درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی
1402/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث در وجوهی بود که برای اثبات وجوب خمس در مطلق فوائد ( فوائد کسبی و غیر کسبی) اقامه شده بود . روایاتی را خواندیم . آخرین روایت ، روایت ابوعلی بن راشد است که گفته شد این شخص وکیل امام ع بوده و ثقه می باشد . این شخص را شیخ طوسی ره در دو جا اسمش را آورده است یکی کنیه اش را ذکر کرده و در جای دیگر که اسمش را گفته است ، گفته ثقةٌ ، پس توثیق خاص هم راجع به ایشان وجود دارد .پس روایت سنداً معتبر است . اما از نظر دلالت هم وابسته به این است که ببینیم متاع به چه معناست و متاع هم از نظر لغت و هم از نظر قرآن کریم و هم از جهت احادیث ، به معنای عامی هست که ما ینتفع به ، یا اساس البیت و ... می باشد . مثلاً این آیه کریمه :
﴿قالُوا يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقين﴾ يوسف : 17 . متاع در این جا به معنای کالای تجاری نیست و به معنای همان وسائلی که همراهشان داشته اند می باشد.
﴿وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ﴾ . الأحزاب : 53 . یعنی هر موقع از همسران پیامبر ص چیزی و وسیله ای می خواهید از وارء حجاب بخواهید.
پس در قرآن متاع به معنای اعم آمده است . هم کالای تجاری / سلعة را شامل می شود و هم وسائل دیگررا می گوید و در این حدیث شریف پرسید که «ففی ای شیء» حضرت فرمود در متاع های آنها و صنایع آنها خمس واجب هست .
روایت این بود : 12581- 3- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَلِيِّ بْنُ رَاشِدٍ قُلْتُ لَهُ أَمَرْتَنِي بِالْقِيَامِ بِأَمْرِكَ وَ أَخْذِ حَقِّكَ فَأَعْلَمْتُ مَوَالِيَكَ بِذَلِكَ فَقَالَ لِي بَعْضُهُمْ وَ أَيُّ شَيْءٍ حَقُّهُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أُجِيبُهُ ، فَقَالَ يَجِبُ عَلَيْهِمُ الْخُمُسُ فَقُلْتُ فَفِي أَيِّ شَيْءٍ ، فَقَالَ فِي أَمْتِعَتِهِمْ (کالا ها) وَ صَنَائِعِهِمْ[1] قُلْتُ وَ التَّاجِرُ عَلَيْهِ وَ الصَّانِعُ بِيَدِهِ ، فَقَالَ إِذَا أَمْكَنَهُمْ بَعْدَ مَئُونَتِهِمْ.[2]
در ذیل حدیث می فرماید قُلْتُ وَ التَّاجِرُ عَلَيْهِ وَ الصَّانِعُ بِيَدِهِ ، این نشان از آن است که نسخه صنایع درست است چون با متاع تجارت می کنند و با صنایع هم چیزی درست می کنند
روایتی هم ذکر می شود که متاع به معنای اعم است .
17424- 9 الكافي، 5/ 309/ 22/ 1 علي عن العبيدي عن يونس ، قال: سألتُ عبداً صالحاً (امام کاظم)ع فقلت جعلت فداك ،كنا مرافقين (رفیق) القوم بمكة و ارتحلنا عنهم (جدا شدیم از آنها) و حملنا بعض متاعهم (وسایل آنها) بغير علم و قد ذهب القوم و لا نعرفُهم و لا نعرف أوطانهم و قد بقي المتاع عندنا فما نصنع به- قال فقال تحملونه حتى تلحقوهم بالكوفة قال يونس فقلت له لست أعرفهم و لا ندري كيف نسأل عنهم قال فقال بعه و أعط ثمنه أصحابك قال فقلت له جعلت فداك أهل الولاية فقال نعم. [3]
پس کلمه متاع اعم است و فقط تجاری نیست . پس طبق روایت ابوعلی بن راشد در مطلق فوائد خمس واجب است چه کالا تجاری باشد و مربوط به کسب باشد و چه تجاری نباشد و غیر کسبی باشد ، بعد از مئونه خمس آنها واجب می باشد.
روایت چهارم : 12585- 7- وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى (اشعری که از علماء و بزرگان قم بوده است) عَنْ يَزِيدَ (مجهول است لذا سنداً دارای اشکال است) قَالَ: كَتَبْتُ جُعِلْتُ لَكَ الْفِدَاءَ تُعَلِّمُنِي مَا الْفَائِدَةُ وَ مَا حَدُّهَا ، رَأْيَكَ أَبْقَاكَ اللَّهُ أَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ بِبَيَانِ ذَلِكَ لِكَيْ لَا أَكُونَ مُقِيماً عَلَى حَرَامٍ لَا صَلَاةَ لِي وَ لَا صَوْمَ ، فَكَتَبَ الْفَائِدَةُ مِمَّا يُفِيدُ إِلَيْكَ فِي تِجَارَةٍ مِنْ رِبْحِهَا وَ حَرْثٌ بَعْدَ الْغَرَامِ (کشت و کشاورزی بعد از پرداخت خراج و مالیات) أَوْ جَائِزَةٌ [4] . امام ع این فایده را شامل ربح تجارت ، درآمد کشاورزی و هم جایزه دانستند . در همه این ها خمس وجود دارد . جایزه آن پول و هدیه خاصی است که به دلیل انجام کاری به او تکریماً داده می شود و در این جایزه خصوصیتی ندارد . پس اگر از مالی یک فایده ای بدون کسب به انسان برسد ، طبق این حدیث خمس دارد .
اگر این یزید ، یزید بن حماد الأنباری باشد ثقه هست که گاهی هم احمد بن محمد بن عیسی هم از او حدیث نقل می کند . در این صورت حدیث صحیح می شود و دلالتش هم اشکال ندارد .
غرام در لغت : در لسان العرب می گوید : و الغَرامُ: اللازم من العذاب و الشرُّ الدائم و البَلاءُ و الحُبُّ و العشق و ما لا يستطاع أَن يُتَفَصَّى منه؛ و قال الزجاج: هو أَشدُّ العذاب في اللغة، قال الله، عز و جل: ﴿إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً﴾. [5]
عذابی که مستمر باشد و لازم باشد و جدا نشود ، غرام می گویند و این غرام در این جا مربوط به همان مالیات می شود که مالیات چنین عذابی هست که آن مامور مالیات هر سال می آید و آن را مطالبه می کند . پس غرام به معنای مالیات می باشد نه مئونه .
روایت پنجم : 12586- 8- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ (شیخ طوسی ره) بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ (ابی الخطاب) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِيِّ[6] (اشکال دارد . نجاشی[7] : ) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى كُلِّ امْرِئٍ غَنِمَ (فایده) أَوِ اكْتَسَبَ الْخُمُسُ مِمَّا أَصَابَ لِفَاطِمَةَ ع- وَ لِمَنْ يَلِي أَمْرَهَا مِنْ بَعْدِهَا مِنْ ذُرِّيَّتِهَا الْحُجَجِ (معصومین ع یا مطلق ذرّیّه حضرت زهرا ع) عَلَى النَّاسِ، فَذَاكَ (خمس) لَهُمْ خَاصَّةً يَضَعُونَهُ حَيْثُ شَاءُوا وَ حُرِّمَ عَلَيْهِمُ الصَّدَقَةُ حَتَّى الْخَيَّاطُ يَخِيطُ قَمِيصاً بِخَمْسَةِ دَوَانِيقَ(هر دانق یک ششم درهم است)، فَلَنَا مِنْهُ دَانِقٌ إِلا مَنْ أَحْلَلْنَاهُ مِنْ شِيعَتِنَا- لِتَطِيبَ لَهُمْ بِهِ الْوِلَادَةُ ، إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْءٍ عِنْدَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْظَمَ مِنَ الزِّنَا إِنَّهُ لَيَقُومُ صَاحِبُ الْخُمُسِ (امام ع یا ذریه ) فَيَقُولُ يَا رَبِّ سَلْ هَؤُلَاءِ بِمَا أُبِيحُوا . [8]
پس طبق این روایت هم خمس در کل فوائد واجب خواهد بود.