< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1402/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس /خمس ارباح مکاسب و فوائد /حکم نمو و زیادت حقیقی در اموال خمس داده شده و...

بحث در این مسئله بود که یک مالی هست که خمس آن داده شده است یا خمس به آن تعلق نمی گیرد ، اگر نماء پیدا کرد ، مانند اینکه درخت هست که خمسش را داده و الآن میوه داده است یا گوسفندانی هست که خمسشان را داده و الآن زاییده اند ، یا پشم بر آن ها روئیده است ، آیا بر این نماءات خمس هست یا خمس نیست؟

مرحوم سید ره فرمودند که چه نماء متصل و چه نماء منفصل ، خمس دارند . بحث بعدی در این است که نماء نداشته ولی ارتفاع قیمت پیدا کرده است ، مثلاً زمینی به او ارث رسیده که ارتفاع قیمت پیدا کرده و چند میلیارد شده است . آیا این ارتفاع قیمت خمس دارد یا خیر؟

تفصیل سید در ارتفاع قیمت :

صاحب عروه در این مسئله تفصیل دادند و فرمودند که اگر اصل این مال را برای تجارت نگه نداشته است ، خمس به آن تعلق نمی گیرد مگر این که بفروشد و از سالش اضافه بیاید خمس دارد . اما اگر برای تجارت نگه بدارد ، سر سال که شد ، باید آن را بفروشد و خمسش را بدهد .

بیان سید ابوالحسن اصفهانی ره و امام خمینی ره بر این است که در نماءات سه قسم هستند . فرمودند که یک وقت اصلش را برای تجارت نگه می دارد ، درست است که خمسش را داده ولی آن را برای تجارت نگه می دارد ،در این جا هم بر نماء متصل و هم غیر منفصل هردو خمس هست . صورت دوم جایی هست که برای تجارت با نمائاتش آن را نگه داشته است نه خود اصل مال ، آن موقع ایشان فرمودند که در نماء متصلش خمس نیست ولی در نماء منفصلش خمس هست . صورت سوم هم این است که کلاً این را برای زندگانی و استفاده خودش نگه داشته است که در این جا فرموده اند که اگر زیاد ماند ، خمس دارد و اگر همه اش را مصرف کرد خمس ندارد .

مقایسه فرمایش ایشان با سید در عروه : مرحوم سید در عروه فرمود که در کل نماءات خمس هست و فرقی هم بین تجارت و غیره بیان نکردند . عبارت سید ره در عروه این بود که : (مسألة 53): إذا كان عنده من الأعيان الّتي لم يتعلّق بها الخمس أو تعلّق بها لكنّه أدّاه، فنمت و زادت زيادة متّصلة أو منفصلة وجب الخمس في ذلك النماء [1] . فرقی در این جا مرحوم سید ره بیان نکردند . ولی مرحوم سید ابوالحسن سه قسم کردند .

این سه قسم یک تاملی باید بشود . این که ایشان می فرماید در همه نماءات خمس هست ، قهراً سید در عروه می فرماید که بعد از اخراج مئونه ، این خمس واجب است . پس در قسم اخیر که ایشان فرمودند که بعد از اخراج مئونه اگر چیزی زیاد ماند ، باید خمسش را بدهد ، سید هم در نماءات متصل و منفصل همین را می فرماید که بعد از اخراج مئونه باید خمس بدهد و اگر خرج شد که خمس ندارد . پس سید ابوالحسن که می فرماید در نماء منفصل و متصل در قسم اول ، و نماء منفصل در قسم دوم و به طور کلی در قسم سوم اگر بیشتر آمد باید خمسش را بدهد ، در جایی هست که در مئونه خرج نشود . پس با سید در عروه در این جهتی که می فرماید باید خمس داده بشود در آن مواردی که می گویند خمس باید بدهند (در قسم اول در هر دو ، در قسم دوم در نماء منفصل و قسم سوم که زیاد بیاید خمس باید بدهد) ، یکسان هستند . پس سید اصفهانی کجا را قبول ندارد که او می گفت خمس دارد؟ یکی در نماء متصلی که در قسم دوم (برای کسب با نماءات منفصل )بود که می فرمود نماء متصل خمس ندارد و همچنین در قسم سوم که فرمود اگر زیاد بیاید ، خمسش را بدهد و ظاهر کلامش این است که در نماء متصل باز در آن جا قائل به خمس نیست چون زیادی در آن متصل قابل فرض نیست و در منفصل فرض می شود .

پس فرق سید ابوالحسن با صاحب عروه در نماء متصل قسم دوم و قسم سوم است که سید ابوالحسن می فرماید که دراین دو مورد خمس ندارد حتی اگر زائد بر مئونه اش هم باشد اما صاحب عروه می فرماید که متصل و منفصل فرقی ندارد و اگر زائد بر مئونه بود خمس دارد . پس فرقشان فقط در متصل است و در منفصل که فرقی نکرد . این مطلب را در عبارتشان ذکر نکرده اند ولی باید این طور معنا کنیم و الا فرقی با عبارت صاحب عروه نخواهد داشت .

پس ای کاش سید ابوالحسن آن سه قسم را نمی فرمود و می فرمود که نظر من این است که در نماء متصل در قسم دوم و سوم ، زائد بر مئونه هم باشد خمس ندارد واین را اگر می فرمود فرمایشان روشن تر بود . پس نقطه افتراق مرحوم سید ابوالحسن و سید در عروه را این طوری مشخص کردیم.

اشکال آقای خوئی ره بر سید ابوالحسن اصفهانی ره :

شما به چه بیانی فرمودید که در نماء متصل در این دو صورت خمس نیست ، در حالی که این جا فائده صدق می کند . بله شما فرمودید که اگراصلش برای تکسّب باشد (صورت اولی) خمس واجب است ولی اگر اصلش برای تکسب نباشد در نماء متصل خمس ندارد .پس شما ملاک خمس و عدم خمس را تکسب قرار داده اید ، حال آن که شما هم فرمودید که ملاک خمس فائده است . پس چرا این سه صورت را مطرح کرده اید ؟ این سه قسمی که شما مطرح کرده اید بنا بر مبنای کسانی درست است که ملاک خمس را تکسب و عدم تکسب بدانند ولی شما ملاک خمس و عدمه ،را صدق فائده دانستید .

مگر این که کسی بگوید که فائده از این نوع نماء متصل منصرف است . و به این فائده گفته نمی شود و فائده به ان فائده هایی گفته می شود که قابل جدا کردن باشد مانند میوه که از درخت جدا می شود و چاغی که قابل جدا کردن نیست و از این منصرف است . ولی جوابش این است که عرف و آنهایی که اهل مسائل مالی هستند ، به نماء متصل هم فائده می گویند و به حیوانی که چاغ می شود ، می گویند که با ارزش شده است و فائده بر آن صدق می کند .

استاد : اشکال آقای خوئی بر مرحوم اصفهانی ره ظاهراً مخدوش است . طبق مبانی که سید ره فرمود که کلاً نماء متصل و منفصل خمس دارند و در آخر سال که شد باید بفروشد و خمسش را بدهد ، و مرحوم اصفهانی هم در صورت اول فرمودند که نماءمتصل در صورتی که اصلش برای تکسب هست خمس دارد ، یک اشکالی بر آقایان وارد است که آخر سال باید این حیوانات را وزن کند که چه مقدار چاغ شده است یا درخت ها چه مقدار زخیم تر شده اند و آن را سانت کنیم . این طوری بخواهیم فائده را مشخص کنیم ، خلاف عرف است . پس لازمه فرمایش آقایان نسبت به نمائات متصل که سید در عروه فرمود که در همه نمائات خمس هست ، سال به سال رشد این درختان را باید سنجیده بشود و قیمت سانت به سانت آن را محاسبه کند و بدهد . این ظاهراً خلاف عرف است .

در نماء منفصل ، علی عین و علی رأس ، که فائده هست و باید خمسش را داد حتی در متصلی که در آستانه منفصل هست مانند میوه هایی که در درختان هست و قابل جداکردن است که آن جا قبول می کنیم . اما در متصلی که قابل جدا کردن نیست مانند چاغی حیوان و بزرگ شدن درخت ، و .... این فرمایش سید که به طور مطلق فرمودند و فرمایش سید اصفهانی در قسم اول فرمودند ، این را ظاهراً قابل پذیرش از نظر عرفی نباشد که باید خمس را بدهد .

کلام مرحوم حکیم ره در منهاج الصالحین :

فلذا مرحوم حکیم ره این را قبول نکرده است. در مورد زیادت متصله می فرماید :

(مسألة 29): الأموال التي أدي خمسها أو التي لم يتعلق بها الخمس- كالميراث الذي يحتسب- إذا زادت زيادة متصلة متحدة معها عرفا، لم تعدّ تلك الزيادة من الفوائد فلا يجب فيها الخمس، كما إذا نمت الشجرة أو سمنت الدابة أو كبرت. و لو بيعت العين مع الزيادة المذكورة لم يجب الخمس في الثمن أيضا [2] .

ممکن است به قسمت دوم کلام مرحوم حکیم ره (و لو بيعت العين مع الزيادة المذكورة لم يجب الخمس في الثمن أيضا) نظر و اشکال بکنند ولی آن قسمت اول که هنوز نفروخته است ، این که بخواهند اندازه دور درخت را سانت کنند ، این خلاف ارتکاز عرف هست و این بخش کلامشان را می پذیریم . پس این فرمایش مرحوم حکیم به نظر می رسد که دقیق تر و عرفی تر است و دلیل ما هم صدق فائده است و به این متصلی که ذاتاً متحد است امثال چاغی و اینها ، به اینها فائده صدق نمی کند حتی اینها را هم بفروشد به این فائده گفته نمی شود .

اما اگر زیاده ، زیادت منفصله باشد ، مرحوم حکیم می فرماید :

(مسألة 30): الأموال التي أدّى خمسها أو التي لم يتعلق بها الخمس إذا زادت زيادة مباينة لها عرفا وجب الخمس في الزيادة، كالولد و الصوف و اللبن من الحيوان، و كالثمر من الشجر. بل لا يبعد عموم ذلك لما إذا لم ينفصل إذا كان له وجود معتدّ به عرفا مقدّرا بالمال، كالصوف (پشم) إذا حان جَزّه (وقت چیدن آن رسیده است )، و الثمر إذا كان صالحا للقطف [3] .

در منفصل می فرماید که قطعاً فائده صدق می کند و خمس آن واجب است و متصلی هم که در حکم منفصل هست ، ملحق به منفصل می شود و حکم آن را دارد .

استاد: این بیان ایشان به نظر می رسد با ادله و فهم عرفی سازگار تر است و لذا ما نه بیان صاحب عروه و نه بیان سید اصفهانی می توانیم بپذیریم . بیان مرحوم حکیم ره به نظر می رسد اقوی هست و شارع متعال که نمی آید در زندگی انسان دخالت بکن و امر کند که این درخت را اندازه بگیر یا حیوان را وزن کن . این خلاف دأب شرع است و این را فائده نمی گویند .

انما الکلام در ارتفاع قیمت سوقیه است ، این جا سید فرمود که اگر ارتفاع قیمت سوقیه برای تجارت است ، باید بفروشد و آخر سال خمسش را بدهد و اما اگر برای تجارت نگه نداشته و خمس ندارد مگر این که آن را بفروشد .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo