< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/الطواف /مساله 16 و 17 (نقص در طواف و یادآوری در وطن)

 

مسألة 16: لو نقص من طوافه سهوا فان جاوز النصف فالأقوى وجوب إتمامه‌ إلا أن يتخلل الفعل الكثير، فحينئذ الأحوط الإتمام و الإعادة و إن لم يجاوزه أعاد الطواف، لكن الأحوط الإتمام و الإعادة.

مسألة 17: لو لم يتذكر بالنقص إلا بعد الرجوع إلى وطنه مثلا يجب مع الإمكان الرجوع إلى مكة لاستينافه‌، و مع عدمه أو حرجيته تجب الاستنابة، و الأحوط الإتمام ثم الإعادة.[1]

در این دو مسئله بین دو صورت "تجاوز از نصف و عدم تجاوز از نصف" تفصیل داده شده است و در صورت تجاوز از نصف، حکم به اتمام شده و در صورت عدم تجاوز از نصف، حکم به وجوب اعاده طواف از اول شده است و چنین تفصیلی بین فقاء مشهور است.

در این رابطه (تفصیل) دو روایت وارد شده است:

روایت یکم: موثقه الحسن بن عطیه از امام صادق علیه‌السلام:[2]

ح1: محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن ابن أبي عمير، عن الحسن بن عطية قال: سأله سليمان بن خالد وأنا معه عن رجل طاف بالبيت ستة أشواط، قال أبو عبد الله عليه السلام: و كيف طاف ستة أشواط، قال: استقبل الحجر، و قال: الله أكبر و عقد واحدا، فقال أبو عبد الله عليه السلام: يطوف شوطا، فقال سليمان: فإنه فاته ذلك حتى أتى أهله، قال: يأمر من يطوف عنه.

که در مورد کسی که شش شوط انجام داده است فرمود:

"یطوف شوطاً"

به نظر می‌رسد که مراد از عبارت "استقبل الحجر و قال ..." که در توضیح چگونگی انجام شش شوط در عبارت راوی (سلیمان بن خالد) آمده است، این است که، منشأ اشتباه طائف این بود که در همان آغاز طواف، بنا را بر یک شوط گذاشت فلذا وقتی شش شوط تمام شد آن را شوط هفتم به حساب آورد و گمان کرد که طوافش کامل شده است.

شکی نیست که این روایت بر صحت طواف در مورد روایت دلالت می‌کند اما نمی‌توان آن را اختصاص به صورتی داد که فقط یک شوط، فراموش شده است؛ زیرا أخذ یک مورد در کلام امام علیه‌السلام و در کلام سائل، متفاوت است بطوری که اگر چیزی در کلام امام علیه‌السلام أخذ شده باشد احتمال اختصاص در آن جریان پیدا می‌کند به خلاف چیزی که در کلام سائل وارد شده است.

باید توجه نمود که چون در برخی از موارد بین دو صورت (تجاوز از نصف-عدم تجاوز از نصف) تفصیل وارد شده است لذا نمی‌توان این روایت را نسبت به عدم تجاوز از نصف تعمیم داد لذا با توجه به چنین قرینه‌ای، حکم به صحت طواف را بر صورت تجاوز از نصف اختصاص می‌دهیم.

اما در مورد عبارت "یأمر مَن یطوف عنه" که در ذیل این روایت وارد شده است دو احتمال وجود دارد:

1ـــ لزوم استنابه در جمیع طواف.

2ـــ لزوم استنابه در خصوص یک شوطی که فراموش شده است؛ زیرا گاهی از شوط به طواف تعبیر می‌شود.

روایت دوم: موثقه اسحاق بن عمار از امام صادق علیه‌السلام[3]

ح2:و عن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان بن يحيى، عن إسحاق بن عمار قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: رجل طاف بالبيت ثم خرج إلى الصفا فطاف بين الصفا و المروة فبينما هو يطوف إذ ذكر أنه قد ترك بعض طوافه بالبيت، قال: يرجع إلى البيت فيتم طوافه ثم يرجع إلى الصفا و المروة فيتم ما بقي.

هر چند لفظ "بعض" از اطلاق برخوردار است و از نظر لغت، هم بر جزء قلیل و هم بر جزء کثیر از یک مرکب مشتمل بر اجزاء متعدده اطلاق می‌شود منتهی از نظر عرف، در مقداری که کمتر از نصف است ظهور دارد.

البته آنچه از اطلاق سوال و ترک استفصال در پاسخ استفاده میشود این است که در این حکم، فرقی بین رفتن به صفا برای انجام بلافاصله سعی پس از طواف و تأخیر انداختن سعی، وجود ندارد؛ زیرا تأخیر انداختن سعی پس از طواف، تا شب جائز است.

 


[1] . تحریر الوسیلة، ج1، ص434.
[2] . الوسائل، ج9، صص432و433، باب32 از ابواب الطواف، ح1.
[3] . همان، ح2.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo