درس تفسیر استاد مهدی زمانیفرد
99/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:تفسیر/جهت پنجم/بحث روایی/_
روایات خاصه: تفسیر برهان جلد ۱ صفحه ۶۰۶:
﴿قال قلت له هو قل اللهم مالک الملک.... ﴾ الیس قد آتی الله عزوجل بنیامیه الملک قال لیس حیث تذهب( این راه یا این فکری کردی درست نیست) ان الله آتانا الملک و اخذته بنی امیه بمنزله الرجل یکون له الثوب فیاخذه الآخر فلیس هو( ثوب) للذی اخذ.
سه نکته ذیل روایت:
۱-در زمان اهلبیت، ائمه اجازه میدادند که شاگردان با فکر باز سوالات و شبهههای مختلف را سوال کنند.
۲-ظواهر قرآن حجت است چون پرسش از ظاهر قرآن است و امام نفرمود چرا از ظواهر قرآن مطلب درآوردی.
۳-۲ مطلب در ذهن سائل بوده که باعث تعارض ذهنی داده شده:
الف-بنیامیه، حکومتشان حکومت ناحق بوده.
ب-دادن سلطنت به کسی مساوی است با حقانیت. که دومی غلط است و این معادله از آیه استفاده نمیشود.
جواب: ۱- در قرآن خدا درباره پادشاهان ستمگر میفرماید ما به آنها سلطنت دادیم (مانند نمرود " الم تر الی الذی حاج ابراهیم...) .
اینکه خداوند به کسی مُلک میدهد ۲ جور است:
تکوینی (بر اساس اسباب و عوامل موجود در عالم، مُلک را به کسی میدهد) . تشریعی (جاییکه خداوند به آن سلطنت هم راضی باشد) بنیامیه تکوینا خدا به آنها ملک را داده یعنی زمینهها و عوامل موجود در جامعه مانند کمکاری مردم سبب تسلط ظالمان می شود اما تشریعا ظالمان حق حق حاکمیت ندارند.
روایات عامه: الدار المنثور ج ۲ ص ۱۴
۲ روایت: ۱-ابنعباس عن النبی قال رسولالله اسم الله الاعظم الذی اذا دُعِی به اجاب فی هذه الایه من آل عمران
۲-معاذ بن جبل: شکوتُ عن النبی دَینا کان علیّ فقال یا معاذ اتُحب ان یُقضی دَینک قلت نعم قال قل اللهم مالک الملک.....
جهت ششم: تبیینهای جانبی: مالکیت و مَلِکیت حضرت حق از عقل و نقل .