< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1402/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/خمس ارباح مکاسب و فوائد /مبدأ سال خمسی

(مسألة 60) : مبدأ السنة الّتي يكون الخمس بعد خروج مؤنتها ،حالُ الشروع في الاكتساب فيمن شغله التكسّب ، و أمّا من لم يكن مكتسباً و حصل له فائدة اتّفاقاً، فمن حين حصول الفائدة .[1]

در ارباح مکاسب مئونه تبعاً خارج می شود چون روایات متعدد فرمودند که الخمس بعد المئونه . در ارباح مکاسب وجوب خمس ، منوط به اخراج مئونه می باشد و مراد از مئونه هم ، مئونه یک سال است که خارج می شود که اگر آن ربح و فائده ای ماند ، خمس واجب می شود. حال سوال این است که مبدأ این سال از کی و کجاست؟ یعنی سال خمسی از کی محاسبه می شود ؟

اقوال در مبدأ سال :

قول اول : تفصیل صاحب عروه ره : نظرشان بر این است که مبدأ سال خمسی در تکسّب و فوائد دیگر فرق دارد . اگر کسی شغلی و کسبی دارد ، مبدأ سال او از شروع کسب می شود مثلاً کارمندی در جایی مشغول به کار شده است و از همان روز ، مبدأ سال او می شود ، یا تاجری هست که مغازه ای را افتتاح کرده است ، از همان روز افتتاح ، مبدأ سال او می شود ولو اینکه هنوز درآمدی برای او حاصل نشده باشد. یا کشاورز هست که می خواهد در روستا کشاورزی کند ، از همان روزی که شروع به شخم زدن کرد و شروع به کار کرد ، از همان روز مبدأ شروع آن کشاورز می شود . پس مبدأ سال در کسانی که شغل دارند شروع کسب هست نه به دست آوردن درآمد .

اما کسانی که شغل ندارند و یک فائده ای به صورت اتفاقی به دستشان رسیده است ، از زمانی که فائده به دستش رسیده است ، مبدأ سال خمسی او می شود . این تفصیلی هست که صاحب عروه در مقام دارند .

هنگامی که مبدأ سالش مشخص شد ، وقتی که آن پول در مئونه هزینه نشد ، بعد از گذشت یک سال ، آن مقدار را باید خمس بدهد . مثلاً 20 میلیون باقی ماند که هزینه نشده است و 4 میلیون را باید خمس بدهد و اگر یک سال هم بر این گذشت و 16 میلیونش تبدیل به 18 میلیون شد ، دوباره باید خمس آن 2 میلیون را بدهد و هکذا.

همین قولی که از صاحب عروه ره ذکر شده است ، نظر مرحوم شیخ انصاری ، مرحوم شهید اول ، مرحوم سبزواری و... هم بر آن است.

قول دوم : (مرحوم شهید ثانی ره ، صاحب مدارک ، صاحب جواهر ، مرحوم آقای خوئی ره ، مرحوم آقا ضیاء عراقی و...) : مطلقاً مبدأ سال خمسی ، حصول ربح است نه شروع به کسب . از زمانی که درآمد پیدا کرد ، سال خمسی مکلف شروع می شود .

قول سوم : مرحوم اصفهانی ره و مرحوم آیت الله گلپایگانی ره : در آن کسب هایی که تدریجی هست ، از شروع کسب مبدأ سال خمسی قرار می گیرد مثلاً هر روز کارگری می کند و مقداری و مبلغی به دست می آورد . ولی در آن مواردی که درآمد را یک جا به او می دهند ، مانند کشاورزی ، مبدأ سال از زمان حصول ربح و درآمد است.

قول چهارم : صاحب تجدید الدوارس (مرحوم مُعزّی دزفولی) : سال خمسی از همان اول سال قمری محسوب می شود یعنی از اول محرم می باشد .

در ذیل این قول چهارم برخی از بزرگان معاصر ، فرموده اند سال رسمی هر منطقه ابتداء سال خمسی هست مثلاً در ایران از اول فروردین یا در برخی از کشور ها از اول محرم .

ثمره اقوال :

1- زمان پرداخت خمس : یعنی کی باید خمس آن پرداخت شود؟ وقتی که مبدأ ، شروع تکسب باشد ، بعد از یک سال، باید خمسش را بدهد و اگر از زمان حصول ربح باشد ، بعد از یک سال از آن زمان ، باید خمس بدهد.

2- زمان محاسبه مئونه : اگر بگوئیم که از زمان حصول ربح هست ، ما قبل از ربح هر چه خرج کرده است ، نمی تواند از آن سال خمسی به عنوان مئونه کم کند چون از زمان ربح ، سال شروع شده بود و قبل از ، مئونه این سال نیست . پس مئونه اول از کجا شروع می شود دومین ثمره هست .

3- مئونه آخر تا کجا هست؟ : مئونه آخر را تا کی می تواند آن را کم کند؟ اگر زود تر شروع شده باشد ، تبعاً زود تر هم به پایان می رسد و مئونه های بعدی دیگر از آن کم نمی شود.

پس هنگامی که مبدأ سال خمسی مشخص شد ، می توان گفت که کی خمسش را پرداخت کند و مئونه اش هم چگونه محاسبه کند .

ادله تفصیل صاحب عروه :

در فائده که روشن است چون قبل از آن ، مئونه ای نبوده است که بخواهد از آن کم کند فلذا از زمانی که فاده به دستش رسید خمس واجب می شود و مئونه آن فائده از آن کم می شود . انما الکلام در موردی هست که از زمان کسب ، سال خمسی آغاز می شود .

دلیل : متعارف بین مردم این است که وقتی که ربح را بخواهند محاسبه کنند ، آن خرج هایی که به این ربح مربوط می شود ولو ربح به دستش نرسیده است آنها را کم می کنند و سپس ربح را مشخص می کنند و می گویند که این مقدار سود و ربح حاصل شده است .

استدلال شیخ انصاری ره :

شیخ انصاری برای استدلال به این مطلب می فرمایند :

وجه اول : تجار و همه کسانی که کسب دارند ، نوعاً این افراد ، عام الربح (سال درآمد) دارند و سال درآمد ، از زمانی شروع می شود که شروع به کسب کرده اند و این متعارف است .

وجه دوم : معمولاً این افراد ،آن خرج هایی که قبل از درآمد هزینه کرده اند ، از آن ربح و درآمدی که بعداً می آید ، کم می کنند چون مربوط به هم بوده است .

پس طبق این دو وجه این مبنا می شود که مئونه ای که در روایت فرموده است بعد المئونه ، یعنی همان مئونه ای که عرف بر اساس عام الربح کم می کند ، می باشد .

مرحوم آقای خوئی ره یک اشکالی در این جا دارند . این که عام الربح گفته شده است ، در روایات ما نداریم و در روایت فقط مئونه داریم و لذا اگر در روایت عام الربح یا سنة بود ، می گفتیم که منظور از این ها ، سنة و عام الربح متعارف هست ولی این تعبیر در روایت نیست .

استاد : ظاهراً این اشکال سید خوئی ره بر مرحوم شیخ انصاری وارد نیست ؛ اگر چه که کلمه عام الربح در روایات نداریم ولی کلمه مئونه را که در روایت داریم و مئونه را هم باید طبق عرف و متعارف در نظر گرفت که مئونه های سابق را مربوط به این درآمد می دانند یعنی از زمان کسب هر مئونه و هزینه ای که باشد ، مربوط به این ربح می دانند . و همه خرج هایی که در حد معمول و متعارف برای خود و کار داشته است را از این ربح کم می کند و این متعارف است و به نظر می رسد که مئونه اعم از مئونه های شخصی و مئونه های استرباح می باشد.

پس مئونه از زمان شروع کسب شروع می شود و متعارف بر همین است و این بیان آقای خوئی ره نمی پذیریم و این بیان شیخ انصاری در این جا تامّ است و تفصیل مرحوم صاحب عروه و شیخ انصاری ره و شهید اول و برخی بزرگان را قوی می دانیم .

ادله قول دوم :

دلیل اول : صاحب جواهر ره : قبل از اینکه ربح به دستش برسد ، خطاب خمس به آن نرسیده بود و وجوبی بر آن نیامده بود که گفته شود که مئونه های سابق هم باید از این پرداخت بشود . باید از زمان وجوب به بعد ، مئونه ها را حساب کند و قبل از آن خطابی نیامده است .

جواب : به نظر می رسد که این وجه ایشان قابل جواب باشد . درست است که خطاب بعد از ربح رسیده است ولی خطاب می تواند ناظر به سابق هم باشد . مثلاً یک بچه ای قبل از بلوغ جنب بوده است (مثلاً دخول کرده است) ، درآن موقع خطاب بر غسل کردن نداشته است ولی وقتی بالغ که شد، به او می گویند که برو غسل کن ، یعنی خطاب ناظر به سابق بوده است که حکم به غسل می شود . یا مثلاً اگر بچه ای شیشه ای را شکسته باشد او ضامن است و باید بعد از بلوغ پول آن را بدهد و این طورنیست که گفته شود خطاب از روز بلوغ رسیده و ناظر به ما قبل نباشد . پس بنابراین وصول خطاب مبدأ نیست.

دلیل دوم : آقای خوئی ره : ما در بحث مشتق گفتیم که مشتق هایی که عنوان هستند و متعلق حکم قرار می گیرند یا موضوع حکم قرار می گیرند ، از جمله کلمه مئونه ، ظهور در فعلیت و تلبس فعلی دارند اما اگر سابق این شخص عالم بوده و الآن دیگر علمی ندارد ، به او عالم گفته نمی شود . در این که هنوز آن شخص هم عالم نشده باشد ، به او عالم بگویند ، مجازاً هست و این اتفاقی بین علماء می باشد . در گذشته هم اختلاف است ولی محققین از بزرگان اصولی ، گفته اند که مجاز است و حقیقت همان فعلی و در حال تلبس است . حالا که مشتقات حقیقت در متلبس است و در ما انقضی عنه نیست ، در این جا مئونه فعلی صدق نمی کند و گفته می شود که این شخص مئونه ای قبلاً داشت(کانت مئونتاً) و الآن که ربحی آمده است ، مئونه فعلی الآن ندارد و باید خمس آن را بدهد .

جواب : عرف این مئونهِ گذشته را مئونه می داند و می گوید که مئونه فعلی است و یا از باب حکومت مئونه می باشد. پس تعارف بر این است که عام الربح برای خود قرار می دهند و مئونه را هم از زمان شروع کسب می گیرند و مئونه هم مئونه فعلی می شود . با این بیان ، همان فرمایش صاحب عروه صحیح است . این که شرع گفته است الخمس بعد المئونه ، عرف این مئونه را برای ما معنا می کند یعنی خطابات به لسان عرف وارد شده اند و متعارف این است که شروع کسب را مبدأ سال قرار می دهند و مئونه هم از شروع کسب می شود .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo