< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/مقدمات /وجوب خمس

 

عرض کردیم که شیعه معتقد هست موارد وجوب خمس وسیع هست و فقط غنائم حرب نیست. در این جهت علماء و فقهای ما در وحله اول به آیه کریمه خمس تمسک کرده اند ﴿ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدير﴾.[1] و عرض کردیم که غَنِمَ یَغنِمُ غنیمة در لغت، معنای اعمی دارد و هیچ لغوی پیدا نکردیم که بگوید اصل این کلمه به معنای غنائم حرب باشد . بله معمولاً این قید «من غیر مَشقَّةٍ» را گذاشته اند ولی قید حرب را کسی ندارد. ولی اکثر اهل سنت گفته اند که این قید و معنا در اصطلاح شرع پیدا شده است که از راه جنگ به دست بیاید ولی اصل لغت این را نمی گوید. ما می گوئیم که اصطلاح شرع هست یا اصطلاح فقهای شمای عامه؟ اگر اصطلاح شرع باشد باید یک دلیل و منشأ شرعی در آیات و کلام پیامبر ص باشد در حالی که چنین نیست و این اصطلاح بر اساس فتوای شما حادث شده است.

بنابراین ما بر اساس اطلاق کلمه « غَنِمْتُمْ » می گوئیم که غنیمت چه حربی و چه غنیمت غیر حربی ، داخل در آیه می باشد و خمس آن واجب است. این وجه اول است که غنمتم در آیه مطلق است و در لغت هم مختص به غنیمه حرب نیست.

استعمال ماده غنم در احادیث به معنای اعم

1- سنن ابن ماجه : ابن ماجه که یکی از محدثین اهل سنت هست در سنن خودشان که اکثراً احادیث فقهی در آن جمع آوری کرده است. ایشان روایت کرده است که حَدَّثَنَا سُوَيْدُ بْنُ سَعِيدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنِ الْبَخْتَرِيِّ بْنِ عُبَيْدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " إِذَا أَعْطَيْتُمُ الزَّكَاةَ فَلَا تَنْسَوْا ثَوَابَهَا، أَنْ تَقُولُوا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا مَغْنَمًا، وَلَا تَجْعَلْهَا مَغْرَمًا .[2] در این سخن غنیمت بر زکات که غیر از غنیمه حرب است صدق کرده است.پس مختص به غنائم جنگی نخواهد بود.

2- ابن اثیر در النهایه از پیامبر ص روایتی نقل می کند که غنیمت به صورت اعم مطرح شده است که ربطی به جنگ ندارد : وَمِنْهُ الْحَدِيثُ «الرَّهْنُ لَمنْ رَهَنَه، لَهُ غُنْمُه وَعَلَيْهِ غُرْمُه».[3]

3- در کتاب الهداية الكبرى که برای یکی از اعلام قرن چهارم هست نقل می کند که پیامبر ص وقتی از سوی خدیجه به عنوان وکیل ایشان برای تجارت رفتند ، هنگامی که برگشتند ، سود تجارت را به عنوان غنیمت مطرح کرده اند که ربطی به غنائم حرب ندارد.

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ، عَنْ أَبِي غِيَاثِ بْنِ يُونُسَ الدَّيْلَمِيِّ، عَنْ أَبِي دَاوُدَ الطُّوسِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَلَفٍ الطَّاطَرِيِّ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، قَالَ: لَمَّا بَلَغَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَرْبَعَةَ عَشَرَ سَنَةً، وَ كَانَ يَوْمَئِذٍ أَقَلَّ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَالًا، فَأَكْرَى نَفْسَهُ لِخَدِيجَةَ ابْنَةِ خُوَيْلِدٍ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) عَلَى بَكْرٍ وَ حِقَّةٍ، وَ خَرَجَ غُلَامُ خَدِيجَةَ إِلَى الشَّامِ وَ كَانَ لَهَا غُلَامٌ، صَدُوقٌ اسْمُهُ مَيْسَرَةُ فَأَمَرَتْهُ خَدِيجَةُ- لَمَّا أَرَادَ الْخُرُوجَ- أَنْ لَا يُخَالِفَ النَّبِيَّ فِيمَا يَأْمُرُهُ بِهِ إِذْ رَأْيُهُ سَدِيدٌ مَعْرُوفٌ بِذَلِكَ، وَ كَانَتْ قُرَيْشٌ لَا تَصْدُرُ عَنْ رَأْيِهِ فِي كُلِّ مَا يَأْتِيهِمْ بِهِ، وَ يُخَوِّفُهُمْ مِنْ أَمْرِهِ فَلِذَلِكَ وَصَّتْ خَدِيجَةُ مَيْسَرَةَ أَنْ لَا يُخَالِفَ أَمْرَهُ، وَ خَرَجَا إِلَى الشَّامِ فَبَاعَا مَا كَانَ مَعَهُمَا مِنَ التِّجَارَةِ وَ رَبِحَا رِبْحاً مَا رَبِحَتْ خَدِيجَةُ بِمِثْلِهِ، وَ رُزِقَتْ بِتِلْكَ السَّفْرَةِ مَا لَمْ تُرْزَقْ مِثْلَهُ بِبَرَكَةِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)، فَأَقْبَلَا بِتِلْكَ الْغَنِيمَةِ، وَ مَا رَزَقَ اللَّهُ، حَتَّى إِذَا قَرُبَا مِنْ أَرْضِ تِهَامَةَ قَالَ مَيْسَرَةُ لِلنَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ): لَوْ تَقَدَّمْتَ إِلَى خَدِيجَةَ فَبَشَّرْتَهَا بِمَا رَزَقَهَا اللَّهُ رَجَوْتُ لَكَ مِنْهَا جَائِزَةً عَظِيمَةً، فَفَعَلَ النَّبِيُّ ذَلِكَ. . [4]

بیان شبهه :

ممکن است که اشکال بشود این آیه کریمه خمس در سیاق آیات غزوه بدر وارد شده است و لذا بر اساس آن سیاق که قرینه هست ، مراد از غنیمت ، غنیمت جنگی هست . و به عبارت دیگر گفته می شود که مورد و شأن نزول این آیه غزوه بدر است که همین قرینه هست تا غنمتم به غنیمه حرب معنا کنیم.

﴿وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصير . وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصير. وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدير﴾[5] .( الأنفال : 41 تا 39)

يَوْمَ الْفُرْقانِ همان روز جنگ بدر هست که در ماه رمضان در سال دوم هجری اتفاق افتاده است .

﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى‌ وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْميعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‌ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَميعٌ عَليم‌﴾( الأنفال : 42)

این آیات تصریح به محل جنگ می کند که حتی شما در طرف پائین جنگ بودید و انها در قسمت بالا بودند و کاروان تجاری هم پائین تر بود یعنی پیامبر ص رفته بودند که با کاروان تجاری روبه رو بشوند که خبر دار شدند که یک عده برای جنگ فرستاده بودند.

پس این آیات مربوط به عزوه بدر هست و نمی توان از این آیه خمس اطلاق گیری کرد.

جواب :

در این جا از باب تمسک به شأن نزول است نه از باب تمسک به سیاق. این دو از هم جدا هستند. تمسک به سیاق در جایی است که اصلاً ما آن معنا که در نظر داریم با آیات قبل و بعد سازگاری ندارد . مثلاً اهل بیت علیهم السلام که در آیه تطهیر آمده است ، سیاق آیات درباره ازواج است و ازواج که کنار بگذاریم این خلاف سیاق است .

در این آیه وقتی غنمتم را به همان معنای اصلی خودش هم که بگیریم به معنای به دست آوردن هست، اشکالی ندارد. نه این که در جنگ به دست آورده است . پس در اینجا قرینه سیاق نیست و باید مطرح شود. قرینه سیاق در یک جاهایی مطرح می شود که در آن موارد هم جواب دارد . قرینه در این جا شان نزول هست که راجع به جنگ و غزوه بدر است.به عبارت دیگر قرینه در اینجا مورد هست که با غنیمه حرب سازگارتر است. اما عرض می کنیم که مورد و مصداق مخصص نیست.شأن نزول که مخصص نیست ،که اگر بود ما بسیاری از آیات را ما نمی توانستیم استدلال کنیم.

فلذا اینجا قرینیت سیاق نیست بلکه قرینه مورد و شأن نزول هست که آن هم به اتفاق اصولیین مخصص نیست.

کیفیت تشریع خمس :

در مورد این که خمس چگونه تشریع شده است در کتب تفسیری و تاریخ این بیان آمده است که : مسلمین در جنگ سه دسته شدند، یک عده با دشمن در حال جنگ بودند و یک عده در حال جمع آوری غنائم بودند و عده سوم هم کنار پیامبرص بودند و بین این سه طائفه اختلاف افتاد . آن طائفه ای که غنائم را جمع آوری می کردند گفتند که پیامبر ص فرموده است که کسی که در جنگ چیزی برداشت ، مال خودش هست، آنهایی که در حال جنگ بودند گفتند که اگر ما نمی جنگیدیم شما نمی توانستیم اینها را بردارید. وآنهایی که کنار پیامبرص بودند گفتند ما برای محافظت از جان شما این جا بودیم و منظور دیگری نداشتیم. بعد آیه نازل شد .آیه اول سوره انفال؛ ﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ﴾[6] ‌. انفال اموالی هست که در جنگ بدست می آید، همگی مال خداوند و پیامبرص است. در این حادثه آنها همگی از پیامبر ص اطاعت کردند و اموالشان را به پیامبرص دادند و ایشان هم بالسویه تقسیم کردند. این راجع به آیه انفال . بعد از چند روز (یا در غزوه بدر یا غزوه دیگری) آیه خمس نازل شد. همه آنچه که هست مال خداوند و پیامبرص نیست بلکه خمسش را بدهید کفایت می کند و مابقی مال خودتان هست.

وقتی پیامبر ص بر قوم بنی نذیر از یهود غالب شدند ، به انصار فرمودند که می خواهید این مهاجرین را از خانه هایتان بیرون کنید (طبق عقد اخوت اموال انصار با مهاجرین نصف کرده بودند) تا همه غنیمت بنی نذیر به مهاجرین بدهم تا برای خودشان مستقل بشوند یا این که اینها در کنار شما با وضع سابق بمانند و من این غنیمت را بین همگی شما تقسیم می کنم. انصار گفتند که بین همه این غنیمت تقسیم بشود. این آیه نازل ﴿شد وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ﴾[7] ، ﴿ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ﴾[8]

بنابراین سه آیه راجع به مسائل غنائم جنگی هست که طبق نقلی که در روایات آمده است ، اینها در سه مرحله نازل شدند : در مرحله اول آیه انفال نازل شده است ( که همگی مال پیامبرص) . مرحله دوم آیه خمس بود ( که خمس را فقط بدهید) . مرحله سوم آیه فیء بود که موضوعش جایی هست که جنگ نشده باشد که آن هم مربوط به پیامبر ص است که هر طور خواستند تقسیم می کنند. تا این ثروت ها بین همه باشد و تداول بین اغنیاء فقط نباشد. این آیه هم یکی از ادله این است که باید حاکم اسلامی کاری نکند که ثروت ، در دست عده ای خاص بچرد و این خلاف آن سرمایه داری هست که می گوید باید طبقه سرمایه داری رشد بکند و الا کشور پیشرفت نمی کند .

پس اولین اشکالی که شد ، تمسک به شأن نزول و مورد می کنند که جواب دادیم مورد مخصص نیست.

اشکال دوم : تمسک به انصراف

به انصراف تمسک می شود. کلمه غنیمت در لغت عرب به غنیمت حرب انصراف دارد. برای این انصراف به روایاتی تمسک کرده اند. اتفاقا استاد ما مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی ره هم در کتاب الخمس وقتی این روایات را دیده است تقریباً تسلیم می شود که غنیمت همان غنیمت جنگی هست. به نظر ما این مطلب قابل مناقضه است؛ چون ما هم کلام اهل لغت را ذکر کردیم و هم روایات را ذکر کردیم که غنیمت به معنای اعم گرفته شد و به معنای چیزی هست که انسان روز به روز به دست می آورد. فلذا اولاً روایاتی داریم که غنیمت را اعم معنا کرده اند و ثانیاً این روایت را ملاحظه می کنیم که آیا از این روایات انصراف به غنائم حربی فهمیده می شود یا نه؟

عرض می کنیم که این روایات بر دو طائفه هستند.(این طایفه طایفه کردن روایتات از ابتکارات آیت الله خوئی ره بوده است )یک طائفه ، غنیمت در آن به معنای الفوز بلامشقة هست ( نه فوز مطلق).در آن روایات قبلی غنیمت را به معنای فوز مطلق می گرفت چه بلامشقة و چه با مشقتة . اما این طایفه از روایت ، فوز بلامشقه است. دسته دوم از روایات غنیمت را به ما یأخذه المقاتل من اهل الحرب معنا کرده اند.

طایفه اول : غنیمت به معنای عام است(الفوز بلامشقة)

1- در دسته اول دو روایت هست ؛ یک روایت عبدالله بن سنان هست در وسائل آمده است : مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى كُلِّ امْرِئٍ غَنِمَ أَوِ اكْتَسَبَ الْخُمُس‌ ... [9] . دراین روایت غنم در مقابل کسب آمده است که به معنای بهره ای است که بدون مشقت بیایید یعنی مشقت معمولی در کار نباشد والا اکتساب(بهره با مشقت معمول) هم داخل در غنیمت می شد. غنم در این روایت ظهور دارد که از راه غیر معمول و بدون مشقت بدست آمد آن خمس دارد و مطلق است و مختص حرب نمی شود. فلذا به همان معنای لغوی الفوز بلامشقة هست.

2- صحیحه علی بن مهزیار: فَأَمَّا الْغَنَائِمُ وَ الْفَوَائِدُ فَهِيَ وَاجِبَةٌ عَلَيْهِمْ فِي كُلِّ عَامٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ- يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِ‌شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ﴾ وَ الْغَنَائِمُ وَ الْفَوَائِدُ يَرْحَمُكَ اللَّهُ فَهِيَ الْغَنِيمَةُ يَغْنَمُهَا الْمَرْءُ وَ الْفَائِدَةُ يُفِيدُهَا وَ الْجَائِزَةُ مِنَ الْإِنْسَانِ لِلْإِنْسَانِ الَّتِي لَهَا خَطَرٌ عَظِيمٌ وَ الْمِيرَاثُ الَّذِي لَا يُحْتَسَبُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ لَا ابْنٍ وَ مِثْلُ عَدُوٍّ يُصْطَلَمُ فَيُؤْخَذُ مَالُهُ وَ مِثْلُ مَالٍ يُؤْخَذُ لَا يُعْرَفُ لَهُ صَاحِبُهُ وَ مِنْ ضَرْبِ مَا صَارَ إِلَى قَوْمٍ مِنْ مَوَالِيَّ مِنْ أَمْوَالِ الْخُرَّمِيَّةِ الْفَسَقَةِ فَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَمْوَالًا عِظَاماً صَارَتْ إِلَى قَوْمٍ مِنْ مَوَالِيَّ فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ شَيْ‌ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَلْيُوصِلْ إِلَى وَكِيلِي وَ مَنْ كَانَ نَائِياً بَعِيدَ الشُّقَّةِ فَلْيَتَعَمَّدْ لِإِيصَالِهِ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ فَإِنَّ نِيَّةَ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَأَمَّا الَّذِي أُوجِبُ مِنَ الْغَلَّاتِ وَ الضِّيَاعِ فِي كُلِّ عَامٍ فَهُوَ نِصْفُ السُّدُسِ مِمَّنْ كَانَتْ ضَيْعَتُهُ تَقُومُ بِمَئُونَتِهِ وَ مَنْ كَانَتْ ضَيْعَتُهُ لَا تَقُومُ بِمَئُونَتِهِ فَلَيْسَ عَلَيْهِ نِصْفُ سُدُسٍ وَ لَا غَيْرُ ذَلِكَ. . [10]

در این روایت برای غنائم ، مثال هایی می زند که بدون مشقت به دست آمده است مانند الْجَائِزَةُ ، الْمِيرَاثُ و... پس در این صحیحه غنیمت را به معنای الفوز بلامشقة گرفته است. پس می تواند کسی بگوید که در عرف شرع ، غنائم به معنای مطلق فوائد نیست و شما هم نمی توانیم با تمسک به آیه غنائم بگوید که مطلق فوائد حتی ربح کسب هم خمس دارد؛ چون در این دو حدیث غنیمت به معنای ما یفوز الانسان بلامشقة گرفته شده است.

بنابراین یکی از ادله ما برای شمول خمس بر ارباح مکاسب و موارد دیگر ، خود آیه خمس است که به اطلاق آیه تمسک می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo