< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

99/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /مشکلة الطهارات الثلاث

 

بحث در مشکل طهارات ثلاث از چند جهت بود:[1]

    1. يکي اينکه بر امر غيري ثوابي مترتّب نمي شود پس چطور بر طهارات ثلاث، ثواب مترتّب شده است؟!

    2. دوّم اينکه اوامر متعلّق به طهارات ثلاث، اوامر توصّليه هستند و در امتثال اوامر توصّلي قصد قربت شرط نيست پس چطور در اتيان طهارات ثلاث، قصد قربت شرط شده است؟

    3. سوّم اينکه امر غيري، عبادت ساز نيست پس چطور با قصد امتثال امر غيري، طهارات ثلاث، عبادي مي شوند؟

    4. طهارات ثلاث بما هم عباداتٌ، مقدّمه صلاة و متعلَّق امر غيري قرار گرفته اند و از طرفي عبادت بودن آنها وجود امر قبل از آنها و قصد آن امر است و اين لازمه اش دور است.

جواب از اشکال اوّل روشن است زيرا مبناي ما در ثواب، تفضّل است و چه اشکالي دارد که شارع مقدّس، تفضّلا بر امتتثال امر غيري، ثواب مترتّب کند و امّا بنابر مبناي استحقاق هم ملاک ثواب، امتثال امر قرار داده شده است و فرقي ندارد که اين امر، امر نفسي باشد يا غيري، بنابراين بايد بر امتثال امر غيري نيز ثواب مترتب شود.

گفتيم در جواب باقي اشکالات، 4 جواب از ناحيه علماءداده شده است که دو جواب اوّل را خوانديم:

    1. امام رحمه الله: ملاک عباديّت عبادت، صلاحيّت ذاتي داشتن شيء و نيت تقرّب از ناحيه عبد است و فرض اين است که طهارات ثلاث، داراي صلاحيت ذاتي هستند و با اين جواب هر سه اشکال اخير مرتفع مي شود زيرا اوّلا ترتب ثواب بر صلاحيت ذاتي آنهاست و ثانيا اينها با لحاظ صلاحيت ذاتيشان عبادند و قصد قربت نياز دارند و ثالثا صلاحيت ذاتي در آنها عبادت ساز است و رابعا امر غيري تعلّق گرفته به ذات طهارات ثلاث پس امر غيري متوقف بر وضوء مع قصد القربة است امّا قصد قربت در وضوء متوقف بر امر غيري نيست بلکه متوقف بر صلاحيت ذاتي در خود اوست.

حال در اين جلسه دو جواب ديگر را مي خوانيم:

    2. محقق خراساني رحمه الله: عباديت طهارات ثلاث مربوط است به امر نفسي استحبابي که در خود طهارات ثلاث وجود دارد.[2]

    3. الجواب الثاث للمحقق النائيني(رحمه الله)[3] : جواب سوّم مربوط به مرحوم محقق نائيني است: عباديت شيء در گرو امر نفسي و امر غيري هيچ کدام نيست بلکه در گرو امر نفسي به ذي المقدمه است و چون ذي المقدمه مرکب از اجزاء و شرائط است در حقيقت امر آن شامل شرائط نماز نيز مي شود و آن طهارات ثلاث است و آنها را نيز عبادت مي کند.

يلاحظ عليه: ايشان بين قيد و تقيّد خلط کرده است؛ آني که جزء نماز است تقيّد است و آني که از آن بحث مي کنيم خود قيد است، بحث ما در نفس طهارات ثلاث است نه تقيّد صلاة به طهارات ثلاث؛ به عبارت ديگر بايد فرق بگذاريم بين جزء و شرط، آنچه متعلَّق صلاة است اجزاء صلاة است نه شرائط نماز.

الجواب الرابع للمحقق البروجردي(اعلي الله مقامه)[4] : همينکه شخص، وضوء و غسل و تيمم را به خاطر امر نفسي نماز(اقيموا الصلاة) انجام دهد، موجب عبادت شدن آنها مي شود به عبارت ديگر اگر چيزي در خدمت امر نفسي شد، باعث مي شود که آن چيز نيز علاوه بر متعلَّق امر نفسي، عبادت شود.

يلاحظ عليه:

     آيا مقصود شما اين است که امر نفسيِ نماز داعي به وضوء هم هست؟!

         اشکال: در حالي که هر امري فقط به متعلَّق خود دعوت مي کند.

     و يا اينکه مقصود شما اين است که امر نفسيِ نماز داعي به وضوء نيست امّا همين در خدمت بودن وضوء براي امر نفسيِ نماز او را عبادت مي کند.

         اشکال: نمي توان اين ملاک را به صورت کلّي پذيرفت زيرا مثلا سَتر در نماز در خدمت امر نفسيِ نماز است امّا عبادت نيست.

الجواب الرابع: جوابنا: جواب ما به اين نحوه است که چند فروع را مطرح مي کنيم و در لابلاي آن نظر خود را بيان مي کنيم:

    1. اذا توضّأ قبل الوقت: وضوء گرفتن قبل از وقت سه صورت دارد و وضوء گرفتن بعد از وقت چهار صورت دارد:

    1. وضوء گرفتن قبل از وقت به خاطر امر نفسي(مبناي آخوند)

        2. طبق اين مبنا وضوء صحيح است.

    3. وضوء گرفتن قبل از وقت به خاطر قابليت ذاتي(مبناي امام)

     طبق اين مبنا هم وضوء صحيح است زيرا قابليت ذاتي دارد.

    4. وضوء گرفتن قبل از وقت به خاطر امتثال امر نفسي صلاة(مبناي محقق بروجردي)

     طبق اين مبنا، وضوءصحيح نيست زيرا هنوز به دليل عدم دخول وقت صلاة، امر نماز نيامده است تا وضوء به خاطر آن انجام شود و به عبارت ديگرهنوز امر صلاة نيامده است تا باعثيت براي وضوءداشته باشد به عبارت ديگر هنوز مخدوم نيامده است تا وضوء در خدمت او باشد.

ايشان طبق مبناي خودشان وضويي که قبل از اذان شخص مي گرفت را براي خواندن نماز کافي نمي دانستند و باطل مي دانستند.

يلاحظ عليه: طبق مبناي ايشان نيز مي توان به وضوي قبل از اذان صحّت بخشيد به اين نحوه که بگوييم: آنچه که باعث و محرِّک است واقعِ امر به صلاة نيست بلکه علم به امر صلاتي درآينده است و همين مقدار براي باعثيت کفايت مي کند.

نکته: امر غيري را به عنوان صورت چهارم نياورديم زيرا هنوز وقت داخل نشده است.

    2. اذا توضّأ بعد الوقت:

    1. اتيان به خاطر امر نفسي و وجوب غيري ندارد.

     در اين صورت وضوء صحيح است.

    2. اتيان به خاطر امر نفسي و وجوب غيري هم دارد.

     در اين صورت وضوء باطل است زيرا با آمدن وجوب غيري، امر نفسي استحبابي از بين مي رود زيرا قدرت واجب نفسي از مستحب نفسي بيشتر است و صحت وضوء نيز به خاطر امر استحبابي وضوء بود که فرض اين است که اين امر استحبابي نفسي از بين رفته است.

    3. آوردن وضوء للامر الغيري

     مشهور است که امر غيري مقرِّب نيست همانطور که مبعّد نيست امّا به نظر ما معني ندارد که بگوييم مقرّب نيست بلکه وضوء را در اين صورت صحيح مي دانيم.

    4. الکون علي الطهارة امر مستحب

     عنوان "الکون علي الطهارة" امر مستحب چه قبل از وقت و چه بعد از وقت مي باشد زيرا از روايات استفاده مي شود که خوب است مؤمن هميشه با وضوء باشد؛ پس هيچ مشکلي در عباديت آنها نيست اگر نيت وضوء گيرنده همين "الکون علي الطهارة" باشد.

بحث ما در تقسيمات واجب بود که بحث تقسيم واجب به نفسيّ و غيريّ به پايان رسيد و جلسه بعد ان شاء الله درباره تقسيم واجب به اصليّ و تبعيّ خواهيم پرداخت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo