< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1402/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ملاک تقسیم مقدمه به عقلیه شرعیه و عادیه

مرحوم شیخ در مطارح فرمودند که مقدمه شرعیه به مقدمه عقلیه باز می گردد و توجیه ایشان همان توجیه مرحوم آخوند است ولی نسبت به مقدمه عادیه متعرض نشدند که به مقدمه عقلیه باز می گردد یا خیر[1] .

نوع اعلام کلام مرحوم آخوند در این قسمت را قبول کردندکه مقدمه شرعیه و عادیه به عقلیه باز می گردد.

0.0.0.1- 4تحقیق در مقام

برای بررسی صحت کلام مرحوم آخوند و مرحوم شیخ انصاری باید ببینیم که انگیزه تقسیم مقدمه به سه قسم مذکور چه بوده است تا متوجه بشویم که این تقسیم بندی صحیح است یا خیر ؟

ملاک تقسیم مقدمه به عقلیه شرعیه و عادیه

در کلمات متقدمین از اصولیان مثل قوانین که مقدمه را به سه قسم مذکور تقسیم کردند، این تقسیم اولا به لحاظ حاکم به توقف است در مقابل تقسیم مقدمه به داخلیه و خارجیه که به لحاظ نفس مقدمه است ، این تقسیم به لحاظ حاکم به توقف است که گاهی عقل حاکم به مقدمیت و توقف است و از آن تعبیر به مقدمه عقلیه می کنند مثل مقدميت علت برای تحقق معلول و گاهی شرع حاکم به توقف است مثل مقدميت طهارت نسبت به صلات و گاهی عادت حاکم است و منظور از این که عادت حاکم است، این می باشد که اقتضای عادت است نه این که حکم اصطلاحی مقصود باشد تا مرحوم اصفهانی اشکال بفرماید که در مقدمه عادیه ، این طور نیست که عرف حکم به توقف کند.

تقسیم این اقسام به این لحاظ بوده است لذا مقدمه عقلیه را این گونه تعریف کردند که مقدمه ای است که عقل حکم به توقف می کند و عقل استحاله تحقق ذی المقدمه بدون مقدمه را درک می کند. مثالی که می زنند کالنظر المحصل للعلم الواجب است ، یعنی علمی که تحصیل آن واجب است، متوقف بر مقدماتی است که این علم حاصل نمی شود عقلا الا این که این مقدمات و مبانی تحصیل بشود این که علوم نظری برای افراد حاصل بشود متوقف بر این است که نسبت به مقدمات و مبانی علم داشته باشد. ضروره امتناع حصول المعلول بدون العله المقتضیه لذلک .

مقدمه شرعیه همانطور که در مطارح معرفی شده است آن چیزی است که شرع حکم به توقف بر آن می کند نه این که عقل حاکم باشد . مرحوم شیخ مثال طهارت برای صلات را می زند و این طور توجیه می کند که فانها موقوفه علیها شرعا ولی عقلا توقفی نیست چون صلات به معنای افعال خاصی است از تکبیره الاحرام تا تسلیم و این حرکات از نظر عقلی توقف بر وضو ندارد

مقدمه عادیه هم عبارت از چیزی است که شیء متوقف بر آن هست عادتا مثل نصب سلم برای صعود بر سطح که به حسب عبارت کفایه همان معنای دوم از مقدمه عادیه است.

عبارت شیخ انصاری در مطارح :

فالعقلية: هي ما يتوقف وجود الشي‌ء عقلا عليه، كالعلوم النظرية، فإن حصولها على وجه النظر موقوف على العلم بالمقدمات، ضرورة امتناع حصول المعلول بدون العلة المقتضية لذلك.

و العادية: هي ما يتوقف وجود الشي‌ء عادة عليه، كنصب السلم للصعود على السطح، فإن العقل لا يستحيل عنده الصعود عليه بدون ذلك، كأن يطير مثلا، إلا أنه خرق للعادة.

و الشرعية: هي ما يتوقف عليه الشي‌ء شرعا، كالصلاة بالنسبة إلى الطهارة، فإنها موقوفة عليها شرعا؛ إذ لا توقف للحركات المخصوصة وجودا و لا عدما على الطهارة، كذا يقال. مطارح الانظار طبع جدید ج1 ص 214

تعریف این اقسام این بوده است که گفته شد نه آنچه که مرحوم آخوند فرموده است همانطور که آقای حکیم هم اشکال کرده است .

هدف از تقسیم مقدمه به شرعیه ،عادیه ، عقلیه

هدف از این تقسیم چه بوده است ؟ در قوانین تصریح شده است که برای بررسی این بوده که آیا همه این اقسام داخل در نزاع هستند یا برخی خارج هستند؟ همانطور که در تقسیم مقدمه به مقدمه صحت و ... به غرض این تقسیم می کنند که ببینند آیا همه این اقسام داخل در نزاع هستند یا فقط برخی از این اقسام داخل در نزاع می باشند .

محقق قمی در قوانین فرموده است که این بحث مقدمه واجب در همه این سه قسم مقدمه می آید.

محصل مناقشه در کلام آخوند و شیخ انصاری رحمهما الله

با توجه به تعریفی که نسبت به اقسام ارائه شد و ملاک و غرضی که از تقسیم دوم مقدمه وجود دارد مشخص می شود که مبنایی که آخوند در این بحث اختیار کردند و نوع اعلام هم موافق با ایشان هستند ، تمام نیست و همین طور مناقشه می شود در کلام شیخ انصاری که فرمودند مقدمه شرعیه به عقلیه باز می گردد.

اشکال این که مقدمه شرعیه به مقدمه عقلیه باز گردد_ همانطور که آقای حکیم در حقائق فرمودند_ این است که مراد از مقدمه عقلیه این است که حاکم به توقف عقل باشد به این معنا که عقل وقتی ذات این دو شیء را در نظر می گیرد، احد الشیئین را متوقف بر دیگری می بیند و استحاله تحقق واجب بدون مقدمه را درک می کند . این معنای از مقدمه عقلیه در مواردی که شیئی مقدمه شرعیه است، منطبق نیست . در همان مثال طهارت و صلات این طور نیست که وقتی این دو شیء را ملاحظه می کند ، به ملاحظه ذات صلات و طهارت که نگاه بکند حکم به توقف بینهما بکند بلکه توقف وجود واجب بر مقدمه مذکور به خاطر آن است که شارع وجوب را برای صلات مقژدا بالطهارة جعل کرده است .

بله اگر مرحوم شیخ و مرحوم آخوند بگویند که غرض و مراد ما از مقدمه شرعیه و عقلیه مطلب دیگری است و مراد از مقدمه عقلیه ما استحیل وجوده بدونه عقلا باشد و مراد از مقدمه شرعیه ما استحیل وجوده بدونه شرعا باشد، بله اگر مراد ایشان این باشد دعوایی در اصطلاح نداریم ، ولی باید بدانیم که به حسب اصطلاح معروف در مقدمه عقليه ومقدمه شرعيه که مقدمه شرعيه در مقابل مقدمه عقليه است ، بازگشت به مقدمه عقلیه نمی کند.

اما اشکال این که مرحوم آخوند فرمودند مقدمه عادیه هم به مقدمه عقلیه بازگشت می کند ، اشکال به این قسمت هم این است که دلیل آخوند بر این مطلب این بود که مقدمه عادیه به معنای دوم که داخل در نزاع است ، طوری است که تحقق ذی المقدمه بدون آن مقدمه فعلا ممکن نیست هر چند امکان عقلی دارد ومحال ذاتی نيست مثلا صعود بر سطح بدون نصب سلم ممکن نیست ، ولی امکان عقلی دارد کسی قدرت بر طیران داشته باشد ولی چون فعلا قدرت بر طیران ندارد، برای غير طائر فعلی عقلا توقف بر نصب سلم دارد .

مناقشه در این قسمت از فرمایش آخوند ، این است که این مقدار که چون طیران برای این شخص فعلا مقدور نیست ، کافی نیست که عنوان مقدمه عقلیه بر آن منطبق بشود چون همانطور که در مقدمه عقلیه گفته شد، مراد از مقدمه عقلیه این بود که عقل با در نظر گرفتن مقدمه و ذی المقدمه حکم به استحاله تحقق ذی المقدمه بدون مقدمه بکند و این معنا از مقدمه عقليه که مقصود در تقسیم بود بر مقدمه عادیه منطبق نیست ؛ چون طیران استحاله ذاتی ندارد پس اگر صعود علی السطح را با نصب سلم در نظر بگیریم با نظر به ذات شیئین ، عقل توقفی را درک نمی کند و توقفی که درک می کند به خاطر این است که بدیل نصب سلم(که طيران باشد) ، فعلا غیر مقدور است نه این که ذاتا محال باشد .

 

عبارت آقای حکیم

كذا ذكر في التقريرات أيضا، لكن لا يخفى انه إن أريد التنبيه على ما في ظاهر التعريف فحسن، و إن أريد الرجوع حقيقة فغير ظاهر في التقسيم لأن المراد من العقلية ما يحكم العقل باستحالة وجود الواجب بدونها بالنظر إلى ذاتيهما و هذا المعنى لا ينطبق على الشرعية التي‌يتوقف وجود الواجب عليها بالنظر إلى جعل الشارع الوجوب للواجب مقيدا بها و ان أريد المناقشة في الاصطلاح فلا مشاحة فيه‌. حقائق الاصول ج1 ص 222

0.0.1- 3 تقسیم سوم مقدمه: مقدمه وجود ، صحت ، وجوب و علم

0.0.1.1- 1محل نزاع

جهتی که به ملاحظه آن اعتبار این تقسیم سوم انجام گرفته است این مطلب است که شیئی که متوقف بر شیء دیگر است، مورد این توقف کجاست ؟ به اعتبار اختلاف مورد توقف، این چهار قسم برای مقدمه پیدا می شود.

در این تقسیم بیان شده است که 1. توقف یا در وجود است یعنی احد الشیئین در وجودش متوقف بر شیء آخر است یا 2.توقف در صحت است و احد الشیئین در صحتش متوقف بر دیگری است مثل این که بگوییم شرط صحت صلات طهارت است 3. یا توقف در وجوب است یعنی وجوب شیء متوقف بر شیء آخر باشد مثل توقف وجوب حج بر تحقق استطاعت 4. یا توقف در علم است که شیء در معلوم شدن تحققش متوقف بر شیء آخر هست که آن شیء آخر مقدمه علمیه می شود ،مثل این که اگر قبله مردد بین چهار طرف باشد، نماز خواندن به چهار طرف ، مقدمه علمیه برای تحقق واجب است.

غرض از طرح این تقسیم این است که ایا همه این چهار قسم داخل در نزاع می باشند یا فقط برخی از این اقسام داخل در نزاع می باشند و برخی دیگر از محل نزاع خارج هستند .

0.0.1.2- 2کلام آخوند

مرحوم آخوند در این قسمت فرمودند که اولا این جا چهار قسم وجود ندارد بلکه سه قسم بیشتر نیست چون مقدمه صحت به مقدمه وجود باز می گردد .ولی از بین این سه قسمی که باقی ماند آن چیزی که داخل در نزاع می باشد، مقدمه الوجود است ولی مقدمه العلم یا مقدمه الوجوب خارج از محل نزاع هستند.

 


[1] مطارح الانظار طبع جدید ج1 ص214 .(البته شیخ انصاری در مقام بیان هستند نسبت به این که مقدمه عادیه به عقلیه باز می گردد یا خیر لذا با توجه به این که آن را به مقدمه عقلیه باز نگرداندند معلوم می شود که آن را مقدمه مستقلی می دانستند).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo