< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: افله واجب بالعرض

0.0.0.0.0.1- بررسی مساله چهارم؛ نافله در حال مشی در حضر

0.0.0.0.0.1.1- نافله ی واجب بالعرض:

و يشترط في صلاة النافلة في حال الاستقرار لا في حال المشي أو الركوب و لا يجب فيها الاستقرار و الاستقبال و إن صارت واجبة بالعرض بنذر و نحوه

بررسی ادامه وجوه دال بر تصحیح سند روایت علی بن محمد علوی:

وجه ششم؛

این وجه نیز در کلام مرحوم بهبهانی ذکر شده است.

در اینجا می توان سند دیگری جایگزین کرد که معتبر است. این روایت در کتاب علی بن جعفر ذکر شده است و سند مرحوم مرحوم شیخ به علی بن جعفر تام است. لذا از راه سند عام مرحوم شیخ به کتاب علی بن جعفر مشکل حل می شود.

صاحب جواهر و برخی فقهای دیگر نیز این وجه ششم را بیان نموده اند.

اشکال؛

سند معتبری که مرحوم شیخ در فهرست به علی بن جعفر دارد، سند به کتاب علی بن جعفر است زیرا ایشان فرموده اند:

علي بن جعفر، أخو موسى بن جعفر بن محمّد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب (عليهم الصلاة و السلام) ، جليل القدر، ثقة. و له كتاب المسائل[1] .أخبرنا جماعة، عن محمّد بن علي بن الحسين، عن أبيه، عن محمّد ابن يحيى، عن العمركي الخراساني البوفكي، عن علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر. (طوسی)[2]

مراد از اخبرنا جماعه، اخبار به همین کتاب مسائل (یا مسائل و مناسک) است که در سند آن محمد بن علی بن الحسين الی آخر وجود دارند. به عبارت دیگر این سند فقط مربوط به این دو کتاب علی بن جعفر است. والا مرحوم شیخ به جمیع روایات و کتب علی بن جعفر، سند ندارد و این سند فقط مربوط به این دو کتاب است. در نتیجه اگر روایتی که از علی بن جعفر نقل می شود در صورتی که شاهد و قرینه ای وجود داشته باشد که مرحوم شیخ روایت را از کتاب علی بن جعفر نقل می کند در این صورت سند معتبر فهرست بر این روایت تطبیق می شود و روایت با این مضمون را تصحیح می کند. اما نسبت به روایت وارد در محل بحث که مرحوم شیخ آن را در تهذیب نقل کرده است شاهدی مبنی بر نقل این روایت از کتاب علی بن جعفر وجود ندارد بلکه شاهدی برخلاف آن وجود دارد. زیرا مرحوم شیخ در مشیخه تهذیب فرموده است روایات را از کسی نقل می کنم که روایت را از کتاب او گرفته ام. حال نسبت به این روایت مرحوم شیخ در تهذیب سند را با علی بن محبوب شروع کرده است و این نشان می دهد که از کتاب محمد بن علی بن محبوب روایت را نقل کرده است.

ان قلت:

مرحوم شیخ طوسی در کتاب خلاف ج 1 ص 310 این روایت را از علی بن جعفر نقل کرده است.

 

قلت:

نقل روایت در خلاف دال بر این نیست که مرحوم شیخ روایت را از کتاب علی بن جعفر گرفته است زیرا نوعا در خلاف این گونه است که شیخ روایت را از راوی مباشر امام علیه السلام نقل می کند نه از کسی که صاحب کتاب است.

بله در صورتی که صاحب وسائل یا مرحوم مجلسی روایت را از کتاب علی بن جعفر نقل کرده باشند در این صورت می توان سند مرحوم شیخ را جایگزین کرد اما در هیچ کدام از این کتب ، روایت از کتاب علی بن جعفر نقل نشده است.

همچنین اگر مرحوم شیخ در فهرست فرموده بوداخبرنا بجمیع کتب و روایات علی بن جعفر بفلان سند در این صورت میشد روایت را از راه نظریه تعویض سند تصحیح کرد.

0.1- مساله 1؛ کیفیت استقبال در نماز

و كيفيّة الاستقبال في الصلاة قائماً أن يكون وجهه و مقاديم بدنه إلى القبلة حتى أصابع رجليه على الأحوط و المدار على الصدق العرفيّ‌.

و في الصلاة جالساً أن يكون رأس ركبتيه إليها مع وجهه و صدره و بطنه، و إن جلس على قدميه لا بدّ أن يكون وضعهما على وجه يعدّ مقابلاً لها .

و إن صلّى مضطجعاً يجب أن يكون كهيئة المدفون و إن صلّى مستلقياً فكهيئة المحتضر. الثاني: في حال الاحتضار و قد مرّ كيفيّته. الثالث: حال الصلاة على الميّت يجب أن يجعل على وجه يكون رأسه إلى المغرب و رجلاه إلى المشرق. الرابع: وضعه حال الدفن على كيفيّة مرّت. الخامس: الذبح و النحر بأن يكون المذبح و المنحر و مقاديم بدن الحيوان إلى القبلة، و الأحوط كون الذابح أيضاً مستقبلاً، و إن كان الأقوى عدم وجوبه.

مرحوم سید بعد از بیان اعتبار استقبال در صلاة در موارد ده گانه مذکور در مساله یک از این فصل به بررسی کیفیت استقبال در حالات گوناگون اتیان نماز می پردازند. این حالت ها عبارت اند از: نماز ایستاده، نماز نشسته، نماز خوابیده به پهلو و نماز خوابیده به پشت

حالت اول؛ نماز در حال ایستاده

و كيفيّة الاستقبال في الصلاة قائماً أن يكون وجهه و مقاديم بدنه إلى القبلة حتى أصابع رجليه على الأحوط و المدار على الصدق العرفيّ‌.

در این حالت باید صورت و جلو بدن رو به قبله باشد و بنابر احتیاط سر انگشتان پا نیز باید رو به قبله باشد. البته رو به قبله بودن دائر مدار صدق عرفی است و دقت عقلی لازم نیست.

حالت دوم؛ نماز نشسته

و في الصلاة جالساً أن يكون رأس ركبتيه إليها مع وجهه و صدره و بطنه، و إن جلس على قدميه لا بدّ أن يكون وضعهما على وجه يعدّ مقابلاً لها

الف. در جایی که شخص دو زانو نشسته باشد:

در نماز نشسته باید صورت و مقادیم بدن (صدر و بطن و امثالهم) رو به قبله باشد و علاوه بر اینها سر زانوها نیز باید رو به قبله باشد.

ب. در جایی که روی پاها شبیه حالت تخلی بنشیند:

دراین صورت باید پاهایش رو به قبله بنشیند.

حالت سوم؛ نماز خوابیده

و إن صلّى مضطجعاً يجب أن يكون كهيئة المدفون

در این صورت مانند حالتی که میت را دفن می کنند باید رو به قبله باشد. یعنی روی بدنش به سمت قبله باشد.

حالت چهارم؛ نماز به پشت

و إن صلّى مستلقياً فكهيئة المحتضر.

در این حالت باید مانند حالت احتضار باشد. یعنی پاهای او به سمت قبله باشد و سرش بخلاف جهت قبله

غالب اعلام در صورت سوم و چهارم کلام سید را قبول کرده اند و برخی مانند مرحوم امام ره تعلیقه توضیحی دارند.

اما نوع علما در حالت اول و دوم به مرحوم سید اشکال کرده اند. در حالت اول که مرحوم سید فرموده اند باید سرانگشتان رو به قبله باشد اشکال نموده و فرموده اند لازم نیست سرانگشتان پا رو به قبله باشد. مرحوم امام، آقای خویی و آقای حکیم فرموده اند:

الأقوى عدم وجوب استقبالها بل الميزان هو الاستقبال العرفي للمصلّي و هو لا يتوقّف على استقبال ظهر اليد و أصابع الرجل بل و الركبتين حال الجلوس فلو صلّى مع انحرافها لا بأس عليه، لكنّ‌ الأحوط مراعاة الاستقبال فيها خصوصاً في الأخير. (الإمام الخميني).

و الأظهر عدم وجوب الاستقبال بها. (الخوئي).

و الأقوى عدم وجوب ذلك. (الحكيم).

در حالت دوم نیز که مرحوم سید فرموده اند سرزانوها به سمت قبله باشد اشکال کرده و فرموده اند همین مقدار که سر و مقادیم بدن سمت قبله باشد کافی است. لذا اگر شخص به حالت چهارزانو بنشیند منعی ندارد و نمازش صحیح است.

مرحوم سید در حالت سوم فرموده اند مکلف باید مانند هیات میت باشد یعنی روی بدنش به سمت قبله باشد. مرحوم امام ره فرموده اند:

إن أمكن الاضطجاع على اليمين و إلّا يصلّي مضطجعاً عكس المدفون أي يجعل رأسه مكان رجليه و يستقبل. (الإمام الخميني).

این حالت مربوط به جایی است که شخص به پهلوی راستش نماز بخواند. اما اگر شخص قادر به خوابیدن به پهلوی راست نباشد و فقط بتواند به پهلوی چپ بخوابد در این صورت نمی توان گفت مکلف باید مانند شخص مدفون نماز بخواند بلکه باید به عکس باشد یعنی پاهایش به سمت مغرب می شود و سرش به سمت مشرق.

البته این تعلیقه ی مرحوم امام توضیحی است و خود مرحوم سید نیز ملتفت به همین مطلب است.

0.1.1- بررسی حالت اول؛

مرحوم سید در این صورت فرموده اند صورت و مقادیم باید رو به قبله باشد و اشکالی به این کلام وارد نیست. اما همان طور که گفته شد اعلام نسبت به بخش دوم کلام مرحوم سید یعنی لزوم استقبال سرانگشتان پا اشکال کرده اند.

آقای حکیم:

بل الظاهر عدم توقف الاستقبال على ذلك، و ليس الرجلان إلا كاليدين، و كذا الركبتان في استقبال الجالس، و القيام و الجلوس لا يختلفان في هذه الجهة و لا في غيرها، و لا فرق بين أن يكون الجلوس على الرجلين و على الأرض، فقوله: (لا بد أن يكون..) محل تأمل.[3]

اشکال این است که اگر مدار را صدق عرفی قرار دادید در این صورت به حسب نظر عرف معلوم است که تحقق استقبال متوقف بر این نیست که سر انگشتان پا به سمت قبله باشد. در جایی که شخص انگشتانش منحرف از قبله است به نظر عرف استقبال صدق می کند.

آقای خویی نیز فرموده اند:

و أمّا اعتباره في أصابع الرجلين فلا دليل عليه بعد كونه على خلاف طبيعة الإنسان حال الوقوف، فانّ‌ الغالب انحراف الأصابع حينئذ إلى اليمين و اليسار إلا بتعمّد و مشقة أو قسر قاسر كما في العسكر حال النظام، بل لو أراد المكلف رعاية الاحتياط و بذل جهده في تحصيل ذلك في ابتداء الصلاة فهو يغفل عنه في الأثناء غالباً، و ليس ذلك إلا لكونه على خلاف طبع البشر حال القيام كما عرفت، فلو كان واجباً و الحال هذه لزم التنبيه عليه في الأخبار لكونه مما يغفل عنه عامة الناس، مع أنّه لم ترد بذلك و لا رواية واحدة فيكشف ذلك عن عدم الوجوب قطعاً و إلا لبيّن، و لا مجال للإيكال إلى العرف بعد قصورهم عن إدراكه كما هو ظاهر.[4]

با اطلاق مقامی می توان شرطیت استقبال انگشتان را نفی کرد. توضیح آنکه:

در نماز ایستاده، معمولا سرانگشتان به طرفین است. شاهدش این است که شخص حتی اگر از اول نماز هم قصد داشته باشد پاهایش به سمت قبله باشد اما به صورت طبیعی در رکعت دوم و سوم دوباره غیراختیاری پای خود را به سمت چپ و راست برمی گرداند و این نشان می دهد که حالت طبیعی ایستادن این نیست که انگشتان پا به همان سمتی باشد که بدن قرار دارد. با توجه به اینکه این حالت، غیر طبیعی و برخلاف طبع است در صورت شرطیت آن در صلاة لازم بود که در روایات به آن تنبیه داده شود زیرا از اموری است که نوع مردم از آن غفلت دارند.

اشکال؛

الف. هر چند بخش اول فرمایش آقای خویی تمام است و ازنظر طبیعی اینگونه نیست که در حال ایسادن، جهت انگشتان و بدن به یک سو باشد. اما اینکه فرمودید با توجه به این مساله لازم است در روایات به شرطیت استقبال انگشتان تصریح شود محل اشکال است. زیرا بر اساس مبنای ایشان این کلام صحیح نیست. ایشان در بحث های گذشته فرمودند شخص در حال اختیار می تواند به اندازه سبع دایره -يعنی 52 درجه که از هر طرف26 درجه می شود - منحرف از قبله شود. و عادتا این طور نیست که انگشتان پا در حال ایستادن بیش از 26 درجه انحراف داشته باشد. لذا با توجه به اینکه طبق این مبنا عادتا انگشتان خلاف قبله نیست لذا اطلاق مقامی در اینجا معنا ندارد زیرا عادتا افراد این را رعایت می کنند ، بلی بنابر نظر صحيح که انحراف از قبله در حال اختيار جايز نيست ، تمسک به اطلاق مقامی جا دارد .

 


[1] في «ت»: و له كتاب المناسك و مسائل أخيه موسى بن جعفر عليهما السّلام سأله عنهما أخبرنا بذلك...، و في «ر»: له كتاب، و له كتاب المناسك أخبرنا جماعة...
[2] طوسی محمد بن حسن. فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنفین و أصحاب الأصول. مکتبة المحقق الطباطبائي، 1420، ص264.
[3] حکیم، محسن. نويسنده محمد کاظم بن عبد العظیم یزدی.، 1374 ه.ش.، مستمسک العروة الوثقی، قم - ایران، دار التفسير، جلد: ۵، صفحه: ۲۲۴.
[4] خوئی، سید ابوالقاسم.، 1418 ه.ق.، موسوعة الإمام الخوئي، قم - ایران، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، جلد: ۱۲، صفحه: ۳۵.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo