< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

97/06/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات ولایت فقیه

مسأله ی ولایت فقیه مسأله ای است که حول آن بسیار بحث شده و هرچند در اصل آن اتفاق نظر وجود دارد ولی در حدود آن اختلاف نظر است و آن اینکه آیا مقید به امور حسبیه است یا بخش کمتر از آن و یا اطلاق دارد.

علماء از راه های مختلف وارد این بحث شدند و ما راهی را انتخاب می کنیم که کمتر از این طریق وارد بحث شده اند. برای شروع به این بحث باید مقدماتی را بحث کرد.

یکی از مقدمات بعیده در این بحث این است که نظام جهان هستی نظامی الزامی و قهری است و به بیان دیگر نظامی است که با اراده ی ذات باری تعالی جریان می یابد زیرا در این نظام مواردی مشاهده می شود که بدون اراده ی حق تعالی محال است انجام بگیرند. بنا بر این آنچه در جهان هستی است تحت یک نظام الزامی و غیر قابل تغییر است.

به تعبیر سوم هر موجودی که در این نظام هستی خلق شده یک مسیر قهری و هدفی معین دارد و ملزم است به طرف آن هدف معین حرکت کند و نمی تواند به سمت غیر آن برود. خداوند در قرآن می فرماید: ﴿إِنَ‌ في‌ خَلْقِ‌ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‌ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[1] این آیات و آیات بسیار دیگر بیانگر این است که هر موجودی در این عالم به سمت هدف معینی در حرکت می باشد.

همچنین خداوند در آیه ی دیگر می فرماید: ﴿الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ‌ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ[2] یعنی اگر کسی در این آیات و خلقت آسمان و زمین و غیره تفکر کند متوجه می شود که خداوند اینها را باطل خلق نکرده است و همه ی آنها هدفی را دنبال می کنند.

دیگر اینکه خداوند می فرماید: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ‌ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ[3] یعنی خداوند امر آسمان تا زمین را تدبیر می کند و در حرکت آنها تدبی دارد.

همچنین است در آفرینش زمین و آسمان در شش مرحله و اینکه بعد از آن بر عرش تکیه زد: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‌ سِتَّةِ أَيَّامٍ‌ ثُمَ‌ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ[4] قدر متیقن در تکیه بر عرش زدن این است که عرش مرکز قدرت الهی است.

همچنین خداوند می فرماید: ﴿وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ‌ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في‌ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‌ كِتابٍ مُبينٍ[5] علم گاه حضوری است و گاه حصولی. مثلا علم انسان به وجود خودش علم حضوری است یعنی نفس انسان برای او حاضر است و این گونه نیست که تصویری از نفسش در او وجود داشته باشد. علم خداوند به اشیاء هم از همین قبیل است یعنی عین اشیاء نزد خداوند موجود است نه صور آنها. لحظه به لحظه باید از طرف خداوند به موجودات، وجود افاضه شود زیرا وجود ما ظلّی و سایه ای و تبعی است و ما نمی توانیم به خودمان وجود دهیم بلکه وجود ما از موجِد که خداوند است می باشد همانگونه که شاعر می فرماید: اگر نازی کند روزی فرو ریزند قالب ها. علم خداوند به همه ی موجودات علم حضوری است.

به هر حال خداوند در عالم خلقت راهی را جلوی پای موجودات گذشته است که نمی توانند از آن مسیر خارج شوند همان گونه که می خوانیم: «لا یمکن الفرار من حکومتک» خورشید، ستاره، آب و سایر موجودات همه باید کار خود را انجام دهند مثلا ما بدون اراده به این دنیا آمدیم و بدون اراده از این دنیا می رویم. صد سال قبل هیچ از ما ها نبودیم و صد سال بعد هم هیچ یک از ما نیستیم. ما در جوان و پیر شدن خود اراده ای نداریم. همان گونه که خداوند می فرماید: ﴿اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَليمُ الْقَديرُ[6]

البته بعضی از اعمال انسان اختیاری است که به آن اشاره می کنیم.

همان قدرتی که نظام را تدبیر می کند گاه کاری را خلاف روش عادی تکوین انجام می دهد مثلا آتش را بر ابراهیم سرد می کند و یا در روایت است که یکی از اصحاب به امام علیه السلام عرض کرد که شما این همه یار دارید چرا قیام نمی کنید؟ حضرت به او فرمود: وارد تنور آتش شو ولی او ترسید در همین حال حضرت به غلامش همین دستور را داد و او وارد تنور شد و آتش او را نسوزاند سپس حضرت فرمود اگر ما مانند این افراد که در دستورات ما بگو مگو نمی کنند داشتیم قیام می کردیم. ما بقی تا جایی که دنیا به نفعشان است اقدام می کنند ولی در جایی که قیام به ضرر آنها است آنها نیز کنار می کشند.

به هر حال هر موجودی در عالم تکوین مسیری را طی می کند تا به انتها برسد و حتی خورشید و ستارگان نیز از بین می رود. این نظام نیز کلا برچیده می شود.

هرچند انسان کارها را به اراده ی خودش انجام می دهد ولی گاه در وسط کار قضا و قدر به گونه ی دیگری رقم می خورد و انسان از انجام کارش باز می ماند.

در روایت است که وقتی هشام بن عبد الملک امام باقر علیه السلام را احضار کرد و به حضرت اهانت نمود حضرت فرمود: أَيُّهَا النَّاسُ أَيْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَيْنَ‌ يُرَادُ بِكُمْ‌ بِنَا هَدَى اللَّهُ أَوَّلَكُمْ وَ بِنَا يَخْتِمُ آخِرَكُمْ فَإِنْ يَكُنْ لَكُمْ مُلْكٌ مُعَجَّلٌ فَإِنَّ لَنَا مُلْكاً مُؤَجَّلًا وَ لَيْسَ بَعْدَ مُلْكِنَا مُلْكٌ لِأَنَّا أَهْلُ الْعَاقِبَةِ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين[7]

سپس هشام دستور به حبس حضرت داد ولی طولی نکشید که زندانبان گفت که من نمی توانم ایشان را در زندان نگه دارم زیرا در زندان همه مرید ایشان شده اند. هشام دستور داد که حضرت تحت الحفظ باشد و در راه حضرت حق خرید و فروش از هیچ جایی ندارند. اینها تا سه روز در راه چیزی نداشتند و در روز سوم به شهری به نام مدین رسیدند که دروازه ی آن شهر بسته بود. حضرت و کسانی که با ایشان بودند از تشنگی شکایت کردند در نتیجه حضرت به بلندی ای که مشرف به شهر بود فرمود: يَا أَهْلَ الْمَدِينَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ‌ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ‌ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ پیرمردی در آنجا بود و به اهل شهر گفت که اگر دروازه را باز نکنید عذاب بر شما نازل می شود زیرا این کلام، کلام شعیب است. اهل شهر در را باز کردند و با آنها معامله کردند و به آنها آب و غذا دادند.

به هر حال شاهد در أَيْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَيْنَ‌ يُرَادُ بِكُمْ‌ است یعنی خداوند انسان را برای انسان شدن و برای هدف بلندی خلق کرده است نه برای نوشیدن و پوشیدن و لذت بردن. اینها اسبابی است برای انسان شدن و به آن هدف نهایی نزدیک شدن.

خلاصه اینکه هر چه در جهان هستی است برای هدف معینی خلق شده و انسان هم از این قانون مستثنی نیست و فقط بعضی از افعال او اختیاری است که ان شاء الله در جلسه ی آینده به آن خواهیم پرداخت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo