درس خارج فقه آیت الله سبحانی
94/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرائط رضاع
بحث ما در باب رضاع به اینجا رسید که محرّم در مورد رضاع این است که یکی از این عناوین سبعه بر انسان منطبق بشود، عناوین سبعه در آیه مبارکه آمده است، ما هفت تا عنوان نسبی داریم، چهار تا هم عنوان مصاهرهای داریم،همه اینها در این آیه مبارکه جمع شده است.
إنّ الله سبحانه حرّم سبع نساء بالنسب و خمس نساء بالمصاهرة کما قال عزّ و جل: « وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا »
با زناني که پدران شما با آنها ازدواج کردهاند، هرگز ازدواج نکنيد! مگر آنچه درگذشته (پيش از نزول اين حکم) انجام شده است؛ زيرا اين کار، عملي زشت و تنفرآور و راه نادرستي است.
کلمه: «فَاحِشَة» در لسان قرآن به معنای گناه بزرگ است، یعنی به گناه بزرگ فاحشه میگوید، بر خلاف عرف مردم که به زن زانیه کلمه فاحشه را به کار میبرند، اما در اصطلاح قرآن و عرب، آن منکر بسیار بد را فاحشه میگویند. کلمه «مَقْت»به معنای دشمنی است.
«حُرِّمَتْ عَلَيكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ – این هفت تا همگی سببیاند - وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ (مادر رضاعی مراد است ) وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ- هم برادر رضاعی را شامل است و هم خواهر رضاعی را،- وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ (مصاهره را میگوید، یعنی مادر زن) وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ – زنی از شوهر قبلیاش طلاق گرفته یا شوهرش مرده، بعد از پایان عده با مرد دیگری ازدواج کرده و همراه خود پسری را (که از شوهر قبلیاش میباشد) آورده و در این خانه بزرگ شد و برای خود زن گرفت، زنش برای این مرد (شوهر دوم مادرش) محرم نیست و او نمیتواند بگوید عروس، عروس پسر من است- وَأَنْ تَجْمَعُوا بَينَ الْأُخْتَينِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا»[1] .
هفت تا محرمات نسبی داریم، پنج تا هم محرّمات مصاهرهای.
فالمحرّمات من النسب عبارة عن الأمّ و البنت، و الأخت، و العمّة، و الخالة و بنت الأخر، و بنت الأخت.
و المحرّمات من جانب المصاهرة عبارة عن منکوحة الأب (زن بابا)، و أمّهات النساء (أمّ الزوجة)، الرّبیبة المدخول بأمّها، و حلیلة الابن (عروس انسان) و أخت الزوجة (خواهر زن که جمعش حرام است).
و إلیک بیان هذه العناوین إذا حصلت بالرّضاع.
این آیه را بخاطر این خواندیم که این نقشه را در رضاع پیاده کنیم، الآن همین نقشه را که در قرآن مجید آمده پیاده میکنیم، منتها باید کمی دقت شود چون مسأله مشکل است. ما این عناوین را در رضاع پیاده میکنیم تا فهمیده شود که تا چه اندازه توسعه دارد.
اول از نسبی ها شروع میکنیم و مصاهرتی ها را که پنج تاست بعداً بحث میکنیم.
ما به تبع از قرآن کریم نخست از «أمّ » شروع میکنیم چون قرآن هم از أمّ شروع کرده است و فرموده:« حُرِّمَتْ عَلَيكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ»، عیناً مثل قرآن مجید پیش میرویم، ام رضاعی کیست؟ انسان خیال میکند که امّ رضاعی کسی است که انسان شیر او را خورده، و حال آنکه این گونه نیست، یعنی أم رضاعی مفصل تر از آن چیزی است که ما خیال میکردیم، بلکه زنی است که من شیر او را خوردهام، زنی است که این زن را زاییده، زنی است که مادر این زن را زاییده،نسبی، زنی که این مرضعه من شیر او را خورده، یا مادر این مرضعة، شیر او را خورده، گاهی به نسب میزنیم و گاهی به رضاع.
بنابراین، امّ رضاعی آنکس نیست که شیر داده، بلکه نسبیاش را حساب کن، رضاعیاش را هم حساب کن، ام رضاعی،ام نسبی دارد، جنبه نسبی دارد، همه آنها برای من محرم است، ام رضاعی هم برای خودش أمّ رضاعی دارد، آن أمّ هم رضاعی دارد،همین که پیش میرود، همه اینها برای انسان أمّ است و حرام.
الأول: الأمّ من الرضاعة و هی من أرضعتک، أو من ولدت مرضعتک- مادر نسبی مرضعة -، أو ولدت من ولدها- جده این مرضعة، تا اینجا نسب تمام شد، بعداً سراغ رضاعی این مرضعه میرود – تمّ النسب.
أو أرضعتها – این مرضعه را شیر داده است -أو أرضعت من ولدها (الأمّ)، آنکس که مادر رضاعی این را شیر داده، بواسطة أو بوسائط، فکلّهنّ بمنزلة أمّک، و کما یحرمن من جانب النسب، یحرمن من جانب الرّضاع، فالرّضاع قائم مکان النسب.
الثانی: البنت من الرّضاعة، هی کلّ أنثی رضعت بلبنک، أو لبن من ولدته، أو أرضعتها امرأة ولدتها و کذلک بناتها من النسب و الرّضاع، فکلّهنّ بمنزلة بناتک.
بنابراین، همانطور که مادر نسبی دختر رضاعیام،برای من حرام میشود، مادر رضاعیاش نیز بر من حرام میشود.
الثالث: الأخت من الرّضاعة، و هی کلّ امرأة أرضعتها أمّک، أو أرضعت بلبن أبیک، و کذا کلّ بنت ولدتها مرضعتک أو فحلها.
من از یک مادری شیر خوردهام که دختر دیگری هم از این مادر شیر خورده،به شرط اینکه فحل ما یکی باشد، این دختر نسبت به من میشود خواهر رضاعی و حرام.
الرابعة و الخامس: العمّات و الخالات من الرضاعة، هنّ أخوات الفحل و المرضعة، و أخوات من ولدهما، من النسب و الرضاع و کذا کلّ امرأة أرضعتها واحدة من جدّاتک، أو رضعت من لبن أجدادک من النسب و الرّضاع.
السادس و السابع: بنات الأخ و بنات الأخت من الرّضاعة،هنّ بنات أولاد المرضعة و الفحل من الرّضاع و النسب، و کذا کلّ أنثی أرضعتها أختک أو بناتها أو بنات أولادها من الرّضاع و النّسب، و بنات کلّ ذکر أرضعته أمّک أو رضع بلبن أخیک، و بنات أولاده من الرّضاع و النّسب، فکلّهن بنات أخیک و أختک.
دختر برادر و دختر خواهر همانطور که در نسبی حرام است در رضاعی هم حرام است، اگر یک دختری است که شیر مرا نخورده،اما شیر برادرم را خورده است، این دختر نسبت به من میشود دختر برادر (بنات الأخ)، یا شیر خواهرم را خورده، نسبت به من میشود دختر خواهر.
خلاصه باید در تطبیق هم نسب ها بیاوریم و هم رضاع ها را.
إنّما الکلام فی المصاهرة
اینکه بحث را در جنبه مصاهره بررسی میکنیم، ما پنج تا مصاهرت داشتیم، منکوحة الأب، حلیلة الإبن، أمّ الزّوجة، أخت الزوجة، و الربیبة، اما یکی را از قلم انداختیم و آن عبارت بود از: « وَأَنْ تَجْمَعُوا بَينَ الْأُخْتَينِ» جمع بین الأختین در اینجا معنی ندارد، مگر اینکه بگویید انسان دو اخت رضاعی را جمع کند، آن خیلی مهم نیست.
« علی أی حال» ما این عناوین را حساب خواهیم کرد، آقایان از یک طرف میگویند حدیث رسول خدا ص فقط نسب را شامل است، یعنی مصاهرة را شامل نیست، چون پیغمبر ص فرموده: « یحرم من الرّضاع،ما یحرم من النسب»، مصاهرة را نگفته، ولی در عین حال همه این چهار مورد برای انسان حرام است، عرض میکنیم علتش این است که این مرکّب است من نسب و مصاهرة، اگر ما گفتیم مصاهرة نیست، مصاهرت خالصه را گفتیم و اما اگر ترکیب بشود من نسب و مصاهرة اشکالی ندارد، مثلاً منکوحة الإبن، خب! منکوحة الإبن که عروس انسان باشد، قطعاً بر انسان محرم است، حالا اگر منکوحة الإبن الرضاعی شد، فرزند رضاعی من است که زن گرفته، این هم حرام است، چرا؟ چون یک تکهاش را رضاع درست نمیکند، یک تکهاش تکوینی است، رضاع کدام را درست میکند؟ فرزند بودن را درست میکند. رضاع فقط جنبه نسبی را درست میکند که «ابن رضاعی»، میشود ابن نسبی، اما منکوحة باید تکویناً ایجاد بشود، یعنی واقعاً این پسر رضاعی من زن بگیرد، آنوقت زنش را برای من محرم میشود.فلذا اشکال نشود که شما در گذشته گفتید که حدیث پیغمبر اکرم ص مصاهره را شامل نیست، چطور اینجا شامل شد؟ در جواب عرض میکنیم که حرف قبلی ما درست است، مصاهرة تکویناً درست شده،رضاع فقط نسب را درست کرد،جعل ابن الرضاعی محل ابن النسبی. رضاعی فقط نسبی را درست کرد، بقیه را تکوین درست کرد،و هم چنین بقیه مثال ها، مانند منکوحة الأب، (زن بابا) برای پسر نسبی حرام است، برای پسر رضاعی هم حرام میباشد.
فهذه جملة المحرّمات من الرّضاع و النسب، فکلّ من یصدق علیه أحد هذه المذکورة فی الآیة الکریمة، یحرم التزویج بینهما، لقیام الرضاع مقام النسب.
و أمّا المحرّم من جهة المصاهرة المذکورة فی الآیتین فقد یحرم من جهة الرضاع أیضاً، فإنّه (صلّی الله علیه و آله ) و إن کان قال: «یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب» ولم یقل ما یحرم من النسب و المصاهرة، إلّا أنّ المحرّم من جهة المصاهرة ذو حیثیتین، حیثیّة المصاهرة و حیثیّة النسب.
فکلّ من حلیلة الإبن، و المنکوحة الأب، و أمّ الزوجة، و أخت الزوجة، و الربیبة المدخول بأمّها، مؤلّف من حیثیة نسبیّة و حیثیّة مصاهریّة.
حلیله پسر، دارای دو حیثیت است، حیثیت مصاهرةاش تکوینی است، حیثیة النسب به وسیله قاعده رضاع است،ابن بودن را قاعده رضاع درست میکند، اما اینکه ابن من، زن گرفته، این جهتش جنبه تکوینی دارد.
مثلاً منکوحة الأب محرّمة علی ابنه، فکونه أبا للغلام أمر نسبیّ، و کونها منکوحة للأب أمر مصاهریّ، و قس علیه البواقی، فالرّضاع بحکم التنزیل المنصوص فی الروایات یقوم مکان الحیثیة النسبیّة اعتباریاً أو تنزیلاً.
قاعده رضاع ابن غیر تکوینی (ابن رضاعی) را بجای ابن تکوینی نشاند، فلذا همان گونه که منکوحة پدر تکوینی بر پسر تکوینی و نسبی حرام است، و هکذا منکوحه پدر رضاعی هم بر پسر رضاعی حرام میباشد. قاعده رضاع ابنیّت و ابن بودن را درست کرد، اما زن بابا بودن یک امر تکوینی و وجدانی است.
و أمّا الحیثیة الأخری فیجب إیجادها تکویناً، فیتحقّق الموضوع بإحراز أحد جزأیه بالتنزیل الشرعی، و الآخر بالوجدان و التکوین.
و علی ذلک تحرم حلیلة الإبن الرضاعی، و منکوحة الأب الرضاعی، و الأمّ الرضاعیّة للزوجة، و الأخت الرّضاعیة لها، و الربیبة الرضاعیة الّتی دخل بأمّها الرّضاعیّة للربیبة.
در همه این عناوین،قاعده رضاع نسبیاش را درست میکند، بقیه را باید تکویناً درست کند. مثلاً من ربیبه رضاعی را نمی توانم بگیرم، ربیبه بودن را قاعده رضاع درست میکند،اما این ربیبه که جنبه مصاهرتی دارد، باید از خارج درست شود.