درس خارج فقه استاد سید محمد واعظموسوی
99/11/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الحج/الطواف /وجه اول برای رفع تعارض روایات
وجه اول برای رفع تعارض روایات
(روایاتی که بر صحت طوافی که سهوا یک شوط بیشتر در آن افزوده شده است و روایاتی که بر بطلان چنین طوافی دلالت میکنند)
روایاتی که بر صحت دلالت میکنند بر زیادی سهوی و روایاتی ظهور در بطلان دارند بر زیادی عمدی حمل کنیم تا بین دو دسته روایات جمع شود.
اشکال بر وجه الجمع اول
حمل نمودن روایاتی که ظهور در بطلان دارند بر زیادی عمدی و یا بر صورت جهل به حکم، حمل روایات بر فرد نادر است. همانگونه که روایات دلالت کننده بر صحت نیز اگر بر زیادی عمدی و یا به صورت جهل به حکم حمل شوند حمل بر فرد نادر خواهد بود که جایز نیست بلکه همه روایات بر زیادی سهوی انصراف دارند و به طواف واجب اختصاص دارند.
وجه الجمع دوم
به منظور جمع بین دو طائفه روایاتی که ظاهرا تعارض دارند لفظ "اعاده" را به معنای "انقلاب" تفسیر کرده و بگوئیم:
طواف اول که به قصد واجب انجام گرفته است به طواف استحبابی، انقلاب پیدا میکند و طواف دوم، طواف واجب به حساب میآید، بنابراین مراد از امر به اعاده در طائفه دوم از روایات به معنای بطلان طواف اول و عدم اعتنا به شوط اضافی (که مختار صدوق ره است) نیست، بلکه مراد از روایات این است که: طواف اول از واجب به مندوب منقلب شده است و طواف دوم که با افزودن شش شوط کامل میشود، طواف واجب خواهد بود، با چنین بیانی، تعارض از بین میرود و جائی برای ترجیح طائفه اول به سبب عمل اصحاب نمیماند.
برای این وجه الجمع، شواهدی میتوان اقامه نمود که عبارتند از:
1. خبر علی بن حمزة از امام صادق علیهالسلام[1]
ح15: و باسناده عن القاسم بن محمد، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سئل و أنا حاضر عن رجل طاف بالبيت ثمانية أشواط، فقال: نافلة أو فريضة فقال: فريضة، فقال: يضيف إليها ستة، فإذا فرغ صلى ركعتين عند مقام إبراهيم عليه السلام ثم خرج إلى الصفا و المروة فطاف بينهما فإذا فرغ صلى ركعتين أخراوين، فكان طواف نافلة و طواف فريضة.
از امری که به انجام دو طواف وارد شده است، صحت آن دو استفاده میشود همانگونه که از قول امام علیهالسلام (فکان طواف نافلة وطواف فریضة) استفاده میشود که طواف اول به نافله انقلاب پیدا کرده و طواف دوم فریضه است.
2. آنچه ابن ادریس ره در مستطرفات السرائر به نقل از نوادر احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی به واسطه جمیل از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است.[2]
ح16: محمد بن إدريس في (آخر السرائر) نقلا من نوادر أحمد بن محمد بن أبي نصر البزنطي، عن جميل أنه سأل أبا عبد الله عليه السلام عمن طاف ثمانية أشواط و هو يرى أنها سبعة قال: فقال: إن في كتاب علي عليه السلام انه إذا طاف ثمانية أشواط يضم إليها ستة أشواط، ثم يصلي الركعات بعد، قال: و سئل عن الركعات كيف يصليهن أو يجمعهن أو ماذا؟ قال يصلى ركعتين للفريضة ثم يخرج إلى الصفا و المروة، فإذا رجع من طوافه بینهما رجع یصلی رکعتین للأسبوع الآخر.
ملاحظه میشود که حکم به خواندن دو نماز فرمودهاند که نماز یکی از دو طواف، قبل از انجام سعی بین صفا و مروه، و نماز طواف دیگر بعد از انجام سعی، خوانده میشود، چنین عملی نشانه صحیح بودن هر دو طواف است.
3. روایتی که صدوق ره آن را روایت کرده است[3] :
ح14: قال: و في خبر آخر أن الفريضة هي الطواف الثاني، و الركعتان الأولتان لطواف الفريضة، و الركعتان الأخيرتان و الطواف الأول تطوع.
که میتوان آن را صریح در این وجه الجمع به حساب آورد که فرموده است:
واعلم أن الفریضة هی الطواف الثانی و الرکعتین الاولیین لطواف الفریضة و الرکعتین الأخریین و الطواف الاول تطوع.
آنچه صدوق ره ذکر نموده نصّ وارد در فقه الرضا علیهالسلام است.[4]
شواهد سهگانهای که برای وجه الجمع دوم آوردم هر چند خالی از ضعف سند نیست ولی از آنجا که درصدد استدلال به این روایات نیستیم بلکه در مقام استشهاد و اقامه قرینه بر مراد از اعاده هستیم، این موارد از صلاحیت قرینیت برخوردار هستند.