< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: روایت دوم

0.0.0.1- وجه دهم: نماز نافله

آیا مانعی وجود دارد که از اطلاق ادله ی شرطیت استقبال رفع ید کنیم و بگوییم این ادله اختصاص به نماز واجب دارد؟

روایات دال بر عدم شرطیت استقبال در نوافل

محقق همدانی فرموده اند چند روایت دال بر عدم شرطیت استقبال وجود دارد.

روایت دوم؛ روایت علی بن جعفر یا بزنطی

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْجَامِعِ لِلْبَزَنْطِيِّ صَاحِبِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَلْتَفِتُ فِي صَلَاتِهِ هَلْ قَطَعَ ذَلِكَ صَلَاتَهُ قَالَ إِذَا كَانَتِ الْفَرِيضَةَ وَ الْتَفَتَ إِلَى خَلْفِهِ فَقَدْ قَطَعَ‌ صَلَاتَهُ‌ فَيُعِيدُ مَا صَلَّى وَ لَا يَعْتَدُّ بِهِ وَ إِنْ كَانَتْ نَافِلَةً لَا يَقْطَعُ ذَلِكَ صَلَاتَهُ وَ لَكِنْ لَا يَعُودُ.

وَ رَوَاهُ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع‌

محقق همدانی در تقریب استدلال به این دو روایت فرموده است:

فإنّ‌ ظاهرهما عدم انقطاع النافلة بالاستدبار و لو عمدا، بل ظاهرهما إرادة حال العمد، كما يشهد له تعلّق النهي به، و هو محمول على الكراهة؛[1]

در کنار این دو روایت، محقق همدانی صحیحه حلبی را نیز اضافه فرموده اند:

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قَالَ: إِذَا الْتَفَتَّ فِي صَلَاةٍ مَكْتُوبَةٍ مِنْ غَيْرِ فَرَاغٍ فَأَعِدِ الصَّلَاةَ إِذَا كَانَ الِالْتِفَاتُ فَاحِشاً وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ تَشَهَّدْتَ فَلَا تُعِدْ.

ایشان در تقریب صحیحه حلبی فرموده اند:

و ظاهرها - كالخبرين المتقدّمين - اختصاص الحكم بالفريضة، فلا يكون الالتفات الفاحش المنافي للاستقبال قادحا في النافلة، و هذا ينافي شرطيّته لها، فليتأمّل.[2]

آیا استدلال به این سه روایت تمام است؟

در اینجا یک بحث سندی وجود دارد و یک بحث دلالی.

در جلسه قبل اشکال سندی ای که آقای خویی مطرح کرده بودند همراه با پاسخ آن بیان شد.

اشکال دلالی؛ آقای حکیم و خویی

همان اشکالی که در صحیحه زراره بیان شد در اینجا نیز می آید. این روایات در مورد التفات فی الاثنا الی الیمین و الیسار او الخلف است. محل در بحث در این روایات این است که اگر شخصی در اثنای نماز به یمین و یسار یا خلف روبرگرداند (ولو در آنات متخلله باشد) موجب بطلان نماز می شود یا خیر ؟ لذا این روایات اگر بفرمایند التفات در اثنا مضر به نافله نیست تنافی با این ندارد که استقبال در صلاة نافله شرط باشد. در نتیجه منعی ندارد که استقبال شرط باشد ولی در آنات متخلله جواز روی برگردانی از قبله باشد.

بلکه می توان گفت روایاتی که دلالت می کند التفات در اثنای نافله مانعی ندارد، دلالت می کند بر اینکه در حال نماز باید رو به قبله باشی! بیان این حکم که در اثنا رویگردانی منعی ندارد دال بر این است که اصل استقبال در حال اتیان به اجزا مسلم است و کلام در این است که در آنات متخلله روی برگرداندن مانع دارد یا خیر؟

روایت سوم؛ روایت زراره در تفسیر عیاشی

مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الصَّلَاةُ فِي السَّفَرِ فِي‌ السَّفِينَةِ وَ الْمَحْمِلِ‌ سَوَاءٌ قَالَ النَّافِلَةُ كُلُّهَا سَوَاءٌ تُومِئُ إِيمَاءً أَيْنَمَا تَوَجَّهَتْ دَابَّتُكَ وَ سَفِينَتُكَ وَ الْفَرِيضَةُ تَنْزِلُ لَهَا عَنِ الْمَحْمِلِ إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا مِنْ خَوْفٍ فَإِنْ خِفْتَ أَوْمَأْتَ وَ أَمَّا السَّفِينَةُ فَصَلِّ فِيهَا قَائِماً وَ تَوَخَّ الْقِبْلَةَ بِجُهْدِكَ فَإِنَّ نُوحاً ع قَدْ صَلَّى الْفَرِيضَةَ فِيهَا قَائِماً مُتَوَجِّهاً إِلَى الْقِبْلَةِ وَ هِيَ مُطْبِقَةٌ عَلَيْهِمْ قَالَ قُلْتُ: وَ مَا كَانَ عِلْمُهُ بِالْقِبْلَةِ فَيَتَوَجَّهَهَا وَ هِيَ مُطْبِقَةٌ عَلَيْهِمْ قَالَ كَانَ جَبْرَئِيلُ ع يُقَوِّمُهُ نَحْوَهَا قَالَ قُلْتُ: فَأَتَوَجَّهُ نَحْوَهَا فِي كُلِّ تَكْبِيرَةٍ قَالَ أَمَّا فِي النَّافِلَةِ فَلَا إِنَّمَا تُكَبِّرُ عَلَى غَيْرِ الْقِبْلَةِ (اللَّهُ أَكْبَرُ)[3] ثُمَّ قَالَ كُلُّ ذَلِكَ قِبْلَةٌ لِلْمُتَنَفِّلِ‌ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌ . [4]

در این روایت فرموده است نماز نافله چه در سفینه و چه در محمل حکمش واحد است و به هر سمتی سفینه حرکت کرد منعی ندارد و می توان نماز را خواند. اما در محمل نمی توان بدون اضطرار نماز فریضه بخوانی و باید پیاده شوی. البته می توان نماز واجب را در سفینه خواند به این شکل که در سفینه در حال تکبیره الاحرام باید رو به قبله باشی و بعد از آن رعایت استقبال لازم نیست... سپس در انتهای روایت آمده است که در نافله لازم نیست هنگام تکبیرة الاحرام رو به قبله باشید.

تقریب روایت؛ محقق همدانی:

و هذه الرواية و إن وردت في صلاة المسافر لكن ذيلها كادت تكون صريحة في أنّ‌ جواز النافلة في السفينة و المحمل أينما توجّهت الدابّة و السفينة نشأ من أنّ‌ ذلك كلّه قبلة للمتنفّل، فلا مدخليّة لخصوصيّة المورد في ذلك.[5]

صدر روایت در مورد اتیان نماز در سفر است ولی از ذیل روایت و استشهاد به آیه شریفه مشخص می شود عدم لزوم رعایت استقبال در محمل و کشتی بخاطر این است که شان نافله کلا همین است و استقبال در آن کلا شرط نیست و در محمل و سفینه بودن موضوعیت ندارد.

اشکالات:

الف.اشکال سندی

این روایت ضعف سندی دارد زیرا سند عیاشی تا زراره نقل نشده است.

آقای خویی فرموده اند در تفسیر اصلی عیاشی سند ذکر شده است ولی بعدها توسط مستنسخین سندها را برای کوتاه کردن مطالب حذف کرده اند و عملا قابلیت استدلال را از این روایات گرفتند.

ب. اشکال دلالی

مع ضعفه فی نفسه لااطلاق له لاختصاص موره بالسفینه.

آقای خویی فرموده اند این روایت از حیث دلالت تمام است اما آقای حکیم فرموده اند:

و أما ما عن تفسير العياشي، فمع ضعفه في نفسه، لا إطلاق له، لاختصاص مورده بالسفينة. و الاستشهاد بالآية بعد عدم إمكان الأخذ بإطلاقها لا بد من الاقتصار فيه على مورده، و لا يبعد أن يكون المراد من قوله تعالى (تُوَلُّوا): تذهبوا، فتختص بحال السعي سواء أ كان في سفينة، أم على دابة، أم ماشياً، كقوله تعالى: (وَلَّوْا إِلى‌ قَوْمِهِمْ‌ مُنْذِرِينَ‌)[6] . و ليس المراد: تولوا وجوهكم.[7]

دلالت روایت تمام نیست زیرا روايت اختصاص به نماز در سفينه دارد ، و بوسیله اسشتهاد به ذیل آیه نيز نمی توان ملتزم شد که این روایت اعم از نافله در حال حرکت و استقرار است زیرا اولا نمی توان به اطلاق آیه ملتزم شد و باید به قدر متیقن آن اخذ شود. قدر متیقن آیه شریفه نافله در حال حرکت است و شامل نافله در حال استقرار نمی شود. توضیح آنکه:

آیه شریفه فرموده است به هر سمت روکنید آن سمت وجه الله است و قبله شما آن است. اطلاق این حکم شامل نماز فریضه نیز می شود و چنین اطلاقی قابل التزام نیست. با توجه به اینکه اطلاق قابل اخذ نیست باید اکتفا به مورد کرد. در واقع این مورد از مواردی است که حکم به نحو اطلاق آمده و می دانیم قیدی دارد ولی نمیدانیم آن قید چیست. در این حالت باید به مورد متیقن اکتفا شود.

ثانیا ممکن است مراد در این آیه شریفه چیز دیگری باشد. برداشت اولی این است که در نماز خواندن رو به هر سمت کنید مانعی ندارد. در حالی که ممکن است منظور از تولی، رفتن به این سمت و آن سمت باشد. یعنی مراد از تولوا، تذهبوا باشد. در این صورت آیه اختصاص به حالت سفر دارد. یعنی در حال حرکت به هر سو می توانید نماز بخوانید.

استاد:

اولا به نظر می رسد عبارت ذیل اطلاق دارد ولو استشهاد به آیه وجود نداشته باشد. عبارت «کل ذلک قبله للمتنفل» دلالت می کند در نماز نافله چه در سفر چه در غیر سفر استقبال شرط نیست.

ثانیا اینکه منظور از «تولی» در آیه شریفه، «ذهاب» باشد خلاف ظاهر است. سایر آیات مربوط به قبله نیز دال بر همین مطلب است. مثل آیه شریفه قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ- فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها. در اینجا تولی به معنای «رویگرداندن» است نه «رفتن».

روایت چهارم؛ روایت حریز

مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام‌ أَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ فِي التَّطَوُّعِ خَاصَّةً فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ‌[8] - وَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله إِيمَاءً عَلَى رَاحِلَتِهِ أَيْنَمَا تَوَجَّهَتْ بِهِ حَيْثُ خَرَجَ إِلَى خَيْبَرَ- وَ حِينَ رَجَعَ مِنْ مَكَّةَ وَ جَعَلَ الْكَعْبَةَ خَلْفَ ظَهْرِهِ.

استدلال به این روایت در کلام محقق همدانی نیامده است اما ایشان می توانست به عنوان روایت چهارم به این روایت نیز تمسک کند.

براساس این روایت معلوم می شود که آیه شریفه مربوط به نافله است و دال بر این است که در نافله رعایت قبله لازم نیست.

اشکالات؛ آقای حکیم

اولا این روایت اولا اشکال سندی دارد.

ثانیا اشکال آخری که در روایت قبل بیان شد در اینجا نیز می آید.

ثالثا ولو حضرت علیه السلام فرموده اند این آیه برای تطوع است اما نمی توان از روایت اطلاق گرفت و گفت این حکم اعم از نافله در حال حرکت و استقرار است. زیرا این روایت در مقام بیان حکم رعایت قبله در اقسام نافله نیست. در این روایت حضرت علیه السلام صرفا در مقام بیان این است که بفرمایند این آیه مربوط به فریضه نمی شود و مربوط به نافله است اما از جهت نافله اطلاق ندارد که شامل تمام اقسام نافله شود.

ان قلت:

ولو روایت حریز از حیث سند ضعیف است اما این مطلب که آیه شریفه اختصاص به نافله دارد به نحو مستفیض از معصومین علیهم السلام نقل شده است و اختصاص به روایت حریز ندارد.

پاسخ؛ آقای حکیم

اولا:

و ما قیل من استفاضة النقل في تفسير الآية الشريفة بأنها نزلت في النافلة مطلقاً غير ثابت سوى ما ذكر مما عرفت إشكاله[9]

استفاضه ثابت نیست.

ثانیا:

مع معارضته بما في الوسائل عن نهاية الشيخ[10] و مجمع البيان[11] ، و ما في الجواهر عن تفسير القمي[12] من أنها نزلت في النافلة في السفر. و الجمع بينهما يقتضي حمل الأول على الأخير، و اللّه سبحانه أعلم.[13]

نقل دیگری در مجمع البیان و غیر آن است که بیان می دارد این آیه در مورد نافله در سفر است. وقتی دو نقل وجود داشته باشد مقتضای حمل مطلق بر مقید این است که بگوییم آیه شریفه در مورد نافله در حال سفر است.

استاد:

تمسک به استفاضه در جایی است که هر دلیل به تنهایی به خاطر ضعف سندی نمی تواند مثبت ادعا باشد. در این موارد با توجه به اینکه هر کدام از این روایات فی حد نفسه نمی تواند مثبت باشد، اگر بین خود نقل ها تنافی بود و در بعضی نزول آیه در نافله مطلقا آمده است و در بعضی نزول آیه در نافله در سفر آمده است نمی توان از قواعد جمع دلالی بین آنها استفاده کرد زیرا جمع مربوط به جایی است که هر کدام از اینها فی حد نفسه حجت باشد. قاعده در اینجا این است که به متیقن اکتفا شود. قدر متیقن در اینجا این است که آیه شریفه در مورد نافله در سفر است و برای بیشتر از آن مستفیض نیست.

نتیجه اینکه هیچ کدام از روایات بیان شده فوق دلیل معتبری برای الغای شرطیت استقبال در نماز نافله در حال استقرار نیست. در اینجا با توجه به اینکه دلیلی در مقابل ادله شرطیت رعایت استقبال در نماز نافله وجود ندارد طبیعتا باید حکم به لزوم شرطیت داد اما آقای خویی در مقام فتوا تعبیر به احتیاط کرده اند ، حکم به احتياط در امثال اين موارد باتوجه به اينکه مقتضای صناعت شرطيت استفبال در نماز نافله در حال استقرار است برای تسهيل امر برمکلفين است تا مجال برای مراجعه به مجتهد ديگر را داشته باشند .

مرحوم همدانی:

فالقول بالجواز و لو في حال الاستقرار على الأرض لا يخلو من قوّة، إلاّ أنّ‌ عدم معهوديّة الصلاة مستقرّا إلى غير القبلة اختيارا لدى المتشرّعة و مخالفته للمشهور - كما ادّعاه غير واحد - أوجب التردّد فيه، فالأحوط إن لم يكن أقوى تركه[14]

محقق همدانی فرموده اند ولو این روایات دال بر مدعا است وشرطيت استقبال در حال استقرار را نفی می کند ،اما مطلب دیگری وجود دارد که مانع می شود فتوا به عدم شرطیت استقبال داده شود. آن مطلب این است که معهود مشترعه در مورد نماز نافله در حال استقرار این است که نافله را در این حالت به سمت قبله می خوانند. لذا احوط این است که استقبال شرط است اگر اقوی نباشد .

 


[1] مصباح الفقیه، جلد: ۱۰، صفحه: ۱۵۳.
[2] همان، صفحه: ۱۵۴.
[3] ( 2)- في المصدر- أكثر، و كذا في البحار 84- 70- 29 عنه. و في تفسير البرهان 1- 146- 6 عن العيّاشيّ كما في المتن.
[4] - الوسائل باب: 13 من ابواب القبلة حديث: 17.
[5] مصباح الفقیه، جلد: ۱۰، صفحه: ۱۵۵.
[6] الأحقاف - ٢٩.
[7] مستمسک العروة الوثقی، جلد: ۵، صفحه: ۲۱۹.
[8] ( 5)- البقرة 2- 115.
[9] مستمسک العروة الوثقی، جلد: ۵، صفحه: ۲۱۹.
[10] الوسائل باب: ١٥ من أبواب القبلة حديث: ١٩.
[11] الوسائل باب: ١٥ من أبواب القبلة حديث: ١٨.
[12] الجواهر ج٨ ص٦ طبع النجف الحديث.
[13] مستمسک العروة الوثقی، جلد: ۵، صفحه: ۲۱۹.
[14] همدانی، رضا بن محمد هادی. نور‌الدین جعفریان، و المؤسسة‌ الجعفریة‌ لأحیا‌ء التراث‌. مصحح محمد باقری، و محمد میرزائی، و نورعلی نوری. نويسنده جعفر بن حسن محقق حلی.، 1376 ه.ش.، مصباح الفقیه، قم - ایران، المؤسسة الجعفرية لاحياء التراث، جلد: ۱۰، صفحه: ۱۵۵.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo