< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1403/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسأله 3 استحباب استقبال

0.1- مساله ۳ يستحب الاستقبال في مواضع‌

حال الدعاء و حال قراءة القرآن و حال الذكر و حال التعقيب و حال المرافعة عند الحاكم و حال سجدة الشكر و سجدة التلاوة بل حال الجلوس مطلقا‌

مرحوم سید در این مساله پس از ذکر استحباب استقبال در مواردی مانند قرائت قرآن، دعا، حال ذکر، تعقیبات، مرافعه عند الحاکم، سجده شکر و سجده تلاوت فرموده اند در مطلق حال جلوس استقبال استحاب دارد.

 

بررسی حکم استحباب در موارد فوق

0.1.1- حال دعا، قرائت قرآن و ذکر

نسبت به این سه مورد دلیل خاصی در روایات وارد نشده است ولو روایت ضعیف. برای اثبات استحباب در این سه مورد به دو دلیل می توان تمسک کرد:

الف. ارتکاز و سیره متشرعه

ان قلت:

سیره متشرعه نهایت چیزی که می رساند جواز است نه استحباب.

قلت:

در مواردی مانند استحباب لبس سواد در عزای اهل بیت علیهم السلام نیز به سیره تمسک شده است و در آنجا نیز همین اشکال فوق بیان شده است. جواب مشترکی که در هر دو مورد می توان داد این است که عمل متشرعه اگر به عنوان ادب دینی باشد دليل بر استحباب می شود . بله اگر معلوم نباشد که متشرعه از باب ادب دینی عمل را انجام می دهند یا از باب عناوین دیگر در این صورت نهایت چیزی که فهمیده می شود جواز است نه استحباب.

ب. روایات مطلقه

ممکن است برای اثبات استحباب استقبال در این سه مورد به اطلاق روایاتی تمسک کرد که بیان می کند خیر المجالس مجلسی است که شخص رو به قبله باشد. مرحوم صاحب وسایل در باب76 از ابواب احکام العشرة (باب استحباب الاستقبال القبله فی کل مجلس) ، سه روایت را برای این مدعا نقل می کند.

روایت اول صحیحه است و روایت دوم و سوم اشکال سندی دارد.

روایت اول؛ صحیحه حماد بن عثمان:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَجْلِسُ فِی بَیْتِهِ عِنْدَ بَابِ بَیْتِهِ قُبَالَةَ الْکَعْبَةِ.

آیا این روایت دلالت می کند در هر جلوسی استقبال مطلوبیت دارد؟

از این روایت نهایتا استفاده می شودکه امام علیه السلام را مکرر دیدم که رو به قبله می نشست. این روایت دلالت بر استحباب استقبال به صورت فی الجمله دارد. اما ممکن است این جلوس؛ جلوس خاص باشد. يعنی جلوس برای قضای حوائج مردم ، همانطور که در نامه امام زمان عليه السلام به مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانی که به واسطه شيخ محمد کوفی رسيده اينطور آمده است : ارخص نفسک و اجعل مجلسک فی الدهليز (مکان بین درب خانه و ساختمان)‌ و اقض حواپج الناس نحن ننصرک . لذا از این روایت نمی شود استحباب استقبال قبله فی کل جلوس را ثابت کرد.

روایت دوم:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله أَکْثَرَ مَا یَجْلِسُ تُجَاهَ الْقِبْلَةِ.

روایت سوم:

وَ رَوَی الشَّیْخُ بَهَاءُ الدِّینِ فِی مِفْتَاحِ الْفَلَاحِ قَالَ رُوِیَ عَنْ أَئِمَّتِنَا علیهم السلام خَیْرُ الْمَجَالِسِ مَا اسْتُقْبِلَ بِهِ الْقِبْلَةُ.

محقق نیز این روایت را در شرایع به صورت مرسل‌ آورده است.

روایت دوم و سوم ازحیث دلالت تمام هستندد اما سندشان ضعیف است.

ان قلت:

با قاعده تسامح در ادله سنن می توان حکم استحباب را با این روایات ثابت کرد.

قلت:

در مورد روایات من بلغ سه گونه تفسیر بیان شده است:

الف. مفاد اخبار من بلغ الغای شرایط حجیت خبر در باب مستحبات است.

ب. نفس بلوغ خبر به ثواب یک عمل سبب استحباب آن عمل می شود.

ج. اگر شخص به خبر ضعیف عمل کند ثوابی که در آن خبر ضعیف است به او می رسد.

در این صورت فایده این اخبار صرفا این است که شخص می داند اگر بواسطه این خبر ضعیف به عمل مستحبی که مفاد دلیل است عمل است، به میزانی که در روایت بیان شده است به ثواب می رسد ولو آن عمل در واقع مستحب نباشد. در نتیجه طبق این تفسیر اخبار من بلغ استحباب عمل را ثابت نمی کنند.

در صورتی که مفاد اخبار من بلغ را یکی از دو تفسیر ابتدایی بدانیم در این صورت می توان با تمسک به اطلاق ادله ی مذکور استحباب استقبال در موارد سه گانه را ثابت کرد اما اگر مفاد اخبار من بلغ را تفسیر سوم بدانیم(کما هو الصحیح) در این صورت با تمسک به این روایات ضعیفه نمی توان استحباب عمل را ثابت کرد.

0.1.2- تعقیبات نماز

در این مورد جهت اثبات استحباب عمل می توان به سه دلیل تمسک کرد.

الف. اطلاق دلیل خیر المجالس

در اینجا نیز در صورتی که اطلاق دلیل خیر المجالس را بپذیریم می تواند استحباب عمل را با همان توضیحات که در مورد قبل بیان شد ثابت کند.

ب. تمسک به ظهور روایات وارد در باب تعقیبات

ظهور این روایات این است که مکلف تعقیب نماز را به همان حالتی انجام دهد که نماز را خوانده است.

این روایات در باب یک از ابواب تعقیبات بیان شده است.

روایت مسعده

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ أَبِی یَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ - إِذَا قَضَیْتَ الصَّلَاةَ بَعْدَ أَنْ تُسَلِّمَ وَ أَنْتَ جَالِسٌ فَانْصَبْ فِی الدُّعَاءِ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ فَارْغَبْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَتَقَبَّلَهَا مِنْکَ.

در این روایت فرموده است در حالیکه نشسته ای این تعقیبات را بخوان. ظاهر روایت این است که تعقیبات را به همان حالت نماز یعنی رو به قبله بخوان.

روایت حسن بن صالح

وَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحِ بْنِ حَیٍّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ مَنْ تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ فَأَتَمَّ رُکُوعَهَا وَ سُجُودَهَا ثُمَّ جَلَسَ فَأَثْنَی عَلَی اللَّهِ وَ صَلَّی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله- ثُمَّ سَأَلَ اللَّهَ حَاجَتَهُ فَقَدْ طَلَبَ الْخَیْرَ فِی مَظَانِّهِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَیْرَ فِی مَظَانِّهِ لَمْ یَخِبْ.

حسن بن صالح توثیق ندارد.

ظاهر این روایت نیز این است که تعقیقات را به همان حالت صلاتی بخواند.

دو روایت فوق در مورد مطلق تعبیقات بود اما در مورد خصوص تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها روایت معتبر داریم که مستحب و مطلوب این است که قبل از اینکه شخص هر گونه تغییر حالتی بدهد تسبیحات را انجام دهد:

روایت عبد الله بن سنان:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَهُ مِنْ صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ یَبْدَأُ بِالتَّکْبِیرِ.

ج. سیره متشرعه

در اینجا نیز مانند مورد قبل می توان به سیره متشرعه جهت اثبات استحباب استقبال استدلال کرد.

0.1.3- حال مرافعه عند الحاکم.

در اینکه وقت قضا مطلوب چه چیزی است بین علما اختلاف است. بر اساس عبارت عروه مطلوب این است که دو طرف دعوا رو به قبله باشند. اما بر اساس عبارت شیخ در مبسوط رو به قبله بودن قاضی مطلوب است:

و لا يجلس على التراب و لا على بارية المسجد لأنه أهيب له في عين الخصوم و أنفذ لأمره، و يجلس عليه وحده ليتميز من غيره عند تقدم الخصم إليه و يكون متوجها إلى القبلة لما روي عن النبي صلى الله عليه و آله أنه قال خير المجالس ما استقبل به القبلة[1]

در کلام مرحوم مفید و عده کثیری از فقها استحباب استقبال را برای مترافعین ذکر کرده اند.

در شرایع قول مرحوم مفید را اظهر قرار داده است.

در جواهر نیز همین قول مرحوم مفید را ارجح قرار داده است با اين تعليل که رو به قبله بودن مترافعین سبب می شود حق را بیشتر رعایت کنند و دروغ نگویند.

ثم يجلس مستدبر القبلة كما عن الأكثر ليكون وجه الخصوم إذا وقفوا بين يديه إليها ليكون ذلك أردع لها عن كلام الباطل و خصوصا وقت الاستحلاف[2] .

شاید دلیل کلام مرحوم صاحب جواهر این باشد که داعی و انگيزه قاضی برای حق و ناحق کردن کم تر است زیرا نوعا ذی نفع در قضیه نیست بر خلاف خود مترافعين و لذا در مجموع مناسب با توجه به اينکه احتمال لغزش مترافعین بیشتر است اين است که رو به قبله بودن آنها موضوعیت دارد.

استاد:

اصل این مطلب دلیل دیگری غیر از خیر المجالس ندارد و این دلیل فی حد نفسه هم شامل قاضی می شود هم مترافعین.

در نتیجه به مقتضای این دلیل در فرض امکان هر دو رو به قبله می نشینند. یعنی اول مترافعین رو به قبله اظهارات خود را بیان کنند و بعد از آن قاضی وقت قضاوت مستقبل القبله قضاوت کند. اگر هم ممکن نباشد حکم به تخيير می شود. زیرا از مواردی می شود که برای یک دلیل دو موضوع پیدا میشود که قابل جمع نیستند و عملا حکم به تخییر در رعايت آن دليل می شود .

 


[1] المبسوط في فقه الإمامية، ج‌8، ص: 90‌.
[2] جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌40، ص: 74‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo