< فهرست دروس

استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

نهج البلاغه

1400/06/22

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: شرح حکمت هفتم نهج‌البلاغه/فرجام و پی‌آمد رفتارهای انسان /بخش دوم: توجهات عمومی اقتصادی و درمانگر در جامعه (صدقه دادن، دارویی ثمربخش) جلسه دوم

 

حکمت هفتم: فرجام و پیآمد رفتارهای انسان

 

سه ضلع جامعه سالم:

    1. کنترل حالات روانی

    2. توجّهات اقتصادی

    3. التزامات اعتقادی

بخش دوم: توجهات عمومی اقتصادی و درمانگر در جامعه (صدقه دادن، دارویی ثمربخش) جلسه دوم

 

در ادامه جلسات گذشته بحث در حکمت هفتم نهج‌البلاغه بود.

حکمت هفتم دارای سه بخش بود، یعنی حضرت در این حکمت سه جمله بیان می‌کند.

امیرمؤمنان علی× در کلمه‌ی اول از این حکمت می‌فرماید: «مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»، هرکسی که از نفس خودش راضی باشد (خودپسند باشد و از نفس خودش اظهار رضایت کند)، «كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»، نتیجه‌ی شوم آن زیادشدن دشمنان و بدخواهان شخص می‌شود که در تحت عنوان کنترل حالات روانی در جلسات سال گذشته بحث کردیم.

حضرت در کلمه دوم می‌فرماید: «وَالصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ»، صدقه و کمک اقتصادی به عموم جامعه، به قشرهای آسیب‌پذیر، به فقرا و نیازمندان جامعه دارویی ثمربخش و درمانگر است.

صدقه دارویی ثمربخش و درمانگر است که می‌تواند بیماری‌هایی را که مربوط به این دارو می‌شود را درمان کند.

و در کلمه سوم نیز حضرت می‌فرماید: «وَأَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آَجِلِهِمْ»[1] ،

رفتار و کردار و اعمال بندگان خدا در این دنیا در قیامت مقابل چشمانشان قرار می‌گیرد و در برابرشان مجسم می‌شود که تحت عنوان الزامات اعتقادی عرض کردیم که باید بحث شود.

امام× در این حکمت به سه موضوع اساسی از موضوعات مهم در زندگی اجتماعی انسان اشاره می‌نماید که هرکدام به یک بُعد از ابعاد زندگی مربوط می‌شود.

سه بخش مورد گفتگو در حکمت مزبور در حقیقت سه ضلع تشکیل‌دهنده‌ی جامعه‌ی سالم و منطبق بر فرهنگ علوی است.

بحث ما در بخش دوم از این حکمت و در شرح سخن امام در باب صدقه بود. پس از واژه‌شناسی صدقه به اینجا رسیدیم که صدقه را به صدقه‌ی مالی معنا کرده‌اند، یعنی به‌تمامی کمک‌های اقتصادی، البته نه فقط کمکی که با پول نقد باشد، بلکه مساعدت‌ها، صدقات جاریه و بناهای خیریه را هم شامل می‌شود.

علاوه بر آنچه که در قبل گفتیم بایستی به برخی نکات دیگر نیز بپردازیم؛ یکی از آن مطالب ضروری که نیازمند بحث و گفتگو است این مطلب است که عنوان صدقه تا چه اندازه‌ای وسعت و شمول دارد؟ چه موضوعاتی را شامل می‌شود؟ آیا منحصر در مسائل مالی است؟

واضح و روشن است که عنوان صدقه یک عنوان عام و شامل و جامعی است که وسعت فراوانی نیز دارد به‌گونه‌ای که دایره وسیعی، اعم از صدقات واجب، صدقات مستحب و صدقات مالی و فرهنگی و غیره را نیز شامل می‌شود.

یعنی می‌توانیم به جهت این‌که امام× صدقه را دارویی مفید و ثمربخش دانسته، بگوییم: هرآنچه که موجب درمان یکی از بیماری‌های جامعه بشود، مشمول عنوان صدقه قرار می‌گیرد.

طرح سؤال بهگونهای دیگر

صدقه‌ای که در کلام امیرمؤمنان× بیان شده، آیا همان صدقه شرعی و فقهی است، یا موضوعی فراتر از صدقه فقهی است؟

جواب: امام× در اینجا صدقه را به دارویی که دردها را درمان می‌کند معنا کرده‌اند؛ البته ناگفته نماند که صدقه فقهی نیز بیماری‌ها را درمان می‌کند، چون دارویی برای درمان است، و درمان با این دارو هم عمدتاً در همین دنیاست، و اجر و ثواب صدقه در آخرت امری دیگر است که در جای خودش موردبحث قرار خواهد گرفت.

اما این‌که امیرمؤمنان× صدقه را به‌عنوان «دَوَاءٌ مُنْجِحٌ‌» معرفی می‌کند ناظر به اثربخشی صدقه در همین دنیاست. یکی از بیماری‌هایی که جامعه یا فرد را درگیر خودش می‌کند بیماری‌های اقتصادی است که نمادش فقر است و داروی درمانگر عمومی آن هم همین صدقه می‌باشد.

حال دومرتبه به‌سؤال‌مان برمی‌گردیم که پرسیدیم: آیا صدقه‌ای که در کلام امیرمؤمنان× بیان شده، آیا همان صدقه شرعی و فقهی است (حال چه واجب باشد یا مستحب)، یا موضوعی فراتر از صدقه فقهی است؟

در پاسخ میگوییم که عنوان صدقه هر دو را شامل می‌شود، اما برخی از علما گفته‌اند که اطلاق عنوان صدقه فقط بر صدقه‌ی مستحب است و زکات بر صدقه‌ی واجب اطلاق می‌شود، اما باتوجه‌به قرائنی که از روایات و کلام حضرات معصومین^ در اینجا به دست می‌آید، صدقه اعم از واجب و مستحب است که قاعدتاً مصداق آن را باید از سایر روایات برداریم.

یک‌زمان می‌خواهیم صدقه را از باب فقهی بررسی کنیم، لذا به سراغ فقها می‌رویم، اما یک‌زمان هم قصد داریم این کلام را در معنای عامی که می‌تواند داشته باشد بررسی کنیم، به سراغ منابع روایی و حدیثی می‌رویم.

با رجوع به روایات و احادیث اهل‌بیت^ چه در نهج‌البلاغه و چه در سایر منابع روایی مشاهده می‌کنیم که حضرات معصومین^ در حوزه‌ی اجتماعی و درمان بیماری‌های آن معنای عامّی را برای صدقه بیان کرده‌اند به‌گونه‌ای که شامل مصادیق و موارد عدیده‌ای می‌شود و بسیار فراتر از صدقه فقهی است که همان اثر را دارد و هر موردی که به‌عنوان صدقه مصداق کلمه‌ی امام× بود عبارت «دَوَاءٌ مُنْجِحٌ‌» نیز کنارش خواهد آمد و اثر خواهد گذاشت.

سؤال: صدقه در روایات شامل چه مواردی می‌شود؟

برای رسیدن به جواب این سؤال باید ملاحظاتی در برخی از روایات و کلمات حضرات معصومین^ داشته باشیم تا ببینیم که صدقه را برای چه مصادیقی ذکر کرده‌اند، زیرا هر چیزی را که بتوانیم این عنوان صدقه‌ی حضرت را بر آن بار کنیم «دَوَاءٌ مُنْجِحٌ‌» است و قطعاً این‌طور خواهد بود.

در روایات وسعت شمول دایره‌ی عنوان صدقه به طور صریح آمده است که به برخی از آن‌ها در ذیل اشاره‌ای می‌کنیم.

برخی از عناوین عام صدقه

    1. کارهای شایسته برای هرکسی که باشد صدقه (صدقه‌ی غیر فقهی) است.

عَنِ النَّبِيِّ| قَالَ: «كُلُ‌ مَعْرُوفٍ‌ صَدَقَةٌ إِلَى‌ غَنِيٍ‌ أَوْ فَقِيرٍ»[2] ،

پيامبر خدا| در این باره می‌فرماید: هر احسانی، چه به توانگر باشد و چه به نيازمند، صدقه است.

توضیح سخن پیامبر| این‌که: هر کار خوبی صدقه است؛ حتماً نباید جنبه مالی داشته باشد تا عنوان صدقه بر آن بار شود، اگر بنای خیریه یا صدقه جاریه‌ای هم باشد شامل صدقه می‌شود. مقصود از معروف هم آن چیزی است که عقل یا شرع آن را بشناسد و تأیید کند؛ و مراد از صدقه در این روایت صدقه غیر فقهی است؛ زیرا صدقه فقهی در راه فقیر یا مصارفی که برایش تعریف‌شده باید استفاده شود، درحالی‌که در اینجا فرقی بین فقیر یا غنی نیست؛ مثل رفع مشکلی از جامعه که فقرا و اغنیای جامعه هر دو از آن استفاده می‌کنند. این کار اثر درمانگری دارد و ثواب صدقه برای این شخص ثبت خواهد شد.

هر مشکلی که در جامعه وجود داشته باشد و مانع پیشرفت آن بشود نوعی بیماری است، همچون ویروس یا باکتری یا سلول بیماری که در بدن انسان باعث می‌شود تا فعالیت بدن را از کار بیندازد و کار بدن را مختل کند. مشکلات جامعه هم اگر باعث مختل‌شدن امور و مانع حرکت جامعه شود نوعی بیماری محسوب می‌شود که باید درمان بشود. پس صدقه روایی که در کلام امیرمؤمنان× نیز بدان اشاره دارد، صدقه فقهی نیست.

باتوجه‌به این سخن پیامبر| روشن می‌شود صدقه‌ای که درمانگر است منحصر در صدقه مالی و یا صدقه‌ای که باید به فقیر داد نیست، بلکه هر کار خیر و شایسته‌ای که درمانگر درد جامعه باشد، صدقه است اعمّ از این‌که به فقیر داده شود و یا به فرد غنی بدهد.

    2. هر کار خوبی که موجب حفظ آبرو شود و آن را درمان کند، صدقه است.

قَالَ النَّبِيُّ|: «كُلُ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ، وَمَا وَقَى بِهِ الْمَرْءُ عِرْضَهُ كُتِبَ لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ»[3] .[4]

پيامبر| در این باره نیز می‌فرماید: هر کار نیک و شایسته‌ای صدقه است، و هر کاری که شایسته باشد و انسان بتواند به سبب آن آبروی خودش را حفظ کند این هم صدقه به شمار می‌رود.

مانند آنجایی که شخص به دنبال کاری می‌رود تا آبرویش حفظ شود، یا خودش را از موضع تهمت دور می‌کند تا آبرویش حفظ شود، این‌ها هم نوعی صدقه به شمار می‌آید.

اظهار نیاز و درخواست از مردم فقط در برخی از موارد جایز است، در غیر آن درخواست کمک از غیر جایز نیست، حتی مواردی مثل درخواست وام یا مراجعه به کمیته امداد و خیریه‌ها که نوعی درخواست و کمک محسوب می‌شود نیزها جایز نیست، مگر این‌که شخص دَین سنگینی بر ذمّه‌اش باشد، یا فقری کمرشکن داشته باشد، یا دیه‌ای بر ذمّه‌ی وی آمده باشد و از پرداخت آن عاجز باشد.

پس هر چیزی که سبب حفظ آبروی افراد جامعه بشود و یا آبروریزی آن‌ها را درمان کند، نوعی صدقه است.

    3. هرگونه راهنمایی و مشاوره‌دادن به دیگران صدقه است.

عَنِ النَّبِيِّ|: «تَصَدَّقُوا عَلَى أَخِيكُمْ بِعِلْمٍ يُرْشِدُهُ وَرَأْيٍ يُسَدِّدُهُ»[5] ،

از پیامبر گرامی اسلام| منقول است که حضرت فرمود: با دانشتان برادر مؤمنتان را راهنمایی کنید و با رأى و نظرتان او را حفظ نمایید که این دو خود صدقه می‌باشند.

توضیح مطلب اینکه: در پرداخت صدقه به برادران مؤمن باید دو نکته مراعات شود:

اوّلاً: این‌که با علم و دانشمان به او آگاهی بدهیم تا ارشاد شود و راه خودش را چه در امور زندگی و خانواده و چه در غیر آن پیدا کند.

ثانیاً: رأى و نظری به وی بدهیم که به کارش استحکام بخشد؛ مثلاً مشاوره دادن به کسی که می‌خواهد شغلی برپا کند و شما می‌دانید روشی که در حال حاضر انتخاب کرده و پیش می‌رود ممکن است ورشکست شود و موجب شود که خسارت و ضرر ببیند. مشاوره دادن شما در اینجا موجب عدم ضرر دیدن وی می‌شود.

درمانگری صدقه هم؛ اوّلاً: فقط برای مشکل فقر در جامعه نیست. ثانیاً: منظور از فقر هم فقط فقر مالی نیست.

    4. خوش‌گفتاری و قدم برداشتن برای نماز و معنویت هم نوعی صدقه است.

عَنِ النَّبِيِّ|: «یَا أَبَا ذَرٍّ! الْكَلِمَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَةٌ، وَكُلُّ خُطْوَةٍ تَخْطُوهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ»[6] .

پيامبر گرامی اسلام| به ابوذر فرمود: یا اباذرّ! سخن پاکیزه و نیکو و خوش‌زبان بودن و حرف خوب زدن برای مردم صدقه است، و هر گامی هم كه به‌سوى نماز بر مى‌دارى صدقه است.

این روایت می‌گوید: خوش‌گفتاری و زبان خوش داشتن مصداق صدقه است. به بیانی دیگر؛ تلاش و قدم برداشتن برای ترویج معنویت در جامعه مصداق صدقه است. خوب حرف‌زدن غیر از حرفِ خوب زدن است ممکن است در برخی از مواقع خوب حرف بزنیم، ولی حرف خوبی نزنیم؛ حتی بالاتر از آن، در برخی موارد حق نداریم که حرف خوب بزنیم، بلکه باید خوب‌ترین حرف را بزنیم؛ فراوان می‌شود حرف خوب در جامعه زد و مصادیق متعددی هم دارد، اما باید ببینیم که در جامعه‌ی اسلامی امروزی خوب‌ترین و ضروری‌ترین نیاز حتی در مسائل تربیتی، اجتماعی، خانواده و همین‌طور در فضاهای مجازی و علم رسانه چیست؟ باید بهترین حرف‌ها و سخنان را گفت و به آن پرداخت.

زمانی نیاز جامعه به نوشتن کتاب چهل حدیث بود، ولی آیا امروزه هم نیاز جامعه نوشتن کتاب چهل حدیث است؟ آیا بهترین کار امروزمان نوشتن چهل حدیث است، یا نوشتن چهل مشکل و سؤال از جامعه تا بتوانیم به دنبال حلّ آن‌ها باشیم و آن‌ها را حل کنیم؟

پس برای انتخاب بهترین مصداق باید دقت کنیم.

شهید مطهری& می‌گوید: «این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم‌به‌دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشته‌ام، تنها چیزی که در همه نوشته‌هایم آن را هدف قرار داده‌ام حل مشکلات و پاسخگوئی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است» [7] .

پیامبر| در ادامه روایت فرمود: «وَكُلُّ خُطْوَةٍ تَخْطُوهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ»، هر قدمی که به‌سوی نماز برداری صدقه است. حال اگر قدم را در اینجا این‌گونه معنا کنیم که مراد و مقصود هر قدمی است که انسان به‌سوی مسجد برمی‌دارد، شاید به کم قانع شدن باشد، ولی می‌توانیم آن را به‌گونه‌ای معنا کنیم که از نظر معنایی کامل باشد، به این‌که بگوییم: هر قدمی که انسان برای نزدیک شدن و هدایت جامعه به‌سوی نماز بردارد، صدقه است. امروزه خیلی از افراد نه‌تنها فقط مسئول اعمال و کردار خودشان نیستند، بلکه نسبت به جامعه‌ی امروزی نیز مسئولیت دارند.

اگر روایت می‌گوید: در قیامت بنده قدم از قدم بر نمی‌دارد مگر این‌که درباره‌ی چهار چیز از او سؤال می‌شود که اولین آن سؤال‌ها از عمر انسان است که چگونه آن را گذرانده است.

این سؤال از شخص بانفوذ و صاحب بیانی مثل استاد دانشگاه یا یک سخنران نیست، زیرا از وی فقط درباره‌ی عمر خودش سؤال نمی‌کنند، بلکه از وی می‌پرسند که عمر جامعه‌ات را چگونه صرف کرده‌ای؟ آیا عمرت را در جذب به‌سوی مسجد و نماز و شیرین کردن نماز برای جامعه صرف کرده‌ای؟

امروزه می‌توان گفت که پاسخ به شبهات جوانان درباره‌ی مسائلی از قبیل نماز و ... یک نوع صدقه به شمار می‌رود؛ و هر قدمی که برای نزدیکی فرد به خدا برداشته شود نوعی صدقه است، و خداوند هم عملی که باعث آشتی بنده با خدایش بشود را دوست دارد.

خداوند متعال به داوود پیغمبر سفارش می‌کند که دست بندگان گنه‌کارش را بگیرد و به محضر خداوند ببرد و او را با خداوند آشتی دهد. روایت این‌گونه دارد: «رُوِيَ‌ أَنَّ دَاوُدَ× خَرَجَ مُصْحِراً مُنْفَرِداً، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ، يَا دَاوُدُ! مَا لِي أَرَاكَ وَحْدَانِيّاً؟ فَقَالَ: إِلَهِي!‌ اشْتَدَّ الشَّوْقُ‌ مِنِّي‌ إِلَى‌ لِقَائِكَ،‌ فَحَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ خَلْقُكَ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ، ارْجِعْ إِلَيْهِمْ، فَإِنَّكَ إِنْ تَأْتِنِي بِعَبْدٍ آبِقٍ، أُثْبِتْكَ فِي اللَّوْحِ جَمِيلًا»[8] ، روزی داوود پیغمبر× به‌تنهایی از خانه خارج شده، به بیابان رفت، پس خداوند به او وحی فرمود: اى داوود! چه شده است كه تنها آمده‌ای؟ داوود نبی این‌گونه می‌فرماید: با این مضامین که خدایا! من خیلی عاشق و مشتاق به‌لقاء و حضور در نزد تو و سخن‌گفتن با تو بودم که بیایم و با تو مناجات کنم و امروز نزد تو آمده‌ام، اما من پیامبرم و مخلوقات تو بین من و تو مانع شده‌اند و نمی‌گذارند تا نزد تو بیایم و با تو مناجات کنم، مردم دور مرا گرفته‌اند و باید مشکلاتشان را حل کنم، لذا عرضه داشت، خدایا! من امروز به تعبیری از دست مردم فرار کرده و به درگاه تو آمده‌ام تا با تو سخن بگویم.

خدای عزّوجلّ به داوود نبی وحی فرمود: «ارْجِعْ إِلَيْهِمْ» پیش همان مردم برو، چرا تنها آمده‌ای؟ تو پیامبر منی، اما چرا تنها آمده‌ای؟! فرمود: یا داوود! دلم می‌خواهد هر بار که نزد من می‌آیی بنده‌ای از بندگان فراری مرا هم با خودت پیش من بیاوری! به‌سوی آنان برگرد؛ زیرا اگر بنده گريز پايى را نزد من بياورى، و او را با من آشتی بدهی، آن‌وقت است که من تو را در لوح محفوظ حمید و ستودنی ثبت می‌کنم.


[4] البته این روایت در مدرسه فقاهت به جای وقی، وفی آورده شده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo