< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

99/10/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/کشف النهی عن الفساد /مقدّمات بحث

 

الفصل الثالث: فی کشف النهی عن الفساد[1]

این بحث، از یک جهت، بحث جدیدی است و از یک جهت، ارتباط به مطلبِ ما سبق دارد و این مسأله عبارت است از اینکه: آیا نهی از عبادت یا معامله گواه بر فساد آن است یا نیست؟ البته برای اینکه این مسأله بشکافیم مقدّماتی باید گفته شود که هفت مقدّمه است و پیج مقدّمه را این جلسه فرا خواهیم گرفت. مرحوم محقق خراسانی (قدّس سرّه) هم قسمت اعظم این مقدمات را در کفایه آورده است.

المقام الاوّل: عنوان بحث سه جور است:

    1. گاهی می گویند: هل یکشف النهی عن الفساد؟

    2. گاهی می گویند: هل یلازم النهی عن العبادة الفساد؟

    3. گاهی می گویند: هل یدل النهی علی الفساد؟

دو تای اوّلی اعمّ از دلالت لفظی و لبّی (مثل اجماع یا بناء عقلاء) است امّا تعبیر سوّم (یعنی دلالت) فقط دلالت لفظیه را شامل می شود بنابراین بهتر است عنوان بحث ما یکی از دو مورد "یکشف" یا "یلازم" قرار دهیم و کلمه "یدل" را ذکر نکنیم تا هر دو قسم یعنی دلالت لفظیه و غیر لفظیه را شامل شود.

المقام الثانی: آیا بین مسأله‌ی: «نهی و فساد ملازمه هست یا نیست؟» و بین بحث قبل «اجتماع امر و نهی هل یجوز ام لا؟» فرقی وجود دارد؟ آقایان فرقهایی ذکر کرده اند ولی این دو بحث فرق جوهری دارند و اصلا ما به الاشتراک ندارند تا دنبال ما به الامتیازش بگردیم (به قول مرحوم سبزواری: المیز إمّا بتمام الذات[2] ) بحث اوّل از "اجتماع امر و نهی است فی شیء واحد" و بحث دوّم "ملازمه بین نهی و فساد" است البته یک مطلب هست و آن این است که اگر در مسأله‌ی قبلی مبنای مرحوم آخوند (قدّس سرّه) را بپذیریم که امر و نهی جمع نمی شوند و اقوی الملاکین را اخذ می کنیم و بناء باشد نهی را مقدّم کنیم، مسأله ی قبل صغری ساز برای این مسأله می شود.

المقام الثالث: هل المسألة عقلیّة أم لفظیّة: مرحوم نائینی (قدّس سرّه) قائل است این مسأله، عقلی است: آیا عقلا ملازمه بین نهی و فساد هست یا خیر؟ آیا چیزی می تواند مبغوض باشد و عقلا باطل نباشد؟ مرحوم آخوند (قدّس سرّه) می فرماید: این مسأله، هم می تواند عقلی باشد و هم می تواند لفظی باشد چون در میان علمای ما کسانی هستند قائل به ملازمه عقلی نیستند ولی در عین حال قائلند که نهی دالّ بر فساد است پس معلوم می شود که دلالت در نزد آنها لفظی بوده است.

الرابع: المسألة اصولیّة لا قاعدة فقهیّة: فرق است بین مسألة اصولیّة و قاعدة فقهیّة مثل "کلّ شیء طاهر" قاعده فقهیّة است ولی "الامر یدل علی الوجوب" مسأله اصولیه است؛ این مسأله نیز اصولی است، زیرا میزان در شناخت مسأله‌ی اصولیه این است که نتیجه‌ی مسألة اصولیه کبری برای استنباط واقع می شود و اتفاقا اینجا چنین است، در اینجا کبری برای استنباط واقع می شود، صغری را از کتاب الله و سنت می گیریم: "لا تبع ما لا لیس عندک"؛ "لا تصلّ فی وَبَر ما لا یؤکل لحمه"؛ "لا تبع ما لیس عندک"؛کبری را کفایه میگوید: «اذا کان الشیء منهیا عنه فهو فاسد» پس عبادت و معامله تو فاسد است، بنابراین هذه المسألة مسألة اصولیّة، زیرا نتیجه‌ی این مسأله کبرای استنباط قرار می گیرد.

تمّ الکلام فی الامور الاربعة

الخامس: آیا تمام اقسام نهی داخل بحثند یا خیر؟ اقسام نهی عبارت بودند از:

    1. النهی إمّا تحریمیّ أو تنزیهیّ

    2. النهی إمّا نفسیّ(لا تبع ما لیس عندک) أو غیرِیّ (مقدّمه ازاله نجاست ترک نماز است)

    3. النهی إمّا اصلیّ أو تبعیّ: اصلی و تبعی را دو جور معنا کردیم که دوباره مطرح خواهیم کرد.

    4. النهی إمّا مولویّ أو ارشادیّ؛ این تقسیم اخیر را جلسه‌ی بعد بحث خواهیم کرد و در این جلسه، درباره سه تقسیم اوّل بحث می کنیم.

آیا همه آنها داخل در عنوان بحثند؟

     مرحوم آقای نائینی (قدّس سرّه) عنوان بحث فقط شامل تحریمی می شود نه تنزیهی، فقط نفسیّ را شامل می شود نه غیری، و اصلا درباره‌ی اصلی و تبعی بحث نکرده است.

     امّا مرحوم آخوند (قدّس سرّه) تمام اینها داخل در محلّ بحند یا لفظا یا ملاکا (ملاک یعنی روح بحث شامل همه اقسام می شود و لو لفظا عنوان بحث بر آن دلالت نکند)

امّا الاوّلان: النهی إمّا تحریمیّ أو تنزیهی: مرحوم آخوند (قدّس سرّه) می فرماید مسلّما نهی تحریمی داخل بحث است لفظا، امّا نهی تنزیهی -مانند لا تصلّ عند مطالع الشمس- داخل در بحث نیست، مثلا در مثال مذکور نهی از نماز در هنگام طلوع خورشید ارشاد به این است که به خورشید پرستان شبیه نشوید و الّا اگر کسی نماز مستحبی در هنگام طلوع بخواند که نمازش باطل نیست پس نهی تنزیهی است، این نهی لفظا داخل در بحث نیست چون کلمه‌ی "نهی" در عنوان، منصرف به نهی تحریمی است و امّا "ملاکا" داخل است چون ملاک این بحث نزاع بر سر این است که آیا نهی، کاشف از عدم مطلوبیّت است یا خیر؟ که این ملاک در تحریمیّ و تنزیهی مشترک است.

یلاحظ علیه: منشأ انصراف یا کثرت استعمال است و یا کثرت وجود در حالی که استعمال نهی در نهی تنزیهی اکثر استعمالا است و وجود تنزیهی نیز نسبت به تحریمی اکثر وجودا است.

امّا نهی نفسی و غیری: مسلّما "نفسی" را می گیرد که به نظر ما غیری را هم لفظا می گیرد نه اینکه از راه ملاک وارد شویم.

در غیری، مرحوم آخوند (قدّس سرّه) تفصیلی قائل است که ما آن را شرح می دهیم: گاهی غیری (مانند: "لا تصلّ عند الابتلاء بنجاسةالمسجد") اصلیّ است و گاهی تبعیّ و اصلی و تبعیّ نیز دارای دو معناست:

    1. مبنای مشهور: اصلی: آن است که دلالتش مطابقی باشد. تبعیّ: آن است که دلالتش تضمّنی و التزامی باشد.

پس اصلی و تبعی، طبق این تعریف، ناظر به مقام اثبات است، توضیح ذلک: گاهی دلالتش مستقیم است –که دلالتش مطابقی می شود- و گاهی دلالت لفظی اش مستقیم نیست -که دلالتش تضمّنی و التزامی می شود- ؛ اگر بگوییم: "اصلی و تبعی ناظر به مقام اثبات است" عنوان بحث هر دو را (غیریِ نفسی، غیری تبعیّ) لفظا شامل می شود. زیرا دلالت مطابقی و تضمّنی و التزامی هر سه از اقسام دلالت لفظیّه است همانطور که محقق سبزواری فرموده است: « دلالة اللفظ بدت مطابقة***حيث على تمام معنى وافقه‌*** و ما على الجزء تضمنا وسم‌*** و خارج المعنى التزام إن لزم‌« هر سه نوع دلالت را جزء اقسام دلالت لفظیّه قرار داده است.

    2. مبنای مرحوم آخوند (قدّس سرّه) : ایشان غیری و نفسی را مربوط به مقام ثبوت و اراده می داند نه مقام اثبات (که مشهور قائل بودند) توضیح ذلک: اگر مورد "اراده مولی" قرار گرفت "اصلی" است و "اگر مولی توجّه می کرد اراده می کرد" این "تبعی" است اگر اینجور بگویییم باید بگوییم "غیری اصلی" داخل در عنوان بحث است و "غیری تبعی" ملاکا داخل عنوان است نه لفظا زیرا غیری تبعی طبق مبنای مرحوم آخوند (قدّس سرّه) اصلا خطابی ندارد تا بحث دلالت پیش آید.

بقی هنا کلیمة: مرحوم ابوالقاسم قمّی (قدّس سرّه) می فرماید: اصلا بحث در "نهی" نیست بلکه بحث در "عقوبت" است: «هل هناک ملازمة بین العقوبة و الفساد؟» در این صورت فقط یک قسم را شامل می شود و آن نهی نفسیّ است و نهی غیری به هر دو قسمش از بحث خارج می شود زیرا نهی غیری، عقوبت ندارد، مرحوم آخوند (قدّس سرّه) و دیگران به ایشان اشکال کرده اند که بحث ما در عقوبیت نیست بحث ما در فساد است، نهی تنزیهی را هم می توانیم طبق این بیان، داخل در محلّ بحث کنیم که آیا نهی تنزیهی دلالت بر فساد می کند یا نه؟ زیرا چیزی که موجب رغبت من نیست چگونه می تواند صحیح باشد؟

بقی الکلام فی النهی المولویّ و الارشادیّ

کلامی از حضرت استاد درباه مرحوم علّامه مصباح (قدّس سرّه): مرحوم آیت الله مصباح (قدّس سرّه الشریف) درباره سیر و سلوک و اخلاق شاگرد مرحوم آیت الله بهجت و از لحاظ فلسفه و علوم عقلی، شاگردِ علامه طباطبائی (قدّس سرّه) بودند. ایشان در مسیر اسلام مستقیم بود و هیچ وقت تحت تأثیر جوّ قرار نمی گرفت و اگر جوّ بر خلافش هم بود اعتناء نمی کرد. فسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیّاً.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo