< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: نافله در سفر حال المشی

0.0.0.0.0.1- بررسی مساله دوم؛ نماز نافله در سفر در حال مشی

آیا در این حالت استقبال قبله معتبر است؟

مشهور قائلند که در این حالت نیز رعایت قبله لازم نیست. در این مساله ادعای اجماع نیز شده است.

اما محقق عراقی فرموده است استقبال قبله در حال مشی معتبر است.

بررسی کلام محقق عراقی:

مشخص شد در مقام دو دسته روایت داریم:

دسته اول روایاتی مثل یعقوب بن شعیب است که دلالت می کند بر نفی رعایت استقبال مطلقا.

دسته دوم نیز صحیحه معاویة بن عمار است که دلالت بر لزوم رعایت استقبال در حال تکبیره و رکوع و سجود دارد.

جمع اول؛ محقق همدانی

بسیاری از فقها در جمع بین این دو دسته فرموده اند:

روایت معاویة بن عمار که دلالت بر اعتبار قبله می کند باید حمل بر استحباب و افضلیت شود. محقق همدانی فرموده است عدم حمل مطلق بر مقيد در اینجا از این باب نیست که مورد از موارد مستحبات است و در آنها مطلق حمل بر مقید نمی شود. زیرا عدم حمل در جایی است که خطاب وارد در باب مستحبات، خطاب تکلیفی باشد اما این روایات ارشاد به امر وضعی است و در این موارد مقتضای قاعده حمل مطلق بر مقید است. بلکه دلیل عدم حمل در اینجا این است که در روایات دیگر تصریح به این است که رکوع ایمائی انجام بدهد ولی در روایت معاویة بن عمار فرموده اند خود را به طرف قبله بگردان و رکوع حقیقی انجام بده. با توجه به اینکه در یک روایت تصریح به ایما شده و در دیگری امر به رکوع حقیقی شده است جمعش این است که رکوع حقیقی لازم نیست ولی بهتر این است که رکوع انجام شود. نتیجه اینکه بواسطه صراحت حکم در مساله اول دست از ظهور روایت معاویة بن عمار برداشته و آن را حمل بر افضل افراد می کنیم.

جلسه 56

اشکال:

صحیحه معاویة بن عمار مشتمل بر دو شرط در نافله در حال مشی است. شرط اول رعایت استقبال در حال رکوع، سجود و تکبیره است و شرط دوم این است که مکلف باید فرد اختیاری رکوع و سجود را اتیان کند.

نسبت به شرط دوم در صحیحه شعیب بن یعقوب تصریح به خلاف شده است زیرا حضرت علیه السلام در این روایت امر به اتیان رکوع و سجود ایمایی در نافله در حال مشی کرده اند و با توجه به اینکه این امر در مقام توهم حظر است لذا حمل بر جواز می شود. نتیجه اینکه بواسطه صراحت این دلیل، دست از ظهور صحیحه معاویة بن عمار بر میداریم.

اما به لحاظ شرط اول یعنی شرطیت استقبال، هر دو روایت معاویة بن عمار و یعقوب بن شعیب دلالتشان در حد ظهور است. ظهور روایت معاویة بن عمار لزوم رعایت استقبال است و دو صحیحه یعقوب بن شعیب با اطلاق مقامی ظهور در نفی شرطیت رعایت استقبال دارد. لذا این دو ظهور باهم تنافی دارند و نمی توان روایت معاویة بن عمار را حمل بر افضل افراد کرد.

پاسخ:

هر چند اطلاق مقامی فی نفسه دلالت ظهوری دارد اما در اینجا بخاطر وجود قرینه و خصوصیتی در روایت یعقوب بن شعیب، دلالت مقامی در حد تصریح به عدم شرطیت است. پیش تر بیان شد که منشا شکل گیری اطلاق مقامی در صحیحه یعقوب بن شعیب و امثالهم، ملازمه عادیه بین صلاة در حال مشی و عدم رعایت قبله بود و این قرینه سبب می شود که دلالت این روایت در حد صراحت باشد بر اینکه در حال مشی رعایت استقبال لازم نیست.

در نتیجه از ظهور معاویة بن عمار بواسطه صراحت طایفه اول رفع ید می شود زیرا اطلاق مقامی در اینجا کالصریح در نفی شرطیت استقبال است.

جمع دوم؛ محقق نائینی

لا بدّ من حمله على الأفضلية، لعدم مقاومته لجملة من الأخبار المصرّحة بعدم اعتبار القبلة في النافلة إذا صلّيت على الدابّة، أو في حال المشي مطلقا حتّى في حال التكبير المعلّلة في جملة منها بقوله تعالى فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ‌ وَجْهُ‌ اللّهِ‌[1] ، و أنّها نزلت في النافلة في السفر.[2]

ایشان فرموده اند هر چند صحیحه معاویة بن عمار و ابن ابی نجران ظاهرشان اعتبار استقبال در حال رکوع و سجود و تکبیره است یا در خصوص تکبیره است. اما این دوروایت را باید حمل بر افضلیت کرد زیرا این دو روایت قابلیت مقاومت در برابر روایات طایفه مقابل را ندارد. روایات متعدده ای که با صراحت دال بر عدم اعتبار قبله در نماز نافله در سفر است و در بعضی از آنها این حکم را معلل به آیه شریفه فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ‌ وَجْهُ‌ اللّهِ‌ کرده اند.

اشکال؛ استاد:

دو دسته روایت وجود دارد که دال بر نفی شرطیت استقبال قبله در نافله در حال مشی است. دسته اول روایاتی است که از حیث سند معتبر است اما ظاهر در حکم است نه صریح در آن. این روایات همان صحیحه یعقوب بن شعیب و امثالهم است که ما بیان کردیم. دسته دوم روایاتی است که صریح در مطلب است اما از حیث سند معتبر نیست و محقق نائینی به آنها استدلال کرده است. این روایات در باب 13 و 15 از ابواب قبله بیان شده است:

مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ قُلْتُ: فَأَتَوَجَّهُ نَحْوَهَا فِي كُلِّ تَكْبِيرَةٍ قَالَ أَمَّا فِي النَّافِلَةِ فَلَا إِنَّمَا تُكَبِّرُ عَلَى غَيْرِ الْقِبْلَةِ (اللَّهُ أَكْبَرُ)[3] ثُمَّ قَالَ كُلُّ ذَلِكَ قِبْلَةٌ لِلْمُتَنَفِّلِ‌ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌

الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‌ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌[4] - إِنَّهَا لَيْسَتْ بِمَنْسُوخَةٍ وَ إِنَّهَا مَخْصُوصَةٌ بِالنَّوَافِلِ فِي حَالِ السَّفَرِ.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ (شیخ طوسی) فِي النِّهَايَةِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‌ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌- قَالَ هَذَا فِي النَّوَافِلِ خَاصَّةً فِي حَالِ السَّفَرِ فَأَمَّا الْفَرَائِضُ فَلَا بُدَّ فِيهَا مِنِ اسْتِقْبَالِ الْقِبْلَةِ.

مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‌ أَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ فِي التَّطَوُّعِ خَاصَّةً فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ- وَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله إِيمَاءً عَلَى رَاحِلَتِهِ أَيْنَمَا تَوَجَّهَتْ بِهِ حَيْثُ خَرَجَ إِلَى خَيْبَرَ- وَ حِينَ رَجَعَ مِنْ مَكَّةَ وَ جَعَلَ الْكَعْبَةَ خَلْفَ ظَهْرِهِ.

هر چند در این روایات با اسشتهاد به آیه شریفه نفی شرطیت استقبال شده است اما هر چهار روایت از حیث سند مشکل دارد در نتیجه وجه جمع مرحوم نائینی صحیح نیست.

جمع چهارم؛ تسالم اصحاب

وجه چهارمی که برای رفع ید از ظهور روایت معاویة بن عمار می توان ذکر کرد این است که نفی شرطیت قبله در حال مشی و رکوب متسالم عليه بین اصحاب است و سیره متشرعه نیز بر همین است. در نتیجه بواسطه این تسالم دست از ظهور روایت معاویة بن عمار برداشته می شود.

0.0.0.0.0.2- بررسی مساله سوم؛ نافله در حال رکوب در حضر

در این مورد و مورد بعد (نافله در حال مشی در حضر) نیز غالب اصحاب قائل به عدم شرطیت شده اند و مخالف در مساله ابن ابی عقیل است. محقق عراقی نیز در شرح تبصره فرموده اند در حضر ملتزم به الغای شرطیت قبله نمی شویم. البته ایشان به صورت کلی نسبت به جواز اتیان نافله در حال مشی در غیر سفر اشکال دارند ولو رو به قبله باشد[5] .

در مورد نافله در حال رکوب در حضر دو دسته روایات وجود دارد. دسته اول ادله مطلقه است که حکم مساله را در اعم از سفر و حضر ثابت می کند. دسته دوم نیز روایاتی است که در خصوص حضر بیان شده است.

روایات مطلقه:

روایت ابراهیم کرخی[6] :

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ أَنَّهُ قَالَ لَهُ إِنِّي أَقْدِرُ أَنْ أَتَوَجَّهَ نَحْوَ الْقِبْلَةِ فِي الْمَحْمِلِ فَقَالَ هَذَا الضِّيقُ أَ مَا لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ ص أُسْوَةٌ.

صحیحه محمد بن مسلم:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ علیهما السلام صَلِّ صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ الْوَتْرَ وَ الرَّكْعَتَيْنِ فِي الْمَحْمِلِ.

صحیحه حلبی:

وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ جَمِيعا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ صَلَاةِ النَّافِلَةِ عَلَى الْبَعِيرِ وَ الدَّابَّةِ فَقَالَ نَعَمْ حَيْثُ كَانَ مُتَوَجِّهاً وَ كَذَلِكَ فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله‌

روایات خاصه:

صحیحه عبدالرحمن بن حجاج:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ‌ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ‌[7] - يُصَلِّي النَّوَافِلَ فِي الْأَمْصَارِ وَ هُوَ عَلَى دَابَّتِهِ حَيْثُ مَا تَوَجَّهَتْ بِهِ قَالَ لَا بَأْس‌

تعبیر به امصار نشان دهنده این است که شخص در حضر است نه سفر. عبارت حیث ما توجهت نیز دلالت دارد بر اینکه رعایت استقبال لازم نیست و به هر طرف بخواند نماز صحیح است.

صحیحه عبدالرحمن بن حجاج:

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ صَلَاةِ النَّافِلَةِ فِي الْحَضَرِ عَلَى ظَهْرِ الدَّابَّةِ إِذَا خَرَجْتُ قَرِيباً مِنْ أَبْيَاتِ الْكُوفَةِ- أَوْ كُنْتُ مُسْتَعْجِلًا بِالْكُوفَةِ- فَقَالَ إِنْ كُنْتَ مُسْتَعْجِلًا لَا تَقْدِرُ عَلَى النُّزُولِ وَ تَخَوَّفْتَ فَوْتَ ذَلِكَ إِنْ تَرَكْتَهُ وَ أَنْتَ رَاكِبٌ فَنَعَمْ وَ إِلَّا فَإِنَّ صَلَاتَكَ عَلَى الْأَرْضِ أَحَبُّ إِلَيَّ.

این روایت نیز تصریح دارد به نافله در حضر.

صحیحه حماد ح10باب 15:

وَ عَنْهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام‌ فِي الرَّجُلِ يُصَلِّي النَّافِلَةَ وَ هُوَ عَلَى دَابَّتِهِ فِي الْأَمْصَارِ قَالَ لَا بَأْسَ.

تقریب این روایت همان اطلاق مقامی است که پیشتر بیان شد.

0.0.0.0.0.3- بررسی مساله چهارم؛ نافله در حال مشی در حضر

در مورد نافله در حال مشی در حضر روایت خاصه ای وارد نشده است اما روایت یعقوب بن شعیب و حسین بن مختار به اطلاقه دال بر نفی شرطیت استقبال در نافله در حال مشی در سفر است زیرا عنوان مشی در این روایات مطلق است و اعم از مشی در سفر و حضر است اگر نگوییم متیقن مشی در حضر است.

در نتیجه بر اساس صناعت حکم در مساله 3 و 4 واضح است. اما چرا ابن ابی عقیل قائل به خلاف شده است؟

برای قول ایشان به روایاتی استدلال شده است. موضوع حکم در این روایات نافله در حال سفر است لذا از تقیید نافله به قید سفر در این روایات استفاده شده است که در نافله در حضر، الغا شرطیت استقبال نشده است. هم چنین در این روایات برای اثبات حکم به آیه شریفه فاینما تولوا استناد شده است و بیان شده است که این آیه اختصاص به حال سفر دارد.

روایاتی که به آن استدلال شده است همان روایاتی بود که ذیل کلام مرحوم نائینی بیان شد.

مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ قُلْتُ: فَأَتَوَجَّهُ نَحْوَهَا فِي كُلِّ تَكْبِيرَةٍ قَالَ أَمَّا فِي النَّافِلَةِ فَلَا إِنَّمَا تُكَبِّرُ عَلَى غَيْرِ الْقِبْلَةِ (اللَّهُ أَكْبَرُ)[8] ثُمَّ قَالَ كُلُّ ذَلِكَ قِبْلَةٌ لِلْمُتَنَفِّلِ‌ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌

صدر این روایت نیز مربوط به نماز در سفر است و درذیل فرموده است استقبال قبله در نوافل شرط نیست.

الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‌ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌[9] - إِنَّهَا لَيْسَتْ بِمَنْسُوخَةٍ وَ إِنَّهَا مَخْصُوصَةٌ بِالنَّوَافِلِ فِي حَالِ السَّفَرِ.

در این روایت بیان شده است که این آیه مربوط به نوافل در حال سفر است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ (شیخ طوسی) فِي النِّهَايَةِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‌ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌- قَالَ هَذَا فِي النَّوَافِلِ خَاصَّةً فِي حَالِ السَّفَرِ فَأَمَّا الْفَرَائِضُ فَلَا بُدَّ فِيهَا مِنِ اسْتِقْبَالِ الْقِبْلَةِ.

در این روایت نیز فرموده است این آیه مربوط به نوافل در حال سفر است.

پیش تر بیان شد که این روایات هیچ کدام از حیث سند معتبر نیستند.

با قطع نظر از ضعف سندی آیا استدلال به این روایات برای اثبات قول ابن ابی عقیل تمام است؟

مرحوم آقای خویی دو اشکال کرده اند:

اشکال اول:

ولو در این روایات نوافل مقید به قید فی السفر شده است اما به نظر ما وصف مفهوم بالجمله ندارد و مفهوم فی الجمله دارد. مفهوم فی الجمله این است که این حکم به نحو مطلق در نماز نافله ثابت نیست. اما اینکه در نافله در غیر سفر با قید دیگری(مثل نافله در حال مشی) شرطیت قبله نفی شده باشد منعی ندارد و تنافی ای با مفهوم این روایت ندارد.[10]

اشکال دوم؛

آنچه در این روایات آمده است این است که این آیه شریفه در مورد نافله در سفر وارد شده است. اما اینکه حکمِ در بین که الغای شرطیت استقبال باشد، اختصاص به نافله در سفر داشته باشد از این روایت استفاده نمی شود.

 


[1] البقرة: ١١٥.
[2] کتاب الصلاة (نایینی)، جلد: ۱، صفحه: ۱۸۷.
[3] في المصدر- أكثر، و كذا في البحار 84- 70- 29 عنه. و في تفسير البرهان 1- 146- 6 عن العيّاشيّ كما في المتن.
[4] البقرة 2- 115.
[5] شرح تبصرة المتعلمین (الطهارة إلی الإجارة)، جلد: ۱، صفحه: ۴۰۱.
[6] در بحث های گذشته سند این روایت مورد بررسی قرار گرفت و بیان شد که می توان سند را تصحیح کرد.
[7] في التهذيب- عن أبي الحسن( عليه السلام)، في الرجل( هامش المخطوط).
[8] في المصدر- أكثر، و كذا في البحار 84- 70- 29 عنه. و في تفسير البرهان 1- 146- 6 عن العيّاشيّ كما في المتن.
[9] البقرة 2- 115.
[10] (البته اين اشکال بطور صريح در کلام مرحوم آقای خويي در اينجا ذکر نشده است ولی بر اساس مطالب قبلی جا داشت اين اشکال را بيان می فرمودند .).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo