< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1402/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی قول مشهور و مرحوم شیخ و صاحب فصول در متعلق وجوب مقدمه

در جلسه قبل بیان شد که کلام مرحوم آخوند در ردّ مختار مرحوم شیخ مبنی بر اعتبار قصد توصل در وقوع مقدمه علی صفة الوجوب، در سه نقطه باید بررسی شود.

نقطه اول این بود که در متعلق وجوب غیری، قصد توصل معتبر نیست. زیرا ملاک وجوب غیری مقدمیت و توقف است و در حصول این ملاک، قصد توصل دخلی ندارد. گفته شد که این قسمت از فرمایش مرحوم آخوند، تمام است و توجیه مرحوم اصفهانی برای فرمایش مرحوم شیخ صحیح نیست. هرچند دو مقدمه ای که مرحوم اصفهانی در توجیه خود آورد، من حیث الکبری و فی حد نفسه تمام است، اما تطبیق آن بر محل بحث صحیح نیست و جای اشکال و مناقشه دارد. با ناتمام بودن این توجیه، اشکال مرحوم آخوند به مرحوم شیخ وارد می شود و نتیجه آن عدم اعتبار قصد توصل در متعلق وجوب غیری خواهد شد.

نقطه دوم این بود که هرچند اعتبار قصد قربت در متعلق وجوب غیری را انکار کرده ایم، ولی اعتبار قصد توصل به ذی المقدمه در تحقق امتثال را قبول داریم؛ به همان دلیلی که قبلا در تذنیب ثانی بیان شد که هرچند بنابر مبنای مختار که طهارات ثلاث مطلوبیت نفسی دارد، قصد توصل برای تحقق امتثال لازم نیست، اما بنابر مبنای انکار مطلوبیت نفسی، اگر مقدمه بخواهد به صورت قربی تحقق پیدا کند، احتیاج به قصد توصل به ذی المقدمه دارد. در مقام هم مرحوم آخوند اشاره فرموده است که با قصد توصل به ذی المقدمه، مقدمه به نحو عبادی محقق و امتثال صادق می شود و در نتیجه انجام آن موجب ترتب ثواب می شود. زیرا اگر مقدمه به قصد توصل به ذی المقدمه انجام بگیرد صدق می کند که این عبد شروع در امتثال امر نفسی کرده است. لذا اثر واجب غیری که زیادت ثواب بر ذی المقدمه از باب اشق الاعمال بودن باشد، مترتب می گردد.

مرحوم آقای تبریزی از دو جهت به این فرمایش مرحوم آخوند اشکال کرده اند. جهت اول این است که از کلام مرحوم آخوند اینطور استفاده می شود که اگر مکلف حین الاتیان به مقدمه، آن را به قصد توصل به ذی المقدمه انجام دهد، هم موجب تحقق امتثال امر غیری می شود و هم صدق می کند که مکلف شروع در امتثال واجب نفسی کرده است و به خاطر شروع در امتثال واجب نفسی، از همان وقت موجب زیادت ثواب محقق می شود. این در حالی است که با اتیان به مقدمه و لو قصد توصل به ذی المقدمه را داشته باشد، صدق نمی کند که شروع به امتثال واجب نفسی کرده است. مثلا اگر کسی بدن را بشوید، در حالی که بعد از آن قصد صلات را دارد، صدق نمی کند که شروع به امتثال امر به صلات کرده است، بلکه تا به تکبیرة الاحرام نرسیم شروع به امثتال واجب نفسی حساب نمی شود. فرمایش مرحوم آخوند، مثل این می ماند که بگوییم کسی که به بازار رفته تا گوشت بخرد و آن را طبخ کند و بعد بخورد، از همان اول صدق می کند که شروع در اکل و طبخ کرده است. جهت دوم هم این است که بر اساس کلام مرحوم آخوند، تحقق امتثال در واجب غیری، متوقف بر قصد توصل به ذی المقدمه است و حال آنکه چنین توقفی در کار نیست. زیرا اگر شخص مقدمه را به خاطر امر متعلق به آن انجام دهد و قصدی نسبت به انجام ذی المقدمه نداشته باشد، بلکه صرفا احتمال امتثال آن را بدهد، امتثال صادق است.

به نظر می رسد که جهت اول اشکال وارد نباشد. اينکه مرحوم آخوند فرمود که چنانچه شخصی مقدمه را به قصد توصل به ذی المقدمه انجام دهد، صدق می کند که شروع به امتثال ذی المقدمه کرده است، فرمایش صحیح و تامی است. قبلا در توجیه اینکه مکلف با ترک مقدمه، از چه زمانی استحقاق عقوبت پیدا می کند که مرحوم شیخ و مرحوم آخوند قائل شدند که در مقدمه ای که اگر از قبل انجام نشود بعدا ذی المقدمه مستحیل می شود، از همان زمان ترک مقدمه مستحق عقاب می شود، توضیح داده شد که هرچند اطاعت تام نسبت به مرکبات، به اتیان جمیع اجزاء است و در مقیدات، به اتیان مقدمه و ذی المقدمه است، اما از همان زمان انجام جزء اول یا همان زمان انجام مقدمه متقدمه، صدق می کند که واجب را از جهت جزء یا مقدمه متقدم، اطاعت کرده است. لذا در جواب اشکال مرحوم سید یزدی که فرموده بود به خاطر اینکه اطاعت صادق نیست، عصیان نیز صادق نمی باشد، جواب داده شد که اطاعت من جهةٍ صادق است.

با توضیح گذشته معلوم شد که در ما نحن فیه نیز این فرمایش مرحوم آخوند که اگر کسی مقدمه را به قصد توصل به ذی المقدمه انجام دهد، صدق می کند که دارد امتثال ذی المقدمه می کند، فرمایش صحیحی است. زیرا اطاعت مرکبات و مقیدات به اتیان اجزاء و شرایط آن است و همانطور که نسبت به انجام جزء اول در مرکبات، اطاعت و امتثال من جهةٍ صدق می کند، نسبت به اتیان شرط و مقدمه در مقیدات هم اطاعت من جهةٍ صادق است.

اما اشکال مرحوم آقای تبریزی در جهت دوم، اشکال واردی است و تحقق امتثال متوقف بر قصد توصل به ذی المقدمه نیست. گرچه مرحوم آخوند ملاک ترتب ثواب را استحقاق گرفت و فرمود که چون مقدمه اطاعت مستقل ندارد، استحقاق ثواب مستقل هم نمی آورد، اما نظر ایشان صحیح نبود و اشکال شد که ترتب ثواب از باب تفضل و اهلیت للاحسان است. بر همین اساس مرحوم آقای خویی فرمود که شخصی که مقدمه را انجام می دهد و قصدش این است که ذی المقدمه را در وقت خودش انجام دهد، اهلیت تفضل دارد. مرحوم آقای تبریزی اضافه کردند که حتی اگر کسی قصد توصل به ذی المقدمه را فعلا نداشته باشد بلکه از اين جهت مردد است ، اما متعلق امر غیری را به داعی امر غیری انجام می دهد، کار او انقیاد و اظهار عبودیت در مقابل مولی است و موجب اهلیت للثواب می شود. بنابراین لازم نیست که برای تفضل، حتما توصل به ذی المقدمه قصد شود.

بنابراین مرحوم آخوند در نقطه دوم، اعتراف کرد که تحقق امتثال متوقف بر قصد توصل به ذی المقدمه است. ولی این فرمایش صحیح نیست و عنوان امتثال قابل تحقق است حتی اگر قصد توصل نباشد.

نقطه سوم از فرمایش مرحوم آخوند در بررسی نظر مرحوم شیخ، بیان ثمره بین قول مشهور و مختار مرحوم شیخ بود. یک ثمره را مرحوم شیخ در مطارح الانظار ذکر کرده بود که مرحوم آخوند هم آن را در کفایه مطرح کرد. فرموده بودند که در مواردی که واجب اهم متوقف بر مقدمه محرمه باشد، مثلا انقاذ غریق متوقف بر دخول در ملک غیر عدوانا باشد، بنابر مبنای مختار که ذات مقدمه واجب است، صرف متوقف شدن واجب اهم بر مقدمه محرمه، موجب می شود که مقدمه متصف به وجوب غیری شود و حکم سابق آن منتفی گردد. بر خلاف مبنای مرحوم شیخ که صرف توقف واجب اهم، موجب انتفاء حکم سابق از مقدمه نمی شود، بلکه باید مقدمه به قصد توصل به ذی المقدمه انجام شود تا متصف به وجوب گردد و حرمت از بین برود.

مرحوم آخوند فرمود که هرچند شخص با دخول در ملک غیر، مرتکب حرام نمی شود، اما از جهت تحقق تجری، صوری وجود دارد که حکم آنها مختلف است. صورت اول این بود که شخص التفات به مقدمیت ندارد که در این صورت، هرچند حرام مرتکب نشده است، ولی نسبت به حکم مقدمه تجری کرده است. صورت دوم جایی بود که التفات به توقف و مقدمیت دارد، اما قصد انجام ذی المقدمه را ندارد که در این صورت، نسبت به ذی المقدمه تجری کرده است. در صورت سوم نیز داعی شخصی از دخول در ملک غیر، تفریح و تنزه است، ولی این داعی را با قصد توصل به ذی المقدمه تاکید کرده است. در این صورت نه حرامی مرتکب شده است و نه تجری کرده است.

در هیچ یک از سه صورت، ارتکاب حرام صورت نگرفته است، اما از جهت تحقق و عدم تحقق تجری، حکم تفاوت پیدا کرده است.

اصل ترتب ثمره به آن مقداری که در کلام مرحوم شیخ مطرح شده بود جای مناقشه ندارد که بنابر مبنای مشهور، فعلی که به عنوان مقدمه انجام شده حتی اگر قصد توصل به ذی المقدمه در بين نباشد، از حکم سابق خود خارج می شود و وصف وجوب غیری پیدا می کند، اما بنابر مبنای اعتبار قصد توصل، همچنان به حرمت گذشته باقی می ماند. ولی مرحوم آخوند در بررسی این ثمره، سه صورت تصویر کرد و فرمود که در هیچ یک از سه صورت ارتکاب حرام صورت نگرفته است، اما در بعضی از صور، شخص تجری کرده است.

مرحوم آقای تبریزی در حکم دو صورت از سه صورت گذشته، اشکال کرده و فرموده اند: اینکه مرحوم آخوند در صورت اول یعنی جایی که شخص التفات به مقدمیت و توقف ندارد، فرمود که در این صورت شخص، فقط متجری حساب می شود نه مرتکب حرام، باید مرادش جایی باشد که شخص فقط غفلت از توقف دارد، ولی از تکلیف به ذی المقدمه که انقاذ غریق است غافل نیست، بلکه ملتفت است که شخص مسلمانی در حال غرق شدن است و وظیفه انقاذ او را دارد، اما غافل از توقف بر دخول در ملک غیر است یا اعتقاد به خلاف دارد مثلا خیال کرده که لازم نیست برای انقاذ، داخل در ملک غیر شود و به طریق دیگری می تواند نجاتش دهد. در این صورت فرمایش مرحوم آخوند تمام است. اما اگر مفروض جایی باشد که شخص، هم غفلت از مقدمیت دارد و هم غفلت از ذی المقدمه، تکلیف به ذی المقدمه ندارد و واجب اهم در حق او فعلی نیست و با عدم تعلق وجوب فعلی به ذی المقدمه، مقدمه نیز واقعا متعلق وجوب غیری نیست. در صورتی توقف، مقدمه را متصف به وجوب غیری می کند که ذی المقدمه وجوب داشته باشد. و حال‌آنکه به خاطر غفلت ذی المقدمه وجوب پیدا نمی کند. زیرا حقیقت تکلیف این است که حکم به داعی انبعاث مکلف جعل شود و شخص غافل، قابلیت انبعاث را ندارد. پس اطلاق فرمایش مرحوم آخوند در این صورت تمام نیست و شخص در صورت غفلت از وجوب ذی المقدمه، علاوه بر تجری، مرتکب معصیت هم شده است.

مرحوم آقای تبریزی نسبت به حکم صورت دوم هم که فرد با التفات به مقدمیت وارد ملک غیر شده ولی قصد انجام ذی المقدمه را ندارد، اشکال کرده اند که صرف اینکه شخص، قصد انجام ذی المقدمه را ندارد، باعث تحقق تجری نمی شود. زیرا در فرعیات، موافقت التزامی لازم نیست که وقتی شخص، قصد انجام واجب را ندارد، مخالفت صورت گرفته باشد. در فرعیات موافقت عملیه لازم است و هرچند شخص، قصد توصل یا به تعبیر بهتر قصد جزمی اتیان به ذی المقدمه را ندارد، ولی قصد جزمی نداشتن، تخلف حساب نمی شود. بنابراین در این صورت، تجری نسبت به ذی المقدمه نیز صورت نگرفته است. بله، اگر شخص در زمان خودش ذی المقدمه را انجام ندهد عصیان نسبت به آن شده است و اگر هم انجام دهد که چیزی از او فوت نشده است.

علاوه بر این ثمره، دو ثمره دیگر نیز در مطارح الانظار بین قول مشهور و قول اعتبار قصد در مقدمه مطرح شده است که با توجه به اینکه اشکال به آنها واضح است، مرحوم نایینی فرموده است که بعید است که این دو ثمره، فرمایش مرحوم شیخ باشد.

ثمره اول در مطارح این است که اگر بر مکلف نماز قضاء واجب باشد و قبل از وقت نماز اداء، او وضوء بگیرد، ولی قصد توصل به غایتی از غایات نداشته باشد، یا بعد از وقت وضوء بگیرد و نه قصد صلات ادایی داشته باشد و نه قصد صلات قضایی، بنابر اعتبار قصد توصل به ذی المقدمه، جایز نیست که این شخص وارد در نماز قضایی و ادایی شود. اما بنابر نظر مشهور دخول با این وضوء در صلات و در غایات دیگر بدون اشکال است. البته در مطارح، این بحث تعقیب شده است که امکان دارد گفته شود که در وضوء این مشکل وجود ندارد. چون وضوء حقیقت واحده است و اگر شخص به قصد یکی از غایات وضوء بگیرد، غایات دیگر را هم می تواند انجام دهد. این اشکال در غسل مجال پیدا می کند که به خاطر موجبات مختلف، طبایع مختلفی پیدا می کند.

ثمره دوم در مطارح نیز این است که در مواردی که متعلق تکلیف مشتبه بین امور متعددی شود مثلا قبله مشتبه باشد و وظیفه مکلف، نماز به چهار طرف باشد، نماز به یک طرف معلوم نیست که خود واجب باشد اما مقدمه ایجاد واجب است. لذا اگر شخص به یک طرف نماز بخواند و قصد ضمیمه کردن سه طرف دیگر را نداشته باشد، نمازش صحیح نیست. ولی بنابر نظر مشهور که ذات مقدمه را واجب می دانند، نه مقدمه به قصد توصل به ذی المقدمه، نماز به یک طرف هم صحیح است و اشکالی ندارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo