< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/الطواف /المسألة 21: لو حدث عذر بين طوافه من مرض أو حدث بلا اختيار

 

المسألة 21: لو حدث عذر بين طوافه من مرض أو حدث بلا اختيار فان كان بعد تمام الشوط الرابع أتمه‌ بعد رفع العذر و صح، و إلا أعاده.[1]

 

در این مسئله به بحث از حدوث عذر در اثناء طواف میپردازیم و چون عروضِ حدث اصغر و جنابت را در مسئله اول از فصل واجبات طواف به نحو مستوفی مورد بررسی قرار دادیم، بحث در این مسئله را در دو مورد متمرکز میکنیم:

1ــــ عروض حیض در اثناء طواف

2ـــــ عروض مریضی در اثناء طواف

در مورد عروض طمث (حیض) در اثناء طواف، تفصیلی بین تجاوز از نصف و عدم تجاوز از نصف در روایات وارد شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:

1ـــــ روایت احمد بن عمر الحلال از حضرت امام کاظم علیهالسلام:[2]

ح2: و عنه، عن أحمد بن محمد، عمن ذكره، عن أحمد بن عمر الحلال، عن أبي الحسن عليه السلام قال: سألته عن امرأة طافت خمسة أشواط ثم اعتلت، قال: إذا حاضت المرأة و هي في الطواف بالبيت أو بالصفا و المروة و جاوزت النصف علمت ذلك الموضع الذي بلغت، فإذا هي قطعت طوافها في أقل من النصف فعليها أن تستأنف الطواف من أوله.

2ــــ روایت ابراهیم بن اسحاق از کسی که از امام صادق علیهالسلام سوال کرده است:[3] ح4: و باسناده عن ابن مسكان، عن إبراهيم بن إسحاق، عمن سأل أبا عبد الله عليه السلام عن امرأة طافت أربعة أشواط و هي معتمرة ثم طمثت، قال: تم طوافها و ليس عليها غيره و متعتها تامة، و لها أن تطوف بين الصفا و المروة لأنها زادت على النصف و قد قضت متعتها فلتستأنف بعد الحج، و إن هي لم تطف إلا ثلاثة أشواط فلتستأنف الحج فان أقام بها جمالها بعد الحج فلتخرج إلى الجعرانة أو إلى التنعيم فليعتمر.

3ـــــ روایت سعید الأعرج از امام صادق علیهالسلام:[4]

ح1: محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد، عن محمد بن سنان، عن ابن مسكان، عن إبراهيم بن أبي إسحاق، عن سعيد الأعرج قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام عن امرأة طافت بالبيت أربعة أشواط و هي معتمرة ثم طمثت، قال: تتم طوافها، فليس عليها غيره، و متعتها تامة فلها ان تطوف بين الصفا و المروة و ذلك لأنها زادت على النصف و قد مضت متعتها و لتستأنف بعد الحج.

4ــــــ روایت ابی اسحاق صاحب اللؤلؤ که به نحو مرسل از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است:[5]

ح2: و باسناده عن موسى بن القاسم، عن صفوان بن يحيى، عن ابن مسكان، عن أبي إسحاق صاحب اللؤلؤ قال: حدثني من سمع أبا عبد الله عليه السلام يقول: في المرأة المتمتعة إذا طافت بالبيت أربعة أشواط ثم حاضت فمتعتها تامة، و تقضي ما فاتها من الطواف بالبيت و بين الصفا و المروة، و تخرج إلى منى قبل أن تطوف الطواف الآخر.

 

البته در مورد خصوص طمث، آنچه از صحیح محمد بن مسلم[6]

ح3: محمد بن الحسن باسناده عن موسى بن القاسم، عن عبد الرحمان، عن حمادابن عيسى، عن حريز، عن محمد بن مسلم قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن امرأة طافت ثلاثة أشواط أو أقل من ذلك ثم رأت دما، قال: تحفظ مكانها، فإذا طهرت طافت واعتدت بما مضى.

از امام صادق علیهالسلام استفاده میشود بر خلاف تفصیل فوق بوده و قبل از تجاوز از نصف نیز بر همان مقدار انجام داده شده بناگذاری میشود و صدوق ره نیز بر اساس مضمون آن فتوی داده و فرموده است:

و بهذا الحدیث اُفتی... لأنّه رخصة و رحمة.[7]

اما أخذ به چنین حدیثی و قتوی دادن بر مبنای آن بعید است؛ زیرا لازمهاش این است که وضعیت حیض از حدث اصغر، سبکتر باشد برای اینکه بناگذاری در حدث اصغر فقط در صورت قطع پس از تجاوز از نصف است به خلاف حیض که مطلقا بر بناگذاری از مقدار انجام داده شده، حکم شود و به همین خاطر است که شیخ ره این روایت را بر طواف مندوب حمل کرده است.

 

جلسه69

اما بحث از عروض بیماری در اثناء طواف

مشهور در این رابطه نیز همانند عروض حدث و طمث، فتوی به تفصیل دادهاند همانگونه که موثقه اسحاق بن عمار:[8]

ح2: و عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن الحسن بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن إسحاق بن عمار، عن أبي الحسن عليه السلام في رجل طاف طواف الفريضة ثم اعتل علة لا يقدر معها على إتمام الطواف، فقال: إن كان طاف أربعة أشواط أمر من يطوف عنه ثلاثة أشواط فقد تم طوافه، و إن كان طاف ثلاثة أشواط و لا يقدر على الطواف فإن هذا مما غلب الله عليه، فلا بأس بأن يؤخر الطواف يوما و يومين، فإن خلته العلة عاد فطاف أسبوعا، و إن طالت علته أمر من يطوف عنه أسبوعا و يصلي هو ركعتين و يسعى عنه، و قد خرج من إحرامه و كذلك يفعل في السعي و في رمي الجمار.

 

نیز بر آن دلالت دارد.

لازم به ذکر است که بین ذیل (فطاف أسبوعا) و آنچه در صدر وارد شده است (یطوف عنه ثلاثة اشواط) منافاتی وجود ندارد؛ زیرا موردِ آن دو متفاوت است، چرا که مورد ذیل در مورد کسی است که سه شوط انجام داده است ولی صدر در مورد کسی است که چهار شوط انجام داده است.

 

ملاکیت تجاوز از نصف یا اتمام شوط چهارم

تعبیرات فقهاء در مورد ملاک بناگذاری یا عدم بناگذاری بر مقدار اشواط انجام داده شده در صورت قطع طواف، مختلف است برخی از آنها مثل مرحوم شیخ در نهایة[9] و ابن سعید ره در الجامع[10] ، تجاوز یا عدم تجاوز از نصف را ملاک قرار دادهاند و برخی از آنها مثل علامه ره در منتهی[11] انجام یا عدم انجام چهار شوط را ملاک قرار دادهاند و نیز محقق ره در چندین مورد ملاک را تجاوز از نصف قرار داده است.[12]

صاحب جواهر ره در تفسیر قول محقق ره که فرموده است: فإن جاوز النصف.

فرموده است[13] : ای طاف اربعة اشواط، کما فُسر به فی المسالک و حاشیة الکرکی، بل جعلا المراد بالمجاوز ذلک.

تعبیرات حضرت امام خمینی ره نیز در این زمینه مختلف است، ایشان در اولین مسئله از مسائل واجبات طواف، ملاک را اتمام شوط چهارم قرار داده و فرمودند:[14]

فإن کان بعد تمام الشوط الرابع توضّأ و اتمّ طوافه و صح.

همانگونه که در مسئله مانحن فیه نیز فرمودند:

لو حدث عذر بین طوافه من مرض أو حدث بلا اختیار، فإن کان بعد تمام الشوط الرابع أتمّه بعد رفع العذر و صح، و الاّ أعاد.[15]

ولی در مسئله شانزدهم، ملاک را تجاوز از نصف قرار داده و فرمودند:

لو نقض من طوافه سهواً فإن جاوز النصف فالأقوی وجوب اتمامه... و إن لم یجاوزه أعاد الطواف.[16]

 


[9] . النهایة، ص239.
[10] . الجامع للشرایع، ص198.
[11] . المنتهی، ج10، ص368.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo