< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/مقدمات /وجوب خمس

عرض کردیم برای اثبات خمس در غیر غنائم حربی ، اولین دلیل آیه کریمه است. الا اینکه اشکال شده است که غنیمت در آیه منصرف به غنائم حربی است و در این جهت برخی از آقایان مانند استاد هاشمی تمسک کرده اند به یک سری روایاتی که در آنها غنیمت به معنای غنائم جنگی است نه هر چیزی که انسان بدست می آورد.

عرض کردیم که روایات دو دسته هستند . یک دسته به معنای مایفوز الانسان بلامشقةٍ هست که چون این معنا با لغت هم تائید شده است، آن را نفی نمی کنیم و ممکن است این معنا را قبول کنیم . گرچه در اینجا آقای خوئی و دیگران اشکالی به این معنا داشتند که فرموده اند که لازمه این معنا، این است که با مورد تطبیق نکند؛ چرا که غنائم جنگی با مشقت به دست می آید و چه چیزی مشقتش بیشتر از جنگ! پس ناچاراً باید غنیمت را در اینجا بدون قید در نظر بگیریم.یک چنین اشکال شده است. ولی این اشکال قابل جواب است، مراد از مشقت ، مشقت متعارف و معتاده است که برای بدست آوردن یک مال ، انسان آن را متحمل می شود مثلاً زمین را کشت می کند و از آنجا برداشت می کند و این مشقت متعارف برای رسیدن زراعت را متحمل می شود. غنیمت شامل این موارد نمی شود که کسی یکسال برای زمین زحمت کشیده تا گندم را برداشت کند ، طبق لغت به این غنیمت نمی گویند . منظور از بلامشقة هر مشقتی نیست بلکه مشقت متعارف است ، یعنی مشقت متعارف را برای آن کار اگر نکشیده باشد به آن غنیمت می گویند ولو مشقت غیر متعارف مانند جنگ ، غارت و... کشیده باشد.موید این معنا هم دو روایتی هست که در جسله گذشته بیان شد که غنیمت به مشقت غیرمعتاده اطلاق شده بود.

انما الکلام و اشکال در آن دسته از روایاتی است که غنائم را در غنمیت حربی استعمال کرده اند. و اشکال شده است که طبق این روایات ، دیگر نمی توانید به اطلاق آیه کریمه برای اثبات وجوب خمس در غیر غنائم حربی، تمسک کنید چون این روایات غنیمت را مختص به غنیمت حربی می دانند.

این دسته روایات هم دو قسم هستند :

قسم اول : یک قسم از آنها با قرینه استعمال شده است که این دلیل بر اختصاس به غنائم جنگ ندارد چرا که با قرینه استعمال شده است.

روایت اول : وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْغَنِيمَةِ قَالَ يُخْرَجُ مِنْهُ الْخُمُسُ وَ يُقْسَمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ مَنْ قَاتَلَ عَلَيْهِ وَ وَلِيَ ذَلِكَ وَ أَمَّا الْفَيْ‌ءُ وَ الْأَنْفَالُ فَهُوَ خَالِصٌ لِرَسُولِ اللَّهِ ص. [1]

با قرینه در اینجا غنیمت به غنیمت حربی استعمال شده است و قرینه دوم کلمه فیء است(اموالی که از دشمن بدون جنگ به دست می آید). یعنی در روایت اینگونه می فرماید که اموالی که از دشمن می گیرند یا با جنگ است که حضرت غنیمت فرموده است یا بدون جنگ هست که به آن فیء گفته اند. این نوع روایات ، آیه را نمی توانند تخصیص به غنائم جنگی بزنند و آیه فقط شأن نزولش درباره جنگ هست .

روایت دوم : عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَم‌ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: ...وَ الْخُمُسُ يُخْرَجُ مِنْ أَرْبَعَةِ وُجُوهٍ مِنَ الْغَنَائِمِ الَّتِي يُصِيبُهَا الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْغَوْصِ. [2]

روایت سوم : سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْجَارُودِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَتَاهُ الْمَغْنَمُ أَخَذَ صَفْوَهُ وَ كَانَ ذَلِكَ لَهُ ثُمَّ يَقْسِمُ مَا بَقِيَ خَمْسَةَ أَخْمَاسٍ وَ يَأْخُذُ خُمُسَهُ ثُمَّ يَقْسِمُ أَرْبَعَةَ أَخْمَاسٍ بَيْنَ النَّاسِ الَّذِينَ قَاتَلُوا عَلَيْهِ ثُمَّ قَسَمَ الْخُمُسَ الَّذِي أَخَذَهُ خَمْسَةَ أَخْمَاسٍ يَأْخُذُ خُمُسَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَفْسِهِ ثُمَّ يَقْسِمُ الْأَرْبَعَةَ الْأَخْمَاسَ بَيْنَ ذَوِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ أَبْنَاءِ السَّبِيلِ يُعْطِي كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ جَمِيعاً وَ كَذَلِكَ الْإِمَامُ يَأْخُذُ كَمَا أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص [3] . در این جا هم مغنم به قرینه قاتلوا علیه به معنای غنیمت حرب معنا شده است.

روایت چهارم : معتبرة ابن عتبة عن أبي عبد اللّه (ع) في حديث طويل (انه قال لعمرو بن‌ عبيد: أ رأيت إن هم أبو الجزية فقاتلتهم فظهرت عليهم (ترجمه : نظر شما چیست که اگر آنها جزیه ندادند سپس جنگ کردید و پیروز شدید؟)كيف تصنع بالغنيمة؟ قال: اخرج الخمس و أقسم أربعة أخماس بين من قاتل عليه .........).( عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‌20-قسم-1-الصادق‌ع، ص: 508) . در اینجا هم غنیمت با قرینه فقاتلتهم فظهرت عليهم به معنای غنیمه حرب معنا شده است.

روایت پنجم : وَ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ أَنَّهُمْ قَالُوا لَهُ مَا حَقُّ الْإِمَامِ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ قَالَ الْفَيْ‌ءُ وَ الْأَنْفَالُ وَ الْخُمُسُ وَ كُلُّ مَا دَخَلَ مِنْهُ فَيْ‌ءٌ أَوْ أَنْفَالٌ أَوْ خُمُسٌ أَوْ غَنِيمَةٌ فَإِنَّ لَهُمْ خُمُسَهُ فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ- وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ- وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ لَهُمْ فِيهِ نَصِيباً فَمَنْ وَصَلَهُمْ بِشَيْ‌ءٍ فَمِمَّا يَدَعُونَ لَهُ لَا مِمَّا يَأْخُذُونَ مِنْهُ. [4] . در این روایت هم غنیمت در کنار فیء و انفال ذکر شده است و این خود قرینه است چرا که فیء بدون جنگ آن اموال را بدست می آورد ولی غنیمت با قتال اموال بدست آمده است.لذا در اینجا استعمال مع القرینه است و نمی توان از آن ، غنیمت به معنای حرب فقط برداشت نمود.

قسم دوم : چند روایت وجود دارد که واژه غنیمت به معنای غنائم حرب به کار رفته و این استعمال بدون قرینه است. چند روایت هم بیشر نیست .

روایت اول : مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِيمَا يُخْرَجُ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْبَحْرِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ الْحَلَالِ الْمُخْتَلِطِ بِالْحَرَامِ إِذَا لَمْ يُعْرَفْ صَاحِبُهُ وَ الْكُنُوزِ الْخُمُسُ . [5] در این روایت برای غنیمت قرینه ای وجود ندارد و قسیم معادن ، بحر و... اینها قرار داده است. این کأنه یک استعمال انصرافی برای کلمه غنیمت است که به غنائم جنگی برمی گردد. فلذا باید آیه هم طبق این روایت معنا بشود.ممکن است این طوری بگویند.

روایت دوم : وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَذَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْخُمُسُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْغَنِيمَةِ وَ نَسِيَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ الْخَامِسَ. [6] در این روایت هم غنیمت در کنار موارد دیگر ذکر شده است که نشان می دهد به معنای خاصه یعنی غنیمه حرب به کار رفته است در حالی که اگر این معنا را نداشت و به معنای عام بود، نباید بدون قرینه و بدون قید در کنار آنها ذکر می کرد . لذا معنای خاص از این روایت از غنیمت برداشت می شود.

روایت سوم : الصَّيْمَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى قَالَ رَوَاهُ لِي بَعْضُ أَصْحَابِنَا ذَكَرَهُ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ مِنَ الْغَوْصِ وَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ.( وسائل الشيعة / ج‌9 / 489 / 2 - باب وجوب الخمس في غنائم دار الحرب و في مال الحربي و الناصب و عدم وجوبه في غير الأشياء المنصوصة و أنه يجب مرة واحدة ..... ص : 485) [7]

روایت چهارم : وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْغَنِيمَةِ فَقَالَ يُخْرَجُ مِنْهَا خُمُسٌ لِلَّهِ وَ خُمُسٌ لِلرَّسُولِ- وَ مَا بَقِيَ قُسِمَ بَيْنَ مَنْ قَاتَلَ عَلَيْهِ وَ وَلِيَ ذَلِكَ. (وسائل الشيعة / ج‌15 / 112 / 41 - باب كيفية قسمة الغنائم و نحوها ..... ص : 110) [8]

سائل از غنیمت به صورت مطلق در این روایت از امام ع سوال می کند و امام ع در جواب فرمودند که چهارپنجم از آن را به مقاتلین داده می شود و مابقی هم برای ما است. نشان می دهد که منصرف از این واژه ، غنیمت حربی است.

بنابراین این روایات دلیل می شوند که غنیمت انصراف به حرب دارد. فلذا این اشکال به آیه کریمه می شود که غنمتم شامل همه اقسام خمس نمی شود و فقط غنائم حرب را شامل می شود.

جواب : عرض می کنیم که این بیان را می توان اینگونه جواب داد که این بیان در کلامات امام باقر ،امام صادق و امام کاظم علیهم السلام آمده و در آن زمان به بعد این چنین اصطلاحی و انصرافی شکل گرفته است که از واژه غنیمت، قسم خاصی از آن را می فهمیدند و از معنای لغوی خودش منفصل شده بوده است. این دلیل نمی شود که در کلام شارع(خداوند متعال) کلمه غنیمت اگر آمد ، همین معنای خاص مراد است. این حقیقت متشرعه متاخر می شود و آن چیزی که می تواند آیه را ازمعنای خودش ، ثبوت حقیقت شرعیه در زمان صدور و نزول آیه هست و ما چنین دلیلی نداریم که در زمان صدور آیه چنین انصرافی بوده است بلکه ما وجوهی قبلاً از اهل لغت و غیره ذکر کردیم که غنیمت به معنای عام به کار رفته است. پس معلول می شود که این انصراف متآخر است و نمی توان آیه را بر طبق این روایات معنا کرد . بله در کلامات ائمه بعدی از امام صادق علیه السلام اگر کلمه غنیمت به صورت مطلق آمد میتوان انصراف به حربی دانست مثلا یک روایتی بیاید که الخمس واجب علی الغنیمه . اما فرض ما این است که در زمان پیامبرص و نزول قرآن ، این کلمه بر این اصطلاح خاص انصراف نداشته و ما دلیلی بر انصراف نداریم . فلذا در زمان پیامبر ص غنیمت به همان موضوع له خود تبادر می کند که معنای عامی (ما یفوز الانسان) هست .

شبهه :

شبهه این است که در زمان پیامبرص برای جمع آوری زکات افرادی را می فرستاد ولی برای خمس نقل نشده که کسانی را بفرستند. معلوم می شود که غنیمت مخصوص غنیمت جنگی هست .فلذا غنمتم در ایه ، مخصوص غنائم حرب می شود و الا اگر غنیمت به معنای عام بود و مثلاً ارباح مکاسب را شامل می شد، باید پیامبرص کسانی را می فرستادند تا خمس آنها را جمع آوری کند و حال آن که در تاریخ چنین چیزی نقل نشده است.

جواب :

1- ما نباید باب خمس را با باب زکات مقایسه کنیم ؛ زیرا زکات حق فقراء می باشد که پیامبرص باید حق آنها را استیفاء کند ولی خمس مال خود پیامبرص هست و دون شأن ایشان هست که یک عده ای را بفرستند که حق من را بدهید. بله آنها باید خودشان دو دستی تقدیم کنند اما اینکه حضرت کسانی را بفرستند این چنین نبوده است .

2- ممکن است در آن زمان موانعی در کار بوده است. هر حکمی که در دین می آید، اجراءش منوط به ارتفاع موانع و وجود مقتضی است. مثلاً مردم در آن زمان پیامبرص چیزی نداشتند. تاریخ را که مطالعه می کنید ، مردم به زور اولیّات زندگی را اداره می کردند و در نان شب خود مانده بودند. این قدر سختی بوده است و بعد ها یک گشایشی پیش آمد . پس اساساً مقتضی برای خمس نبوده است . اما فی الجمله برای زکات بوده و کسانی را برای جمع آوری حضرت ص می فرستند.

3- طبق مذهب ما یک قسم از احکام، مودوعه عند الائمه است که به موقوعش بیان می شود و حکمت این مطلب به تدریجی بودن احکام برمیگردد. چنانچه احکام در زمان خود پیامبر ص هم به صورت تدریجی بیان می شد ، مانند خود احکام زکات که در یک سال آیه زکات نازل شد ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً﴾[9] یک سال بعد فرمودند که آن آیه ای که درباره زکات نازل شده بود ، از این موارد باید زکات بدهید یعنی موارد آن را بیان فرمودند. در مسائل دیگر هم تدریجیت وجود داشته است. این تدریجی بودن در زمان اهل بیت علیهم السلام ادامه داشته است حتی احکامی در نزد امام زمان صلوات الله و سلامه علیه هم به ودیعه سپرده شده است که ایشان بیان خواهند کرد. فلذا موقع اجراء خمس تا زمان امام صادق ع ماند.

وجه دیگر، نامه هایی از پیامبر ص هست که به روسای قبابل نوشته شده است که در اینها خمس(به صورت مطلق) ذکر شده است و قرائنی هم هست که غنائم جنگی نیست.و خود پیامبرص در عهد ها و نامه هایی که نوشتند امر کردند تا خمس جمع آوری بشود و به پیامبر ص منتقل بشود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo