عن الجزم بأنّه عصر و عدمها؛ ضرورة تمكّنه من إتيان العصر بعد ظهر متيقّنة.[4]

 

اگر شخص نماز اولِ ظهر را به سمت مغرب بخواند قبل از اتیان به سایر جهات، نمی تواند نماز عصر را به سمت مغرب انجام دهد زیرا جزم در نیت شرط است و این جزم برای چنین فردی ممتنع است. چرا که احتمال دارد جهت مغرب قبله نباشد در نتیجه در این صورت نماز ظهر واقع نشده است و نماز عصر قبل از نماز ظهر مامور به نیست لذا مکلف نمی تواند جزم در نیت داشته باشد.

ان قلت:

جزم در نيت در جایی معتبر است که مکلف تمکن از جزم در نیت داشته باشد اما در مانحن فیه مکلف قدرت بر رعایت این شرط ندارد. زیرا حتی اگر نماز ظهر را به چهار طرف خوانده باشد اما باز نماز عصری که به جهت مغرب می خواند احتمال دارد نماز واقعی نباشد. لذا جزم در نیت کامل در اینجا ممکن نیست چه به کیفت اولی بخواند چه کیفیت ثانی

قلت(صاحب جواهر) :

و عدم الجزم به - من حيث عدم الجزم بأنّ‌ خصوص تلك الجهة قبلة - لا يقتضي جوازه من غير هذه الحيثيّة بعد حرمة القياس، و كونه مع الفارق بالمقدّمة التي يغني الجزم بالتقرّب بامتثال أمرها عن الجزم بأنّه عصر و عدمها؛ ضرورة تمكّنه من إتيان العصر بعد ظهر متيقّنة

از حیث استقبال قبله در نماز عصر جزم در نیت قابل تحقق نیست ولی از حیث ترتیب جزم در نیت ممکن است. صرف اینکه از حیث استقبال قبله جزم در نیت ممکن نیست مانع از لزوم رعایت جزم در نیت از حیث ترتیب نمی شود.

به عبارت دیگر جزم در نیت از دو حیث معتبر است هم از حیث رعايت قبله هم از حیث رعایت ترتیب. صرف عدم قدرت بر جزم در نیت از حیث استقبال سبب منتفی شدن جزم در نیت از حیث دیگر نمی شود. الضرروات تتقدر بقدرها. البته صاحب جواهر دراینجا این کار را قیاس دانسته اند در حالیکه بهتر بود از همین قاعده الضرورات تتقدر بقدرها استفاده کنند.

 


[1] موسوعة الإمام الخوئي، جلد: ۱۱، صفحه: ۴۶۷.
[2] وَ عَنْ‌ عِدَّةٍ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِنَا عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنِ‌ اَلْقَاسِمِ‌ بْنِ‌ عُرْوَةَ‌ عَنْ‌ عُبَيْدِ بْنِ‌ زُرَارَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: إِذَا زَالَتِ‌ الشَّمْسُ‌ فَقَدْ دَخَلَ‌ وَقْتُ‌ الصَّلاَتَيْنِ‌ إِلاَّ أَنَّ‌ هَذِهِ‌ قَبْلَ‌ هَذِهِ‌.
[3] جواهر الکلام (ط. الحدیثة)، جلد: ۴، صفحه: ۳۰۶.
[4] همان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo