درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری
98/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حج/استطاعت /امر دوم از فرع اول مساله47
امر دوم: چنانچه سوار شدن بر کشتی و یا هواپیما مقترن به خوف غرق شدن یا مریضی و یا سقوط نباشد لکن انجام این سفر دریایی و یا هوائی منجر به اخلال در واجبی از واجبات - مثل نماز - شود آیا حج بر این شخص واجب است یا بخاطر استلزام اخلال در واجبی از واجبات، مستطیع شناخته نمیشود تا حج بر او واجب باشد؟
سید محقق یزدی قائل به عدم وجوب حج است که میفرماید: «لو انحصر الطريق في البحر وجب ركوبه إلا مع خوف الغرق أو المرض خوفا عقلائيا أو استلزامه الإخلال بصلاته.»[1] ایشان توضیح نمیدهد که مرادش از اخلال به صلاۀ؛ آیا اخلال به اصل صلاۀ است - به این معنا که رفتن به حج از طریق دریا و یا هوا منجر به ترک اصل صلاۀ شود - و یا اعم است از اخلال به اصل صلاۀ و یا اخلال به حالات صلاۀ و تبدیل آن به احوال دیگر مثلاً رفتن به حج از این طریق مستلزم نشسته خواندن نماز شود.
حضرت امام معتقد به عدم وجوب حج در این فرض است و تصریح میکند مراد از اخلال به صلاۀ، اخلال به اصل صلاۀ است به این معنا که رفتن به حج از طریق دریایی و یا هوائی مستلزم ترک صلاۀ میشود نه اخلال به حالات صلاۀ و تبدیل آن که وظیفه مکلف به آن حالت میباشد. «أو استلزم الإخلال بأصل صلاته لا بتبديل بعض حالاتها»
سید محقق خوئی در کتاب مناسک حج مطلبی راجع به این مسأله بیان نمیکنند ولی در تعلیقه عروه میفرماید: «لا يسقط وجوب الحجّ بمثل ذلك فإنّ الصلاة يأتي بها حسب وظيفته.»[2]
ظاهر کلام ایشان این است که اخلال به صلاۀ اگر اخلال به حالات صلاۀ باشد باعث سقوط وجوب حج نمیشود چون هر یک از حالات صلاۀ که به حسب تغییر حالات مکلف حاصل شود وظیفه مکلف است ولی اگر اخلال به اصل صلاه باشد حج ساقط میشود. از این فرمایش استفاده میشود که ایشان کلام سید محقق یزدی را حمل بر اخلال حالات صلاۀ کرده و لذا در نقدش میفرماید «لا يسقط وجوب الحجّ بمثل ذلك.»
برخی دیگر از شارحین عروه در مانحن فیه تفصیل داده و میفرمایند: واجبی که اخلال به آن لازم میآید؛
1. یا بدل دارد - مثل نماز با تیمم -؛
2. مکلف شرعاً میتواند خود را عاجز از انجام آن نماید و بدل آن را در حالت عجز انجام دهد. بلااشکال واجب است که به حج رود چون از قبیل تزاحم ما لابدل له با ما له البدل است و رفتن به حج اگر چه موجب شود که مکلف عاجز از انجام مبدل شود ولی چون تعجیز در این خصوص جائز است تزاحم بین ما لابدل له (حج) با ما له البدل (مثلاً صلاۀ) پیش میآید و در این صورت متعیّن آن است که ما لابدل له انجام گیرد.
3. مکلف شرعاً نمیتواند خود را عاجز از انجام آن نماید.
4. از نظر ملاک و مصلحت مساوی با حج است و یا حج اهم باشد؛
5. حج ساقط میشود و واجب دیگر مقدم میگردد.
6. تعیّن اتیان حج در صورت اهمیت آن و تخییر بین حج و واجب دیگر در صورت تساوی.
ظاهر فتاوا این است که در این صورت حج ساقط میشود و شاید دلیل سقوط این باشد که در مانحن فیه تزاحم واجب مشروط (حج) با واجب مطلق لازم میآید چون حج شرعاً مشروط به قدرت است و زمانی که مزاحم با واجب دیگری شود قدرت آن سلب میگردد لذا شرط وجوب آن مهیا نیست و در نتیجه انجام واجب مطلق لازم خواهد شد و حج ساقط میگردد.
7. ملاک آن اهم از حج است. حج ساقط میشود و اتیان به آن واجب دیگر لازم میآید.
8. یا بدل ندارد. حج ساقط میشود و اتیان به آن واجب دیگر لازم میآید.[3]