< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

99/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/ متعلّق الأوامر و النواهي/ خارج اصول

 

الفصل السابع: هل الاوامر و النواهی تتعلّق بالطبائع أو الافراد؟[1]

این بحثی است که در کتب قدیم هم مطرح بوده است، امّا در فهم عنوان مسأله اشتباه رخ داده شده است، و لذا برای اینکه عنوان مسأله درست فهمیده شود چهار مقدّمه را عرض می کنیم و سپس به اصل بحث خواهیم پرداخت:

    1. لیس النزاع فی الدلالة اللفظیّة:

اوّلا عنوان بحث، ضیق است در حالی که بحث ما در متعلّقات احکام است که برخی از احکام توسّط امر و نهی بیان شده اند ولی برخی از آنها توسّط جمله خبریه یا امور دیگر بیان شده است که غیر از امر و نهی است، مثلا: الوالدات یرضعن اولادهنّ حولین کاملین: این حکم شرعی است امّا با جمله خبریه بیان شده است بنابراین عنوان بحث، امر و نهی است است در حالی که بحث ما منحصر در امر و نهی نیست و شامل جملات خبریه نیز م شود.

ثانیا بحث ما لفظی نیست اگر بحث ما لفظیّ می بود همه باید اتفاق نظر بر یک قول می داشتند زیرا هیئت امر دلالت بر بعث می کند و مادّه نیز دلالت بر حدث می کند، در مطوّل گفته است که: مصدر مجرّد از الف و لام و تنوین یدلّ علی الحدث، اگر دلالت لفظیه می بود همه باید می گفتند که: الامر یتعلَّق بالطبیعة، چون هیئت دالّ بر بعث و مادّه نیز یدلّ علی الحدث که همان طبیعت باشد، معلوم می شود بحث ما معنوی است نه لفظیّ.

    2. الثانی: لیس النزاع مبنیّا علی بعض المسائل الفلسفیّة

مسأله اصولی ربطی به مسأله فلسفی ندارد، زیرا بحث فلسفی، بحث عقلی و بحث اصولی، بحث لفظی است، در فلسفه دو بحث داریم:

الف) آیا ماهیّت اصیل است یا وجود؟

ب) آیا در خارج طبیعت است یا فرد؟

بعضی ها خیال کرده اند که اگر ما قائل به اصالت الوجود یا وجود فرد در خارج شویم باید بگوییم: الامر یتعلّق بالفرد؛ امّا اگر اصالة الماهویّ شویم و یا قائل شویم که طبیعت در خارج نیست باید قائل شویم که امر متعلِّق به طبایع است، اینها آمده اند بین آن دو مسأله فلسفی با مسأله اصولی رابطه بر قرار کرده اند، اصالة الماهویّ گفته الامر یتعلّق بالطبیعة و اصالة الوجودی گفته: الامر یتعلَّق بالفرد، و آن کسی که گفته طبیعت در خارج هست گفته: امر متعلِّق به طبیعت است و آن که گفته در خارج است نه طبیعت گفته: الامر یتعلَّق بالفرد.

یلاحظ علیهم: این کلام شما اشتباه است زیرا مسأله اصولی در جای خودش و مسأله فلسفی نیز در جای خودش، ربطی به هم ندارند و عجب این است که آیت الله شیخ محمّد حسین اصفهانی (قدّس سرّه) خیلی این مسأله را طول داده اند و این بحث را وارد مسائل فلسفی کرده است در حالی که مسائل فلسفی برهان عقلی دارد و مسائل اصولی دنبال براهین عقلی نیست بلکه دنبال تجزیه و تحلیل مرام متکلّم است.

    3. المقدّمة الثالثة: ما هو المراد من الطبیعة

طبیعت به دو معنا استعمال شده است:

    1. به ماهیتی گویند که تحت مقوله واحده باشد، توضیح ذلک: سراسر عالم آفرینش ده مقوله است یک جوهر و نه عرض و هر گاه ماهیت تحت یک مقوله باشد به آن میگویند: طبیعت، مانند انسان که تحت مقوله جوهر است یا مثلا هندسه تحت عنوان کمّ متصل است و حساب تحت عنوان کمّ منفصل است، هر چیزی که تحت مقوله واحده باشد طبیعت گفته می شود البته طبیعت تکوینی همین است.

    2. ربما یطلق الطبیعة علی العنوان المنتزع من المقولات المتعدّدة، مثل صلاة یک مقوله است بلکه سه مقوله است: جهر و اخفاتش تحت مقوله کیف است ، قرائتش تحت مقوله فعل است، رکوع و سجودش تحت مقوله وضع است.

    4. المقدّمة الرابعة: ما هو المراد من الافراد؟

یطلق الفرد و یراد منه احد المعنییین:

    1. یطلق الفرد و یراد به الفرد الخارجیّ من الطبیعة حال فرق نمی کند طبیعت به معنای حقیقی یا طبیعت به معنای منتزع، وقتی یک نفر نماز می خواند این صلاة، یک فرد است.

بررسی معنای اوّل: فرد در اینجا به این معنا مراد نیست زیرا بحث ما در عروض امر و نهی است در حالی که فرد، محلّ عروض نیست بلکه محلّ سقوط است، در حالی که بحث ما در متعلَّق امر است و فرد به این معنی ربطی به متعلَّق امر ندارد. زیرا این فرد به این معنی، قبل از وجود، موجود نیست تا متعلَّق باشد و بعد از وجود نیز که امر ساقط است.

    2. مراد از فرد، ضمائم است، توضیح ذلک: همه متعلّقات یک ضمائمی دارند مانند خنکی آب و گرمی آن در ظرف بلوری بودن یا سفال بودن آن؛ تظهر الثمرة در اینکه اگر شخص وضوء بگیرد و اصل وضوء را برای خدا بگیرد ولی سردی آب را برای خنک شدن نیت کند اگر بگوییم امر روی فرد می رود وضوءباطل می شود زیرا مأمور به آب همراه با ضمائم است پس باید هم آب و هم ضمائمش برای خدا آورده شود و چون ضمائمش برای خدا نیست وضوء باطل می شود. امّا اگر بگوییم متعلَّق امر، طبیعت است، نمازش صحیح است.

اذا علمت هذه المقدمات الاربع نحن نقول بتعلّق الامر بالطبیعة لا الفرد بمعنی الضمائم: متعلَّق احکام، اصل طبیعت است نه ضمائم

دلیل ما: زیرا آنچه در غرض مولی مدخلیت دارد متعلَّق امر است امّا ضمائم که در غرض مولی مدخلیت ندارد معنی ندارد تا جزء متعلَّق امر قرار گیرد و قرار گرفتنش، عبث می شود بنابراین اگر اصل وضوء به خاطر خدا باشد امّا اگر سردی آن به خاطر خنک شدن باشد وضویش صحیح خواهد بود و نظر مرحوم سیّد (قدّس سرّه) در عروه نیز همین است.

ادلّه مخالف:

مخالف می گوید: امر روی افراد می رود نه طبیعت به چند دلیل:

    1. الدلیل الاوّل للمخالف: در خارج طبیعت وجود ندارد بلکه در خارج فقط فرد است، الطبیعیّ موجود بوجود افراده، بنابراین آنچه در خارج موجود است، فرد است نه طبیعت

یلاحظ علیه: این جمله (الطبیعی موجود بوجود افراده) به این معنی نیست که طبیعت در خارج وجود ندارد بلکه منظور این است که اثنینیت در خارج نیست یعنی اینطور نیست که در خارج طبیعت و فرد مستقل از هم باشند بلکه طبیعت و فرد وجودا یک هستند؛ توضیح ذلک: الطبیعة واحدٌ نوعا و متکثّر وجوداً: یعنی به تعداد افراد، طبیعت داریم.

    2. در جلسه بعد بقیه ادلّه مخالفین را ذکر خواهیم کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo