< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/الطواف /ختم طواف به حجر الاسود

 

الثاني- الختم به،و يجب الختم في كل شوط بما ابتدأ منه، و يتم الشوط به.[1]

دلیل بر این فراز، همان ادله‌ای است که بر لزوم ابتداء طواف از حجرالاسود دلالت می‌کردند مثل سیره عملیه متشرعه از مذاهب مختلف که به زمان پیامبر صلی الله علیه وآله می‌رسد و ریشه در تأسی به آن حضرت دارد و از چنان وضوحی برخوردار است که فقط در ضمن امور دیگر آورده شده نه مستقلا.

و هذان الشرطان يحصلان بالشروع من جزء منه، و الدور سبعة أشواط، و الختم بما بدأ منه.[2]

در رابطه با ختم طواف به حجرالاسود، سه احتمال وجود دارد:

1ـ لزوم وصول به آخر حجرالاسود، بنابراین احتمال، حتی اگر از اول یا وسط حجرالاسود نیز آغاز کرده باشد باید به آخر آن برسد تا شوط به پایان برسد.

2ـ کفایت وصول به نقطه‌ای که طواف از آن آغاز شده است.

3ـ کفایت وصول به جزئی از محاذات حجرالاسود، هر چند به نقطه آغاز طواف نرسیده باشد لذا اگر از آخر حجرالاسود هم شروع کرده باشد با رسیدن به اول آن، طواف پایان می‌پذیرد.

حضرت امام راحل عظیم الشأن ره احتمال دوم (حصول ختم الشوط بما بَدَءَ به) را اختیار فرموده، بنابراین اگر طائفی طواف را از اول حجرالاسود آغاز نموده باشد با وصول به آن، یک شوط تمام می‌شود بدون اینکه نیازی به رسیدن به وسط یا آخر سنگ باشد و همینطور است اگر از وسط یا آخر حجر شروع کند.

این احتمال برای این است که یک شوط (بدون کم و زیادی) کامل شود. صاحب جواهر ره نیز در توصیف این احتمال می‌فرماید: هذا احوط ان لم یکن أقوی.[3]

اما به نظر ما آغاز و پایان طواف همانند خود طواف، یک امر عرفی است، بنابراین نیازی به ملاحظه نقطه ابتدا (اول یا وسط یا آخرحجرالاسود) نیست، بلکه صدق عرفی ابتدا از حجرالاسود و اختتام به آن کافی است هر چند از آخر حجر آغاز نموده و به اول آن ختم نماید؛ زیرا فرض این است که در امور عرفی نیازی به مراعات دقائق عقلی نیست.

حاصل نظر ما این است که اگر از اول حجرالاسود طواف را شروع کند، رسیدن به آن برای تمامیت شوط کافی است و نیازی به رسیدن به آخر یا وسط حجر نیست، همانطور که اگر طواف را از آخر حجرالاسود آغاز کند با رسیدن به اول حجرالاسود یا وسط آن، اتمام شوط، عرفا صدق می‌کند، لذا نیازی به دقت نظر ملحوظ در متن تحریر الوسیله (الختم بما بدَءَ منه) نیست وگرنه موضوع از عرفی بودن خارج شده و زمینه ساز وسوسه‌ای می‌شود که خود ایشان در فراز بعدی، هشدار داده و آن را غیر مجاز شمرده‌اند.

و لا يجب بل لا يجوز ما فعله بعض أهل الوسوسة و بعض الجهال مما يوجب الوهن على المذهب الحق، بل لو فعله ففي صحة طوافه إشكال‌.[4]

در این فراز، عملی که از اهل وسوسه و نیز بعضی از جاهلها سر می‌زند مورد توجه قرار داده شده که شاید اشاره به نظریه‌ علامه ره و برخی فقهای بعد از ایشان باشد که معتقدند باید اولین جزء از جلوی بدن خود را محاذی اولین اولین جزء از حجرالاسود قرار دهد تا همه بدن با مراعات انجام طواف با سمت چپ بدن انجام گیرد در حالی که مراعات چنین اموری همانگونه که صاحب جواهر ره نیز فرموده‌اند:

لكن الفرض شدّة الحرج و الضيق فيما ذكروه المنافي لسهولة الملة و سماحتها، و دعوى الاستلزام المزبور واضحة المنع ، ضرورة تحقق الصدق عرفا بدون ذلك، اللهم إلا أن يراد من نحو قوله « من الحجر » الطواف بالحجر الذي هو اسم للمجموع، كما ان المراد من الطواف به الطواف ببدنه عليه، إلا أن ذلك كله شك في شك .[5]

چه بسا موجب برانگیخته شدن وسواس می‌شود و روشن است که انجام چنین کارهای جاهلانه، به ظاهر دقت در مراعات نقطه شروع و پایان موجب وهن مذهب حق می‌شود. که در مسأله بعدی (مسأله7) به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

 


[1] . تحرير الوسيلة، ج‌1، ص: 432.
[2] . همان.
[3] . الجواهر، ج19، ص291.
[4] . تحریرالوسیله، ج1، ص432.
[5] . الجواهر، ج19، ص290.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo