< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نفقه ی اقارب

صحبت در نفقه ی اقارب است که گفتیم مواردی از آن واجب و برخی از آنها مستحب است. حال فرض می کنیم که پسری است که احتیاج به همسر دارد و اگر ازدواج نکند ممکن است به گناه بیفتد در اینجا پدر و مادری که تمکن دارند و می توانند هزینه ی مهریه ی را برای او تأمین کنند و یا مثلا در زمان قدیم، پدر و مادر تمکن خرید جاریه ای را برای فرزند دارند و یا اگر فرزند آنها دختر است می توانند جهیزیه را برای او تأمین کنند آیا واجب است که ابوین این گونه نفقات را عهده دار شوند؟ مشهور علماء گفته اند که دلیلی بر وجوب این موارد وجود ندارد یعنی تکلیف به وجوب در اینجا وجود ندارد هرچند انفاق در این گونه موارد مستحب است. برخی نیز گفته اند که در صورت ابتلاء ولد به گناه نفقه واجب است.

عکس آن نیز صادق است مثلا فرزندی است که متمکن و ثروتمند است و مادر او فوت شده است و پدر او در شرایطی است که به همسر نیاز دارد، فرزند نیز از نظر مالی می تواند همسری را به ازدواج او در آورد. از آن سو اگر همسری برای پدرش اختیار نشود ممکن است پدر، مبتلا به گناه شود. در اینجا نیز اکثر علماء قائل به عدم وجوب انفاق شده اند ولی بعضی از علماء به وجوب فتوا داده اند.

نقول: در انفاق باید دقت داشت که بعضی از موارد جزء واجبات انفاق نیست مثلا در انفاق ابوین بر ولد لازم نیست که برای او خانه ای نیز تهیه کنند بلکه ولد اگر می تواند خانه ای اجاره کند باید اجاره کند ولی مهریه را اگر نمی تواند پرداخت کند بر ابوین واجب است که آن را پرداخت کنند زیرا مهریه رکن محسوب می شود که البته برخی از علماء قائل به استحباب مؤکد در این مورد شده اند. مخفی نماند که در انفاق مستحب، اقاربِ نزدیک تر مانند پسر و دختر بر کسانی که دورتر هستند اولویت دارند.

به هر حال در روایات اسلامی، در نفقه ی زوجه به اطعام و اکساء و مسکن اشاره شده است. در نفقه ی اقارب نیز قدر متیقن آن همین سه مورد می باشد.

اما در مازاد بر این موارد، گاه یک نوع تکلیفی احساس می شود مثلا در آیه ی ﴿وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‌﴾[1] چنین است که از امر به ﴿أَنْكِحُوا‌﴾ برداشت می شود که تکلیفی در اینجا وجود دارد ولی استفاده نمی شود که این تکلیف حتما وجوبی باشد. ولی از ادله ی مطلقه استحباب را می توان استفاده کرد مثلا در روایات است که اگر دختری را شوهر دهند همانند این است که بنده ای را در راه خدا آزاد کرده باشند و ثواب هایی این گونه برای آن ذکر شده است.

بحث بعدی در مورد خادم است که اگر مثلا پدر احتیاج به خادم داشته باشد، همان بحثی که در گرفتن خادم برای زوجه مطرح کردیم و اختلافی که در آنجا بود در اینجا هم جاری می شود.

دیگر اینکه پدر چند فرزند دارد و فقط یکی از پسرها متمول است ولی پدر و ما بقی پسرها همه فقیر و نیازمند هستند در اینجا اگر پدر احتیاج به همسر داشته باشد، آیه ی ﴿وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ...﴾ این مورد را شامل می شود ولی از آن وجوب استفاده نمی شود. همچنین هرچند بر آن پسر واجب است که نفقه ی پدر را تأمین کد ولی لازم نیست نفقه ی سایر برادران را نیز تأمین کند.

البته واضح است که اگر پدری فرزند فقیر داشته باشد و همچنین فرزند فرزند او نیز فقیر باشد نفقه ی همه ی آنها بر پدر واجب است بنا بر این نفقه ی ولد ولد بر پدر واجب می باشد ولی نفقه ی ولد پدر بر ولد واجب نیست.

 

بحث اخلاقی:

امیر مؤمنان علی علیه السلام به همّام فرمود: أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا[2]

یکی از علائم تقوا این است که فرد شب ها بیدار شود و قیام به صلاة داشته باشد که قدر متیقن آن همان صلاة اللیل است (فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ) در روایات در مورد نماز شب فضیلت های بسیاری ذکر شده است از جمله اینکه نماز شب یکی از درهای بهشت است و اشخاصی از این در به راحتی رد می شوند که اهل نماز شب باشند.

در قرآن نیز به شخص رسول خدا (ص) خطاب شده است و خداوند می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ‌ اللَّيْلَ‌ إِلاَّ قَلِيلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً[3] در این آیه نیامده است که باید قرآن را خواند بلکه دستور داده شده است که باید آن را با ترتیل خواند. ترتیل همان گونه که راغب اصفهانی می گوید عبارت است از: اسماع القلب مع اسماع السمع. یعنی با خواندن قرآن ضمن اینکه گوش انسان صدای آیه ی قرآن را می شنود، قلب هم آن را بشنود. بنا بر این مراد این نیست که بدون توجه، آیات قرآن را بخواند.

خواندن قرآن در شب از خصوصیت هایی برخوردار است از جمله اینکه سر و صدا در شب کمتر است و حواس انسان در شب بیشتر جمع می باشد. همچنین تاریکی شب انسان را آماده می کند که انسان قرآن بخواند و با خداوند صحبت کند.

علت اینکه دستور آمده است که رسول خدا (ص) باید نماز شب بخواند این بود که خداوند می خواست مسئولیت سنگینی بر عهده ی او بگذارد: ﴿إِنَّا سَنُلْقِي‌ عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا[4]

ما و مخصوصا روحانیت باید از این آیه درس بگیریم و اینکه اگر می خواهیم همیشه با خدا باشیم و زرق و برق دنیوی ما را به طرف خود جلب نکند باید در دل شب با خداوند مناجات داشته باشیم.

خداوند نیز می فرماید: ﴿وَ اللَّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ بَصير[5] بصیر بودن با علیم بودن فرق دارد. یعنی خداوند ریشه ی این کار انگیزه و ماهیت آن را می بیند.

البته خداوند همیشه باماست ولی ما گاه با خدا نیستیم و مبتلا به غفلت می شویم. اگر به شکل منظم با خدا رابطه نداشته باشیم، خدای ناکرده شیطان و هوای نفس بر ما مسلط می شود و ممکن است به دنیا و مال و منال و مقام های دنیوی روی آوریم و از مسیر حق منحرف شویم.

باید از خدا بخواهیم که یک لحظه ما را به حال خود رها نکند که اگر چنین کند، شیطان در همان لحظه ما را جذب می کند.

 


[4] سوره مزمل آیه 5.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo