< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1402/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/خمس ارباح مکاسب و فوائد /ضمان خمس ارتفاع قیمت در اموال خمس داده شده

مرحوم در مسئله 54 می فرماید :

(مسألة 54): إذا اشترى عيناً للتكسّب بها فزادت قيمتها السوقيّة و لم يَبِعها غفلةً أو طلباً للزيادة ثمّ رجعت قيمتها إلى رأس مالها أو أقلّ ، قبل تمام السنة، لم يَضمَن خمس تلك الزيادة ، لعدم تحقّقها في الخارج،

نعم لو لم يبعها عمداً بعد تمام السنة و استقرار وجوب الخمس ضمنه . [1]

در ذیل مسئله 53 این بود که اگر کسی مالی را که خمسش را داده است را به عنوان تجارت نگه داشت و این مال ارتفاع قیمت هم پیدا کرده بود ، فرمود که این ارتفاع قیمت خمس دارد حتی اگر نفروشد . پس در صورتی که متمکن از فروش هست ، ارتفاع قیمت خمس دارد . این در مسئله قبلی گذشت . که تفصیل دادند که اگر آن مال را برای استفاده شخصی نگه می دارد اگر بفروشد خمس دارد و اگر نفروشد خمس ندارد و اما اگر برای تجارت نگه می دارد فرمودند که ارتفاع قیمت ، بعد سال ، خمس دارد ولو اینکه نفروخته است و همین که متمکن از فروش هست باید بفروشد و خمسش را بدهد . این مسئله قبلی بود .

ایشان در این مسئله نکته را می فرماید که ناظر به مسئله قبلی هست و آن هم این است که اگر این شخص مالی را که برای تجارت نگه می دارد در وسط سال قیمت بالا رفت را نفروخت و نگه داشت و قیمت هم پایین آمد و الان آخر شده است ، آیا در این جا ارتفاع قیمتی که در وسط سال بوده است خمس دارد یا ندارد ؟ مرحوم سید ره می فرماید خمس ندارد ؛ چون آن در ارتفاع در وسط سال بوده است . اگر تا آخر سال این ارتفاع قیمت می ماند و سال بر آن می گذشت ، خمس داشت ولی در این جا که در وسط سال قیمت بالا رفته و پایین آمده است ، خمس ندارد و خمس هنوز مستقر نشده است و این شخص هم حق دارد تا آخر سال ربحی که به دست آورده است را نگه دارد و تا آخر سال اگر مصرف نشد ، خمس پیدا بکند ولی در ما نحن فیه اگر چه خمس آمده است ولی خمس مستقر نشده است . مرحوم سید می فرماید چرا خمس ندارد چون ، لعدم تحقّقها في الخارج ، چون آن ربح و فائده در خارج محقق نشده است .

این دلیل سید ره را ، علماء و بزرگان مورد اعتراض قرار داده اند . فرموده اند که شما در مسئله قبل فرموده بودید که اگر برای تجارت نگه بدارد خمس می آید حتی اگر نفروشد یعنی در آن جا تحقق خارجی را شرط ندانستید و الان در این مسئله می فرماید که خمس ندارد چون در خارج محقق نشده است . این با بیان قبلی شما سازگاری ندارد . پس نفرمایید که در خارج محقق نشده است ، بلکه بفرمایید که ممکن است در مئونه مصرف بشود ، از این جهت بفرمائید . در مسئله قبل هم اگر این را دلیل بدانید هم باید گفته شود که اگر نفروشد هم خمس ندارد چون ، لعدم تحقّقها في الخارج ، حال آن که بعد از تمام السنة فرمودید که اگر قیمت هم پایین بیاید خمس دارد . بنابراین این دلیل شما درست نیست . پس چگونه باید این عبارت معنا و توجیه بشود که اشکال پیدا نشود ؟

مرحوم آقای خوئی ره می فرماید که این عبارت را این طور معنا کنید که لعدم تحققها فی الخارج زائداً علی المئونه . یعنی یک زائده بر مئونه آورده شود چون این زائد بر مئونه هنوز محقق نشده است . کی این زائد بر مئونه محقق میشد؟ آن زمانی که تا آخر سال بماند . اگر تا آخر سال این زیادی ادامه داشت و ما هم در مئونه مصرف نمی کردیم ، آن موقع این زیادی ، زائد بر مئونه محقق شده است . ولی در این بحث که قیمت در سط سال پایین آمده است . پس در این جا زیادت زائد بر مئونه هنوز محقق نشده است ، نه اینکه اصل زیادت محقق نشده باشد ، اصل زیادت که محقق شده است چون در تحقق آن که منوط به بیع نبوده است . پس باید بفرمائید که محقق شده است ولی زائد بر مئونه نبوده است فلذا خمس ندارد .این قید زائد بر مئونه باید بیاید تا این استدلال شما درست باشد.

به عبارت دیگر ، اگر چه با ازدیاد قیمت خمس آمده است چون ربح هست و ربح هم که بیاید خمس هم با آن می آید ،ولی خود شارع این ربحی که برای ارباب خمس هست ، در دست شما امانت باشد و می توانی نگه بدارید و در این جا یدش ، ید امانی هست نه عدوانی و ید امانی هم نسبت به تلف ضامن نیست و این شخص هم طیق اجازه شارع نگه داشت و این هم تلف شد، قیمت ها شکسته شد و خودش که تلف نکرده است . پس چرا ضامن نیست ؛ چون زیادت بر مئونه محقق نشده است و یدش هم امانی بوده و حق نگه داری داشته است و لذا تلف هم که شده است ، ضامن نمی باشد . اگر به کسی که عاریه داده شده است ، آفت آسمانی آن را از بین ببرد ، او ضامن نخواهد بود و در این جا هم همین است و ید امانی اساساً ضمان آور نیست .

قسمت دوم کلام سید این است : نعم لو لم يبعها عمداً بعد تمام السنة و استقرار وجوب الخمس ضمنه .

اگر سال بر آن گذشت و خمس هم مستقر شده است و از مئونه اش هم بیشتر هست ولی آن را نفروخت ، در این جا ضامن است ؛ چون زیادی بر مئونه در این جا محقق شده است . این در حقیقت یک بیانی نسبت به بیان قبلی هست که فرمود اگر برای تجارت هست ، ارتفاع قیمت در جایی که مستقر باشد یعنی زائد بر مئونه باشد ، خمس دارد و اگر زائد بر مئونه نبود ، خمس ندارد .

اشکال آقای خوئی ره :

این چه فرمایشی هست که سید ره فرموده است که اگر سال گذشت و آن را نفروخت ، ضامن باشد! لازمه این مطلب است که با پول خمس داده (20 دینار) یک فرشی را برای تجارت خریده اید و بعد قیمت این 120 دینار بشود و سال هم بر آن گذشت و آن را نفروخت ، طبق فرمایش سید ضامن است ، چه مقدار باید خمس بدهد؟ آن 20 دینار که خمسش را داده بود و خمس 100 تا ، 20 دینار می شود و در این جا که قیمت پایین آمده است ، باید کل این 20 دیناری که الان دارد را خمس بدهد یعنی کل مالش را الان باید خمس بدهد . حالا فرض کنید که قیمتش بالاتر شد ، مثلاً 20 دینار خریده بود و قیمتش 200 دینار شد و باز نفروخت و قیمت دوباره به همان 20 دینار برگشت. این باید چقدر بدهد؟ 20 دینار از این 200 دینار که قبلاً خمسش را داده بود و الان باید خمس 180 را حساب کند که خمس آن 36 دینار می شود ، یعنی علاوه بر 20 دینار اصل مالش را بدهد ، 16 دینار دیگر هم روش بگذارد و بدهد . طبق این بیانی که شمای سید می فرمایید ضامن است ، باید این طور حساب کند . حال آن که در باب غصب هم کسی این مطلب را نگفته است! کسی مالی را غصب کند همان مال را به صاحبش برمی گرداند و ضامن ارتفاع قیمتش هم نیست چون خود مال را غصب کرده بود و خود مال را هم تحویل داد و این که قیمتش بلا رفته یا پایین رفته به غاصب ربطی ندارد . در ما نحن فیه که بالا تر از غصب نیست و در غصب ضامن ارتفاع قیمت نیست چگونه در این جا ارتفاع قیمت را ضامن باشد؟

خود دلیل ضمان که علی الید ما اخذت حتی تودیه ، غایت ضمان را اداء می دارند و در غصب آن را اداء کرده است و هنگامی که اداء شد ضمان از بین می رود . پس همان طور که در غصب، ارتفاع قیمت را ضامن نیست چگونه سید در این جا قائل به ضمان ارتفاع قیمت شده است و باید خمس آن را حساب کند و بدهد؟

و لذا آقای خوئی وقتی این اشکال را مطرح می کنند ، می فرمایند که قول به عدم ضمان در این جا ، مبتنی بر این است که خمس به عین علی نحو الاشاعه یا به عین باشد علی نحو الکلی فی المعین ، این اشکال ما وارد است چون عین موجود است و لذا ارتفاعی قیمت هم با وجود بودن عین ضمان ندارد . بله اگر خمس به خود مالیّت و ارتفاع تعلق بگیرد نه ارتفاع قیمتی که قائم به عین علی نحود الاشاعه باشد ، در این جا این شخص مالیت را از بین برده است و او ضامن است . مانند اینکه زید به عمرو 100 میلیون بدهکار باشد ، فرقی نمی کند که اموال زید بالا برود یا پایین بیاید ، زنده باشد یا بمیرد ، این 100 میلیون عوض نمی شود و ذمه این شخص به آن مشغول مبلغ شده است .

پس اگر خمس به عین تعلق بگیرد ، چون تغییر در آن عین نبوده است ، ضمانی از بابت ارتفاع قیمت نخواهد داشت ولی اگر خمس به مالیت تعلق بگیرد که به عین ربطی ندارد و ضمان ایجاد می شود . فرمایش سید زمانی صحیح است که بگوئیم متعلق خمس ، مالیت است نه عین .

آقای خوئی ره می فرماید که بالاخره در این جا خمس دارد ولی باید نسبت سنجی بشود . در آن مثال 20 دیناری که فرش را خریده بود ، ارتفاع قیمت پیدا کرد و 120 دینار شد ، و سال آمد و آن را نفروخت و بعد از سال دوباره به 20 دینار رسید ، در این جا آن باید نسبت 20 دینار را به مال بسنجیم . نسبت 20 به 120 ، یک ششم است و این شخص بر عهده اش یک ششم مستقر شده است . مال کم بشود یا زیاد بشود ، ارباب خمس از این شخص یک ششم طلبکار هستند و لذا یک ششم 20 دینار را باید خمسش را بدهد.

همین بیان را آقای خوئی در منهاج الصالحین فتوا داده اند و مرحوم آقای گلپایگانی[2] هم در حاشیه عروه ، همین مطلب را فرموده اند . مرحوم آقای تبریزی هم همین مطلب را بیان کرده اند .

آقای تبریزی ره : ظاهره (یعنی ظاهر عبارت ضَمِنَه در عروه) ضمان خمس الارتفاع، بحيث إنّه لو كانت قيمة العين مئة و عشرين‌ في آخر السنة، و كان قد اشتراها بعشرين مثلا، فيضمن لأرباب الخمس عشرين؛ لأنّها خمس الزيادة و هي المئة حتّى لو رجعت قيمتها إلى عشرين أو أقلّ، و لكنّه إنّما يصحّ بناء على أنّ متعلّق الخمس نفس مالية الشي‌ء، فلو تلفت انتقل نفس خمسها إلى العهدة، و أمّا بناء على تعلّق الخمس بالعين بماليتها يكون الضمان لخمس العين بماليتها، لا لنفس المالية، و عليه فإذا زادت مالية العين استقرّ في الذمّة نسبة الخمس إلى ماليّتها الزائدة على رأس المال ففي المثال المذكور أعلاه يكون ضامنا لنسبة الخمس بالإضافة للمئة، و هي بالإضافة للمجموع و هو المئة و العشرون تشكل نسبة السدس، فهو ضامن حينئذ لسدس العين أو قيمتها، و المفروض أن قيمتها حين الدفع عشرون فيكون ضامنا حينه لسدس العشرين، و لا يكون ضامنا لنفس خمس الزيادة الذي هو نفس العشرين مع أنّه لو كان كذلك للزم أن يزيد التأخير في ردّ الحصّة إلى أرباب الخمس عن تأخير الغاصب في ردّ العين أو ردّ حصّة شريكه. نعم، لو أتلف العين بعد تمام السنة لا يبعد ضمان نفس خمس الزيادة و هي العشرون في المثال بناء على أنّ المناط في ضمان قيمة القيمي هو قيمته يوم حدوث الضمان، و اللّه العالم. [3]

آقای تبریزی می فرماید که : ظاهر عبارت سید بر این است که ارتفاع قیمت را ضامن است و خمس آن را باید بدهد ، بگونه ای که اگر قیمت آن مال از 20 ، به 120 دینار شد ، مقتضایش این است که در آخر سال کل مال را به عنوان خمس بدهد چون خمس زیادی که 100 دینار بوده است ، 20 دینار می شود و الان باید همه را به عنوان خمس بدهد حتی اگر قیمت کل هم به 20 دینار یا کمتر از آن هم برسد . و لکن فرمایش سید بر این مبنا درست است که متعلق خمس خود مالیت بدانیم و به عین کاری نداریم ، و الآن که آن مالیت تلف شده است ، خود مالیت به عهده اش می آید . اما اگر خمس به عین تعلق می گیرد ولی به جهت مالیّتی که به آن اضافه می شود ، اضافه شدن مالیت جهت تعلیلی دارد که عین خمس پیدا بکند ، در این صورت ضمان برای خمس عین به مالیت آن عین نه نفس مالیت . یعنی حق خمس نسبت به یک پنجم این مال دارد. اگر مالیت عین بالا رفت(120 تا شد) خمس نسبت به این مال به مالیتش به ذمه اش می آید یعنی خمس نسبت به مالیت آن مال ، هر نسبتی داشته باشد همان بر ذمه اش می آید ، مثلا در مثال بالا ، این شخص نسبت به آن خمس مالیت ضامن می شود و این 120 دینار که 20 دینارش را قبلاً خمسش را داده بشود ، نسبت 20 به 120 یک ششم هست که این شخص یک ششم عین را ضامن شده است و حالا که می خواهد پرداخت کند ، قیمتش 20 دینار هست و یک ششم آن را ضامن است .

پس آقای تبریزی ره می فرماید به عین بر می گردد و به مالیت تنهایی بر نمی گردد .اگر به مالیت تنهایی بر گردد ، این شخص خمس آن ارتفاع قیمت را الان ضامن است و آن کم و زیاد نمی شود ولو قیمت عین پایین بیاید ولی اگر متعلق خمس به مالیتِ منسوبِ به عین باشد ، باید دید که چه نسبتی از عین را به عنوان خمس بر ذمه تان آمده است ، آن نسبت را کی در نظر می گیرند ؟ زمانی که ارتفاع قیمت پیدا کرده است . زمانی که ارتفاع پیدا کرد آن نسبت زیادی که در عین پیدا می شود نسبت به اصل را در نظر می گیرند و همان نسبت را بعداً ضامن خواهد بود .

 


[2] . الگلپايگاني: يعني يجب عليه خمس العين بنسبة تلك الزيادة؛ و أمّا ضمان الارتفاع بمعناه الأصلي فلا وجه له كما في الغصب‌ .( العروة الوثقى مع التعليقات، ج‌2، ص: 231‌).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo