< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

99/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طهارت/انواع آبها/راه های تطهیر آب مضاف

صاحب عروه در مسئله ششم، دو راه برای تطهیر مضاف ذکر فرمود؛ یکی تصعید و دیگری استهلاک آب مضاف در آب کر یا آب جاری؛ یعنی آب مضاف در آب کر یا آب جاری ریخته شود به طوری که ناپیدا شود که در این صورت پاک می‌شود.

درباره راه دوم یعنی استهلاک، گفتیم که بعضی‌ها استهلاک را از باب استحاله گرفته‌اند؛ یعنی گویا آب مضاف از بین می‌رود و در نتیجه پاک می‌شود. اما ما گفتیم که این درست نیست. استحاله یک چیز است و استهلاک یک چیز دیگر است. استحاله در جایی است که صورت نوعیه شیء از بین برود مثلاً اگر حیوان است تبدیل به نمک شود و نمک غیر از حیوان است، یا مثلاً چوب تبدیل به خاکستر شود. اما در مثال ما که آب مضاف را با آب کر مخلوط کردیم، آب مضاف استحاله نشده بلکه ناپیدا شده است ولی حقیقت آن تغییری نکرده است. بنابراین در استهلاک آب مضاف باید وجه طهارت را توضیح دهیم. وجه طهارت در استحاله این است که عنوان نجس از بین رفته است. مثلاً عنوان نجس سگ بود و الان سگ از بین رفته است و نمک باقی مانده و نمک هم پاک است اما در اینجا که آب مضاف استهلاک شده و ناپدید شده، موضوع از بین نرفته بلکه فقط پیدا نیست. اینجا چرا می‌گویید پاک است؟

یک مثال دیگری برای استهلاک بزنیم. مثلاً کسی میته‌ی خشک یا غائط خشک را پودر کرد و داخل یک تن آرد ریخت و مخلوط کرد به طوری که دیگر دیده نمی‌شود. اینجا استهلاک هست اما استحاله نیست. در اینجا نمی‌توانیم بگوییم حالا که نجس مستهلک شده و دیگر پیدا نیست پاک است. پس در مثال آب مضافی که در آب کر مستهلک شده چرا می‌گویید طاهر است با آنکه از بین نرفته است اما در مثال آرد نمی‌گویید آن نجس خشک پاک می‌شود؟ جواب این است که در مورد آب مضاف که در آب کر مستهلک می‌شود، دلیل خاص داریم و آن هم ادله اعتصام آب کر و آب جاری و مانند آن است که باعث می‌شود اگر شیء نجسی در آن افتاد، چنانچه بو و مزه و رنگ آن را تغییر ندهد آب کر نجس نمی‌شود بلکه قسمت‌های نجس را هم پاک می‌کند. پس در اینجا موضوع آب مضاف از بین نمی‌رود بلکه به دلیل تبعیت حکمی، حکم آن از بین می‌رود. بنابراین در مورد آب معتصم دلیل داریم که استهلاک موجب طهارت است اما در غیر آن دلیل نداریم.

یکی دیگر از مطهرات هم انقلاب است و آن در جایی است که صورت نوعیه عوض نمی‌شود اما از استهلاک بالاتر است. استهلاک جایی بود که فقط ناپیدا می‌شود، اما انقلاب یک مرتبه از استهلاک بالاتر است ولی به مرتبه استحاله هم نمی‌رسد و صورت نوعیه آن عوض نمی‌شود. مثال معروفش تبدیل خمر به خلّ است. شراب که تبدیل به سرکه می‌شود، از باب استحاله نیست زیرا صفت نوعیه آن تغییر نکرده بلکه فقط صفت جسمیه آن تغییر کرده است. سرکه و شراب از یک نوع هستند؛ هر دو مایع هستند و خصوصیات مشترک دارند. پس انقلاب حالتی است بین استحاله و استهلاک. یا مثلاً فرض کنیم آب مضاف بدون آنکه چیزی به آن اضافه شود خودش تبدیل به آب مطلق شود. در اینجا استهلاک رخ نداده چون آب مضاف در چیز دیگری ناپیدا نشده و استحاله هم نیست زیرا صورت نوعیه آن عوض نشده و این همان آب است بلکه این انقلاب است. انقلاب هم بحثش خواهد آمد. می‌گوییم اگر حکم نجاست منوط به یک عنوان خاص باشد، با انقلاب و از بین رفتن آن عنوان خاص، شیء پاک می‌شود اما اگر نجاست منوط به یک عنوان خاص نبود، با انقلاب پاک نمی‌شود. مثلاً در همین مثال آب مضاف، اگر خودش تبدیل به آب مطلق شود پاک نمی‌شود زیرا نجاست وابسته به عنوان مضاف بودن نبود بلکه نجاست برای مایعی است که با نجس ملاقات کرده است و این هم همچنان مایعی است که با نجس ملاقات کرده است اما در خمر می‌گوییم با انقلاب پاک می‌شود؛ چرا که نجاست روی عنوان خمر رفته است. پس انقلاب در مواردی که حکم نجس روی عنوان خاصی بیاید و آن عنوان با انقلاب از بین برود، موجب طهارت است اما در مواردی که حکم نجس روی عنوان خاص نیامده، اگر هم عنوان عوض شود، چون حقیقت شیء عوض نشده نجاست باقی می‌ماند.

عنوان دیگر در مطهرات هم انتقال است که در جای خود بحث خواهیم کرد. مثلاً خون از بدن حیوانی که خون جهنده دارد منتقل شود به بدن پشه که خون جهنده ندارد که این هم جزء مطهرات شمرده شده است و بحثش خواهد آمد. فعلاً این سه عنوان را لازم داشتیم استحاله و استهلاک و انقلاب که فی الجمله فرق آنها روشن شد.

مسئله هفتم این است: «إذا ألقي المضاف النجس في الكر (اگر آب مضاف نجس در کر ریخته شد) فخرج عن الإطلاق إلى الإضافة (به جای آنکه آب مضاف مستهلک شود، آب کر مطلق را هم تبدیل به آب مضاف کرد) تنجس إن صار مضافا قبل الاستهلاك (اگر آب کر قبل از استهلاک آب مضاف، تبدیل به مضاف شد نجس می‌شود) وإن حصل الاستهلاك والإضافة دفعة لا يخلو الحكم بعدم تنجسه عن وجه لكنه مشكل؛ اگر استهلاک و اضافه هر دو با هم رخ داد یعنی همان زمان که آب مضاف، آب کر را تبدیل به مضاف کرد خودش هم مستهلک شد در اینجا اگر بگوییم آب کر نجس نمی‌شود خالی از وجه نیست» یعنی اقرب این است که بگوییم نجس نشده است بلکه آب مضاف را پاک کرده است اما می‌فرماید این وجه مشکل است.

اما اینکه چرا پاک بودن آن خالی از وجه نیست، می‌گوید زمانی که آب کر با آب مضاف نجس ملاقات کرد، آیا این ملاقات قبل از مضاف شدن بوده یا بعد از مضاف شدن؟ بعد از مضاف شدن که ملاقاتی صورت نگرفته و قبل از مضاف شدن هم اگر چیز نجسی با آب کر ملاقات کند و در آن تغییری ایجاد نکند، موجب نجاست آن نمی‌شود. پس ملاقاتی که در اینجا صورت گرفته، موجب نجاست کر نیست و بعد از مضاف شدن هم ملاقات جدیدی صورت نگرفته است. اگر در حال مضاف بودن با نجس ملاقات می‌کرد موجب نجاست می‌شد اما بعد از مضاف شدن، دیگر ملاقات جدیدی حاصل نشده است.

 

مرحوم سید صاحب عروه دو صورت در اینجا بیان کرده است. ما هم دو صورت دیگر بیان می‌کنیم. یک صورت این است که آب مضاف را در آب کر بریزیم و در آن مستهلک شود بدون آنکه آن را مضاف کند، که در این صورت شکی نیست که آب مضاف پاک می‌شود و مصنف هم در این مسئله به این صورت اشاره نکرد زیرا در مسئله قبل این را گفته بود. صورت دوم این است که آب مضاف در آب کر مستهلک شود و بعد از مدتی آب کر مضاف شود. در صورت اول آب مضاف مستهلک می‌شد و تمام می‌شد اما در صورت دوم، آب مضاف مستهلک می‌شود اما بعد از مدتی، آب کر هم مضاف می‌شود مثلاً بعد از نیم ساعت آن را گرم کردیم و آب مضافی که در آن ریختیم باعث شد که تمام آب کر مضاف شود و رنگ یا بوی آن عوض شود. این صورت را سید نگفته است.

صورت اولی که ذکر کردیم حکمش روشن است زیرا آب مضاف در آب کر مستهلک می‌شود و پاک می‌شود اما صورت دومی که ذکر کردیم باید بررسی شود که حکمش چیست؟ اینجا هم مرحوم آیت الله خویی و مرحوم آیت الله تبریزی می‌فرمایند در این صورت هم پاک می‌شود اما به نظر ما این قول قابل مناقشه است؛ چون وقتی که مستهلک شد و دوباره گرما دادیم و صفات آن بروز پیدا کرد، چیز جدیدی حاصل نشد بلکه این همان آب مضاف است که بروز پیدا کرده و ادله‌ای که می‌گوید اگر یک شیء نجس به آب کر برسد و آن را تغییر ندهد، آب کر آن را پاک می‌کند، این مورد را شامل نمی‌شود. لذا اگر یک نجس العینی را در کر انداختیم و در ابتدا آن را تغییر نداد اما بعد از یک ساعت موجب تغییر آن شد در آنجا می‌گوییم که آب کر نجس شده است که البته بحث آن خواهد آمد.

مثلاً میته‌ای در آب کر افتاده بود و تا زمانی که میته در آب بود، بویی نداشت اما زمانی که میته را بیرون آوردند تازه آب بو گرفت. طبق فرمایش این بزرگان این آب هم نباید نجس شود زیرا در حین ملاقات، تغییری حاصل نشده و تغییر بعداً به وجود آمده اما در اینجا باید بگوییم آب نجس می‌شود و در ما نحن فیه هم که اول اثر مضاف پیدا نبود و بعداً پیدا شد، ادله مطهریت کر شامل آن نمی‌شود. در اینجا هم آب نجس بوده ولی ما نمی‌دیدیم. اتفاقا مرحوم آیت الله تبریزی در اینجا همان مثال آب کری که میته در آن بوده و بعد از بیرون آمدن آن، تازه بوی آب تغییر کرده را ذکر می‌کنند اما می‌گویند چنانکه در اینجا آب کر بعد از تغییر بو همچنان پاک است در ما نحن فیه هم آب بعد از تغیّر و مضاف شدن، نجس نمی‌شود؛ در حالی که در چند مسئله دیگر خود مرحوم صاحب عروه در مثال آب کری که بعد از خروج میته، بوی آن تغییر می‌کند می‌فرمایند آن آب نجس می‌شود. ما می‌گوییم اینجا هم از همان قبیل است چون ادله مطهر بودن کر، شامل این موارد نمی‌شود. بنابراین ما در صورت دوم، حکم به نجاست آب کر می‌کنیم.

اما صورت اول و دومی که مرحوم سید مطرح کرده است را در جلسه بعد بررسی خواهیم کرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo