< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خمس /غنائم حربی /سعه و ضیق مفهوم

 

بحث درموارد وجوب خمس بود که هفت مورد بود که مورد اول غنائم حرب است. راجع به غنائم حرب ، اصل مطلب که غنیمت حربی کجاها صدق می کند؟ قتالی باشد و با اذن امام هم باشد ، این متعلق خمس خواهد بود و این از غنائم بالمعنی الاعم تفاوتش این است که به محض اینکه غنیمت حاصل شد، باید خمسش را بدهد و منتظر سال و مؤنه نمی ماند.

متن عروه : (مسألة 2) : يجوز أخذ مال النصاب[1] ( نصب یعنی عداوت کردن. کسی که دشمنی با اهل بیت ع می کند) أينما وجد (هرکجا که پیدا بشود چه در جنگ باشد یا جای دیگر، غنیمت بالمعنی الاعم صدق می کند) لكن الأحوط إخراج خمسه مطلقاً ...

بحث اول : در این است که آیا مال ناصبی محترم هست یا نیست؟ مرحوم سید ره و بزرگان ، بر این است که مالشان محترم نیست.

بحث دوم : در اینجا غنیمت بالمعنی الاعم صدق می کند ولی بحث در این است که آیا غنیمت بالمعنی الاخص هم صدق می کند تا بگوئیم به محض اینکه این به دست آمد ، خمسش باید داده بشود یا نه و این غنیمت بالمعنی الاعم فقط هست و جزء فوائد محسوب می شود و تا آخر سال مهلت دارد ؟ مرحوم سید ره در اینجا احتیاط می فرمایند و می گویند خمسش را اخراج می کنیم یعنی این مطلب نظر دوم سید می شود که حکم غنائم بالمعنی الاخص را دارد ولو اینکه در این جا قتالی هم نباشد . دلیل خاص و روایت در مطلب داریم که مال ناصب را بگیر و خمسش را برای ما بفرست ، از اطلاق این فهمیده می شود که مؤنه خارج نمی شود.

و كذا الأحوط إخراج الخمس ممّا حواه العسكر من مال البغاة إذا كانوا من النصاب و دخلوا في عنوانهم و إلّا فيشكل حلّيّة مالهم . [2]

فرع بعدی : فرض کنید یک عده ای باغی هستند و حکومت امام ع را قبول نداشته باشند ، مانند اصحاب جمل ، اصحاب صفین و اصحاب خوارج ، به هر جهتی که شده است ، مقابل امام ع ایستاده اند یا بنابراین که نظر شیعه هم بر این است که ولایت فقیه را که قبول داریم ، حکومتی که در زمان غیبت تشکیل شده است ، یک عده ای باغی بشوند ، کسی اموال این افراد را گرفت ، حکم غنیمت خاصه را دارد یا نه ؟ فعلاً فرع اول را مطرح می کنیم تا برسیم به اموال بغات.

فرع اول : «يجوز أخذ مال النصاب» ، سه فرع ذیل این مطلب باید ذکر کنیم :

1_ این فرع را با اشاره می گذریم که ناصبی به چه کسی گفته می شود ؟ این مباحث را در جمعی باید تفصیلاً بحث شود که باعث سوء استفاده نشود و ما الان وارد نمی شویم و جای بحثش هم در طهارات و نجاسات است که اقسام کفر را که بررسی می کنند ، در آنجاها و اواخر باب قصاص این بحث می آید.من الناصب ؟

2_ آیا مال ناصبی محترم هست یا نیست؟

3_ آیا این که مالش محترم نیست و ما هم اخذ کردیم ، آیا خمسش باید فوراً داد یا مانند ارباح مکاسب می ماند؟

بحث اول : مشهور شیعه قائل است که مخالفین جزء نواصب نیستند و چنانکه مرحوم صالحی مازندرانی و دیگران هم معنا کرده اند ، من نصب العداوة لاهل البیت علیهم السلام (.مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‌14، ص: 72)، کسانی که عداوت را آشکار و نصب کرده اند. دشمنی با پیامبر ص و اهل بیت ع ، ناصبی هست. ولذا مخالفین را ما ناصبی نمی دانیم . همین معنا با لغت هم موید شده است ، در قاموس و غیره(مجمع البحرين، ج‌2، ص: 173) نگاه کنید ، ناصبی را عدو اهل بیت ع معنا می کند . پس هم از نظر لغوی و هم از نظر مرتکز شیعه که علمای ما ناصبی را به همین معنا گرفته اند.

اما در مقابل مرحوم صاحب حدائق ره ، ناصبی را توسعه داده است و شامل همه مخالفین می داند : به دو روایت که تمسک کرده اند ، اشاره می کنیم : روایت اول از عبدالله بن سنان در معانی الاخبار و روایت دوم از معلی بن خنیس[3] است. متن این دو روایت تقریباً یکی هست و سندها جدا هست .

روایت : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَيْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَا تَجِدُ أَحَداً يَقُولُ أَنَا أُبْغِضُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ (شیعه) وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَلَّوْنَا (دوست ما هستید) أَوْ تَتَبَرَّءُونَ مِنْ أَعْدَائِنَا وَ قَالَ ع مَنْ أَشْبَعَ عَدُوّاً لَنَا فَقَدْ قَتَلَ وَلِيّاً لَنَا.[4] . مرحوم صاحب حدائق ره می فرماید که طبق این معنایی که از امام صادق ع بیان شده است ، پس اینهایی که شیعه را قبول ندارند و دشمنی می کنند ، داخل در نواصب هستند .

روایت دوم : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَيْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَا تَجِدُ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا أُبْغِضُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَلَّوْنَّا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا [5] .

الان در اکثر تبلیغات در اکثر کشورهای اهل سنت ، شیعه را مبغوض می دارند، البته آگاهان از مردم این بغض را ندارند. کسی که مکه رفته است این مطلب را می داند . شیعه را آن طوری که هست ، نمی دانند و شیعه را دشمن اسلام تلقی می کنند و تبلیغات در طول تاریخ بر اینها اثر گذاشته است.

أموی ها که در رأس کار بودند، اعلام عداوت با اهل بیت داشتند ولی بعداً که عباسی ها آمده اند ، در مذهب عامه یک تعدیلی صورت گرفت و از آن دشمنی با اهل بیت که بود و حضرت علی ع را که در منابر لعن می کردند ، از آن منقطع شدند و یک تحول اجتماعی عمیقی در کل اهل سنت بعد از اموی ها به وجود آمد و اینها آن دشمنی با اهل بیت را کنار گذاشتند . اهل بیت را قبول دارند ولی در مرتبه بعد از خلفاء می دانند. پس سنی گری به شکل اموی ها شاید الان دیگر پیدا نشود ، و اکثراً اهل بیت را قبول دارند. در آینده هم بعضی ها پیش بینی کرده اند که یک تعدیل عمیق دیگری رخ می دهد و اینها به اهل بیت ع نزدیک می شوند.

روایت دیگر : مَسَائِلُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادٍ وَ مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى .... قَالَ: وَ كَتَبْتُ‌ إِلَيْهِ‌ أَسْأَلُهُ عَنِ‌ النَّاصِبِ‌ هَلْ أَحْتَاجُ فِي امْتِحَانِهِ إِلَى أَكْثَرَ مِنْ تَقْدِيمِهِ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ وَ اعْتِقَادِ إِمَامَتِهِمَا فَرَجَعَ الْجَوَابُ مَنْ كَانَ عَلَى هَذَا فَهُوَ نَاصِبٌ‌. [6] ( السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات [7] ) / ج‌3 / 583 / و من ذلك ما استطرفناه من كتاب مسائل الرجال ..... ص : 581) . اگر این روایت را کسی قبول کند ، دیگر مخالفین کلاً داخل در ناصبی ها می شوند.

مرحوم صاحب حدائق به جهت مشئ اخباری گری که داشته است ، این روایت را قبول کرده و به لوازمش هم ملتزم شده و گفته که اینها را ما مسلمان نمی دانیم .

ولی عرض شد که نظر ایشان، مخالف نظر مشهور شیعه هست و فقهاء قائلند که مخالفین غیر نواصب ، مسلمان هستند . فلذا نظر صاحب حدائق ، مرود قبول نظر اکثریت شیعه نیست و به جهت سیره قطعیه ائمه اطهار ع و هم به جهت روایات متواتر درباره کیفیت معامله با دیگران وارد شده است ، اینها را مسلمان می داند و البته مسلمان یک مطلب است و مومن مطلب دیگری هست و مومن کسی هست که ایمان به ولایت اهل بیت ع هم دارد.

بنابراین جواب این دو روایت ، این شد که به جهت مخالفت با سیره قطعیه خود اهل بیت ع و اصحاب ائمه در طول تاریخ ، ساقط می شود و همچنین روایات قطیعه و متواتری که در ابواب مختلف وارد شده است ، که دلیل بر این هستند که آنانی که مخالف هستند ، در دایره اسلام هستند و احکام اسلام که از حِقن دماء و حقن احترام اموال و... وجود دارد ، بر آنان مترتب هست .

بحث دوم : اموال ناصبی به همان معنایی که مشهور قائل هستند (ابراز دشمنی با اهل بیت ع) ، آیا محترم هست یا نیست؟ روایاتی داریم که اموالشان محترم نیست.

روایت اول : وَ عَنْهُ (شیخ طوسی.محمد بن الحسن) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (الاشعری) عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ (از اصحاب اجماع هست) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ[8] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خُذْ مَالَ النَّاصِبِ حَيْثُ مَا وَجَدْتَهُ وَ ادْفَعْ إِلَيْنَا الْخُمُسَ. [9] . پس این روایت هم حکم خمس را بیان می کند که فرع بعدی این مسئله هست و هم اینکه اموال این ها محترم نیست و می توان اموالشان را گرفت.

روایت : أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ سَيْفٍ عَنْ أَبِي بَكْرٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ[10] قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع خُذْ مَالَ النَّاصِبِ حَيْثُ مَا وَجَدْتَ وَ ادْفَعْ إِلَيْنَا خُمُسَهُ. [11] ( تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) / ج‌6 / 387 / 93 - باب المكاسب ..... ص : 321) .

روایت : مرسله اسحاق بن عمار این دو روایت را موید است . عَنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَالُ النَّاصِبِ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَمْلِكُهُ حَلَالٌ لَكَ إِلَّا امْرَأَتَهُ فَإِنَّ نِكَاحَ أَهْلِ الشِّرْكِ جَائِزٌ وَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَا تَسُبُّوا (نسبت زنا ندهید) أَهْلَ الشِّرْكِ فَإِنَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحاً وَ لَوْ لَا أَنَّا نَخَافُ عَلَيْكُمْ أَنْ يُقْتَلَ رَجُلٌ مِنْكُمْ بِرَجُلٍ مِنْهُمْ وَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ مِنْهُمْ وَ مِائَةِ أَلْفٍ مِنْهُمْ، لَأَمَرْنَاكُمْ بِالْقَتْلِ لَهُمْ وَ لَكِنَّ ذَلِكَ إِلَى الْإِمَامِ.[12]

پس اینکه اموالشان و جانشان محترم نیست ، صریحاً ذکر شده است.

روایت : موثقه عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ : مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ(مرحوم صدوق) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ (شیعه اثنی عشری نیستند) عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (بن فضّال) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِيَّاكَ أَنْ تَغْتَسِلَ مِنْ غُسَالَةِ الْحَمَّامِ (ظاهراً حوضی بوده که غساله در آن جمع می شده است) فَفِيهَا تَجْتَمِعُ غُسَالَةُ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ وَ الْمَجُوسِيِّ- وَ النَّاصِبِ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ هُوَ (ناصبی) شَرُّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْكَلْبِ وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَأَنْجَسُ مِنْهُ. [13] ( وسائل الشيعة / ج‌1 / 220 / 11 - باب كراهة الاغتسال بغسالة الحمام مع عدم العلم بنجاستها و أن الماء النجس لا يطهر ببلوغه كرا ..... ص : 218).

این روایت دلیل بر این است که ناصبی ، حکم یهودی و مجوسی را دارد که اموالشان محترم نیست الا ما خرج بالدلیل که معاهد ، یا در عقد امان و هدنه باشد و... .پس اموال ناصبی مطلقاً نامحترم هست. فلذا طبق این روایات (روایت حفص بن البختری، روایت معلی بن خنیس و روایت عبدالله بن ابی یعفور) همان حکمی که سید ره فرمود «يجوز أخذ مال النصاب» ، می شود.

بیان شبهه و پاسخ آن :

ممکن است بعضی ها به ذهنشان بیاید که چرا اسلام با این افراد با ملاطفت رفتار نمی کند؟ این شبهه در صورت تامل کردن ، جواب های روشنی دارد که؛

اولاً ؛ آنها هم برای ما چنین احترامی قائل نیستند و خون ما را مهدور می دانند و لذا حق دفاع به ما می گوید که اگر شما را محترم نمی دانند ، شما هم آنها را محترم ندانید و مقابله به مثل کنید.به تعبیر دیگر ،کسانی که برای شما حق حیات قائل نیستند، شما هم مقابله به مثل کنید.

ثانیاً ؛ شاید حکمتش این باشد که خلق آفرینش به خاطر محمد ص و آل محمد ص است و ارزش خلق به این است که این ها را قبول داشته باشند ، همان طور که کسی توحید را قبول نکند ، ارزش خلقت از بین می رود ، همین طور اگر کسی پیامبر و آل او را قبول نداشته باشد و اظهار دشمنی کند ، هدف خلقش را از دست داده است و او شرّ محض است که به جان انسانی افتاده و باید او را خاموش کرد و از بین برد .


[1] در این که ناصبی ها خارج از اسلام هستند، اگر اظهار دشمنی با پیامبر ص و اهل بیت ع بکنند، شیعه اتفاق دارد و در این جا، اهل سنت هم با ما یک نظر هستند.
[3] از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده و حضرت هم به او علاقه داشته است. در زمان حضرت هم او را شهید کردند و امام ع هم خیلی ناراحت شدند . ولی در این که ثقه هست یا نیست، اختلاف است و بعضی از آقایان ثقه بودن این را قبول دارند و بعضی ها هم قبول ندارند و آقای خوئی هم ایشان را ثقه دانسته اند و روایات عید نوروز هم از ایشان نقل می شود و لذا این، اثر دارد که او را ثقه بدانیم یا خیر؟.
[7] 4 سند کتاب مستطرفات را باید با تسامح پذیرفت و الا سند محکم و تام ندارد.
[8] حفص بن البختری توثیق خاص ندارد ولی آقای خوئی ره این را توثیق می کند به جهت توثیقات عامه ای که این شخص داخل در آن ها می شود مثلاً جزء رجال تفسیر قمی و... و همین نقل ابن ابی عمیر هم، یکی از مواردی هست که خیلی از بزرگان می پذیرند که سه نفر اگر مستقیماً از کسی نقل روایت کنند، دال بر اعتبار آن شخص می شود چون لایرؤون و لا یرسلون الا عن ثقة؛ جناب بزنطی، جناب ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی، این ها معتبر هستند و در این جا ابن ابی عمیر از حفص نقل کرده و در نتیجه روایت معتبره می شود.
[10] در معلی بن خنیس اختلاف است و آقای خوئی ره آن را می پذیرد ولی آقای تبریزی ره قبول نمی کند ولی من حیث المجموع، ارتباطی که امام ع با او داشته است، و در شهادتش، امام صادق ع خیلی ناراحت شدند حتی به کسی دستور دادند که قاتل را بکشد، از این مطلب می توان توثیقش را استفاده کرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo