«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
96/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث داروهای شیمیایی – طب در قرآن
صحبت راجع به مواد شیمیایی بود. عرض شد مواد شیمیایی تحت هر عنوانی نمیتواند دارو و درمان باشد و صلاح نیست وارد بدن انسان شود زیرا برای سلامتی خطرناک است و بیمار کننده و کشنده است.
تمامی پیامبران الاهی درمان با گیاهان را مطرح کردند و در روایات اسلامی این مسئله به خوبی مطرح شده است. در یک روایت میفرماید دانه ها مانند گندم و برنج و دانه های دیگر برای طعام انسان خلق شده اند و از او خواسته شده آن ها را جمع کند و آسیاب کند و خمیر کند و بپزد. همچنین برای انسان «وبر» یعنی پشم و موی چهارپایان خلق شده است تا از آن پوشاک درست کند. همچنین درختان برای انسان خلق شده است تا آن ها بکارد و آبیاری کند و از میوه های آن استفاده کند و همچنین برای انسان گیاهان خلق شده اند برای داروی انسان و از او خواسته شده است تا آن ها را جمع کند و آماده کند و دارو درست کند.
بنابراین گیاهان دارویی برای داروی انسان خلق شده است و نفرموده است داروهای شیمیایی درمان است و هیچیک از پیامبران درمان با داروهای شیمیایی را مطرح نکردند. اگر کسی گمان کند که پیامبران با داروهای شیمیایی آشنا نیستند سخت در اشتباه است زیرا دانش پیامبران فوق دانش بشری است و میتوانستند داروهای شیمایی بسازند زیرا میدانیم حضرت سلیمان (ع) کارخانه های مفصلی داشت و آرسنیک و زرنیخ و بلور و چینی و شکر سلیمانی و مواد شیمیایی دیگر را درست میکرد و بزرگترین هواپیماها را ساخت به طوری که هر هواپیما سیصد تا ششصد نفر را حمل میکرد.
بنابراین پیامبران از تهیه داروهای شیمیایی عاجز نبودند ولی چون به صلاح نیست آن ها را نساختند.
روایت دیگر میفرماید خداوند تبارک و تعالی دارو را در چوب و برگ و صمغ گیاهان و در بعض سنگ ها مانند سرمه قرار داده است و نفرموده است که مواد شیمیایی دارو و درمان است. برگ و چوب و ریشه و تنه درختان و گیاهان دارو قرار داده شده است تا نشانه ای بر قدرت خداوند باشد.
اشتباهی که رخ داده است سیصد یا چهارصد سال قبل داروها را به شکل شیمیایی تهیه کردند زیرا مواد شیمیایی ارزان بود و آن ها را به شکل دارو تهیه کردند و برای درمان به مردم دادند. بعد از سیصد سال به این نتیجه رسیدند که این مواد نمیتواند دارو و درمان باشد و بیمار کننده هستند به همین جهت اروپا داروهای شیمیایی را دور ریخته است و آن ها را برای کشورهای جهان سوم صادر میکنند.
امروزه هشتاد درصد مردم آلمان خود را با گیاهان درمان میکنند و در کشورهای اروپایی هفتاد و پنج درصد مردم خود را با گیاه درمان میکنند و بقیهی کشورها نیز در این مسیر در حرکت هستند ولی در ایران فقط سه درصد مردم خود را با گیاه درمان میکنند.
میخواهیم به مسئولین عرض کنیم که استادان شما زیرا طب شیمیایی برای شما نیست و شما از اروپایی ها درس میگیرید، داروهای شیمایی را دور ریخته اند و خود از داروی گیاهی استفاده میکنند. از کشورهایی مانند ایران داروی گیاهی میخرند و به ما داروی شیمیایی میفروشند. در حقیقت از ما سلامتی میخرند و بیماری و درد و رنج میفروشند. این یک معاملهی نابرابر و خیلی بد است.
چگونه میخواهیم شما را متوجه بسازیم که نباید از داروهای شیمیایی استفاده کرد. اگر منافع شخصی در نفهمیدن باشد نمیتوان به او توجه داد.
خود مردم باید آگاه باشند و خطر نکنند و از داروهای شیمیایی استفاده نکنند. ما یک عمر مقلد غرب بودیم ولی حال که اروپا به داروهای گیاهی رو آورده است و حتی داروهای اسلامی مانند طریفل و قرص خون و مسواک پیامبر را تهیه میکند چرا اصرار به استفاده از داروهای شیمیایی دارید؟
طب در قرآن
برخی تصور میکنند قرآن در مورد طب چیزی نیامده است و این مطلب را به ائمه(ع) عرض میکردند و ائمه(ع) جواب آن ها را میدادند که عرض خواهیم کرد.
در مورد طب اعم از آناتومی و مراحل جنینی در قرآن بیان شده است و اگر این مسائل در قرآن مطرح نمیشد بشر نمیتوانست این چیزها را درک کند.
در قرآن مطرح شده است که انسان سه چیز خلق شده است. یکی از آن ها خاک است. خاکی که شبیه سفال یا چیزی شبیه به آن است. دومین چیز آب منی است.
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ يخَرُجُ مِن بَينِْ الصُّلْبِ وَ الترَّائب[1]
یعنی از يك آب جهنده آفريده شده است، آبى كه از ميان پشت و سينهها خارج مىشود
انسان از آبی که از صلب کمر و ستون مهرهی مرد خارج شده است و آبی که از استخوان های سینهی مادر خارج میشود خلق شده است. این ها نیاز به بحث و بررسی دارد و انشاءالله در بحث آناتومی بیان خواهیم کرد.
مورد بعدی علق است:
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ[2]
یعنی همان كس كه انسان را از خون بستهاى خلق كرد.
«علق» چیزهایی خیلی ریز شبیه کرم کشیده و دراز است که امروزه شاید معادل «کروموزم» باشد. البته به تکه و لختهی خون هم گفته میشود ولی آن «علقه» است و «علق» جمع است و به احتمال زیاد مراد همان کروموزم ها و «ژن» است.
سپس در تشریح مراحل جنینی میفرماید:
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين[3]
یعنی سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهايى درآورديم و بر استخوانها گوشت پوشانديم سپس آن را آفرينش تازهاى داديم پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است.
آب منی مرد با آب زن یعنی تخمک جمع میشود و لختهی خونی تشکیل میدهد که عرض شد «علقه» به معنای چیزی شبیه به کرم هم میباشد و بعد تبدیل به غضروف شد و به استخوان تبدیل شد و در مرحلهی بعد هم استخوان ها را با گوشت میپوشانند و سپس به مخلوق دیگری تبدیل میشود.
امروزه بشر همین مراحل جنینی که در قرآن ذکر شده است را مطرح میکنند و اگر در قرآن مطرح نمیشد بشر به این نتائج نمیرسید.
بحث سلامتی در قرآن
اولین چیزی که قرآن در مورد سلامتی میفرماید ضعف و در معرض آسیب بودن انسان است:
خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفا[4]
یعنی انسان، ضعيف آفريده شده
ضعف و آسیب پذیری در حقیقت خلقت انسان وجود دارد و انسان میتواند سریع بیمار شود و در آیهی دیگر میفرماید انسان میان دو ضعف کودکی و ضعف پیری قرار دارد:
اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَليمُ الْقَدير[5]
یعنی خدا همان كسى است كه شما را آفريد در حالى كه ضعيف بوديد سپس بعد از ناتوانى، قوّت بخشيد و باز بعد از قوّت، ضعف و پيرى قرار داد او هر چه بخواهد مىآفريند، و دانا و تواناست.
انسان در ابتدای تولد ضعیف و ناتوان است و موجودی است که روی زمین افتاده است و قدرت نشستن و حرکت کردن و حتی قدرت بینایی هم ندارد و اگر پدر و مادر به او نرسند سریع از بین میرود تا به مرحلهی قدرت و قوت برسد و در آخر کار ضعیف میشود.
مراحلی که انسان از ابتداء طی میکند به شکل معکوس در آخر عمر تکرار میشود. خداوند در قرآن فرمود انسان از ضعف خلق شد و بعد از آن قوی میشود و سپس دوباره ضعیف میشود و در کل انسان ضعیف است و خیلی زود بیمار میشود و مشکل پیدا میکند و خیلی چیزها میتواند برای او مشکل ساز شود حتی سلول های بدن او میتواند سرطانی شود و او را از بین ببرد.
خداوند در قرآن میفرماید علت بیماری از خود انسان و گناهان او است. به همین جهت حضرت ابراهیم (ع) میفرماید:
وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ[6]
یعنی و هنگامی که مریض میشوم او درمانم میکند.
بیماری از خود انسان و شفاء از خداوند است.
در قرآن میفرماید:
وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير[7]
یعنی هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام دادهايد، و بسيارى را نيز عفو مىكند.
بنابراین اولین علت بیماری گناه است که این بحث را مفصل مطرح خواهیم کرد.
علت دوم بیماری اسراف در خوردن و نوشیدن است به همین جهت خداوند میفرماید:
كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفين[8]
یعنی بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید ...
خوردن غذاهای مضر اسراف است و از زیاده روی از خوردن و نوشیدن نهی شده ایم. این آیه، آیهی طب است.
حضرت علی (ع) به امام حسن(ع) میفرماید آیه ای در قرآن همهی طب را گردآوری کرده است و آن این آیه است. این مسئلهی خیلی مهمی است که متعرض خواهیم شد.
علت دیگر بیماری در قرآن هم و غم است.
وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظيم[9]
یعنی و چشمان او از اندوه سفيد شد، اما خشم خود را فرو مىبرد.
از این آیه استفاده میشود علت مشکلات چشم و ضعف بینایی و آب مروارید اندوه و ناراحتی و غصه و حزن است. زیرا خداوند فرموده است چشمان حضرت یعقوب از اندوه سفید شد.
علت دیگر بیماری شیطان است. حضرت ایوب میفرماید:
مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذاب[10]
یعنی شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است.
انشاءالله ثابت خواهیم کرد شیطان همان میکروب و ویروس است.
البته یکی از علل بیماری نوع غذای مصرفی انسان است به همین جهت خداوند میفرماید:
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه[11]
یعنی انسان بايد به غذاى خويش (و آفرينش آن) بنگرد.
به همین جهت مکلف هستیم تا غذای خود را نگاه کنیم و هر غذایی را نخوریم و غذای مضر و بیمار کننده مصرف نشود.
خداوند غذاها را به دو قسم تقسیم کرده است:
وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِم[12]
یعنی أشياء پاكيزه را براى آنها حلال مىشمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند ...
پیامبر(ص) طیبات و غذاهای سالم را حلال میکند و غذاهای فاسد و مضر و فاسد را حرام میکند. بنابراین تکلیف انسان این است که نگاه کند غذایش جزء طیبات است یا جزء خبائث است.
در آیهی دیگر خوک و خون و مردار و چیزهایی که ذبح شرعی نشده است حرام شده است.
علاوه بر این در مورد وعده های غذایی خداوند در قرآن میفرماید:
و لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا[13]
یعنی و هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرّر است.
وعده های غذایی انسان در زمین دو وعدهی صبح و شب است.
امام صادق(ع) در این باره میفرماید:
تَغَدَّ وَ تَعَشَّ وَ لَا تَأْكُلْ بَيْنَهُمَا شَيْئاً فَإِنَّ فِيهِ فَسَادَ الْبَدَنِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا[14]
یعنی صبح و شام غذا بخور و بین آن دو چیزی نخور زیرا بدنت خراب میشود ...
علل دیگری برای بیماری وجود دارد.
درمان بیماری ها در قرآن
عرض شد طبیب اول انسان خداوند است. خداوند از زبان حضرت ابراهیم میفرماید:
وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ[15]
یعنی و هنگامی که مریض میشوم او درمانم میکند.
طبیب حقیقی و واقعی خداوند است.
آیاتی که در مورد درمان است باقی مانده است که در جلسهی بعد به آن ها اشاره میکنیم.