< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: موضع دوم از مواضع شرطیت استقبال

0.0.1- موضع دوم از مواضع شرطیت استقبال

الثاني: في حال الاحتضار و قد مرّ كيفيّته.

مرحوم سید این مساله را در کتاب الطهارة بخش احکام اموات بیان کرده و فرموده اند:

فصل فيما يتعلق بالمحتضر مما هو وظيفة الغير و هي أمور الأول توجيهه إلى القبلة بوضعه على وجه لو جلس كان وجهه إلى القبلة و وجوبه لا يخلو عن قوة بل لا يبعد وجوبه على المحتضر نفسه أيضا

امر اول از امور مربوط به محتضر این است که او را رو به قبله کنند. رو به قبله کردن محتضر در این حالت وجوبی است نه استحبابی. بر خود محتضر نیز اگر قدرت داشته باشد واجب است که خودش را رو به قبله بگرداند.

در مورد کیفیت استقبال مساله اجماعی است. یعنی باید به نحوی باشد که اگر بنشیند صورتش رو به قبله باشد.

اما اینکه این کار بر دیگران واجب باشد اختلافی است. مشهور قائل به وجوب شده اند. دلیل این مساله موثقه معاویة بن عمار است. (این روایت بخاطر واقفی بودن بعضی از رواتش موثقه است.)

وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْمَيِّتِ فَقَالَ اسْتَقْبِلْ بِبَاطِنِ قَدَمَيْهِ الْقِبْلَةَ. (باب35 از ابواب احتضار ح4 )

در این روایت امر شده است که محتضر را به سمت قبله بخوابانید به نحوی که کف پایش رو به قبله باشد.

اشکال سندی

برخی روات این روایت واقفی هستند.

پاسخ:

واقفی بودن مضر به وثاقت نیست.

اشکال دلالی

موضوع این روایت میت است نه محتضر

پاسخ:

تعبیر میت در اینجا مجازی است به علاقه مشارفه. کسی که در معرض موت است از او تعبیر به میت می شود. مثلا در روایت دیگر حضرت علیه السلام فرموده است اذا مات المیت. در این عبارت معلوم است که مراد از میت کسی است که در شرف موت است.

نتیجه اینکه در این قسمت جای اشکالی وجود ندارد.

0.0.2- موضع سوم از مواضع شرطیت استقبال:

الثالث: حال الصلاة على الميّت يجب أن يجعل على وجه يكون رأسه إلى المغرب و رجلاه إلى المشرق

در نماز میت، باید میت به طرف قبله باشد. به این صورت که سرش به سمت مغرب است و پایش به سمت مشرق و به عبارت دیگر باید به پهلوی راست خوابانده شود.

اشکال:

اینگونه خواباندن میت فقط مربوط به بلادی است که قبله آنها به سمت جنوب باشد. اما همان طور که آقای حکیم فرموده اند اگر کسی در جایی باشد که قبله آنها به سمت شمال باشد باید میت را به عکس حالت فوق بخواباند یعنی باید سرش رو به مشرق باشد و پایش به سمت مغرب.

خود مرحوم سید نیز در شرایط نماز میت که در احکام اموات بیان کرده است فرموده اند:

در نماز میت اموری معتبر است.

الأول أن يوضع الميت مستلقيا . الثاني أن يكون رأسه إلى يمين المصلي و رجله إلى يساره .

میت باید جوری قرار داده شود که سر او به طرف راست نمازگزار باشد و پایش سمت چپ باشد. این نشان می دهد که آنچه در محل بحث بیان کرده اند موضوعیت ندارد و علامت دائمی همین است که در احکام اموات بیان کرده اند یعنی باید جوری گذاشته شودکه راس میت به سمت یمین مصلی باشد و این ضابطه دائمی است و اختصاص به بلد خاصی ندارد.

دلیل بر لزوم استقبال در این مساله روایات معتبری است که در باب نوزده ازابواب نماز میت آمده است.

موثقه عمار:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ‌ أَنَّهُ سُئِلَ عَمَّنْ‌ صُلِّيَ‌ عَلَيْهِ‌ فَلَمَّا سَلَّمَ الْإِمَامُ فَإِذَا الْمَيِّتُ مَقْلُوبٌ رِجْلَاهُ إِلَى مَوْضِعِ رَأْسِهِ قَالَ يُسَوَّى وَ تُعَادُ الصَّلَاةُ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ قَدْ حُمِلَ مَا لَمْ يُدْفَنْ فَإِنْ دُفِنَ فَقَدْ مَضَتِ الصَّلَاةُ عَلَيْهِ وَ لَا يُصَلَّى عَلَيْهِ وَ هُوَ مَدْفُونٌ.

0.0.3- موضع چهارم از مواضع شرطیت استقبال:

الرابع: وضعه حال الدفن على كيفيّة مرّت.

مورد چهارم از مواردی که استقبال قبله لازم است، مساله دفن میت است. مرحوم سید کیفیت دفن را در فصل مربوط به دفن فرموده اند:

يجب كون الدفن مستقبل القبلة على جنبه الأيمن بحيث يكون رأسه إلى المغرب و رجله إلى المشرق و كذا في الجسد بلا رأس بل في الرأس بلا جسد بل في الصدر وحده بل في كل جزء يمكن فيه ذلك

صحیحه معاویة بن عمار دلیل بر لزوم استقبال در دفن است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ الْبَرَاءُ بْنُ مَعْرُورٍ الْأَنْصَارِيُّ بِالْمَدِينَةِ- وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِمَكَّةَ وَ إِنَّهُ حَضَرَهُ الْمَوْتُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْمُسْلِمُونَ يُصَلُّونَ إِلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ فَأَوْصَى الْبَرَاءُ- أَنْ يُجْعَلَ وَجْهُهُ إِلَى تِلْقَاءِ النَّبِيِّ ص إِلَى الْقِبْلَةِ وَ أَنَّهُ أَوْصَى بِثُلُثِ مَالِهِ فَجَرَتْ بِهِ السُّنَّةُ.

به نقل مرحوم کلینی در کافی:

نَحْوَهُ إِلَّا أَنَّهُ أَسْقَطَ ذِكْرَ مَكَّةَوَ قَالَ أَنْ يُجْعَلَ وَجْهُهُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى الْقِبْلَةِ فَجَرَتْ بِهِ السُّنَّةُ وَ أَنَّهُ أَوْصَى بِثُلُثِ مَالِهِ فَنَزَلَ بِهِ الْكِتَابُ وَ جَرَتْ بِهِ السُّنَّةُ.

و جرت به السنه به این معناست که در شریعت نیز همین حکم آمده است و سنت بر آن مستقر شده است. در نتیجه طبق این روایت استقبال قبله در حال دفن واجب است.

دلیل دال بر کیفیت استقبال در دفن نیز روایت محمد بن عیسی است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْمَيِّتِ كَيْفَ يُوضَعُ عَلَى الْمُغْتَسَلِ مُوَجَّهاً وَجْهُهُ نَحْوَ الْقِبْلَةِ أَوْ يُوضَعُ عَلَى يَمِينِهِ وَ وَجْهُهُ نَحْوَ الْقِبْلَةِ قَالَ يُوضَعُ كَيْفَ تَيَسَّرَ فَإِذَا طَهُرَ وُضِعَ كَمَا يُوضَعُ فِي قَبْرِهِ.

در این روایت سوال این است که در حال غسل میت را چگونه بگذارند؟ حضرت علیه السلام فرموده اند در وقت غسل لازم نیست رو به قبله باشدولی وقتی میخواهند دفن کنند میت را باید به گونه ای بگذارند که در قبر می گذارند. از این روایت معلوم می شود وضع در قبر کیفیت خاصه ای دارد که معهود نزد مسلمین است. آن کیفیت خاصه بر حسب سیره خارجیه این است که به پهلو خوابانده شود به نحوی که سر جانب راست مصلین باشد و پا در سمت چپ.

در نتیجه در این بخش هم در وجوب استقبال هم در کیفیت استقبال مساله واضح است.

0.0.4- موضع پنجم از مواضع شرطیت استقبال:

الخامس: الذبح و النحر بأن يكون المذبح و المنحر و مقاديم بدن الحيوان إلى القبلة، و الأحوط كون الذابح أيضاً مستقبلاً، و إن كان الأقوى عدم وجوبه.

استقبال قبله در ذبح و نحر این است که محل ذبح حیوان و محل نحر و مقادیم بدن حیوان به طرف قبله باشد. هم چنین در ذبح احتیاط این است که ذابح نیز به طرف قبله باشد هر چند اقوی عدم وجوب آن است.

غالب اعلام فرمایش مرحوم سید را قبول کرده اند. هم در اصل اعتبار استقبال هم در کیفیت استقبال و اینکه استقبال در ذابح شرط نیست.

تعلیقه آقای خویی:

به احتیاط واجب ذابح نیز باید به طرف قبله باشد. مرحوم آل یاسین نیز پا را از احتیاط واجب فراتر نهاده و شبيه فتوا دارند.

استاد:

اصل اینکه در حال ذبح استقبال معتبر است جای اشکال ندارد و از منفردات امامیه نیز است. دلیل این حکم روایاتی است که در باب چهارده از ابواب ذبایح آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الذَّبِيحَةِ فَقَالَ اسْتَقْبِلْ‌ بِذَبِيحَتِكَ‌ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَنْخَعْهَا حَتَّى تَمُوتَ وَ لَا تَأْكُلْ مِنْ ذَبِيحَةٍ لَمْ تُذْبَحْ مِنْ مَذْبَحِهَا.[1]

در بعضی از کتب از این روایت تعبیر شده است به حسنه محمد ابن مسلم. آقای خویی فرموده اند محمد ابن مسلم در این مساله روایت دیگری دارد که سند آن مشتمل بر ابراهیم بن هاشم است و نسبت به آن روایت تعبیر به حسنه جا دارد. اما این روایت صحیحه است و نباید تعبیر به حسنه میشد.

آقای حکیم:

وجه احتیاط استحبابی مرحوم سید این است که برخی از فقها قائل به وجوب استقبال ذابح شده اند. دلیل قول این فقها نیز این است که در روایت فرموده است استقبل بذبیحتک القبله. استقبل خطاب به ذابح است و باء در اینجا به معنای مصاحبت است یعنی مع ذبیحتک و معنا این است که خودت و ذبیحه باید به طرف قبله باشید.

البته روایت غیرمعتبری از حیث سند داریم که در آن آمده است:

وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَذْبَحَ ذَبِيحَةً فَلَا تُعَذِّبِ الْبَهِيمَةَ أَحِدَّ الشَّفْرَةَ وَ اسْتَقْبِلِ‌ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَنْخَعْهَا حَتَّى تَمُوتَ يَعْنِي بِقَوْلِهِ لَا تَنْخَعْهَا قَطْعَ النُّخَاعِ‌ وَ هُوَ عَظْمٌ فِي الْعُنُقِ.

در این روایت بیان شده است که استقبل القبله. امر به استقبل خطاب به خود ذابح است و دلالت بر وجوب استقبال ذابح می کند. این روایت هر چند ضعیف است اما می تواند موید کلام این دسته از فقها باشد.

اشکال آقای حکیم:

استدلال به صحیحه محمد بن مسلم صحیح نیست. زیرا باء در استقبل بذبیحتک برای تعدیه است. مثل ذهب الله بنورهم.

آقای خویی نیز همین اشکال آقای حکیم را پذیرفته اند اما با تمسک به روایت علی بن جعفر لزوم استقبال ذابح را اثبات نموده اند:

عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَذْبَحُ عَلَى غَيْرِ قِبْلَةٍ قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا لَمْ يَتَعَمَّدْ وَ إِنْ ذَبَحَ وَ لَمْ يُسَمِّ فَلَا بَأْسَ أَنْ يُسَمِّيَ إِذَا ذَكَرَ بِسْمِ اللَّهِ عَلَى أَوَّلِهِ وَ آخِرِهِ ثُمَّ يَأْكُلَ.

حضرت علیه السلام فرموده اند اگر ذابح از روی تعمد رو قبله نایستد منعی ندارد. مفهوم عبارت این است که اگر عمدا رو به قبله نایستد اشکال دارد. عنوان تعمد به ذبح نسبت داده شده است. ذبح فعل ذابح است و لزوم استقبال در فعل به این معناست که فاعل در حال ایجاد فعل رو به قبله باشد. در نتیجه ذابح در حال ذبح باید رو به قبله باشد.

استاد:

هر چند شرطیت استقبال در اینجا در مورد فعل به کار رفته است. اما استقبال فعل متوقف بر اين نيست که فاعل بايد به طرف قبله باشد بلکه با توجه به صحیحه محمد بن مسلم، همین مقدار که مذبوح به طرف قبله باشد صدق می کند که ذبح به طرف قبله اتفاق افتاده است .

 


[1] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo