< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صورت دوم در مسأله 14

در صورتی که برمکلف اتیان 8 نماز لازم باشد ولی قدرت بر موافقت قطعیه نداشته باشد وظیفه اش چیست؟ مرحوم سید دو صورت برای عدم تمکن از موافقت قطعیه ی دو نماز بیان کرده اند:

الف. صورت اول:

تمکن از موافقت قطعیه يکی از دو نماز و موافقت احتمالیه نماز ديگر دارد . مثل اينکه وقت برای 7 نماز يا6 نماز يا5 نماز داشته باشد.

ب. صورت دوم:

تمکن از موافقت قطعیه هيچکدام را ندارد فقط تمکن از موافقت احتمالیه نسبت به هر دو را دارد مثل اينکه وقت به اندازه 4 نماز يا کمتر داشته باشد که در این صورت هردو نماز را در حد موافقت احتماليه انجام می دهد .

 

0.1- بررسی صورت دوم در مساله 14

در این مساله دو قول مطرح بود:

قول اول:

شخص فقط محتملات نماز عصر را اتیان کند و ظهر را کنار بگذارد. دلیل این قول همان دو وجهی است است که در صورت اول بیان شد. وجه اول این بود که ادله وقت اختصاصی اقتضا می کند که آخر وقت، اختصاص به عصر و عشا دارد و منظور از آخر وقت، زمانی است که مکلف بتواند نماز را با مقدمات وجودیه و علمیه اش اتیان کند. وجه دوم نیز روایاتی(مثل روایت حلبی و صحیحه ابی بصير و ابن مسکان ) بود که در آن روایات «خوف فوت ثانیه» موضوع برای لزوم تقدیم ثانیه بر اولی قرار گرفته بود.

مناقشات این دو وجه در صورت اول بیان شد.

قول دوم؛ مرحوم سید

ایشان فرموده اند به مقدار امکان محتملات ظهر اتیان شود و 4 رکعت آخر را به نماز عصر اختصاص دهد.

آقای حکیم در اثبات این مدعا فرموده اند:

چه در فرض اول که وقت برای 4 نماز دارد و چه در فرض دوم که وقت برای 3 نماز دارد شکی در این نیست که 4 رکعت آخر باید به نماز دوم اختصاص داده شود. دلیل این مساله نیز همان ادله وقت اختصاصی عصر و عشا است.غیر از 4 رکعت آخر، در فرض اول، وقت برای 3 نماز دیگر باقی می ماند و در فرض دوم، وقت برای دو نماز باقی می ماند. نماز اول را نمی تواند به عنوان عصر بخواند زیرا یقینا باطل است. یا بخاطر عدم رعایت ترتیب یا بخاطر عدم رعایت استقبال قبله. نماز دوم را اگر به عنوان نماز عصر و به همان جهت اول بخواند، هر چند علم به بطلان پیدا نمی شود اما با توجه به همان وجه ثالثی که قبلا در وجوه تقدیم محتملات نماز ظهر بیان شد، در اینجا باید ابتدا محتملات ظهر را بخواند. در وجه ثالث بیان شد که به نماز ظهر دو امر تعلق می گیرد ولی به نماز عصر یک امر و همین سبب احراز اهمیت یا احتمال اهیمت در ظهر و تقدیم محتملات آن بر عصر می شود. و

استاد:

اگر در صورت اول از مساله چهارده، کلام آقای حکیم را قبول کردیم در اینجا نیز همین بیان می آید. اما همان اشکالی که در صورت اول نسبت به فرمایش ایشان بیان کردیم در اینجا نیز قابل جریان است در تنیجه نمی توان مختار مرحوم سید را با این وجه ثابت کرد.

دلیل دیگری که می توان برای اثبات مختار مرحوم سید بیان کرد وجهی است که مرحوم آقای تبریزی در صورت قبل بیان کردند. آقای تبریزی فرمودند در محل بحث، مکلف موظف است نماز اول را به عنوان ظهر بخواند (به همان دلیلی که در کلام آقای حکیم بیان شد). بعد از اتیان نماز اول، هنوز وقت بیش از 4 رکعت وسعت دارد و استصحابِ «عدم الاتیان به نماز ظهر الی جهة القبله» اقتضا می کند که تکلیف به نماز ظهر همچنان برعهده مکلف باقی است. با وجود این استصحاب و امکان اتیان به ظهر، در صورتی که مکلف در وقتِ باقیمانده مشغول به نماز عصر شود، در این صورت اتیان نماز عصر سبب تفویت نماز ظهر می شود بلاعذرٍ. هر چند این تفویت، تفویت احتمالی است اما همین مقدار کافی است که مکلف اجازه اتیان به صلاة عصر را نداشته باشد.

در صورتی که مکلف وقت باقیمانده را به ظهر بدهد و در 4 دقیقه پایانی نماز عصر را اتیان کند، در اینجا امتثال هر دو تکلیف به مقدار ممکن محقق می شود. زیرا هر چند احراز نمی شود که شخص واقعا نماز ظهر را اتیان کرده است اما در اینجا(پس از اتیان سه نماز از محتملات نماز ظهر) دیگر استصحاب جاری نمی شود زیرا این استصحاب اثر عملی ندارد چرا که 4 رکعت آخر وقت اختصاصی نماز عصر است.

نسبت به این وجه نیز در صورتی که در بحث قبل آن را قبول کردیم در اینجا نیز همین بیان می آید اما با توجه به اشکالی که در بحث قبل بیان کردیم در محل بحث نیز نمی توان به این وجه آقای تبریزی ملتزم شد. زیرا هر چند تا زمانی که مقدار ممکن از محتملات ظهر را انجام نداده باشد استصحاب جاری می شود اما اثر استصحاب چیزی جز موافقت قطعیه در صورت اول و لزوم اتیان محتملات ظهردر صورت ثانیه نیست و این مقدار برای تقدیم محتملات ظهر بر عصر کافی نیست. زیرا در صورت اول که مکلف وقت برای 5یا6یا 7 نماز دارد، امر مردد است بین اینکه یا نماز ظهر را موافقت قطعیه کند و نماز عصر را موافقت احتمالیه یا بالعکس. امر مکلف دائر بین این دوکیفیت از امتثال است و این دو کیفیت یکی نسبت به دیگری ثبوتا ترجیحی ندارد و مکلف عملا مخیر بین یکی از این دوحالت می شود. این مقدار که نسبت به موافقت قطعیه نماز ظهر استصحاب جاری می شود کافی برای تقدیم کیفیت اول بر دوم نمی شود. زیرا در اینجا میخواهیم بدانیم به جهت ثبوتی و به لحاظ امور معتبر در تکلیف واقعی آیا یک طرف بر دیگری ترجیح دارد یا خیر؟ با توجه به اینکه در اینجا بناست به لحاظ خصوصیات ثبوتی یک طرف را بر دیگری ترجیح دهیم، استصحاب بقاء تکلیف در نماز ظهر، نمی تواند ترجیحی به حسب مقام ثبوت، نسبت به لزوم تقدیم محتملات نماز ظهر ایجاد کند. زیرا ولو استصحاب می گوید تکلیف باقی است اما چه در صورت اول چه درصورت دوم بعد از اینکه مکلف بعضی از محتملات ظهر را اتیان کرد، وجدانا احتمال می دهد که تکلیف به ظهر امتثال شده است و با اتیان محتملات عصر تفویت قطعی نماز ظهر ثابت نمی شود. ولو استصحاب بنابر نظر آقای تبریزی بقای فریضه واقعی را اثبات می کند -برخلاف آقای خویی که استصحاب را مثبت فریضه ظاهریه می دانند- اما در هر صورت استصحاب فریضه ی واقعیه را تعبدا ثابت می کند نه وجدانا. وقتی وجدانا فریضه واقعیه ثابت نشود، عمل نکردن به استصحاب موجب تفویت قطعی نماز ظهر نمی شود و وقتی تفویت قطعی احراز نشد اشکال بر می گردد. یعنی مکلف مردد است بین تفویت احتمالی نماز ظهر یا تفویت احتمالی نماز عصر. با توجه به اینکه تفویت قطعی در هیچ طرف وجود ندارد لذا به لحاظ ثبوتی تفاوتی بین این دو نیست و مکلف مخیر است.

با توجه به مطلب فوق در صورت دوم -جایی که مکلف وقت برای 3 نماز یا 4 نماز وقت دارد- همان بیان قبل می آید. یعنی ولو استصحاب می گوید تکلیف ظهر هنوز امتثال نشده است اما اگر مکلف محتملات نماز ظهر را اتیان کند، برخی محتملات عصر فوت می شود و اگر نماز عصر را اتیان کند برخی محتملات نماز ظهر فوت می شود و در مقام ثبوت ترجیحی بین این دو نیست. درنتیجه در جایی که وقت برای 3 نماز باشد، این مقدار از تخییر ثابت است که مکلف میتواند نماز دوم را به نیت عصر بخواند یا نیت ظهر. البته در صورتی که به نیت عصر می خواند باید با نماز اولِ ظهر هم جهت باشد اما اگر به نیت ظهر می خواند باید غیر از جهتِ نمازِ اول باشد.

در جایی که وقت برای 4 نماز است، نماز اول باید به عنوان نماز ظهر خوانده شود. نماز چهارم نیز باید به عنوان نماز عصر خوانده شود. بنا براینکه وجوه ترجیح تمام نباشد نحوه اتیان دو نماز باقیمانده چگونه است؟

آقای خویی فرموده اند مکلف می تواند این دو نماز متوسط را به عنوان نماز ظهر بخواند یا عصر، هم چنین می تواند یکی از این دو را ظهرا بخواند یا عصرا.

در اینکه مکلف می تواند هر دونماز را به نیت ظهر بخواند شکی نیست. نحوه اتیان نیز این گونه است که نماز ها را باید به جهات مختلف بخواند.

هم چنین اگر بخواهد یکی را به عنوان ظهر بخواند و دیگری را به عنوان عصر باید اتحاد جهت ظهر و عصر را رعایت کند.

اما آیا می تواند هر دو نماز را به نیت عصر بخواند؟

اگر نماز ظهر (نماز اول) را به طرف مغرب خوانده است، نماز عصر (نماز دوم) را به سمت مغرب می خواند و مشکلی ندارد. اما نماز سوم را به چه جهتی بخواند؟ این نماز را نمی تواند به عنوان عصر بخواند. زیرا اگر بخواهد به طرف مغرب بخواند که لغو است. اگر بخواهد به طرف جنوب بخواند، علم دارد به عدم رعایت ترتیب و نماز باطل است. در نتیجه در اینجا مکلف مخیر بین این است که هر دورا ظهر بخواند یا یکی را ظهر بخواند و دیگری را عصر. و نمی تواند هر دورا به نیت عصر بخواند.

دومطلب در مساله چهارده باقی می ماند.

مطلب اول:

در صورتی که مکلف بخواهد احتیاط در مساله انجام دهد آیا راهی برای آن وجود دارد؟

مطلب دوم:

چه در صورت اول چه در صورت دوم، مکلف نمازی را که در آخر وقت می خواند، باید به عنوان عصر باشد. در این نماز عصر لازم نیست به جهتی انجام گیرد که نماز ظهر خوانده شود بلکه می تواند به هر جهتی میخواد نماز بخواند. آیا این مطلب تمام است؟

آقای خویی در بحث فرموده اند:

و لا فرق في ذلك بين الإتيان بهما في جهة واحدة أو جهتين، لسقوط الترتيب عند الشروع في الثاني الذي هو وقت مختص بالعصر، فلا يحتمل الإخلال به و إن تعددت الجهة كما لا يخفى.[1]

مکلف به هر جهتی خواست می تواند این نماز را بخواند.

اما در تعلیقه موسوعه اشکال شده است:

لم يظهر وجه لسقوط الترتيب في وقت الاختصاص مطلقاً، و إنما يسقط إذا لم يأت بالظهر رأساً دون ما إذا أتى ببعض محتملاتها كما في المقام. و عليه فبما أن الظهر المأتي بها يحتمل صحتها و وقوعها إلى القبلة و يمكنه رعاية الترتيب في هذا التقدير بأن يصلي العصر إلى نفس جهة الظهر لم يكن معذوراً في تعمد الإخلال به بالإتيان بها إلى جهة أُخرى. و بعبارة اخرى: إن صلى العصر إلى نفس جهة الظهر احتمل تحقق الترتيب، و إن صلى إلى غيرها قطع بعدمه، و لا ريب في أن الأول أولى. و منه تعرف أن اختيار الجهة الواحدة لكلتا الصلاتين إن لم يكن أقوى فلا ريب أنه أحوط[2] .

ایشان فرموده اند در اتیان به این نماز نیز رعایت ترتیب لازم است.

 


[1] موسوعة الإمام الخوئي، جلد: ۱۱، صفحه: ۴۷۹.
[2] همان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo