< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فروعات حق سکنی

مرحوم شهید نکته ای را متذکر می شود و سپس می فرماید: عجیب است فقهاء به این نکته نپرداخته اند و آن اینکه مسلم فرض می کنند که مطلقه رجعیه را نباید از خانه خارج کرد و نه خودش باید خارج شود و حال آنکه معنایش این است که با شوهر سابقش که اجنبی است در یک خانه تنها زندگی کنند. (هرچند مطلقه حق نفقه و حق سکنی دارد ولی خلوت کردن او با مرد اجنبی را چگونه می توان حل کرد؟) زیرا در روایتی آمده است: فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ إِذَا خُلِّيَا فِي بَيْتٍ كَانَ ثَالِثُهُمَا الشَّيْطَانَ‌.[1]

به هر حال خلوت کردن زن و مرد اجنبی حرام است و حتی بعضی در صحت عبادات آن دو نیز اشکال می کنند. مخصوصا که همه ی خانه های حجره ها و اتاق های مختلف ندارد. اما اگر خانه دارای چند اتاق است باید اتاق آن دو از هم جدا باشد و یا بین آن دو حائلی وجود داشته باشد. به هر حال علماء بحث نکرده اند که آیا مرد می تواند در آن خانه باشد و یا باید به جای دیگری برود. اگر هم در خانه است اگر بدون قصد رجوع به آن زن نگاه کند حرام است.

به هر حال حرمت خلوت با زن اجنبیه فقط جانب مرد را می گیرد زیرا زن را نباید از خانه بیرون کرد و زن هم باید سه طهر یا سه قرء در خانه زندگی کند.

به هر حال در مورد مصداق خلوت با اجنبیه بحث هایی مطرح است از جمله اینکه اگر درب خانه را باز بگذارند آیا باز خلوت صدق می کند و یا اگر هر دو از یک آسانسور استفاده کنند و یا ساختمان اگر دو در داشته باشد و هر کدام از یک در رفت و آمد کنند هر چند در یک خانه باشند آیا خلوت صدق می کند یا نه. همچنین در صدا و سیما که گاه یک زن و مرد با هم در یک اتاق برنامه اجرا می کنند (مخصوصا هنگامی که هنوز جلوی دوربین نیستند.) آیا مصداق خلوت هست یا نه. البته اگر فروشنده مرد باشد و مشتری زن و هر دو در داخل فروشگاه باشند عرفا خلوت صدق نمی کند مگر اینکه در فروشگاه مکان خلوتی باشد و هر دو آنجا روند.

بر این اساس ما به قضات سفارش می کنیم که اگر زنی برای شکایت و تظلم وارد اتاق می شوند یا درب را باز کنند و یا به زن بگویند که همراه مَحرم خود مانند شوهر و برادر وارد شود.

مسأله ی بعد این است که اگر خانه ای که زن در آن طلاق داده شده است خراب شود (مثلا زلزله آمد و یا در طرح شهرداری بود و خراب شد و یا صاحب خانه، خانه را از آنها باز پس گرفت) آیا در اینجا می توان زن را از خانه خارج کرد یا نه. شک نیست که شوهر باید مسکن مناسب دیگری برای زن مهیا کند و البته بعضی احتیاط کرده اند که مکان جدید باید حتی المقدور به مکان قبلی نزدیک تر باشد که بعضی پاسخ دادند که این «الاقرب فالاقرب» دلیلی ندارد. به هر حال مسکن جدید باید مناسب شأن زن باشد و به عنوان نمونه یک زیرزمین تاریک نباشد.

فرع بعدی این است که اگر مرد، زن را به طلاق رجعی طلاق دهد و بعد آن خانه را بفروشد این خانه مسلوب المنفعه می باشد زیرا زن باید تا اتمام عده در آن خانه بماند. ولی مشکل اینجاست که اگر عده ی زن بر اساس قروء باشد مدت اتمام عده مجهول است و در نتیجه زمان مسلوب المنفعه بودن خانه مجهول می باشد. در نتیجه بیع آن غرری است و صحیح نمی باشد.

اما اگر زن از طریق ماه عده می گیرد جهل مرتفع می باشد و بیع صحیح می باشد.

فرع دیگر این است که اگر شوهر به دلیل ورشکستگی از طرف حاکم محجور شود یعنی حق تصرف در اموالش را نداشته باشد زیرا اموالش باید بین غرماء تقسیم شود. خانه نیز مخصوصا اگر بیش از اندازه ی نیاز باشد مشمول این قانون می شود حال حق مسکن این زن مطلقه چه می شود؟

گفته شده است که حق مسکن این زن مطلقه مانند سایر غرماء است به این معنا که زن هم یکی از غرماء محسوب می شود که حق سکنای خانه را مالک می باشد. چه طلاق قبل از حجر باشد یا بعد از آن. البته بعضی گفته اند که اگر حجر ابتدا اتفاق افتد زوجه ی مطلقه مانند سایر غرماء است ولی اگر اول طلاق باشد حق زن مقدم بر سایر غرماء می باشد. بنا بر این ابتدا باید حق زن را بدهند یعنی برای او خانه ای در جای دیگر تهیه کنند و بعد باقیمانده را بین بقیه تقسیم کنند.

 

بحث اخلاقی:

بحث در خطبه ی همام است و به این فقرات رسیدیم که امام علیه السلام در مورد صفات متقین به او فرمود: وَ قَصْداً فِي غِنًى وَ خُشُوعاً فِي‌ عِبَادَةٍ وَ تَجَمُّلًا فِي فَاقَةٍ[2]

سپس می فرماید: ٍ يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُو عَلَى وَجَلٍ يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ وَ يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّكْرُ.

انسان متقی کسی است که عمل صالح انجام می دهد و هرگز به سراغ کار بد نمی رود. معنای آن این نیست که انسان متقی همواره در نماز و در حال ذکر باشد بلکه پاسخ به شبهات و کمک به فقراء و مانند آن هم عمل صالح محسوب می شود. عمل صالح گاه دستگیری از یک نابینا است که او را از یک طرف خیابان به طرف دیگر ببرند و گاه مصادیق دیگری پیدا می کند. مثلا گاه جلوگیری از پخش شدن شایعه مصداق عمل صالح می باشد.

دیگر اینکه وقتی انسان متقی می خواهد به بستر برود، خدا را به سبب نعمت هایی که در آن روز نصیبش شد شکر می کند. شکر برای توفیق هایی که داشت مانند نماز خواندن، به درس و بحث مشغول بودن و مانند آن.

او وقتی اول صبح از خواب بیدار می شود قصد و نیتش یاد خداوند و اشتغال به ذکر خداوند است. ذکر در کلمات ائمه علیهم السلام فقط ذکر زبانی نیست بلکه مراد یاد خدا بودن است یادی که او را از فعل حرام باز دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo