< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/مقدمات /وجوب خمس

بحث در موارد وجوب خمس بود که عرض کردیم این موارد نه چنان هست که عامه گفته اند که مخصوص غنیمت جنگی باشد و طبق آیه خمس ، خمس در غیر غنائم حربی هم ثابت است و غنائم معنایش اعم است. وجوهی بر این ذکر کردیم و یک اشکالی در این جا مطرح شده بود که در زمان پیامبر (ص) خمس در غیر غنائم حربی مطرح نبوده و فقط زکات را جمع آوری می کردند و در غیر زکات حضرت ماموری برای جمع آوری خمس نمی فرستادند. این مطلب هم باوجوهی پاسخ داده شد . یکی از آن جهاتی که در جواب این اشکال می تواند به ما کمک کند ، نامه های پیامبر اکرم ص هست که در مکاتیب الرسول اینها ثبت شده است. مرحوم آیت الله احمدی میانجی هم این مکاتیب الرسول را در کتابی چند جلدی جمع آوری کرده است و در آن جا ها نمونه هایی از نامه های حضرت را ببینید که در آنجا حضرت ، دستور داده است که از قبائل دریافت بشود. حال ما به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم.

نمونه هایی از مکاتیب الرسول در جمع آوری خمس

1- نقل از صحیح بخاری

در کتاب صحیح بخاری هست که بعد از قرآن ، معتبر ترین کتاب عامه همین کتاب است. حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ، حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، حَدَّثَنَا قُرَّةُ بْنُ خَالِدٍ، حَدَّثَنَا أَبُو جَمْرَةَ الضُّبَعِيُّ، قُلْتُ لِابْنِ عَبَّاسٍ: فَقَالَ: قَدِمَ وَفْدُ(فرستادگان و نمایندگان) عَبْدِ القَيْسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالُوا: إِنَّ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ المُشْرِكِينَ مِنْ مُضَرَ، وَإِنَّا لاَ نَصِلُ إِلَيْكَ إِلَّا فِي أَشْهُرٍ حُرُمٍ ، فَمُرْنَا بِجُمَلٍ مِنَ الأَمْرِ(امر های مهم را برای ما بیان بفرما) إِنْ عَمِلْنَا بِهِ دَخَلْنَا الجَنَّةَ ، وَنَدْعُو إِلَيْهَا مَنْ وَرَاءَنَا (و دعوت کنیم کسانی که پشت سر ما هستند یعنی همان فرزندانمان)، قَالَ: " آمُرُكُمْ بِأَرْبَعٍ وَأَنْهَاكُمْ عَنْ أَرْبَعٍ: آمُرُكُمْ بِالإِيمَانِ بِاللَّهِ، وَهَلْ تَدْرُونَ مَا الإِيمَانُ بِاللَّهِ؟ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَإِقَامُ الصَّلاَةِ، وَإِيتَاءُ الزَّكَاةِ، وَتُعْطُوا مِنَ المَغْنَمِ الخُمُسَ، وَأَنْهَاكُمْ عَنْ أَرْبَعٍ: لاَ تَشْرَبُوا فِي الدُّبَّاءِ، وَالنَّقِيرِ، وَالظُّرُوفِ المُزَفَّتَةِ، وَالحَنْتَمَةِ " [1]

در اینجا قرینه هست که مراد از مغنم ، غنیمت جنگی نیست و قرینه این است که بیجاره ها ضعیف بودند و می گفتند که ما در غیر ماه حرام به دیدار شما بیاییم. پس پیامبر ص فرمودند که حالا که به ما دسترسی ندارید زکات بدهید و از مغنم هم خمس بدهید . این یک نامه ای است که از پیامبر ص نقل شده است.

2- نامه پیامبر اکرم ص به جهینه :

كتابه (صلى الله عليه و آله) لجهينة:" بسم الله الرحمن الرحيم هذا كتاب من الله العزيز على لسان رسوله بحق صادق و كتاب ناطق مع عمرو بن مرة لجهينة بن زيد. إن‌ لكم‌ بطون‌ الأرض(زیر زمین)‌ و سهولها(بیایان ها) ، و تلاع الأودية(بلندی هایی نهر ها از آنجا جریان دارد) و ظهورها(پشت) على أن ترعوا نباتها(گوسفندان خود را بچرانید) ، و تشربوا ماءها على أن تُؤَدّوا الخمس(باید خمس آن را پرداخت کنید)، و تصلوا الخمس. و في الغنيمة و الصريمة شاتان إذا اجتمعتا، فان فرقتا فشاة شاة، ليس على أهل المثيرة صدقة، و لا على الواردة لبقة، و الله شهيد على ما بيننا و من حضر من المسلمين كتاب(كذا) قيس بن شماس". ( المصدر: كنز العمال 116- 114: 16) عن ابن عساكر (و رسالات نبوية: 228 و حياة الصحابة 181: 1) عن كنز العمال و أبي نعيم و البداية و النهاية و الطبراني (و راجع البداية و النهاية 352: 2 و مجمع الزوائد 244: 8).....) ( مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله و سلم / ج‌3 / 226 / 39 – كتابه (صلى الله عليه و آله) لجهينة: ..... ص : 226) . [2]

در این روایت هم معلوم است که خمس مربوط به جنگ نیست؛ چرا که می فرماید از روی زمین و زیر زمین می توانید استفاده کنید ولی باید خمس آن را بدهید . پس اینکه در زمان پیامبر ص دستوری بر جمع آوری خمس نداشته است ، این چنین نیست . به قبیله های مختلف کتباً حضرت نامه نوشتند و دستور به پرداخت خمس دادند.

3- مسند احمد بن حنبل

یکی از قدیمی ترین کتاب های اهل سنت است که قبل از صحیح بخاری نوشته شده است. می گوید که اگر می خواهید از سنت پیامبر ص اطلاع داشته باشید به مسند من مراجعه کنید. در همین کتاب حدیث غدیر با 30 سند ذکر شده است ولی متاسفانه با این که نقل کرده اند ولی ملتزم نشده اند و برخی از حنیفیه ها آن را انکار می کنند.

وروى أحمد في مسنده، بإسناده عن يزيد بن هرمز:" أنّ‌ نجدة الحروري حين خرج من فتنة ابن الزبير؛ أرسل إلى ابن عبّاس يسأله عن سهم ذي القربى؛ لمن تراه‌؟ قال: هو لنا؛ لقربى رسول الله (ص)، قسّمه رسول الله (ص) لهم، وقد كان عمر (خلیفه دوم) عَرَض علينا منه شيئاً رأيناه دون حقّنا (عمر هم می خواست چیزی برای ما بدهد که کمتر از خمس و حق ما بود) ، فرددناه عليه، وأبينا أن نَقبله، وكان الذي عرض عليهم أن يعين ناكحهم (به کسانی که می خاستند ازدواج کنند کمک کند)، وأن يقضي غارمهم (بدهی بدهکارها را بپردازد)، وأن يعطي فقيرهم، وأبى أن يزيدهم على ذلك. . [3]

در این حدیث که احمد در مسندش نقل کرده است، ابن عباس، روش پیامبر ص و روش عمر را هم می گوید و سهم ذی قربی مطرح شده است و ربطی به جنگ ندارد.

4- نامه به عمرو بن حزم :

الی عمرو بن حزم عندما بعثه الی الیمن «بسم الله الرحمن الرحيم هذا بيانٌ‌ من الله ورسوله. "يا أيّها الذين آمنوا أوفوا بالعقود" عهدٌ من محمد النبيّ‌ رسول الله لعمرو بن حزم حين بعثه إلى اليمن؛ أمَره بتقوى الله في أمره كلّه وأن يأخذ من الغنائم خمس الله وما كتب على المؤمنين من الصدقة (زکات) من العقار(کشاورزی)...»( فتوح البلدان: ج 1، ص 84، باب اليمن؛ سيره ابن هشام: ج 4، ص 265 و 266؛ تاريخ طبرى: ج 1، ص 1727 و 1729؛ تاريخ ابن كثير: ج 5، ص 76؛ و كتاب الخراج ابى يوسف: ص 85 و... ).[4]

5- نامه پیامبر ص به سعد هذیم

قَالُوا: وَكَتَبَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - إِلَى سَعْدِ هُذَيْمٍ مِنْ قُضَاعَةَ وَإِلَى جُذَامَ كِتَابًا وَاحِدًا يُعَلِّمُهُمْ فِيهِ فَرَائِضَ الصَّدَقَةِ. وَأَمَرَهُمْ أَنْ يَدْفَعُوا الصَّدَقَةَ (زکات) وَالْخُمُسَ إِلَى رَسُولَيْهِ (دو فرستاده) أُبَيٍّ وَعَنْبَسَةَ أَوْ مَنْ أَرْسَلاهُ. قَالَ: وَلَمْ يُنْسَبَا لَنَا.[5]

6- حدیث از پیامبر ص در کتاب طُرَف سید بن طاووس

الطّرفة السادسة : في تأكيد البيان من النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله مع أبي ذرّ وسلمان والمقداد، وتعريفهم ما كلّفه سلطان المعاد ، وأنّ عليّا عليه‌السلام خليفة في العباد والبلاد وعنه ، عن أبيه، قال : دعا رسول الله صلى‌الله‌عليه‌ وآله أبا ذرّ وسلمان والمقداد ، فقال لهم :تعرفون شرائع الإسلام وشروطه؟ قالوا : نعرف ما عرّفنا الله ورسوله.

فقال : هي والله أكثر من أن تحصى ، أشهدوني على أنفسكم وكفى بالله شهيدا وملائكته عليكم بشهادة أن لا إله إلاّ الله مخلصا ، لا شريك له في سلطانه ، ولا نظير له في ملكه ، وأنّي رسول الله بعثني بالحقّ ، وأنّ القرآن إمام من الله وحكم عدل ، وأن القبلة ـ قبلتي ـ شطر المسجد الحرام لكم قبلة.

وأنّ عليّ بن أبي طالب عليه‌السلام وصيّي وأميرالمؤمنين ، و ولي المؤمنين ومولاهم ، وأنّ حقّه من الله مفروض واجب ، وطاعته طاعة الله ورسوله ، والأئمّة من ولده ، وأنّ مودّة أهل بيته مفروضة واجبة على كلّ مؤمن ومؤمنة ، مع إقامة الصّلاة لوقتها ، وإخراج الزكاة من حلّها ، ووضعها في أهلها. وإخراج الخمس من كلّ ما يملكه أحد من النّاس ، حتّى يدفعه إلى ولي المؤمنين وأميرهم ، ومن بعده من الأئمّة من ولده ، فمن عجز ولم يقدر إلاّ على اليسير من المال ، فليدفع ذلك إلى الضّعيفين من أهل بيتي من ولد الأئمّة ، فإن لم يقدر فلشيعتهم ممّن لا يأكل بهم النّاس ، ولا يريد بهم إلاّ الله وما وجب عليهم من حقّي. ...[6] .

بنابراین در همه این روایات ، در زمان پیامبر ص حضرت دستور بر اخراج خمس و جمع آوری خمس داده اند و اینکه بفرمایید در زمان حضرت خبری از خمس نبوده است درست نیست. هم در مجامع ما و هم منابع معتبر اهل سنت این مطلب وجود دارد .فلذا آن شبهه ای که می فرموده در زمان پیامبر ص اصلاً جمع آوری خمس مطرح نبوده است ، درست نیست.

فقه الرضا ع :

علماء و فقهای ما هم به همین جهت استدلال کرده اند . علماء بزرگ ما هم وقتی در یک مسئله ای نصی پیدا نمی کردند به کتاب فقه الرضا ع مراجعه می کردند و حکم را از آن جا استفاده می کردند و چنین کتاب معتبری بوده است.

وَ كُلُّ مَا أَفَادَهُ النَّاسُ فَهُوَ غَنِيمَةٌ لَا فَرْقَ بَيْنَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ مَالِ الْفَيْ‌ءِ الَّذِي لَمْ يُخْتَلَفْ فِيهِ وَ هُوَ مَا ادُّعِيَ فِيهِ الرُّخْصَةُ وَ هُوَ رِبْحُ التِّجَارَةِ وَ غَلَّةُ الضَّيْعَةِ وَ سَائِرُ الْفَوَائِدِ مِنَ الْمَكَاسِبِ وَ الصِّنَاعَاتِ وَ الْمَوَارِيثِ وَ غَيْرِهَا لِأَنَّ الْجَمِيعَ غَنِيمَةٌ وَ فَائِدَةٌ مِنْ رِزْقِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ رُوِيَ أَنَّ الْخُمُسَ عَلَى الْخَيَّاطِ مِنْ إِبْرَتِهِ (سوزن خیاطی) وَ الصَّانِعِ مِنْ صِنَاعَتِهِ فَعَلَى كُلِّ مَنْ غَنِمَ مِنْ هَذِهِ الْوُجُوهِ مَالًا، فَعَلَيْهِ الْخُمُسُ (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام / 294 / 49 باب الغنائم و الخمس) .[7]

پس علماء ما به آیه خمس تکیه می کردند و از آن بر همه وجوه استدلال می کردند که همگی از غنائم هستند و آیه شامل آنها می شود.

قال الشیخ المفید (رضوان‌الله‌علیه):

والخمس واجب فی کل مغنم قال الله عزوجل (واعلموا انما غنمتم من شی فان لله خمسه وللرسول) و الغنائم کل ما استفید بالحرب من الاموال والسلاح و الثیاب و الرقیق (عبد) و ما استفید من المعادن والغوص والکنوز وکل ما فضل من ارباح التجارات و الزراعات والصناعات من المؤنة والکفایة فی طول السنة علی الاقتصاد. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‌4 ؛ ص121. المقنعة ؛ ص276 [8] [9]

بنابراین شیخ مفید ره هم با استناد به آیه خمس در همه این موارد استدلال می کنند.

مرحوم علامه حلی ره شاگرد محقق حلی ره :[10]

يجب الخمس على أرباح التجارات و الزراعات و الصنائع وسائر الاكتسابات بعد إخراج مؤونة السنة، عند علمائنا كافّةً؛ خلافاً للجمهور(اهل سنت)؛ لعموم ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ مَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ﴾، وقوله: ﴿أَنفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنْ الأَرْضِ﴾؛ وللتواتر المستفاد من الأئمّة. پس فهم علماء ما از این آیه خمس ، اطلاق است هم مرحوم مفید ، محقق حلی و هم علامه حلی ره همگی از این آیه عموم برداشت کرده اند.

شهید ثانی ره (زين الدين العاملي(965هـ):

و منه يستفاد وجوب الخمس في أرباح التجارات و نحوها، لعموم قوله تعالى أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ، خلافاً للعامّة، حيث خصّوها بالمعنى الثاني، ونقلوها عن موضوعها اللغويّ إلى غنائم دار الحرب خاصّة، أو خصّوها به[11] .

اهل سنت غنیمت را از معنای لغوی اش نقل داده اند به معنای غنیمت حرب . به چه دلیل این نقل را انجام داده اید! اما ما همان معنای موضوع له اش که عام هست را می گیریم.

النراقی فی المستند

اعلم أنّ الأصل وجوب الخمس في جميع ما يستفيده الإنسان و يكتسبه و يغنمه، للآية الشريفة، و الأخبار.[12]

شهید اول :

و قال فی المدارک ذکر الشهید فی البيان: أن هذه السبعة كلها مندرجة في الغنيمة

صاحب جواهر :

صاحب جواهر به صورت احتمالات مطالب را بعضاً می آورد و در این جا هم همین کار را کرده است.

سواء قلنا بكون الغنيمة في الآية و النصوص حقيقة في المفروض(غنائم حرب)كما لعله الظاهر عرفا بل و لغة كما قيل(اهل سنت)، أو في الأعم منه و من غيره مما أفاد الناس كما يومي اليه إدراج السبعة فيها في البيان(کتاب بیان شهید اول ره)، بل هو كصريح جهاد التذكرة و غيره، بل ظاهر كنز العرفان، و عن مجمع البيان نسبته إلى أصحابنا.[13]

پس فهم علماء ما هم علاوه بر قرائنی که از لغت و روایات ذکر کردیم ، قرینه می شود که غنیمت به معنای اعم است. البته غنیمت چنانکه اهل لغت هم گفته اند این نیست که هر چیزی که انسان بدست بیاورد بلکه مواردی هست که بلامشقة معتاده و متعارفه بدست می آورد. اگر مثلاً کشاورزی می کند و سودی به دست می آورد این مشقت معتاده است و خارج از معنای غنیمت می شود. یا تجارت کرد و سودی برد ، به آن غنیمت گفته نمی شود. اما شامل گنج ، هدیه های خیلی بالا، ارثی که حساب نمی کرده ، غنیمت جنگی و... می شود.

خوب اگر معنای غنیمت را به مایفوزه الانسان بلامشقة معتاده گرفتیم ، روایاتی که فرمودند غنیمت شامل همه موارد می شود ، آن روایات را از باب حکومت می گیریم یعنی اهل بیت علیهم السلام معنای غنیمت را توسعه داده اند و با این که لغتاً مثلاً غنیمت نبوده اند ولی فرموده اند مثلاً هذه غنیمةٌ . ربحی که از راه کسب می آید غنیمت نیست ولی از باب حکومت غنیمت شامل این موارد هم می گردد. و اگر از باب حکومت هم کسی نپذیرد، باز به جهت روایات خاصه خمس در آن ها واجب است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo