< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

96/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره ی ملک آیه ی 1

سخنی در اهمیت ماه مبارک رمضان:

خداوند در مورد ماه رمضان می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ‌ عَلَيْكُمُ‌ الصِّيامُ‌ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[1]

یکی از امتیازات قرآن که در تورات و انجیل نیست خطاب به ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا﴾ است که به پیروان خویش می فرماید. این نوع خطاب ها غالبا در مدینه است و در مکه خطاب ها بیشتر به شکل «یا ایها الناس» می باشد.

بعد می فرماید: ﴿كُتِبَ‌ عَلَيْكُمُ‌ الصِّيامُ‌﴾ «کَتَبَ» در زبان عرب قدیم به معنای سنگ نوشته است و اینکه قرآن این کلمه را به کار برده است علامت آن است که وجوب روزه امری پایدار و دائمی است همان گونه که سنگ نوشته به راحتی از بین نمی رود.

سپس می فرماید: ﴿كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ﴾ علت اینکه این جمله را می فرماید شاید این باشد که حکم روزه فقط برای ما وضع نشده است بلکه امت های قبلی نیز روزه می گرفتند. اینکه انسان بداند دیگران هم در این وضعیت با انسان همراه هستند تحمل سختی را راحت تر می کند.

سپس به غایت اشاره کرده می فرماید: ﴿لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ یعنی این امساک و گرسنگی مسیری برای متقی شدن است. «تقوا» از ماده ی «وقایة» است که به معنای زرهی است که انسان می پوشد تا شمشیر دشمن به انسان اثر نکند. تقوا همانند زرهی است که مانع می شود گناه به قلب انسان راه پیدا می کند. بنا بر این اینکه گاه می گویند: تقوا به معنای این است که از خدا بپرهیزید یا از گناه بپرهیزید صحیح به نظر نمی آید.

سپس در آیه ی بعد اشاره اجمالی به مقدار این روزه می کند و می فرماید: ﴿أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ[2] یعنی روزه چند روز بیشتر نیست و سریع تمام می شود. خداوند از کلمه ی «معدود» از کوچکی و کمی چیزی خبر می دهد مانند: ﴿وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ[3] یعنی حضرت یوسف را به چند درهم اندک فروختند.

﴿فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾: این آیه تکلیف مریض و مسافر را بیان می کند و آنکه آنها باید ایام دیگری غیر از رمضان را روزه بگیرند. ﴿فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾ یعنی «یجب علیهم عدة من ایام اخر» بنا بر این اینکه بعضی از اهل سنت در سفر روزه می گیرند بر خلاف این آیه است.

سپس می فرماید: گروه دیگر کسی هستند که روزه می گیرند ولی به مشقت شدید می افتند: ﴿وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ﴾ ﴿يُطيقُونَهُ﴾ کسی است که از هر چه در توان دارد مایه می گذارد یعنی کسی که روزه برای او طاقت فرسا است مانند انسان پیر که می تواند روزه بگیرد ولی روزه برایش بسیار سخت است. وظیفه ی این عده این است که فدیه دهند.

 

﴿فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ﴾: ﴿تَطَوَّعَ﴾ یعنی کسی بیش از مقدار لازم کاری را انجام دهد مثلا به جای یک ده سیر دو ده سیر بدهد و یا به جای یک مسکین، دو مسکین را سیر کند.

﴿وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ اهل سنت می گویند این بخش از آیه مربوط به مریض و مسافر است در نتیجه آنها اگر روزه بگیرند بهتر است.

پاسخ آن این است که اگر ﴿تَصُومُوا﴾ را به مریض بر گردانیم می گوییم: مریض گاه به گونه ای است که مرضش با صوم ارتباطی ندارد. چنین کسی حتما باید روزه بگیرد. محل بحث مریضی است که صوم برای مرض او ضرر دارد آیا چنین کسی باید وضو بگیرد و حال آنکه خداوند در آیه ی دیگر می فرماید: ﴿وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ‌ حَرَجٍ‌﴾؟[4] بنا بر این چاره ای نیست که مریض را استثناء کنیم و این بخش از آیه را به مسافر بر گردانیم و حال آنکه این خلاف ظاهر است.

حق این است که ﴿وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ﴾ به تمام آیه بر می گردد به این معنا که حاضر و سالم در محل و مریض و مسافر در ایام دیگر روزه بگیرند و انسان ناتوان و کسی که روزه برایش طافت فرساست هم باید فدیه دهد.

 

تفسیر سوره ی ملک:

گاه این سوره را سوره ی «ملک» می نامند و گاه سوره ی «تبارک الذی بیده الملک» و گاه سوره ی «منجیة» می نامند یعنی اگر کسی آن را بخواند اهل نجات است.

این بحث نیز مطرح است که آیا اسامی سوره های قرآن توقیفی است یعنی فقط باید از پیغمبر و امام آن را شنید؟ حق این است که هر کس می تواند چنین کاری کند ولی نام سوره باید با محتوای آن همخوانی داشته باشد. به همین دلیل اگر سوره ی بقره را ترجمه کنیم جالب به نظر نمی آید بنا بر این بهتر است در ترجمه ی این سوره بگوییم: «سورة جاء فیها قصة البقرة» و همچنین است در مورد سوره ی دخان.

 

هدف سوره ی ملک:

هدف از این سوره توحید ربوبی است. ما دو نوع توحید داریم که عبارتند از توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت (البته اقسام دیگری از توحید نیز وجود دارد). وهابی ها بین این دو خلط کرده اند و تصور می کنند که این دو یکی است و حال آنکه خالقیت به معنای آفرینش گری و به وجود آوردن از عدم است ولی ربوبیت به معنای کارگردانی و ربوبیت می باشد. مانند مسجد که یکی آن را می سازد و دیگری نیز از آن سرپرستی می کند. «ربّ» به معنای صاحب است و «ربّ الدار» به معنای کسی است که خانه را اداره می کند و «ربّ البستان» و «ربّ الدابة» به معنای کسی است که باغ و دابه را سرپرستی می کند.

وهابی ها می گویند: عرب ها در توحید ربوبی موحد بودند و فقط در توحید عبادی مشرک بودند. این در حالی است که به نظر ما آنها در هر دو مورد مشرک بودند همان گونه که در قرآن می خوانیم: ﴿وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ‌ يُنْصَرُونَ‌[5] بنا بر این آنها بت ها را ناصر و کمک کننده ی خود می دانستند و در آیه ی دیگر می خوانیم: ﴿وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ‌ عِزًّا[6] یعنی آنها عزت را به دست بت ها می دانستند.

البته آنها در خالقیت موحد بودند زیرا قرآن می فرماید: ﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَ‌ خَلَقَهُنَ‌ الْعَزيزُ الْعَليمُ[7] اما در مرحله ی ربوبیت و عبادت مشرک بودند.

آیه ی اول: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‌ تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ[8]

﴿تَبارَكَ﴾ می تواند جمله ی خبریه باشد و می تواند انشائیه باشد. اگر خبریه باشد یعنی «کثرت نعماته و خیراته» و ﴿تَبارَكَ﴾ از ماده ی برکت است یعنی خبر می دهد که کسی که ملک هستی به دست اوست نعمات و خیراتش کثیر است. اگر انشائیه باشد یعنی «نعمات و خیرات تو زیاد باشد» همان خدایی که ملک به دست اوست. «ملک» به معنای عالم آفرینش است و ﴿بِيَدِهِ الْمُلْكُ﴾ به معنای توحید در ربوبیت است یعنی چون خداوند خالق ملک هستی است به همین دلیل خودش هم سرپرست اوست. توحید ربوبیت از خالقیت سرچشمه می گیرد.

وهابی ها می گویند: خداوند ید و دست دارد ولی نمی دانیم دست او به چه کیفیتی است.

نقول: ﴿بِيَدِهِ الْمُلْكُ﴾ کنایه است و قرآن به زبان مردم سخن می گویند همان گونه که مردم می گویند امور این خانه دست من است یعنی من بر آن مسلط هستم. شاهد دیگر آن این است که در قرآن می خوانیم: ﴿ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ‌ يَداكَ‌ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ[9] این در حالی است که همه ی گناهان با دست انجام نمی گیرد. بلکه گناهان بسیاری با چشم و زبان و اعضای دیگر انجام می گیرد.

یک عالم شیعی با یک عالم وهابی که کور بود بحث می کرد و عالم وهابی می گفت که شما ظواهر آیات را تأویل می کنید. عالم شیعی گفت که اگر چنین کنیم شما باید از رؤیت خداوند و رؤیت پیغمبر اکرم (ص) در روز قیامت محروم باشید زیرا خداوند در قرآن می فرماید: ﴿وَ مَنْ كانَ في‌ هذِهِ أَعْمى‌ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‌ وَ أَضَلُ‌ سَبيلاً[10]

در خاتمه ی آیه می خوانیم: ﴿وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ﴾ علت انتخاب این جمله در خاتمه ی آیه به جای «و هو الرحمان الرحیم» و مانند آن این است که آخر آیه باید با مضمون آیه مناسبت داشته باشد و مسلط بودن خداوند بر ملک و اینکه ملک هستی در دست اوست به سبب این است که او قادر می باشد و الا تا کسی قادر نباشد نمی تواند در ملک هستی تصرف نماید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo