< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجب کفایی[1] [2]

گفتیم که ما در واجب کفایی با محقق خراسانی هماهنگ هستیم و آن اینکه این واجب بر همه واجب است ولی غرض مولی با عمل یک نفر تأمین می گردد و وجوب ساقط می شود.

امام قدس سره این نظر را نمی پسندد و چهار ماده ی نقض ارائه می دهد که در تهذیب الاصول[3] بیان شده است:

اولین نقض این است که چگونه واجب کفایی بر همه واجب است و حال آنکه بعضی از واجبات کفایی قابل تکرار[4] نیست. مثلا قتل کسی که پیغمبر اکرم (ص) را سبّ می کند. واجب، در صورتی بر همه واجب می شود که قابل تکرار باشد و حال آنکه یک نفر را نمی توان چند بار کشت.

دومین نقض این است که گاه واجب، قابل تکرار است ولی حرام می باشد. مثلا دفن کردن میّت از این قبیل است زیرا وقتی یک نفر را دفن می کنند حرام است او را از قبر بیرون بکشند و دوباره دفن کنند.

سومین نقض این است که قابل تکرار است ولی مطلوب نیست مانند کفن کردن میّت که مطلوب نیست دوباره کفن را از تن میّت بیرون کنند و او را دوباره کفن نمایند.

چهارمین نقض در جایی است که هم قابل تکرار است و هم مطلوب است مانند صلاة میّت. ولی اشکال آن این است که اگر بر همه واجب باشد اگر کسی بمیرد و هنوز نماز بر او نخوانده باشند بر تمامی افراد باید واجب باشد که در صلاة میّت حاضر شوند و حال آنکه شارع چنین چیزی نخواسته است.

نتیجه اینکه واجب کفایی نباید بر کل واحد واحد واجب باشد.

یلاحظ علیه: واجب کفایی مانند واجب عینی بر همه واجب است ولی در واجب عینی همه باید واجب را بیاورند ولی در واجب کفایی هرچند بر همه واجب است ولی این تا زمانی است که فردی آن را نیاورد و الا از مابقی ساقط می شود.

به عبارت دیگر، در واجب عینی قید و شرطی وجود ندارد و واجب مزبور بر همه واجب است ولی در واجب کفایی مادامی که حرام نباشد و ممکن باشد و یا مطلوب باشد بر همه واجب است. در نقض اول، تکرار واجب ممکن نیست و در دومی حرام است و در سومی مطلوب نیست.

اما در مورد نقض چهارم می گوییم: هرچند شأنا و فعلا همه باید برای میّت نماز بخوانند ولی چون یقین داریم که کسی هست که نماز میّت را بخواند از این رو لازم نیست همه بر نماز میّت حاضر شوند. از این رو اگر بدانیم جنازه ای در بیابان افتاده است و کسی بر آن نماز نمی خواند بر همه لازم است برای نماز میّت حاضر شوند.

 

النظریة الثانیة فی الواجب الکفایی[5] : واجب کفایی بر مجموع مکلفین واجب است (نه بر کل واحد واحد)

عام گاه افرادی است که به آن عام استغراقی می گویند: مانند اکرم کل واحد واحد من العلماء که در این صورت هر عالمی برای خودش اطاعت و عصیانی دارد و گاه مجموعی است مانند: اکرم مجموع العلماء که در این صورت اگر در میان صد عالم نود و نه نفر را اکرام کنیم و یک نفر را اکرام نکنیم واجب اتیان نشده است.

یلاحظ علیه: ادله بر خلاف آن اقامه شده است. اوامری مانند امر به معروف و نهی از منکر و امر به تجهیز میّت و امثال آن بر مجموع نیست بلکه بر کل واحد واحد می باشد.

البته می توان این نظریه را به نوعی توجیه کرد و آن اینکه در اصول این بحث مطرح است که آیا در خارج، افراد حقیقت دارد یا علاوه بر آن هیئت جمعی نیز برای خود واقعیتی دارد. فلاسفه قائل هستند که در خارج، فقط افراد حقیقت دارند و هیئت اجتماعی امری اعتباری است. مثلا اگر کسی ده نفر را به خانه ی خود دعوت کند برای آنها ده غذا می پزد و اگر قرار بود هیئت اجتماعی نیز مازاد بر آن باشد باید یازده غذا پخته می شد.

در عین حال، حقوقی ها و جامعه شناسان در مقابل فلاسفه قائل هستند که هیئت اجتماعی نیز برای خود واقعیتی دارد. البته واقعیت آنها مانند واقعیت افراد نیست. ظاهرا قرآن کریم نیز با این نظر موافق باشد و علاوه بر افراد، امت نیز گاه موضوع حکم است. در واجبات عینی، افراد موضوع حکم هستند ولی در بعضی از واجبات، امت موضوع حکم است مانند:

     ﴿وَ لِكُلِ‌ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون﴾‌ یعنی علاوه بر افراد، خود امت و نسل ها هم برای خود اجل دارند. گاهی اموی ها سر کار بودند و گاه عباسی ها و هکذا.

     ﴿كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِ‌ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ﴾ مثلا امروزه در کشورهای اروپایی شراب نوعی عمل خوب و حسن به حساب می آید.

     ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ‌ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ که وجوب روی امت رفته است.

     ﴿الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَر﴾ هرچند نماز خواندن وظیفه ی فرد است ولی اقامه ی آن وظیفه ی جامعه می باشد.

بنا بر این شاید مراد قائل به این قول که می گوید در واجب کفایی، وجوب روی مجموع رفته است این است که جامعه هم برای خود فرهنگ و واقعیتی دارد. از این رو برای جامعه ها خصلت هایی ثابت شده است و جامعه باید کارها را تقسیم کند به این گونه که جمعی باید امنیت را حفظ کنند و جمعی باید غذای افراد را تأمین کنند و جمعی باید به امر به معروف و نهی از منکر بپردازند و جمعی میّت را تجهیز کنند و هکذا.

و ان شئت قلت که واجبات عینی بر افراد واجب است ولی واجبات کفایی بر مجموع و بر امت واجب است.

 

النظریة الثالثة فی الواجب الکفایی[6] : آیت الله خوئی، مرحوم امام قدس سره و علامه طباطبایی در حاشیه ی کفایه این نظریه را قبول کرده اند و آن اینکه. واجب کفایی بر یک فرد واجب است بنا بر این بر همه به شکل عام استغراقی و یا مجموعی واجب نیست. البته آن فرد، بر کل واحد واحد صدق می کند و اگر یک نفر انجام دهد از دوش دیگران ساقط است. اینکه با اتیان یک نفر از ما بقی ساقط می شود علامت آن است که فقط بر یک فرد واجب است.

یلاحظ علیه: این بر خلاف ظاهر ادله است و ظاهر ادله این است که واجب کفایی بر کل واحد واحد واجب است.

اما جواب دلیلی که می آورند این است که چون با اتیان یک نفر، غرض مولی حاصل می شود دیگر موضوعی برای دیگران باقی نمی ماند.

 

النظریة الرابعة فی الواجب الکفایی[7] : این نظریه بدترین نظریه هاست و آن اینکه اهل سنت قائل هستند که بر یک فرد بیشتر واجب نیست و آن فرد نزد خداوند معین است ولی برای ما مشخص نیست. صاحب معالم این قول را نقل می کند.

یلاحظ علیه: اگر عند الله مشخص است چرا خداوند به همان فرد خطاب نمی کند؟ این بر خلاف حکمت می باشد.

 

ثمرات المسألة:

الثمرة الاولی[8] : کسی نذر می کند که اگر در امتحانات قبول شود به ده نفر که واجبی را انجام دهند یک درهم بپردازد. حال اگر میتی را روی زمین گذاشتند و هر ده نفر با هم نماز میّت را با هم شروع کنند (البته اگر یکی زودتر شروع به نماز کند از ما بقی ساقط است.)

در این صورت بر طبق قول اول می توان به همه یک درهم داد و نذر ادا شده است زیرا واجب کفایی بر کل واحد واحد واجب است و همه هم آن واجب را انجام داده اند. ولی بر طبق قول دوم که بر مجموع واجب است باید یک درهم پرداخت کرد هکذا طبق قول سوم و چهارم.

الثمرة الثانیة[9] : اگر قائل شویم که واجب کفایی بر کل واحد واحد واجب است اگر کسی بر میّت نماز بخواند دومی و سومی هم می توانند نماز میّت بخوانند و قصد قربت کنند زیرا دوباره نماز خواندن مستحب است. اما طبق بقیه ی نظریه ها فقط اولی می تواند قصد قربت کند ولی ما بقی نمی توانند زیرا با آوردن یک فرد، دیگر وجوبی باقی نمی ماند.

الثمرة الثالثة[10] : دو نفر با هم رفیقند و می خواهند وضو بگیرند و آبی وجود ندارد به همین دلیل نماز صبح خود را با تیمّم خوانده اند. این تیمّم تا زمانی باقی است که انسان به آب نرسیده باشد. بعد به آبی رسیدند که فقط برای وضوی یک نفر کافی است. آیا تیمّم هر دو باطل است یا تیمّم یک نفر و یا تیمّم هیچ یک باطل نمی شود. حکم مسأله بر طبق نظرات بالا متفاوت است.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد این ثمره را توضیح بیشتری می دهیم.

 

بحث اخلاقی:

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذا قيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ[11]

صدر آیه در مقام بیان یک حکم اخلاقی است. مثلا کسی در مجلسی نشسته است و کسی وارد می شود و جایی برای او نیست. برای احترام به او باید جمع تر نشست تا جایی برای او باز شود.

اما اگر اصلا جایی نباشد ولی فردی که وارد می شود عالم و یا خطیبی است که در این صورت باید بلند شد و برخاست تا جایی برای او باز شود: ﴿وَ إِذا قيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا

در بخش دیگر آیه ملاک فضیلت بیان شده است که دو چیز است و عبارت است از ایمان و علم: ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ﴾ اگر این دو در یک فرد جمع شود درجات او بسیار بالاتر می باشد.

خداوند در آیه ی دیگر می فرماید: ﴿وَ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِيمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ‌ في‌ كِتابِ اللَّهِ إِلى‌ يَوْمِ الْبَعْثِ[12]

البته از آن سو اگر کسی وارد می شود نباید کسی را بلند کند تا خودش بنشیند.

در روایت است که امام حسن عسکری علیه السلام نشسته بود و خانه ی ایشان در سامراء مملو از افراد مختلف بود. امام علیه السلام در سامراء محبوس نبود بلکه تحت نظر بود. در این زمان فرد عالم و محدثی وارد شد که امام علیه السلام برخاست و در کنار خود به او جا داد. بعد از اتمام جلسه بنی هاشم اعتراض کردند که ما بستگان و بنو عم شما هستیم ولی اجازه نمی دهید در کنار شما بنشینیم چگونه او را در کنار خود جای داده اید که امام علیه السلام آیه ی مزبور از سوره ی مجادله را تلاوت فرمود و در واقع فرمود او که عالم و محدث است بر بنی هاشم که اهل چنین فضیلتی نیستند برتری دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo