< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه یازدهم استصحاب

بحث در تنبیه یازدهم استصحاب است. ابتدا اقسام را با هم مرور می کنیم و بعد به سراغ احکام هر قسم می رویم:

محقق خراسانی ابتدا دو قسم مطرح می کند و بعد آن را چهار قسم می کند و سپس قسم اول را نیز به چهار قسم تقسیم می نماید. اما در اقسام بعدی بجز اولی این تقسیم چهارگانه را ذکر نمی کند.

حاصل آن این است که گاه وجود حادث را با وجود حادثی دیگر می سنجیم و گاه عدم حادث را با وجود حادث دیگر.

حال این دو تا را چهار تا می کنیم و آن اینکه اولی گاه مفاد کان تامه است و گاه مفاد کان ناقصه.

قسم دوم نیز گاه به شکل لیس ناقصه است و گاه به شکل لیس تامه. (محقق خراسانی لیس ناقصه را اول بحث می کند.)

اما صورت اول که خودش چهار صورت شد یعنی نسبت وجود حادث به حادث دیگر به شکل مفاد کان تامه: این خود بر چهار قسم است:

    1. گاه اثر بر یک نوع از حادث اول بار است مثلا اثر فقط بر سبق بار است.

    2. گاه اثر بر دو نوع از حادث اول بار است مثلا اثر هم بر سبق بار است و هم بر تأخر.

    3. حادث دیگر نیز گاه یک حالتش اثر دارد.

    4. و گاه هر دو حالتش دارای اثر است.

ایشان وقتی به کان ناقصه و لیس تامه و ناقصه می رسد این چهار قسم را ذکر نمی کند زیرا استصحاب در آنها اساس و پایه ای ندارد.

اذا علمت هذا فنقول:

اما قسم اول:

الصورة الاولی: اذا ترتّب الاثر علی نوع لا علی نوعین.

مثلا دو برادر هستند که یکی عقیم است و دیگری غیر عقیم و هر دو از دنیا رفته اند و نمی دانیم کدام لاحق است و کدام سابق. اگر عقیم ابتدا فوت کرده باشد اثر دارد زیرا برادر غیر عقیم از او ارث می برد ولی اگر غیر عقیم ابتدا فوت کرده باشد اثر ندارد زیرا فقط اولادش از او ارث می برند و نسبت به ارث بردن برادر از او اثر ندارد.

اگر اثر بر کان تامه باشد می گوییم: سبق موت العقیم. این استصحاب اثر دارد و اثر آن این است که برادر غیر عقیم از او ارث می برد.

الصورة الثانیة: حادث اول دو صورتش اثر دارد. این صورت مثال شرعی ندارد و باید خودمان مثالی برای آن دست و پا کنیم: مثلا زید و عمرو با هم در دویدن مسابقه گذاشته اند من نذر کردم که اگر زید سابق باشد یک دینار در راه خدا بدهم و اگر برنده نشود یک درهم در راه خدا بدهم و آنها نیز مسابقه داده اند و نمی دانم چه کسی برنده شده است. در اینجا اصالة عدم سبق زید بر عمرو و اصالة عدم تأخر زید از عمرو جاری می شود و تعارض کرده و ساقط می شوند. در نتیجه من علم اجمالی دارم که یا یک دینار باید بدهم و یا یک دینار و اشتغال یقینی برائت یقینیه می خواهد و باید هر دو را بدهم. مگر اینکه از باب اقل و اکثر بگویم که یک درهم برای من قطعی است و ما بقی مشکوک می باشد و در آن برائت جاری می شود.

الصورة الثالثة: هم حادث اول اثر دارد و هم حادث دوم دارای اثر است و من نذر کرده ام که اگر زید برنده شود یک دینار و اگر عمرو برنده شود یک درهم بدهم. حال مسابقه داده اند و واقع مشتبه شده است و نمی دانیم چه کسی برنده شده است. در اینجا دو استصحاب جاری می شود و تساقط می شود و در اینکه من چه باید در راه خدا بدهم مانند قسم سابق عمل می کنم.

الصورة الرابعة: هم حادث اول که زید است و هم حادث دوم که عمرو است هر کدام تقدم و تأخرشان اثر دارد. مثلا من چهار نذر کرده ام و آن اینکه اگر زید برنده شود فلان چیز در راه خدا دهم و هکذا اگر متأخر شود یک چیز دیگر و هکذا در سابق و لاحق شدن عمرو در مسابقه هر کدام یک چیز خاصی در راه خدا بدهم. حال امر مشتبه شده است و استصحاب ها در این قسم با هم تعارض و تساقط می کنند و من باید مطابق قسم اول عمل کنم یا بر اساس علم اجمالی عمل کنم و یا بر اساس اقل و اکثر.

تم الکلام فی القسم الاول.

 

القسم الثانی: مفاد کان ناقصه

پدری و فرزندش فوت شده است و نمی دانیم کدام مقدم است و کدام مؤخر. ولد نیز اولادی دارد که فوت او دارای اثر باشد.

اگر والد سابق باشد ولد ارث می برد و چون الآن از دنیا رفته است سهم الارث او از والد به فرزندش می رسد. ولی اگر ولد اول مرده باشد از والد ارث نمی برد. محقق خراسانی در اینجا آن چهار صورت سابق را ذکر نمی کند.

موضوع عبارت است از: موت الوالد السابق علی موت الولد. در اینجا اثر بر کان ناقصه است نه تامه. این استصحاب حالت سابقه ندارد زیرا کِی بود که موت والد اتفاق افتاده باشد که سابق بر موت ولد باشد؟

ممکن است گفته شود که اگر خودش حالت سابقه ندارد چرا عدم را در مورد آن اجرا نمی کنیم؟

در پاسخ می گوییم: این موجبه است و موجبه با فرض صدق الموضوع است و اگر موضوع وجود داشته باشد عدم در مورد آن معنا ندارد. در متن تهذیب آمده است: و لا بد من صدق الموجبة من وجود الموضوع اما خارجا او ذهنا.

به هر حال در اینجا چون حالت سابقه وجود ندارد معنا ندارد بگوییم: یک حالت یا دو حالت از یک حادث و یک حالت و یا دو حالت حادث دیگر دارای اثر است یا نه.

تم الکلام فی القسم الثانی

 

القسم الثالث: محقق خراسانی در اینجا ابتدا لیس ناقصه را بحث می کند و بعد تامه را و می فرماید: اذا ترتّب الاثر علی عدم الحادث عند وجود الحادث الآخر. مثلا آبی بود قلیل که با آب قلیل آن را به حد کر رساندیم و ملاقاتی هم با دستمال نجس کرده است و نمی دانیم کدام مقدم و کدام مؤخر است. در اینجا اثر که نجاست است بر لیس ناقصه بار است یعنی می گوییم: الماء الموصوف بعدم الکریة اذا لاقاه نجس یصیر نجسا. این استصحاب حالت سابقه ندارد. این از قبیل موجبه ی معدوله است که مانند موجبه ی خالصه احتیاج به موضوع دارد. البته ممکن است لیس تامه اثر داشته باشد یعنی می گوییم: عدم الکریه عند الملاقاة. این استصحاب حالت سابقه دارد یعنی قبل از اینکه حوض و آب و نجاست باشد ملاقاتی نبود و اکنون همان را استصحاب می کنیم.

قابل توجه اینکه در لیس چون خودش دارای عدم است دیگر عدم بر سر آن نمی آوریم.

 

القسم الرابع: اذا ترتّب الاثر علی عدم الحادث عند وجود حادث الآخر به مفاد لیس تامه.

محقق خراسانی باید در این قسم بگوید استصحاب جاری است. اما در عین حال، ایشان ابتکاری به خرج می دهد و می گوید: حالت شک به یقین متصل نیست. یعنی می گوییم: عدم الکریة لدی الملاقاة. این استصحاب حالت سابقه دارد که همان عدم ازلی است ولی به سبب عدم اتصال زمان شک به یقین جاری نمی باشد.

اصولیون مانند نائینی و مشکینی این عدم اتصال را به گونه ای مطرح کرده اند که ما آن را نمی پسندیم.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این نکته را بحث می کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo