< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/الطواف /مسألة 5: لو عرضته نجاسة في أثناء الطواف أتمه بعد التطهير و صح‌.

 

فرع سوم: و لو علم أنها (النجاسة)كانت من أول الطواف فالأحوط الإتمام بعد التطهير ثم الإعادة سيما إذا طال زمان التطهير، فالأحوط حينئذ الإتيان بصلاة الطواف بعد الإتمام ثم إعادة الطواف و الصلاة.[1]

در صورتی که در اثناء طواف، نجاستی را در لباس و بدن ببیند و بداند که این نجاست از اول طواف بوده است در این فرع اقوال متعددی وجود دارد:

1ــــــ نجاست را تطهیر نموده و طوافش را تمام میکند، این قول را شیخ طوسی ره در مبسوط و محقق ره در شرایع اختیار کردهاند لذا شیخ ره میفرماید:

و لا یجوز أن یطوف وفی ثوبه شئ من النجاسة، فإن لم یعلم و رأی خلال الطواف النجاسة، رجع فغسل ثوبه ثم عاد فتمم طوافه. [2]

و محقق ره میفرماید:

فإن لم یعلم ثم علم فی اثناء الطواف ازاله و تمم. [3] ( تعبیر به إن لم یعلم بر وجود خون از اول طواف دلالت میکند).

2ــــــ در صورتی که پس از رسیدن به شوط چهارم، نجاست را ببیند پس از تطهیر، طواف را تمام میکند وگرنه طواف را از سر میگیرد، این قول را شهید اول ره در کتاب دروس اختیار کرده ومیفرماید:

و لو علم فی الأثناء أزالها و أتم ان بلغ الاربعة و إلا إستأنف. [4]

3ـــــــ در صورتی که تطهیر موجب قطع طواف نشود (مثل اینکه امکان تبدیل لباس به لباس دیگر وجود داشته باشد و نجاست را پس از شوط چهارم ببیند، پس از تطهیر، طواف را تمام میکند، این قول از ظاهر فرمایش شهید ثانی ره در مسالک استفاده میشود که فرموده است: [5]

اینکه محقق ره فرموده است(ازاله و تمم) در صورتی است که: لم یحتج الی فعل یستدعی قطع الطواف.

به نظر میرسد که از نظر شهید اول ره، اتمام شوط چهارم برای حکم به صحت، لازم است، ولی به نظر شهید ثانی ره، حکم به صحت مشروط بر عدم توقف ازاله نجاست بر قطع طواف است.

4ــــــ قول به تفاوت بین صورتی که ازاله نجاست از لباس یا بدن، موجب اخلال به موالات در طواف شود وبین صورتی که موجب اخلال به موالات نشود که مختار صاحب مدارک واقع شده، ایشان فرمودهاند:

و لو قیل بوجوب الاستیناف مطلقا مع الاخلال بالموالاة الواجبة بدلیل التأسی و غیره امکن، لقصور الروایتین المتضمنتین للبناء من حیث السند، و الاحتیاط یقتضی البناء و الاکمال ثم الاستئناف مطلقا.[6]

البته مراد ایشان از دو روایت، همان صحیح یونس بن یعقوب است که در کتاب وسائل به دو طریق نقل شده است.

5ــــــ قول به احتیاط که در متن تحریر الوسیله از سوی حضرت امام راحل ره اختیار شده:

فالأحوط الإتمام بعد التطهير ثم الإعادة سيما إذا طال زمان التطهير.[7]

6ــــــ قول به احتیاط کامل که باز هم مورد اختیار حضرت امام راحل ره قرار گرفته و در متن تحریر گذشت که فرمودند:

فالأحوط حينئذ الإتيان بصلاة الطواف بعد الإتمام ثم إعادة الطواف و الصلاة.[8]

 

پس از مرور وجوه شش گانه‌ای که در کتابهای فقهاء ذکر شده لازم است به دو روایتی که در این مورد وارد شده‌اند رجوع کنیم.

آنچه از صحیحه یونس بن یعقوب [9] استفاده می‌شود این است که بر مقدار طوافی که انجام داده شده، مطلقا بناگذاری شود (خواه قبل از اتمام شوط چهارم و خواه بعد از آن، خواه ازاله نجاست مستلزم قطع طواف باشد و خواه نه ـــــــ خواه ازاله نجاست موجب اخلال به موالات باشد یا نه.)

به نظر می‌رسد که ظاهر "رأیت فی ثوبی" اطلاع پیدا کردن به وجود خون در لباس پس از عدم علم است، لذا همه صورتهای جهل را شامل می‌شود خواه بداند که در اثناء طواف، عارض شده یا احتمال بدهد که در اثناء طواف عارض شده یا احتمال بدهد که از اول طواف بوده یا یقین داشته باشد که از اول بوده و نیز لباس از چیزهایی باشد که پوشش در نماز حساب شود یا نه و خواه خون کمتر از درهم باشد یا بیشتر از آن.

زیرا سؤال به نحو مطلق مطرح شده و امام علیه السلام نیز در مقام جواب، استفصال را ترک فرموده‌اند.

ظاهرا ذکر خون در این روایت از باب مثال است؛ زیرا غالبا نجاست مورد ابتلاء در حال طواف، خون است.

ممکن است گفته شود که این روایت در صدد بیان حکم تکلیفی است (نه در مقام بیان حکم وضعی) لذا اگر با همان لباس نجس، طواف را انجام دهد عصیان کرده ولی طوافش صحیح است. این احتمال را نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا اینگونه روایات که در مورد سوال از أجزاء و شرائط و موانع وارد شده‌اند در مقام بیان شرطیت و جزئیت و مانعیت هستند و حکم وضعی را مورد توجه قرار می‌دهند.

 

مسألة 6: لو نسي الطهارة و تذكر بعد الطواف أو في أثنائه فالأحوط الإعادة.[10]

در این مسأله حکم طواف کننده‌ای که طهارت لباس یا بدن را فراموش کرده و بعد از طواف یا در اثناء طواف متذکر شده مطرح است و در رابطه با چنین فرعی دو وجه به نظر می‌آید:

1ــــــ وجوب اعاده طواف؛ زیرا روایات سه گانه‌ای که در این مورد وارد شده‌اند (حبیب بن مظاهر، یونس بن یعقوب و بزنطی) به طواف کننده‌ای که نسبت به طهارت یا نجاست لباس یا بدن جاهل بوده و در اثناء طواف متذکر شده است، اختصاص دارند اما کسی که وجود نجاست را فراموش کرده آنچه انجام داده مأموربه نبوده و آنچه مأموربه بوده را انجام نداده است، بنابراین مقتضای قاعده اشتغال، لزوم اعاده است.

2ــــــ عدم وجوب اعاده طواف؛ زیرا دلیل لفظی بر شرطیت طهارت از خبث در طواف، وجود ندارد تا از اطلاق آن شرطیت طهارت از خبث را در مورد تأسی نیز استفاده کنیم و همانگونه که ملاحظه کردیم از سوالها و جوابهای موجود در روایات استفاده کردیم که چنین اشتراطی بین سائل و امام علیه السلام مسلّم بوده و وقتی دستمان از دلیل لفظی کوتاه است از اصل استفاده کرده و شرطیت را رفع می‌کنیم.

و به خاطر همین وجه است که احتیاط کرده و فتوی به عدم لزوم اعاده نمی‌دهیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo