< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: نافله فی الحضر حال مشی

0.0.0.1- مورد دهم: نماز نافله

0.0.0.1.0.1- بررسی مساله چهارم؛ نافله در حال مشی در حضر

در مورد نافله در حال مشی در حضر روایت خاصه ای وارد نشده است اما روایت یعقوب بن شعیب و حسین بن مختار به اطلاقه دال بر نفی شرطیت استقبال در نافله در حال مشی در سفر است زیرا عنوان مشی در این روایات مطلق است و اعم از مشی در سفر و حضر است اگر نگوییم متیقن مشی در حضر است.

در نتیجه بر اساس صناعت حکم در مساله 3 و 4 واضح است. اما چرا ابن ابی عقیل قائل به خلاف شده است؟

برای قول ایشان به روایاتی استدلال شده است. موضوع حکم در این روایات نافله در حال سفر است لذا از تقیید نافله به قید سفر در این روایات استفاده شده است که در نافله در حضر، الغا شرطیت استقبال نشده است. هم چنین در این روایات برای اثبات حکم به آیه شریفه فاینما تولوا استناد شده است و بیان شده است که این آیه اختصاص به حال سفر دارد. این روایات در جلسه قبل بیان گردید.

پیش تر بیان شد که این روایات هیچ کدام از حیث سند معتبر نیستند.

با قطع نظر از ضعف سندی آیا استدلال به این روایات برای اثبات قول ابن ابی عقیل تمام است؟

مرحوم آقای خویی دو اشکال کرده اند:

اشکال اول:

ولو در این روایات نوافل مقید به قید فی السفر شده است اما به نظر ما وصف مفهوم بالجمله ندارد و مفهوم فی الجمله دارد. مفهوم فی الجمله این است که این حکم به نحو مطلق در نماز نافله ثابت نیست. اما اینکه در نافله در غیر سفر با قید دیگری(مثل نافله در حال مشی) شرطیت قبله نفی شده باشد منعی ندارد و تنافی ای با مفهوم این روایت ندارد.

آقای خویی در این بحث مساله مفهوم فی الجمله داشتن وصف را بیان نکرده اند و مانند آقای حکیم به طور کلی فرموده اند وصف مفهوم ندارد و اگر وصف مفهوم هم داشته باشد مربوط به جایی است که قید غالبی نباشد و ما نحن فیه از این موارد است. در ما نحن فیه با توجه به اینکه نماز در حال حرکت غالبا در سفر صورت می گیرد لذا قید در اینجا قید غالبی است. ولی بر اساس مطالبی که قبلا فرموده اند جا داشت اشکال مفهوم فی الجمله را اينجا هم بيان می فرمودند .

 

اشکال استاد:

اولا باید مشخص شود مراد از روایتی که در آن جواز نافله در حال رکوب و مشی در سفر بیان شده است کدام روایت است. روایاتی که مقید به قید سفر شده اند چند دسته است. برخی روایات مثل صحیحه یقوب بن شعیب(ح3 باب 16) تقیید به سفر در کلام سائل است نه امام علیه السلام. در چنین مواردی معلوم است که مفهوم ندارد. زیرا شخص از محل ابتلا خودش سوال پرسیده است و این موجب تقیید کلام امام علیه السلام نمی شود و مفهوم ندارد.

اما در صحیحه معاویة بن عمار (حديث یک باب شانزده) قید فی السفر در کلام امام علیه السلام آمده است. در فقره اول مربوط به اداء صلاة اللیل کلام مقید به سفر شده است و فقره ثانیه نیز عطف برآن شده است.

و از آنجا که جواز صلاة اللیل فی حال المشی مقید به قید سفر شده است می توان به مفهوم آن تمسک کرد.

حال با توجه به این روایت مناقشات مطرح به کلام ابن ابی عقیل بررسی می گردد.

اینکه مرحوم آقای حکیم و خویی فرموده اند وصف مفهوم ندارد صحیح نیست. در اصول بیان شد که وصف نیز مانند شرط دارای مفهوم است مگر در جایی که برای ذکر وصف مبرر دیگری وجود داشته باشد مثل اینکه قید غالبی باشد.

علاوه بر اینکه این بیان آقای خویی با مباحثی که در سایر جاهای فقه بیان کرده اند همخوانی ندارد. زیرا در سایر موارد فرموده اند وصف مفهوم فی الجمله دارد.

البته اشکال دیگری که مرحوم آقای حکيم و آقای خویی فرموده اند که قید در اینجا غالبی است صحیح است لذا ولو قائل به مفهوم وصف شویم اما در اینجا بخاطر اینکه قید غالبی است، وصف مفهوم ندارد.

دلیل دیگر ابن ابی عقیل این است که در روایات متعددی که درتفسیر آیه شریفه اینما تولو وارد شده است بیان شده است که این آیه مربوط به نافله در حال سفر است و معنایش این است که شامل نافله درحال حضر نمی شود.

این تقریب نیز دواشکال دارد.

اولا از حیث سندی هیچ کدام از روایات مذکور صحیح نیست و نمی توان با آن ها اطلاقات را تقیید زد. علاوه بر اینکه در خصوص نماز در حال رکوب در حضر دلیل خاص وجود دارد و با روایت ضعیف نمی توان از این دلیل خاص رفع ید کرد.

ثانیا مفاد روایات مذکور این است که این آیه شریفه در مورد نافله در سفر نازل شده است اما شأن نزول سبب اختصاص حکم به مورد نمی شود. لذا حکم وارد در این روایات عام است و شامل نافله در حضر نیز می شود.

نافله ی واجب بالعرض:

و يشترط في صلاة النافلة في حال الاستقرار لا في حال المشي أو الركوب و لا يجب فيها الاستقرار و الاستقبال و إن صارت واجبة بالعرض بنذر و نحوه

مرحوم سید بعد از بیان حکم نافله از جهت شرطیت استقبال قبله و تفصیل بین نافله در حال استقرار و نافله در حال رکوب و مشی، حکم استقبال و استقرار در نافله ای که واجب بالعرض شود را بیان نموده و فرموده اند در نافله ی واجب بالعرض نیز در حال مشی و رکوب استقبال و استقرار شرط نیست.

غالب محشین در این حکم با مرحوم سید موافقت کرده اند و تعلیقه ای بر عروه ندارند اما برخی نیز تعلیقه زده اند.

مرحوم امام ره:

مرّ عدم صيرورتها واجبة به و نحوه. (الإمام الخميني).

به نظر مرحوم امام ره تعلق شرط و نذر و اجاره اصلا موجب وجوب نماز نمی شود بلکه نماز با تعلق نذر یا قسم، به همان حکم سابق خودکه نافله باشد باقی است لذا بحثی که مرحوم سید فرموده اند اصلا مجال ندارد.

این حکم براساس مبنایی است که ایشان دارند و می فرمایند در این موارد آنچه متعلق وجوب است وفای به نذر و قسم و اجاره و شرط است. اما عناوینی که مندرج تحت عنوان وفا هستند، اصلا متعلق وجوب نیستند.

مرحوم نائینی:

وجوبهما في المنذورة و نحوها هو الأقوى. (النائيني).

اگر نافله مورد نذر و عهد و شرط قرار بگیرد، استقرار و استقبال در آن شرطیت دارد و واجب بالعرض حکم فریضه ی اصلیه را پیدا می کند.

آقای بروجردی نیز احتیاط واجب داده اند و فرموده اند عدم شرطیت خالی از اشکال نیست.

این مساله در کلمات متقدمین نیز مطرح بوده است. مرحوم شیخ طوسی در مبسوط و علامه در بعضی از کتبشان قائل شده اند که این نماز حکم فریضه را دارد. مرحوم شهید نیز در ذکری ادعای اجماع بر این مطلب کرده اند:

لا تصحّ‌ الفريضة على الراحلة اختياراً إجماعاً؛ لاختلال الاستقبال وإن كانت منذورةً‌، سواء نذرها راكباً أو مستقرّاً على الأرض؛ لأنّها بالنذر أُعطيت حكم الواجب[1]

برخی دیگر از متاخرین نیز قائل به همین نظر شده اند.

در مقابل عده ای از اعلام منکر شرطیت اسقرار و استقبال در نافله واجب بالعرض شده اند. ایشان دو وجه برای ادعای خود بیان نموده اند:

وجه اول؛

دلیل دال بر شرطیت استقرار و استقبال در فریضه، ناظر به فریضه ی اصلیه است و شامل واجب بالعرض نمی شود.

وجه دوم؛

در خصوص نافله متعلق نذر روایتی وجود دارد دال بر عدم شرطیت استقبال و استقرار و جواز اتیان آن در حال رکوب و مشی.

با توجه به اینکه در مجموع به دو دلیل استدلال شده است، بحث در اینکه آیا در نافله منذوره، استقرار و استقبال شرطیت دارد یا خیر در دو مرحله باید مطرح شود.

مرحله اول؛ مقتضای ادله عامه با قطع نظر از روایات خاصه وارد در مساله.

مرحوم دوم؛ دلیل خاص (روایت علی بن جعفر)

وَ عَنْهُ (يعنی شيخ باسناده عن محمد بن علی بن محبوب) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِيِّ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَيْهِ أَنْ يُصَلِّيَ كَذَا وَ كَذَا هَلْ يُجْزِيهِ أَنْ يُصَلِّيَ ذَلِكَ عَلَى دَابَّتِهِ وَ هُوَ مُسَافِرٌ قَالَ نَعَمْ.

این روایت از حیث دلالت مشکلی ندارد. اما از حیث سند به آن اشکال شده است. لذا بحث در مرحله دوم فقط مربوط به سند این روایت می شود. اعلامی مثل محقق اردبیلی و صاحب مدارک که متعرض این روایت شده اند فرموده اند این روایت از حیث سند معتبر نیست.

بحث سندی واقع در مقام نیز از دو جهت بیان شده است. جهت اول مربوط به توثیق شخص وارد در سند یعنی محمد بن احمد علوی است. جهت دوم ناظر به جایگزینی سند مرحوم شیخ به کتاب علی بن جعفر، بجای سند مذکور است

بررسی مرحله اول؛ مقتضای ادله عامه

ادله ی قائلین به شرطیت استقرار و استقبال:

وجه اول:

مطلقاتی در مورد نماز فریضه داریم مبنی بر شرطیت استقرار و استقبال. از دگر سو در مورد نافله نیز دلیل معتبر داریم مبنی بر عدم شرطیت این دو. اما در مورد بحث که نمازِ واجب بالعرض است، باید به ادله شرطیت استقرار و استقبال در نماز فریضه اخذ کرد. زیرا در این روایات فرموده است در نماز فریضه استقبال معتبر است و عنوان فریضه مثل مابقی عناوین ظهور در فریضه بالفعل دارد. فریضه نیز یعنی چیزی که واجب است و این مطلق است و شامل واجب بالعرض نیز می شود.

در نتیجه نماز واجب بالعرض مشمول مطلقات نافله نمی شود. زیرا نافله نیز یعنی چیزی که بالفعل مندوب است و نماز واجب بالعرض، بالفعل مندوب نیست.

در نتیجه مورد بحث یعنی نماز واجب بالعرض مشمول مطلقات شرطیت استقبال و استقرار است نه مصداق ادله ی نافیه.

وجه دوم:

منظور از «فریضه» در روایاتی که دال بر شرطیت استقبال و استقرار در فریضه است، فریضه ی بالفعل است. فریضه بالفعل نیز اطلاق دارد و اعم از فریضه ی اصلیه است و فریضه بالعرض. از طرف دیگر عنوان «نافله» در ادله ی نافی شرطیت استقرار و استقبال در نافله در حال حرکت اطلاق دارد و اعم از نافله ای است که بالفعل مندوب است و نافله ای که واجب بالعرض شده است. در نتیجه هر دودلیل اطلاق دارد و در محل اجتماع با هم تعارض می کنند و پس از تعارض و تساقط نوبت می رسد به اطلاقاتی که دلالت می کند بر لزوم استقبال و استقرار در نماز. ادله ای مانند لاصلاة الا الی القبله. پس در نماز واجب بالعرض، استقبال و استقرار شرطیت دارد.

دلیل قائلین به عدم شرطیت استقرار و استقبال:

در مقابل اعلامی که قائل به این شده اند که در نافله منذوره استقبال و استقرار معتبر نیست دلیلشان این است که عنوان فریضه - بخاطر غلبه استعمال- انصراف دارد به عناوین خاصه ای که مصداق نماز واجب هستند عناوینی مانند نماز ظهرو عصر و مغربین. به عبارت دیگر وصف فرض بودن در آن اخذ نشده است بلکه مراد از فریضه، همان نمازهای واجب خاص است. لذا دلیلی که دلالت بر لزوم استقرار و استقبال در فریضه می کند فقط شامل فرائض اصلیه می شودو شامل غیرآن نمی شود. در نتیجه با روایات دال بر عدم شرطیت استقبال و استقرار در نماز نافله در حال حرکت می توان ادله ی عامه مانند لاصلاة الا الی القبله را تخصیص زد و قائل به عدم شرطیت استقرار و استقبال در نماز واجب بالعرض شد.

 


[1] موسوعة الشهید الأول، جلد: ۷، صفحه: ۱۲۵.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo